مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
نقد تطبیقی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه بندی جدید آن می پردازد. نظریه ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام مند مطرح شد مطالعه ی استعاره را به استعاره ی مفهومی که هسته ی اصلی زبان شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه ی انسان را در بر می گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته بندی اسم نگاشت ها در برخی موارد، طبقه بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه های ساختاری و هستی شناختی در سه طبقه ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه بندی استعاره ها نیست. از این رو کارایی طبقه بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو مورد تأیید است.
مقایسۀ برگردان های فارسی داستان کودکانۀ «درخت بخشنده» از منظر پیراترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
308 - 327
حوزه های تخصصی:
پیرامتن، متنی در آستانه متن دیگر است. طرح روی جلد، پیشگفتار، توضیحات پشت جلد، قطع، جنس کاغذ، تقدیم نامه، پانوشت، لوگوی ناشر، سرصفحه و به طور کلی تمامی الحاقاتی که متن را به کتاب بدل می سازند پیرامتن به شمار می آیند. یوسته فریاس، با الهام از مفهوم پیرامتن، اصطلاح پیراترجمه را مطرح می کند. پیراترجمه عبارت است از ترجمه پیرامتن های کتاب، در راستای متناسب سازی آن با سپهر نشانه ایِ زبان مقصد. سازه های پیرامتنی، مجرایی نامرئی برای نفوذ ایدئولوژی مترجم اند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر سازه های پیراترجمه ای بر تغییر گفتمان غالبِ اثر زبان اصلی است. با توجه به کثرت ترجمه های «درخت بخشنده»، اثر شل سیلورستاین، از زبان انگلیسی به زبان فارسی و خوانش های گوناگون مفسرانش، کتاب مذکور برای موضوع ترجمه شناسیِ این مقاله اختیار شده است. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی تطبیق چگونگی برهم کنشِ سازه های مختلفِ پیرامتنیِ هر یک از این ترجمه ها است. در گستره ادبیات کودک، همواره برهم کنش متن و تصویر مورد توجه نظریه پردازانی همچون اسکات و نیکولایوا بوده است. نوآوری پژوهش حاضر این است که برهم کنش های مدّنظر ایشان را از سطح رابطه متن و تصویر به سطح رابطه سازه های پیراترجمه تعمیم می دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که برهم کنش متن و پیراترجمه به پنج شیوه (تقارنی، تکمیلی، توسیعی، ترکیبی و تناقضی) صورت می پذیرد و مترجمان و همکاران ایشان خوانش متن زبان اصلی را از طریق تغییر شیوه برهم کنش پیراترجمه های آن دستخوش تغییر می کنند. فاصله فرهنگی میان متن زبان اصلی و متنِ ترجمه شده و نیز جایگاه برجسته پیرامتن هایی همچون طرح جلد، قطع و امثالهم در صنعت نشر کتاب کودک ضرورت پژوهش را ایجاب می نماید.
سفر هیولا از انگلستان تا بغداد: نقد تطبیقی رمان هیولای فرانکشتاین و فرانکشتاین فی بغداد از دیدگاه مکتب گوتیک بر اساس نظریه ی رابرت هریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
923 - 953
مکتب گوتیک داستانهایی را با فضای آزاردهنده، تیره و ترسناک در برمیگیرد. مریشلی در انگلستان و احمد سعداوی در عراق از برجستهترین نویسندگان این مکتب هستند که آثارشان موردتوجه بسیاری از مترجمان، منتقدان و نویسندگان قرارگرفته است. در این پژوهش بر آنیم تا با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا به نقد تطبیقی رمان هیولای فرانکشتاین اثر مریشلی و فرانکشتاین فی بغداد اثر احمدسعداوی از دیدگاه مکتب گوتیک بپردازیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد اصل گوتیک که بر ترس و وحشت استوار است، با خلق موجودی گوتیکی در این دو اثر صورتی تشدید یافته به خود گرفته است.درونمایه هردو اثر خشونت و مرگ است. این دو در این آثار روایتی را ارائه دادهاند که در عین شباهت سبکی و محتوایی، ازنظر ساختار روایت باهم متفاوتاند؛ روایت شلی روایتی منسجم و بههمپیوسته است اما روایت سعداوی روایتی ازهمگسیخته و تکهپاره است. شلی گوتیک و بهتبع آن خشونت را در خدمت بیان مضامین اخلاقی گرفته ولی سعداوی از این سبک جهت بیان مضامین سیاسی و اجتماعی و مسائل روز عراق بهره برده است.
اودیسه و رستم و سهراب در بوته نقد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
11 - 31
حوزه های تخصصی:
دو حماسه ی بزرگ ادبیات جهان یعنی حماسه ی هومری که شامل ایلیاد و اودیسه است و حماسه ی فردوسی یعنی شاهنامه، دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیاری است که با توجّه به اهمیّت شخصیّت پردازی در حماسه، مقاله ی حاضر به نقد این دو حماسه از نظر شخصیّت پردازی اختصاص دارد. در بخش اوّل به شیوه ی رفتار اجتماعی پهلوانان در دو حماسه که شباهتهای فراوانی به یکدیگر دارند ، پرداخته شده است. اهمیّت و تأثیر شخصیّت خدایان در حماسه ی یونانی و از طرفی وجود کاملاً متفاوت خدا در شاهنامه، بخش دوم را به خود اختصاص داده است. و در بخش سوم اهمیّت و نقش کلیدی زن در حماسه یونانی و از سوی دیگر نقش منفعل و کمرنگ زنان در شاهنامه، مطرح شده است. بخش چهارم را بررسی شخصیّت کودک در دو حماسه تشکیل داده است و در پنجمین بخش نقش خنیاگران و سرودخوانان دوره گرد در روند حوادث و رویدادهای این دو اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
نقد مضمونی اثری چند از کولت و آثاری از فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۲۳
51 - 70
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی یکی از مهم ترین شاخه های ادبی است که به بررسی وجوه اشتراک یا افتراق آثار نویسندگان و یا شاعران مختلف می پردازد تا از این طریق به درک هر چه بهتر این آثار کمک کند. سیدونی گابریل کولت ( Sidonie Gabrielle Colette ) نویسنده فرانسوی و فروغ فرخزاد شاعر ایرانی ، اگر چه دست پرورد ه ی دو فرهنگ متفاوت هستند امّا به خلق مضامینی پرداخته اند که از رویکرد نقد مضمونی قابل مقایسه می باشد. آیا نوشتار زنانه شاخصه های معیّنی دارد؟ بر ای پاسخ به این سؤال به بررسی آثار این دو زن، یکی نویسنده و دیگری شاعر، از دو فرهنگ متفاوت پرداخته ایم. در این گوناگونی آثار به مضامینی برخورده ایم که به کرّات در آثار این دو بزرگ به چشم می خورد. حسرت گذشته، عشق به طبیعت، دلتنگی برای مادر و زادگاه مادری، احساس تنهایی و علاقه به انزوا از مضامین مشترک در اندیشه دو اندیشمند می باشد. در این مقاله علاوه بر بررسی مفاهیم فوق الذکر، به احساسات خاصّ زنانه نهفته در آثار نیز پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار هوشنگ ابتهاج و انسی الحاج با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
143 - 121
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، به عنوان یکی از شاخه های اصلی علوم شناختی، رویکردی است که به زبان، به مثابه ابزاری برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد. معنی شناسی شناختی، به عنوان یکی از حوزه های اساسی زبان شناسی شناختی، دارای نظریه های مختلفی مانند طرح واره های تصویری، آمیختگی مفهومی، فضاهای ذهنی، مجاز و استعاره است. گرایش شاعران معاصر عرب و ایران به مکتب رمانتیک، نقطه آغازین تحول در شعر معاصر به شمار می رود و رمانتیک ها از گروه های پیشتازی هستند که دگرگونی ادبیات عربی و فارسی و همچنین همگامی آن با عصر جدید، با تلاش های آنان شروع شد. هرچند تعداد این جماعت در ابتدا اندک بود و بیشتر تغییر در حوزه معانی شعر را مدنظر داشتند، اما طولی نکشید که شمار آن ها بیشتر شد و در مدتی کوتاه، محتوا و ساختار شعر معاصر عربی و فارسی را دگرگون ساخت. این تأثیرگذاری به حدی گسترده بود که در فاصله میان دو جنگ جهانی، برجسته ترین شاعران عرب و فارسی گو که آثاری جهانی پدید آورده اند، از پیروان مکتب رمانتیک هستند. پیوند میان نابسامانی های اجتماعی جهان و اندوه که یکی از درون مایه های اصلی شعر رمانتیکی است، از عوامل گسترش و ماندگاری این تأثیرگذاری ژرف به شمار می رود. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر تلاش بر آن است تا به «بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار انسی الحاج و هوشنگ ابتهاج» پرداخته شود. در این رهگذر از مفاهیم زبان شناسی شناختی و نقد تطبیقی بهره گرفته می شود.
تحلیل تفسیری خوانش های تطبیقی از شعر پایداری بر مبنای نظریه زیباشناسی دریافت ولفگانگ آیزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
267 - 300
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین انگاره های نقد تطبیقی، نظریه تأثیر و تأثر است. این نظریه می تواند اولین پل ارتباطی میان نقد تطبیقی و نظریه دریافت باشد؛ بدین معنی که هر متن ادبی ابتدا باید دریافت شود تا بتواند تأثیر خود را بر جای بگذارد و سپس واکنش خواننده را برانگیزد. نظریه دریافت که ابتدا در آثار و آرای ولفگانگ آیزر بسط یافت، خیلی زود توانست در حوزه های گوناگون نقد خواننده محور از جمله نقد تطبییقی مورد توجه نقادان و صاحب نظران قرار گیرد. در این جستار هفت مقاله منتشرشده در نشریات علمی-پژوهشی که به بررسی تطبیقی شعرهای پایداری پرداخته بودند، به مثابه هفت خوانش انتقادی انتخاب و ویژگی های خوانش بر اساس نظریه زیبایی شناسی دریافت ولفگانگ آیزر بررسی و تحلیل شد. اساس انتخاب مقاله ها توجه به تفاوت و تنوع سبک سرایش در شاعران پارسی گوی -علیرغم وحدت در ساحت مضامین- از یک سو و انطباق نسلی شاعران دو طرف تطبیق از سوی دیگر است؛ ضمن اینکه پژوهش های منتخب، می بایست پتانسیل خوانش آیزری را نیز داشته باشند. اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیم متون، حاصل شده است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که غالب این هم سنجشی ها در بستر مؤلفه های مفهومی بر مبنای گشتالت گرایی شکل گرفته اند و بسیار به ندرت اتفاق می افتد که پژوهشگری بر آن باشد تا این شعرها را از منظر نقدهای مبتنی بر نظریه های ادبی روشمند در ترازوی سنجش تطبیقی قرار دهد. سفیدخوانی و استفاده از شکاف های متن برای تولید معناهای تازه و تفسیرهای ایجابی یکی دیگر از شگردهایی است که در این خوانش های انتقادی مورد استفاده قرار گرفته است.