مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
خودمراقبتی
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
176 - 195
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی رفتارهای خود مراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه زنان باردار مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهر بجنورد در سه ماه آخر سال 1400 بود. تعداد 240 نفر از زنان باردار به شیوه نمونه گیری در دسترس که داوطلب مشارکت در پژوهش باشند، انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه سواد سلامت بارداری خرازی، پیمان و اسماعیلی (1395)، پرسشنامه ذهن آگاهی چادویک، همبر، سیمز، پیترس، کوپرس و همکاران (2008)، پرسشنامه خودمراقبتی در بارداری مومنی، سیمبر، دولتیان و علوی مجد (1393) و پرسش نامه سبک زندگی سلامت محور والکر و هیل- پولرسکی (1997) به دست آمد و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS24 و AMOS متغیرها تعریف و اطلاعات وارد شد و با استفاده از روش های آماری تحلیل مسیر و مدل یابی ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد رابطه ساختاری رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور برازش دارد. در مدل نهایی پژوهش رابطه بین متغیرهای رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت (50/0=β، 001/0>P) و ذهن اگاهی(47/0=β، 001/0>P) با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور رابطه مثبت و معنی دار بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت با توجه به شاخص های برآورد شده، رابطه ساختاری رفتارهای خودمراقبتی زنان باردار براساس سواد سلامت و ذهن اگاهی با میانجیگری سبک زندگی سلامت محور برازش مناسبی دارد.
نقش خودمراقبتی بر توانمندی شناختی در زنان سالمند دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
196 - 208
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خودمراقبتی در پیش بینی توانمندی شناختی در زنان سالمند دیابتی انجام شد. روش پژوهش: جامعه پژوهش حاضر کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک غدد منطقه 2 کرج (شامل 567 نفر) بود، که از این میان 180 زن (50 تا 70 ساله) مبتلا به دیابت با توجه به ملاک های ورود انتخاب شدند. برای سنجش از پرسشنامه خودمراقبتی سالمندان یونسی و همکاران (1399) و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) و برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های خودمراقبتی می توانند 3/24 درصد از واریانس توانمندی شناختی را تبیین کنند. خودمراقبتی جسمی (197/0= β) سهم بیشترین شهم در پیش بینی توانمندی شناختی سالمندان دارد و پس از آن به ترتیب خودمراقبتی اجتماعی (189/0-= β)، ضریب خودمراقبتی معنوی (162/0-= β) و خودمراقبتی در حین بیماری (122/0= β) بود (001/0> P). نتیجه گیری: براساس نتایج بدست آمده به کمک ابعاد خودمراقبتی می توان توانمندی های شناختی در زنان سالمند مبتلا به دیابت را پیش بینی نمود.
مروری بر خودمراقبتی در پژوهش های پرستاری در ایران: مطالعه مرور دامنه ای
امروزه خودمراقبتی یک مفهوم پایه و اساسی در مراقبت بوده و به عنوان فلسفه اصلی در پرستاری می باشد. علیرغم تحقیقات زیاد در خودمراقبتی، یک دستور کار پژوهشی متمرکز برای تعمیق درک نظری از مفهوم مراقبت از خود در پرستاری متناسب با فرهنگ و زمینه کشور ایران مورد نیاز است که نتایج بیمار را بهبود بخشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی خودمراقبتی در پژوهش های پرستاری در ایران صورت گرفته است. این مطالعه از نوع مرور دامنه ای است و براساس پنج گام پیشنهادی آرکسی و اومالی (2005) شامل شناسایی و تعیین پرسش های پژوهش، شناسایی مطالعات مرتبط، انتخاب مطالعات، جدول بندی داده ها، جمع بندی و خلاصه سازی و گزارش نتایج در محدوده زمانی 1396 تا 1401 انجام گردید. یافته ها هفت حیطه: \"ابزار سنجش خودمراقبتی\" 3مطالعه(94/1%)، \"توصیف خودمراقبتی\"12مطالعه(64/7%)، \"عوامل مرتبط با خود مراقبتی\" 21مطالعه(37/13%)، \"مداخلات خودمراقبتی\" 47مطالعه(93/29%)، \"پیامدهای خودمراقبتی\" 65مطالعه(40/41%)، \"تدوین برنامه خودمراقبتی\" 8مطالعه(09/5%) و \"تدوین مدل پرستاری\" 1مطالعه(63/0%) را در زمینه خودمراقبتی در تحقیقات پرستاری در ایران نشان داد. با توجه به نتایج ضروری است پژوهشهای پرستاری در محیط های ارایه خدمات مبتنی بر جامعه شامل مراکز مشاوره و مراقبت پرستاری در منزل و خدمات مجازی آموزش مراقبت سلامتی و هاسپیس گسترش یابد.
تأثیر آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی بود. پژوهش حاضر از نظر روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ای مردان 20 تا 35 ساله معلول جسمی-حرکتی مراجعه کننده به آسایشگاه معلولین شادگان در سال 1397 بود. از میان جامعه آماری با استفاده از روش هدفمند و بر اساس نمرات پرسشنامه های رفتارهای خودمراقبتی و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی در پیش آزمون، 30 نفر که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در ۲ گروه، 15 نفره آزمایش و گواه تقسیم شدند و تنها گروه آزمایشی، آموزش واقعیت درمانی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایشی و گروه گواه در هر دو متغیر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی تفاوت معنی دار وجود دارد. بر این اساس آموزش واقعیت درمانی بر خودمراقبتی و خودتنظیمی هیجانی مردان معلول جسمی-حرکتی مؤثر است.
ارتباط سواد سلامت با توانایی خود مراقبتی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
۱۵۹-۱۴۴
حوزه های تخصصی:
مقدمه: فشارخون بالا یکی از بیماری های شایع قلبی-عروقی در سرتاسر جهان است. توانایی خودمراقبتی در این بیماران می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند سواد سلامت قرار بگیرد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سواد سلامت با توانایی خودمراقبتی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا انجام شد. روش ها: پژوهش حاضر، مطالعه مقطعی از نوع توصیفی همبستگی است که در بازه زمانی آذر تا اسفند 1397 انجام شد. در این پژوهش، 120 بیمار مبتلا به فشارخون بالا مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر سنندج به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن بیشتر از 30 و کمتر از 75 سال، تشخیص بیماری پزشک متخصص و سپری شدن بیش از 6 ماه از تشخیص بیماری بود. جهت جمع آوری داده های پژوهش از فرم مشخصات جمعیت شناسی و پرسشنامه های استاندارد خودمراقبتی در فشارخون بالا و سنجش سواد سلامت بزرگسالان استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شد. سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره خودمراقبتی و سواد سلامت بیماران به ترتیب برابر 1/56 ± 6/8 و 117/2 ± 25 بود. بین میانگین نمره خودمراقبتی با سواد سلامت همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت (r=0/409، P=0/001 ) به طوری که با افزایش سواد سلامت به طور مستقیم نمره خودمراقبتی آن ها افزایش پیدا می کرد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین سواد سلامت و خودمراقبتی، اجرای مداخلات آموزشی در جهت ارتقای سواد سلامت بیماران مبتلا به فشارخون بالا ضروری به نظر می رسد.
اثر بخشی آموزش خودمراقبتی در فضای مجازی به دانش آموزان بر ابعاد سلامتی (روانی، اجتماعی و جسمانی) و رضایت مندی از زندگی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
257 - 238
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف اثربخشی آموزش خودمراقبتی در فضای مجازی به دانش آموزان بر ابعاد سلامتی (روانی، اجتماعی و جسمانی) و رضایت مندی از زندگی شخصی دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان بوکان طراحی و اجرا شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع اول متوسطه شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آن ها، 72 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 36 نفر) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه سلامت (Goldberg & Hillier, 1979) و مقیاس رضایت مندی از زندگی دانش آموزان(Hubener, 1994) گردآوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss26 صورت پذیرفت. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس تک متغیره، تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و کنترل را در ابعاد سلامتی و رضایت مندی از زندگی شخصی نشان داد (01/0≥P) که این تفاوت ناشی از آموزش خودمراقبتی به دانش آموزان است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که اثربخشی آموزش خودمراقبتی در فضای مجازی بر ابعاد سلامتی، بیشترین تأثیر را بر سلامت روانی و کمترین تأثیر را بر سلامت اجتماعی داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان از آموزش خودمراقبتی در فضای مجازی برای افزایش سلامت روانی، اجتماعی، جسمانی و رضایت مندی از زندگی شخصی دانش آموزان استفاده نمود. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که دولت در حوزه آموزش خودمراقبتی دانش آموزان و افزایش سواد فضای مجازی افراد جامعه گام بردارد.
مدل ساختاری خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت: نقش میانجی شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۲۰۶-۱۱۹۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: دیابت یک بیماری مزمن، رو به رشد و همراه با پیامدهای جدی و مهم جسمانی و روانی است. خودمراقبتی در کنترل این بیماری بسیار حائز اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر خودمراقبتی مانند نشانه های هیجانی، معنویت و شفقت به خود می تواند ما را در کنترل بهتر این نوع بیماری یاری کند. مرور پیشینه پژوهشی نشان می دهد در حیطه خودمراقبتی دیابت نوع دو مطالعات اندکی وجود دارد، ازاین رو مطالعه حاضر درصدد بررسی نقش شفقت به خود بر خودمراقبتی دیابت از طریق نشانه های هیجانی و معنویت است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رابطه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 بر اساس نشانه های هیجانی و معنویت با میانجی گری شفقت به خود انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر تهران در سال 1400-1399 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 423 نفر از بیمارستان های شریعتی، امام خمینی (ره) و پلی کلینیک تخصصی سلامت و دیابت تابان انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودمراقبتی دیابت نوع 2 (نعمتی زاده و همکاران، 1400)، نشانه های هیجانی (واردنر و همکاران، 2010)، شفقت به خود (نف، 2003) و معنویت (پارسیان و دونینیگ، 2009) استفاده شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد اثرکل نشانه های هیجانی (0/01 >P، 0/274- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/485 =β) و شفقت به خود (0/01 >P، 0/369 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد اثر غیرمستقیم نشانه های هیجانی (0/01 >P،4 0/16- =β)، معنویت (0/01 >P، 0/098 =β) بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در سطح 0/01 معنادار بود. بر این اساس مشخص شد شفقت به خود اثر نشانه های هیجانی بر خودمراقبتی را به صورت منفی و اثر معنویت بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت را به صورت مثبت و معنادار میانجی گری می کند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که متغیرهای معنویت، نشانه های هیجانی و شفقت به خود در مجموع 51 درصد از واریانس خودمراقبتی را در مبتلابان به دیابت نوع 2 تبیین می کنند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد شفقت به خود در رابطه بین نشانه های هیجانی و معنویت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، نقش میانجی دارد، ازاین رو افزایش خودشفقتی در این بیماران می تواند با کنترل نشانه های هیجانی منفی مانند افسردگی و اضطراب و افزایش معنویت در ارتقای خودمراقبتی این بیماران تأثیرگذار باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خود مراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سرطان به عنوان یک مشکل بزرگ سلامت عمومی بشمار می رود. از این رو هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی در نیمه دوم سال 1398 تشکیل دادند. با توجه به فرمول کوکران، 45 نفر به صورت غیرتصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خود مراقبتی بیماران ریگل و همکاران (2009)، پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (2003)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (۱۹۸۷) بود. درمان مبتنی بر دیدگاه روانشناسی مثبت نگر در 6 جلسه به مدت 6 هفته هر هفته 1 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه برگزار شد. درمان مبتنی بر شفقت در 12 جلسه به مدت 12 هفته و هر هفته 1 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه برگزار شد. در پژوهش حاضر داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان اثربخش بوده (001/0 > P) و این نتایج از ثبات کافی برخوردار و در درازمدت تأثیر خود را حفظ نموده است. همچنین، بین اثربخشی آموزش مثبت نگر و درمان متمرکز بر شفقت بر خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری در زنان مبتلا به سرطان پستان تفاوت معناداری وجود نداشت و تفاوت آن ها تنها با گروه کنترل بود (001/0 > P). نتیجه گیری: مشاوران و روان درمانگران می توانند از این آموزش ها جهت ارتقای خودمراقبتی، خودارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری این افراد استفاده نمایند
اثربخشی مداخلۀ واقعیت درمانی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
101 - 115
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله واقعیت درمانی بر افزایش خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 618 نفر بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به درمانگاه خیریه دیابت جنان شهر نجف آباد در سال 1398 بودند که از میان آن ها 36 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت توبرت و گلاسگو را قبل و بعد از دوره درمان تکمیل کردند. برنامه گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد در پس آزمون، واقعیت درمانی باعث افزایش معنادار نمره های خودمراقبتی و خرده مقیاس های آن (ورزش، درمان پزشکی و مراقبت از پاها) به جز رژیم غذایی در زنان مبتلا به دیابت شده است. واقعیت درمانی می تواند به عنوان یک مداخله درمانی مفید برای افزایش میزان خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت به کار رود.
پیش بینی پذیرش واکسن کووید-۱۹ بر اساس ویژگی های شخصیتی، رفتارهای خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: واکسن نقش مهمی در جلوگیری از مرگ و میر در اثر بیماریهای عفونی دارد. هدف از مطالعه حاضر پیش بینی پذیرش واکسن کووید-19 بر اساس ویژگی شخصیتی، رفتار خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی بود . روش: توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان اداره آموزش پرورش اهواز است. حجم نمونه براساس فرمول تاپاچیک و فیدل حداقل 169 عضو برآورد شد که بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. پرسشنامه ها به صورت آنلاین توسط افراد تکمیل شد. از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی هگزاکو-60 (اشتون و لی، 2009)، پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (پویان فرد و همکاران، 1399)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی (پاتنام، 2000) و پرسشنامه کوتاه محقق ساخته (پذیرش واکسن کرونا) در این پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار spss و با استفاده از روش تحلیل ممیز صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی (وظیفه شناسی و هیجان پذیری)، رفتارهای خود مراقبتی و سرمایه اجتماعی، بهترین پیش بین پذیرش واکسن کووید-19 بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، طراحی برنامه هایی برای افزایش میزان واکسیناسیون و ارائه راهکارها و اقدمات مناسب روان شناختی برای ارتقای مسئولیت پذیری افراد جامعه در رابطه با اعتماد به واکسیناسیون و تقویت روحیه مشارکت جویی در مردم ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر میزان خود مراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
582 - 606
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر، از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون- پیگیری با گروه گواه و با استفاده از انتخاب آزمودنی ها در گروه های آزمایشی و گواه است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی در نیمه دوم سال 1398 تشکیل دادند. که با توجه به پرونده های تشکیل شده در این بیمارستان، تعداد آن ها حدود 260 نفر است. روش نمونه گیری بر اساس فرمول کوکران P.Q بود. بدین منظور که با توجه به فرمول کوکران بر حسب تعداد جامعه آماری 260 نفر، 30 نفر به صورت غیرتصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند (15 نفر برای هر گروه). ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خود مراقبتی بیماران ریگل و همکاران (2009)، پرسشنامه خودارزشمندی کروکر و همکاران (2003)، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، پرسشنامه مسئولیت پذیری کالیفرنیا (۱۹۸۷) بود. درمان مبتنی بر شفقت، راهبردها و تکنیک ها و همچنین نکات آموزشی است که به طور خلاصه از گیلبرت (2014) برگرفته شد. این درمان در 12 جلسه به مدت 12 هفته و هر هفته 1 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه برگزار شد. روش تحلیل در این پژوهش به صورت آمیخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت در خودمراقبتی، خود ارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان اثربخش بوده (001/0) و این نتایج از ثبات کافی برخوردار و در درازمدت تأثیر خود را حفظ نموده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، به نظر می رسد که یکی از رویکردهای درمانی مؤثر بر خودارزشمندی، بهزیستی و مسئولیت پذیری زنان مبتلا به سرطان پستان، استفاده از درمان متمرکز بر شفقت است.
ارائه مدل آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس اصفهان در فصل پاییز سال 1401 بود. از بین جامعه آماری 320 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آشفتگی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015)، پرسشنامه تاب آوری روانی (کانر و دیودیسون، 2003) و پرسشنامه خودشفقتی (نف، 2003) بودند. نتایج نشان داد که خودمراقبتی بر خودشفقتی (05/0 p<، 614/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 478/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/37 و 8/22 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین تاب آوری روانی بر خودشفقتی (05/0 p<، 545/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 536/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/29 و 7/28 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت خودشفقتی بر آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 44/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 3/19 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه بین خودمراقبتی و تاب آوری روانی با آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0 p<). ب
طراحی الگوی خود مراقبتی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه با استفاده از مدل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
23 - 35
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه در باب مراقبت و جایگاه خودمراقبتی در رشد و تعالی فردی توافق کلی وجود دارد، اما الگویی که بتواند بیانگر فرایند مراقبت و نحوه شکل گیری خودمراقبتی در دانش آموزان باشد، ارائه نگردیده و تبیین نظری روشنی صورت نگرفته است. مطالعه ی حاضر در پی طراحی و تدوین الگوی خود مراقبتی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 25 نفر از دانش اموزان دوره دوم متوسطه شهر جلفا، مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده استخراج بالغ بر 487 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و نیز احصاء 38 مقوله ی فرعی و 9 مقوله ی اصلی است که در قالب مدل پارادیمی شامل فرایند خودمراقبتی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (2مورد)، عوامل زمینه ای(4 مورد)، شرایط مداخله گر (2مورد)، راهبردها (5مورد) و عوامل پس آیندی (1مورد) قرار گرفت. آشنائی دانش آموزان با مفهوم مراقبت، حدود و ثغور و انواع آن و پیامدهای آن در حوزه های مختلف می تواند در نهادینه سازی انجام فعالیت های خودمراقبتی نقش اساسی ایفا کند
بررسی نقش ابعاد ناسازگاری و غفلت والدگری بر خودمراقبتی و خودکارامدی مادری: نمونه زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
157 - 184
حوزه های تخصصی:
باور یک مادر به توانمندی او در سازمان دهی و اجرای مجموعه تکالیف و مسئولیت های مادری، خودکارامدی مادری خوانده می شود که بر کنش های مادرانه اثرگذار است. پژوهش حاضر قصد دارد نقش ابعاد تجارب کودکی مراقبت را بر خودکارامدی مادری از طریق خودمراقبتی بیازماید. از این رو، 180 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به چهار مرکز بهداشت شهر اهواز به شیوه نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه تجربه ی کودکی مراقبت و سوء استفاده، مقیاس خودمراقبتی آگاهانه و خرده مقیاس شایستگی والدگری را تکمیل نمودند. روش های تحلیل مورد استفاده در پژوهش حاضر، همبستگی و تحلیل مسیر بودند. یافته ها نشان داد که ابعاد مادر غافل (21/0- =) و مادر ناسازگار (22/0- =) به طور مستقیم با خودکارامدی مادری در رابطه بودند. تحلیل رابطه میانجی نیز نشان داد که دو مسیر غیرمستقیم مادر غافل و پدر غافل با خودکارامدی مادری از طریق خودمراقبتی به عنوان میانجی رابطه داشتند. در نتیجه، تلاش در جهت ارتقای ابعاد خودمراقبتی در زنان باردار می تواند یک نقش جبرانی برای نقایص مراقبتی دوران کودکی زنان داشته باشد و حتی بر خودکارامدی مادری آنان موثر باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
58 - 72
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خودمراقبتی در افراد دارای بیماری قلبی عروقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر اصفهان در سال 1401 بود که تعداد 51 نفر از بیماران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سازگاری روانی اجتماعی با بیماری دراگتیس(۱۹۸۶) و خودمراقبتی جارسما و همکاران(۲۰۰۳) بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یکبار در هفته و درمان فراتشخیصی نیز در 9 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت یک بار در هفته اجرا و گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. داده ها با استفاده روش آماری واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی تحلیل شدند. نتایج نشان دهنده اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراتشخیصی بر سازگاری روانی اجتماعی با بیماری(753/0= اتا) خودمراقبتی(362/0= اتا) بیماران قلبی عروقی بود بطوریکه در مرحله پیگیری نیز این تاثیرات پایداری خود را حفظ کرده بود(001/0>P) نتایج آزمون بونفرنی نشان داد میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خود مراقبتی بیماران بیشتر بود. بنابراین از هر دو مداخله می توان جهت سازگاری روانی اجتماعی با بیماری و خود مراقبتی بیماران قلبی عروقی و ارتقاء کیفیت زندگی آنها استفاده نمود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو عضو انجمن دیابت مراجعه کننده به مراکز درمانی، بهداشتی و درمانگاه های بوشهر در شش ماهه اول سال 1401 بود. در این پژوهش تعداد 35 افراد مبتلا به دیابت نوع دو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (18 نفر) و گواه (17 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر را طی ده هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای ارتقا سلامت (والکر و همکاران، ۱۹۸۷) و پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس (با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر بر رفتارهای ارتقا سلامت (0/001>P؛ 0/59=Eta؛ 48/85=F) و خودمراقبتی (0/001>P؛ 0/61=Eta؛ 52/15=F) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند با با بهره گیری از فنونی همانند شناسایی هیجان ها، آموزش آگاهی هیجانی، ارزیابی مجدد شناختی، شناسایی الگوهای اجتناب از هیجان و بررسی رفتارهای ناشی از هیجان می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود رفتارهای ارتقا سلامت و خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو استفاده شود.
تحلیل محتوای مؤلفه های خودمراقبتی در کتاب های درسیِ تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
37 - 67
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتب درسی دوره متوسطه اول ازنظر میزان توجه به مؤلفه های خودمراقبتی در آن ها بوده است. بدین منظور، از روشی ازنوع تحلیل محتوای کمّی استفاده شد و جامعه پژوهش، شامل محتوای کتب درسی تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول (پایه های هفتم و هشتم) در سال تحصیلی 1401-1402 بوده است. جهت گردآوری اطلاعات از تکنیک های تحلیل محتوا (فهرست وارسی) استفاده و فرم اولیه این چک لیست از ادبیات و مبانی نظری پژوهش تهیه شد. جهت اعتباربخشی، چک لیست تهیه شده دراختیار استادان راهنما و مشاور و همچنین پنج نفر از صاحب نظران این حوزه قرار گرفت و پس از اِعمال نظرات آن ها فهرست وارسی تحلیل محتوا تدوین نهایی شد. واحد تحلیل و بررسی در این پژوهش، همه اجزای کتاب تفکر و سبک زندگی دوره متوسطه اول (مشتمل بر محتوا، تصاویر، فعالیت و پرسش ها) و واحد ثبت، یک مضمون بود. در این پژوهش، از روش آنتروپی شانون جهت وزن دهی به داده ها استفاده شد؛ بدین صورت که داده ها بهنجار شدند و ضریب اهمیت و بار اطلاعاتی و انحراف معیار هر مؤلفه محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در کتاب های تفکر و سبک زندگی پایه های هفتم و هشتم، به میزانی اندک به مؤلفه های خودمراقبتی توجه شده است. ازمیان مؤلفه های موردمطالعه، بیشترین فراوانی، مربوط به مؤلفه های جسمی (رعایت کردن پوشش مناسب و براساس فصول سال)، عاطفی (عامل مهربانانه با خود و دیگران) و روانی (احساس اعتمادبه نفس کافی) بوده است. کمترین فراوانی هم به مؤلفه های خودمراقبتی معنوی مربوط می شود و به اکثر زیرمؤلفه های آن ها (مانند تلاوت و شنیدن آیات قرآن و شرکت کردن در مراسم و مناسک دینی، انجام دادن کار های خیر، کمک به نیازمندان و شکرگزاری درقبال نعمت های الهی) توجهی نشده است. پیشنهاد می شود با گنجاندن مؤلفه های خودمراقبتی در کتاب های آموزشی و نگاه متوازن به آن ها در کتب دوره متوسطه اول، به خصوص در کتاب های تفکر و سبک زندگی، آموزش دهی مهارت های خودمراقبتی به دانش آموزان ارتقا یابد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
273 - 296
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب انجام شد. پژوهش حاضر کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، شامل بیماران مبتلا به عروق کرونری قلب مراجعه کننده به مرکز قلب بیمارستان مدائن تهران در شش ماهه دوم سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 34 بیمار مبتلا به عروق کرونری قلب با روش نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (18 بیمار در گروه آزمایش و 16 بیمار در گروه گواه). بیماران در آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Wynne et al. را طی یک و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه خودکارآمدی Sherer et al. (SEQ) و پرسشنامه خودمراقبتی Galiana et al. (SCQ) استفاده شد. داده های حاصل با تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از شش فرایند پذیرش روانی، گسلش شناختی، خود تحت عنوان زمینه، تعامل با زمان حال، ارزش های مشخص شده و رفتار متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود ادراک خودکارآمدی و رفتارهای خودمراقبتی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری قلب مورد استفاده قرار گیرد.