مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
وابستگی به مواد
حوزه های تخصصی:
" هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد، عوامل شخصیتی است. در این میان مؤلفه تازه جویی و هیجان طلبی (یکی از مؤلفه های مزاجی شخصیت) بطور بارزی با استعداد ابتلا به سوء مصرف مواد همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی دقیق تر ارتباط بین سوء مصرف و وابستگی به مواد شبه افیونی با مؤلفه مزاجی تازه جویی می باشد.
روش بررسی: این پژوهش به روش تحلیلی مورد – شاهدی برروی یکصد نفر از مراجعین به دو مرکز ترک اعتیاد در شهر تهران که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. گروه مورد برمبنای ملاکهای تشخیصیDSM–IV–TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد شبه افیونی مبتلا بودند. گروه شاهد نیز از بین آن دسته از همراهان مراجعین که مطابق همتاسازی با گروه مورد مشابهت داشتند و براساس ملاکهای فوق، سابقه هیچگونه سوء مصرف و یا وابستگی به مواد را نداشتند، بطور تصادفی انتخاب شدند. در مورد همه آزمودنیها به ترتیب پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک و مصاحبه نیمه ساختار یافته سوء مصرف یا وابستگی مواد برمبنای DSM–IV–TR و سپس پرسشنامه مقیاس محرک خواهی «هیجان طلبی» زاکرمن اجرا گردید.
یافته ها: افراد مبتلا به سوء مصرف و وابستگی به مواد اپیوئیدی نسبت به گروه شاهد، میانگین نمرات تازه جویی یا هیجان طلبی بالاتری را نشان می دادند که این تفاوت معنی دار بود. بین سن شروع اولین سوء مصرف مواد و مؤلفه تازه جویی، همبستگی منفی و معنی دار وجود داشت. همچنین ارتباطی معنی دار بین سابقه سوء مصرف مواد به شکل تزریقی با میزان بالاتر مؤلفه تازه جویی مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به رابطه بین سوء مصرف مواد و مؤلفه مزاجی تازه جویی و نیز قابلیت سنجش این مؤلفه با یک آزمون روانشناختی معتبر و قابل اجرا، به راحتی می توان افراد پرخطر را در سنین نوجوانی مشخص کرده و اقدامات پیشگیری اولیه را بطور مؤثرتری به اجرا گذاشت.
"
آثار و پیامدهای سه رویکرد «جرم زدایی»، «جرم انگاری» و «کاهش عوارض» در برنامه های اعتیاد
حوزه های تخصصی:
"از هزاران سال پیش، تعاریف اعتیاد، سوء مصرف، مصرف و پدیده (phenomenon) موارد رویگردان، مواد موثر بر روان، تحریک کننده، تخدیر کننده، خلسه آور، و تقویت کننده روان در اقلیمها و بین اقوام مختلف مطرح و جنجال برانگیز بوده است.
شاید مهمترین دلیل این امر تاثیر این مواد نه تنها در فرد، بلکه در رفتار و روابط وی با خانواده و جامعه و در نهایت، اثر بر جامعه بوده است. به همین دلیل این بحث، علاوه بر تعاریف روان پزشکی و تفاوتهای بین مصرف، سوء مصرف و وابستگی به مواد موثر بر روان (روانگردان)، در بردارنده تفاوتها و تشابهات اصول عقیدتی است بین :1) ممنوع خواهان مواد، 2) قانونی خواهان مواد که معتقد به قانونی کردن بازار آزاد همراه با ایجاد محدودیت در مورد کودکان و نوجوانان و اعمال مالیات سنگین بر مواد غیر قانونی و درواقع، قانونی کردن مواد موثر بر مواد هستند و 3) اختیار گرایان که معتقدند جامعه و دستگاه های قضایی و اجرایی آن حق ورود به حریم افراد را ندارند و مصرف هرگونه ماده ای را جزو اختیارات فردی می دانند.
"
تبیین میزان اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی گروهی بر اختلالات شخصیت دسته B مردان وابسته به مواد
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین اثربخشی طرحواره درمانی گروهی در تعدیل نمرات اختلالات شخصیت افراد وابسته به مواد می باشد. این تحقیق بر روی افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون در مراکز دولتی شهرستان شیراز انجام گرفت. گروه نمونه شامل 30 نفر از افراد تحت درمان بوده که به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مصاحبه بالینی بر اساس DSM، پرسشنامه کوتاه طرحواره های ناسازگار یانگ، پرسشنامه چند محوری میلون II، پرسشنامه پیشرفت درمانMAP بوده و روش های آماری استفاده شده در این تحقیق، روشهای توصیفی و غیر پارامتریک مان ویتنی U می باشد. در پایان دوره درمان، اختلاف نمرات قبل و بعد از درمان در محورهای اختلالات شخصیت دسته B، پیشرفت درمان نگهدارنده با متادونMMT)) و طرحواره های ناسازگار اولیه درگروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری را نشان داد. در نتیجه طرحواره درمانی گروهی می تواند بعنوان یک رویکرد درمانی مناسب در بهبود علائم اختلال شخصیت، تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و پیشرفت درمان افراد وابسته به مواد در نظر گرفته شود.
مقایسه ی فراوانی انواع سوءاستفاده و مسامحه ی دوران کودکی بین دو گروه وابسته و غیر وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش، مقایسه ی فراوانی انواع سوءاستفاده و مسامحه ی دوران کودکی بین دوگروه وابسته و غیر وابسته به مواد است.
روش کار: این مطالعه ی مورد-شاهدی در یکی از شهرستان های استان کرمان (بردسیر) در سال 1389 انجام شد. تعداد 212 بیمار دارای اختلال وابستگی به مواد در گروه مورد و 216 نفر بدون این اختلال در گروه شاهد به صورت متوالی انتخاب شدند. ابزارها مشتمل بر داده های زمینه ای، پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی (CTQ) و پرسش نامه ی 12 سئوالی سلامت عمومی (GHQ-12) به صورت بدون نام توسط آنان تکمیل و جهت پی بردن به ارتباط انواع مختلف سوءاستفاده از کودک با وابستگی به مواد در بزرگسالی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. جهت مقایسه ی نمره ی حیطه های پرسش نامه بین دو گروه از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: در گروه مورد 3/70% و در گروه شاهد 8/33% حداقل یکی از انواع سوءاستفاده و مسامحه را گزارش کردند (001/0P<). میانگین نمره ی پرسش نامه ی آسیب های دوران کودکی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 0/1±2/47 و 6/0±8/35 بود (001/0P<). پس از تطبیق دو گروه از نظر داده های زمینه ای و نمره ی پرسش نامه ی سلامت عمومی، سوءاستفاده ی عاطفی (06/5=OR) ، مسامحه ی فیزیکی (96/1 =OR) و سوءاستفاده ی جنسی ( 89/1 =OR) با وقوع وابستگی به مواد ارتباط معنی دار نشان دادند.
نتیجه گیری: درگروه وابسته به مواد شیوع تمامی انواع سوءرفتار دوران کودکی در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود. از بین آن ها و پس از تطبیق سایر متغیرها سه نوع سوءاستفاده ی عاطفی، مسامحه ی فیزیکی و سوءاستفاده ی جنسی ارتباط واضحی نشان دادند.
مقایسه کودک آزاری در بیماران مبتلا به اختلال وابستگی به مواد و افراد غیره وابسته در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مورد آزار قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، یکی از زنگ خطرهای مهم وابستگی به مواد است. هدف مطالعه حاضر مقایسه میزان کودک آزاری بیماران مبتلا به اختلال وابستگی به مواد و افراد غیره وابسته در شهر اصفهان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای است. 120 بیمار مرد مبتلا به اختلال وابستگی به مواد (گروه بالینی) که به مراکز درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و با 120 مرد که مبتلا به اختلال وابستگی به مواد نبودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. در این مطالعه از مقیاس خود گزارشی کودک آزاری محمدخانی و همکاران استفاده شد.
یافته ها: میزان کودک آزاری جسمی، جنسی و عاطفی در افراد وابسته به مواد به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد است
(0/05 > P). علاوه بر این، یافته ها نشان داد که بیتوجهی و غفلت در افراد گروه شاهد بیشتر از افراد گروه بالینی است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، مورد آزار قرار گرفتن کودکان در دوران کودکی، یکی از عوامل خطر زای اختلال وابستگی به مواد در بزرگ سالی است. والدین ایرانی نیز، نیاز بیشتری به آموزش در زمینه توجه به کودکان دارند
اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی در پیشگیری از بازگشت و انگیزش در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی در پیشگیری از بازگشت و انگیزش در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.
روش: در یک طرح نیمه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت هشت هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنیهای پژوهش توسط مقیاس مراحل تغییر و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری، تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری و خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در انگیزش در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و انگیزش موثر است.
اثربخشی امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی و پیشگیری از عود در زنان درمان جوی وابسته به مواد مخدر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش امید درمانی بر کاهش میزان افسردگی
و پیشگیری از عود در زنان درمان جوی وابسته به مواد مخدر بود. روش: دریک طرح شبه آزمایشی
20 مراجعه کننده با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده و نمره 14 یا بالاتر علائم افسردگی در پرسشنامه افسردگی بک (ویرایش دوم) را دارا بودند، با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه آزمایشی (10نفر) وگروه گواه (10نفر) به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه گروهی تحت آموزش امید درمانی قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی های مورد پژوهش توسط مقیاس امید اسنایدر و افسردگی بک (ویرایش دوم) وآزمایش مورفین پیش از شروع و پایان درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری 2 ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از آزمون خی دو، آزمون Z نسبت و آزمون تجزیه و تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش امید درمانی می تواند کاهش قابل ملاحظه ای در میزان نشانگان افسردگی زنان معتاد ایجاد کند. بعلاوه، نتایج آزمون مجذور خی حکایت از معناداری تفاوت تعداد زنان عود کرده با توجه به گروه (آزمایش و گواه) داشته است.
نتیجه گیری: به طور کل، نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش امید درمانی در کاهش میزان افسردگی و پیشگیری از عود در زنان درمان جوی وابسته به مواد مخدر موثر میباشد.
مقایسه سوگیری توجه نسبت به مواد افیونی در افراد وابسته و ترک کرده در بین مراجعین به کلینیکهای درمانی و اعضای انجمن های معتادان گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسهی سوگیری توجه نسبت به محرکهای وسوسه انگیز مربوط به مواد افیونی در بین گروه کنترل، ترک کرده و وابسته به مواد انجام شد. طول مدت مصرف و ترک نیز مورد توجه قرار گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش عبارت بود از کلیه افراد وابسته به مواد که به نوعی به ادارات بهزیستی، کلینیکهای ترک اعتیاد سرپایی، مراکز تولد دوباره و انجمن معتادان گمنام استان آذربایجان شرقی مراجعه میکردند. در این تحقیق پنج گروه شرکت کننده، شامل افراد وابسته به مواد افیونی (که به دو گروه دارای مصرف طولانی و افراد دارای مصرف کوتاه تقسیم میشدند)، افراد ترک کرده (که به دو گروه دارای ترک طولانی و افراد دارای ترک کوتاه بودند) وگروه گواه میشد. در مجموع، در این تحقیق 103 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه های نمونه از نظر سن، سواد، و جنس مشابه بودند. برای سنجش سوگیری توجه نسبت به محرکهای وسوسه انگیز مربوط به مواد افیونی، از آزمون بازشناسی کلمات استفاده شد که در این آزمون سه خرده آزمون اصلی و یک آزمون بازشناسی وجود داشت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در سوگیری توجه نسبت به محرکهای مواد افیونی در گروه گواه و مصرف کننده های خفیف و شدید و همچنین افراد ترک کرده با فاصله زمانی کوتاه مدت تفاوت وجود داشت. همچنین، گروه کنترل دارای وسوسه و سوگیری توجه کمتری نسبت به گروه های دیگر بودند. در نهایت، افرادی که دارای مصرف خفیف هستند در مقایسه با گروه کنترل احساس تهدید بیشتری میکردند. نتیجه گیری: یافته های این تحقیق تلویحات کاربردی دارند و میتواند مورد توجه متخصصان در امر درمان اعتیاد قرار گیرد.
مقایسه و رابطه بین استرس با ولع مصرف در وابستگان به مواد افیونی و صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نظر به اهمیت نقش عوامل استرس زا و محرک در جریان و شدت ولع مصرف، این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین این عوامل با تجربه ولع مصرف در وابستگان به مواد در شش گروه (کشیدن تریاک، استنشاق هروئین، کشیدن هروئین، تزریق هروئین، کشیدن مت آمفتامین، کشیدن کراک) انجام شده است. روش: در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی 195 نفر آزمودنی مرد معتاد در شش گروه که طی10 ماه در سال های 1389 تا1390 به مراکز ترک اعتیاد شهرستان رشت مراجعه نموده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سنجش فشار روانی مارکهام و پرسشنامه ولع مصرف لحظه ای فرانکن و آزمون کامپیوتری شاخص های تصویری برای سنجش شدت ولع مصرف بود. یافته ها: نتایج نشان داد که بین استرس با ولع مصرف القائی و بین استرس با ولع مصرف لحظه ای رابطه آماری مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین، معلوم شد که بین مصرفکنندگان مختلف در میزان استرس و ولع مصرف القائی و ولع مصرف لحظه ای تفاوت معناداری وجود دارد. از طرفی دیگر، میانگین نمرات استرس، ولع مصرف القائی و ولع مصرف لحظه ای در گروه آزمودنیهای مصرفکننده مت آمفتامین به میزان معناداری بالاتر از بقیه گروه های مصرف کننده بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، استرس میتواند عامل پیش بینیکننده مهمی برای میزان ولع مصرف در وابستگان به مواد باشد. بنابراین، توجه به این جنبه ها میتواند به انتخاب درمان مناسب روان شناختی جهت کنترل ولع مصرف منجر شود.
اثر بخشی مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است. روش: در یک طرح شبه آزمایشی 23 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی(11 نفر) و گواه (12 نفر) انتخاب شدند. گروه آزمایشی32 جلسه (به مدت هشت هفته) تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنیهای پژوهش توسط پرسشنامه مهارت های مقابله ای با سوءمصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس چند متغیری، تحلیل کواریانس تک متغیری و خیدو استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون های تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنا داری بین دو گروه در افزایش مهارت های مقابله ای در مراحل پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون خیدو نشان داد که تفاوت معنا داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل ماتریسی در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارت های مقابله ای مؤثر است.
اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقای ابعاد مختلف کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: عوامل بیشماری از جمله انواع استرس های اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی در زمینه سازی و بروز اعتیاد نقش دارند. پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثربخشی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقای ابعاد مختلف کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد انجام شده است.
روش پژوهش: در یک طرح آزمایشی، 30 نفر از افراد وابسته به موادی که در مرکز اجتماع درمان مدار اصفهان مقیم بودند، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و شاهد (15 نفر) بررسی شدند، گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه شاهد درمان خاصی دریافت نکردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش در آغاز، پایان و سه ماه پس از پایان درمان، پرسش نامه کیفیت زندگی (36SF یا -Item short form health survey36) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس و تحلیل کواریانس با اندازه های تکراری استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس بین دو گروه در مرحله پس آزمون در هفت بعد کیفیت زندگی شامل عملکرد جسمانی (09/4 = F، 012/0 > P)، محدودیت نقش جسمی (560/3 = F، 021/0 > P)، درد بدنی (779/4 = F، 006/0 > P)، سلامت عمومی (987/3 = F، 014/0 > P)، سرزندگی (369/9 = F، 0001/0 > P)، عملکرد اجتماعی (09/4 = F، 012/0 > P) و سلامت روان (420/5 = F، 004/0 > P) تفاوت معنی داری را نشان داد. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس با اندازه های تکراری در مرحله پیگیری تفاوت معنی داری را در دو بعد درد بدنی (047/7 = F، 013/0 > P) و سلامت عمومی (055/7 = F، 013/0 > P) نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری بر ارتقای ابعاد مختلف کیفیت زندگی مردان وابسته به مواد مؤثر است.
مقایسهی طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه ی طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد و افراد عادی بود. طرح واره های شناختی و سبک زندگی به علت اهمیتی که در تفسیر کردن موقعیت های خاص دارند در نظریه های شناختی نقش مهمی دارند. روش: روش تحقیق حاضر، علی- مقایسه ای از نوع توصیفی است. نمونه شامل 100 نفر از افراد وابسته به مواد و 100 نفر از افرادی بود که به مواد وابستگی نداشتند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و موفقیت های بین فردی آدلر (فرم بزرگسالان). یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه های پژوهش در طرح واره های ناسازگار اولیه و سبک های زندگی تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد وابسته به مواد از سطوح بالای طرح واره های ناسازگار اولیه رنج می برند و سبک زندگی در افراد وابسته به مواد ناسازگار است. این موضوع نشان می دهد که در پیشگیری از وابستگی به مواد و در درمان آن باید به عوامل شناختی توجه شود.
مقایسه باورهای فراشناختی ودشواری درنظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی باور های فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان در افراد وابسته به مواد و بهنجار بود.
روش: این پژوهش یک طرح علی- مقایسه ای بود که در آن 50 نفر از افراد وابسته به مواد با 50 فرد بهنجار که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند؛ مقایسه گردیدند. آزمودنی ها پرسشنامه فراشناخت کارترایت – هاتون و ولزو پرسشنامه دشواری در نظم جویی هیجان گراتز و رومر را تکمیل نمودند و داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس چند متغیری T هاتلینگ تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج آزمون نشان داد که میان باورهای فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجانی افراد وابسته به مواد و بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که از زیر مقیاس های باورهای فراشناختی در زیر مقیاس باورهای مثبت درباره نگرانی و از زیر مقیاس های دشواری در نظم جویی هیجانی، در زیر مقیاس فقدان آگاهی هیجانی در دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، آسیب نظارت فراشناختی و دشواری در نظم جویی هیجان می تواند یک عامل کلیدی در وابستگی به مواد باشد که برای فهم، پیشگیری و درمان آن مفید است.
رابطه بین تحمل آشفتگی و اضطرار منفی و مثبت با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شواهد نشان می دهند که هم عواطف منفی و هم مثبت در گرایش افراد به مصرف مواد نقش دارند، با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی با شدت وابستگی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد انجام گرفت.
مواد و روش ها: در یک مطالعه همبستگی از وابستگان به مواد که در نیمه دوم سال 1391 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند تعداد 120 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و بعد از مصاحبه بالینی به پرسش نامه های جمعیت شناختی، تحمل آشفتگی، اضطرار مثبت و منفی، شدت وابستگی و ولع مصرف پاسخ دادند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان با کاربرد نرم افزار SPSS 18 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که شدت وابستگی به مواد با میزان تحمل (33/0-r= ؛ 002/0≥p )، جذب (26/0- r= ، 01/0 ≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (25/0- r= ، 02/0≥p ) رابطه منفی، ولی با اضطرار منفی رابطه مثبت معنی داری دارد (23/0 r= ، 04/0≥p ). ولع مصرف ماده نیز تحمل (35/0-r= ؛ 001/0≥p)، ارزیابی (30/0- r= ؛ 002/0≥ p)، جذب (34/0- r= ؛ 001/0≥ p)، تنظیم (23/0- r=؛ 03/0≥p ) و نمره کلی مقیاس تحمل آشفتگی (45/0-r= ؛ 001/0≥ p) رابطه منفی ولی با اضطرار منفی (29/0 r=؛ 01/0≥p ) و اضطرار مثبت (26/0r= ؛ 03/0≥ p) رابطه مثبت معنی داری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز آشکار کرد که 31 درصد واریانس ولع مصرف به صورت معکوس توسط تحمل آشفتگی تبیین می شود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش و اهمیت ولع مصرف به عنوان یک عامل مهم در عود اعتیاد، آموزش مهارت های مقابله با عاطفه منفی به ویژه افزایش قدرت مقابله با آشفتگی در کنار درمان های معمول سوء مصرف و وابستگی به مواد به درمان جویان معتاد پیشنهاد می شود.
مقایسه نیمرخ جوّ خانواده افراد وابسته به مواد و عادی به منظور ارائه مداخلات مبتنی بر خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه به منظور مقایسه جوّ خانواده های دارای عضو وابسته به مواد و عادی انجام شد. روش: روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 50 نفر دارای اختلال وابستگی به مواد بودند که به مراکز درمان سرپایی اعتیاد واقع در مناطق غرب و شرق تهران مراجعه می کردند و 50 نفر عادی که با گروه اول به جز مصرف مواد همتا بودند. پرسشنامه سنجش جوّ خانواده موس و موس (1989) در میان دو نمونه اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که انسجام، تعارض، جهت-یابی پیشرفت، جهت یابی منطقی-فرهنگی، جهت یابی مذهبی، سازمان و کنترل در دو گروه تفاوت معنادار دارند ولی در مولفه های بیانگری، استقلال و جهت یابی فعالیت های تفریحی تفاوت معنادار نبود. نتیجه گیری: این مطالعه به مسئولین، متخصصان و درمان گران راهبردهای مداخله ای متناسب با ویژگی های خانواده های دارای عضو معتاد را پیشنهاد می کند.
مقایسه سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه میزان سلامت عمومی و حمایت اجتماعی در افراد وابسته به مواد و جمعیت سالم بود . روش: روش این پژوهش علی مقایسه ای بود و جامعه آماری عبارت بود از: افراد معتاد به مواد مخدر که در سال 1391 به یکی از مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر خوی مراجعه کرده بودند. از این جامعه 60 نفر معتاد به مواد مخدر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 60 نفر فرد بهنجار برحسب سن، جنس و تحصیلات همتا شدند. ابزار های سنجش شامل پرسشنامه سلامت عمومی کلبرگ و حمایت اجتماعی (فلمینگ) بودند. یافته ها: این تحقیق نشان داد که معتادان از سلامت روان و حمایت اجتماعی کمتری نسبت به افراد سالم برخوردارند. نتیجه گیری: یکی از عناصر مهم در ترک اعتیاد ایجاد حمایت اجتماعی برای معتادان در حال ترک است.
اثر بخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی ( MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت و افزایش مهارت های مقابله ای در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شده است.
روش: در یک طرح شبه آزمایشی 24 نفر مراجع با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد افیونی که دوره سم زدایی را با موفقیت به پایان رسانده بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه آزمایشی و گواه ( هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت هشت هفته و هر هفته یک جلسه گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه در طول این مدت هیچ درمانی دریافت نکردند. آزمودنی های پژوهش توسط پرسشنامه مهارت های مقابله ای با سوء مصرف الکل (که برای سوء مصرف مواد نیز کارایی بالایی دارد) و نیز آزمایش مورفین پیش از شروع درمان، تصادفی در طی درمان، پس از درمان و پس از اتمام مرحله پیگیری سه ماهه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری (ANCOVA) و خی دو استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون های تجزیه و تحلیل کواریانس چند متغیری و تجزیه و تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه در افزایش مهارت های مقابله ای در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون خی دو نشان داد که تفاوت معنی داری بین فراوانی بازگشت در دو گروه وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مدل پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی (MBRP) در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد و افزایش مهارت های مقابله ای مؤثر است