مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
باورهای هوشی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای هوشی و سازگاری فردی اجتماعی با استناد به نقش واسطه ای سبک رهبری مدیران انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر، از نوع کاربردی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم شهر قزوین می باشد که تعداد آنها 28661 نفر بوده و حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 378 نفر انتخاب شد. روش نمونه گیری در این تحقیق به صورت طبقه ای تصادفی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد استفاده شد که دارای روایی محتوایی بوده و پایایی ان از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزارهای Spss و PLS صورت گرفت. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که آماره معنی داری بین متغیر سبک رهبری مدیران و سازگاری فردی-اجتماعی دانش آموزان برابر (657/4) می باشد و ضریب مسیر مابین این دو متغیر برابر (369/0) است، همچنین آماره معنی داری بین متغیر سبک رهبری مدیران و باورهای هوشی برابر (339/20) می باشد و ضریب مسیر مابین این دو متغیر برابر (725/0) است و میزان تاثیر مثبت متغیر سبک رهبری مدیران بر باورهای هوشی را نشان می دهد. آماره معنی داری بین متغیر باورهای هوشی و سازگاری فردی-اجتماعی دانش آموزان برابر (242/3) می باشد و ضریب مسیر مابین این دو متغیر برابر (263/0) است و بررسی ضرایب غیر مستقیم نشان می دهد که سبک رهبری مدیران بر سازگاری فردی-اجتماعی دانش آموزان با توجه به نقش میانجیگری باورهای هوشی تاثیر دارد. براین اساس کلیه فرضیه های تحقیق مورد تایید قرار می گیرد.
تعیین نقش میانجی انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و تاب آوری تحصیلی در میان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه بجنورد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
81 - 94
حوزه های تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و تاب آوری تحصیلی انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های پیمایشی با مطالعه همبستگی (معادلات ساختاری) بود. نمونه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل 350 نفر از دانش آموزان دختر متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1396-1395 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای, انتخاب شدند. اعضای نمونه پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی ساموتلز (2004), انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و باورهای هوشی عبدالفتاح و ییتس (2006) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-21 وAMOS-21 و روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین انگیزه تحصیلی, باورهای هوشی و تاب آوری تحصیلی روابط معناداری وجود دارد (01/0˂P)؛ اما انگیزه تحصیلی نقش میانجی معناداری بین باورهای هوشی و تاب آوری تحصیلی ایفا نمی کند (05/0<P). با توجه به نتایج حاصله می توان گفت باورهای هوشی وو انگیزش تحصیلی از اهمیت بالایی در شکل گیری تاب آوری تحصیلی برخوردارند اما انگیزش تحصیلی به تنهایی قادر به ایفای نقش میانجی گرانه بین باورهای هوشی و تاب آوری تحصیلی و لازم است تا در این خصوص تأثیر سایر متغیرهای مداخله گر روانی و زمینه ای مورد بررسی قرار گیرد. واژگان کلیدی: انگیزش تحصیلی, باورهای هوشی, تاب آوری تحصیلی, دانش آموزان.
رابطه رویکردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان گر وه های علوم انسانی و فنی مهندسی با توجه به نقش جنسیت
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط رویکردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان گروه های علوم انسانی و فنی مهندسی، با توجه به نقش جنسیت انجام شده است. روش این پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که از بین آنها تعداد 100 نفر (50 نفر رشته علوم انسانی و 50 نفر رشته فنی مهندسی)، به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به پرسش نامه تجدیدنظر شده دو عاملی فرایند مطالعه (R-SPQ-2F) (بیگز، کمبر و لانگ، 2001) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های هم بستگی، رگرسیون و آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین رویکرد عمقی، با پیشرفت تحصیلی، هم بستگی مثبت معنادار و بین رویکرد سطحی، با پیشرفت تحصیلی، هم بستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیزنشان داد که متغیر رویکرد سطحی یادگیری تبیین کننده منفی معناداری برای پیشرفت تحصیلی بود. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که بین دختران و پسران از نظر رویکرد سطحی و بین دو گروه علوم انسانی و فنی مهندسی از نظر رویکرد عمقی یادگیری تفاوت معناداری یافت شد. به طور کلی بررسی رویکردهای یادگیری و تعیین نقاط قوت و ضعف یادگیری دانشجویان اطلاعات مفیدی برای دست اندرکاران، برنامه ریزان آموزشی و اساتید فراهم می آورد تا شرایط مناسبی برای مطالعه و یادگیری بهتر دانشجویان ایجاد کنند.
شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی استان قم
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای مدیران مدارس ابتدایی استان قم بود. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی است که به روش کیفی و با روش تحلیل تم انج ام گرفت. جامعه آماری، همه متخصصان تعلیم و تربیت، و صاحبنظران آموزش ابتدایی استان قم بودند که ب ا روش نمونه گیری هدفمند 40 نفر از آنان انتخاب شدند. معیار انتخاب حجم نمونه و تعداد پاسخگویان، اشباع نظری داده ها بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل تم و کدگذاری انجام گرفت. به منظور گردآوری داده ها و شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای مدیران، ابتدا، مبانی نظری و پیشینه پژوهش مطالعه شد، همچنین، با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها گردآوری شد. براساس یافته های پژوهش مؤلفه های توسعه حرفه ای در 11 مقوله به دست آمد، که عبارت اند از تقویت مهارت های علمی، متنوع کردن جوّ مدارس، نیازسنجی، توسعه ارتباطات، توانمندسازی کارکنان، بازدیدهای داخلی و خارجی، داشتن برنامه ریزی، تجدید قوا کردن، یادگیری مادام العمر، مدیریت تعارض و ایجاد تعادل بین کار و زندگی. هر یک از این موقله ها نیز دارای کدها و مفاهیمی بود. در نهایت، می توان گفت اگر بتوان با طی کردن مسیر توسعه حرفه ای، مدیران آموزشگاهی حرفه ای تربیت کرد، در واقع، یک تغییر آموزشی مثبت و قدرتمند ایجاد می شود.
پیش بینی خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای انگیزشی، باورهای هوشی، و ادراک دانش آموزان مدارس تیزهوشان از جوّ کلاس درس: نقش میانجی خودکارآمدپنداری و اهداف پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۷۴-۱۵۵
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودتنظیمی یادگیری نقش بسیار مهمی در فرایندهای آموزش و یادگیری دانش آموزان دارد که خودکارآمدپنداری تحصیلی و اهداف پیشرفت از عوامل مؤثر در توسعه این توانایی هستند. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل پیش بینی خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای انگیزشی، باورهای هوشی، و ادراک از جوّ کلاس با در نظر گرفتن نقش میانجی خودکارآمدپنداری و اهداف پیشرفت در دانش آموزان مدارس تیزهوشان بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان مدارس تیزهوشان پایه دوم متوسطه در شهر تهران در سال تحصیلی 1399 بودند که تعداد 400 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدپنداری عمومی (شرر و همکاران، 1982)، مقیاس خودتنظیمی یادگیری و باورهای انگیزشی (پینتریچ و همکاران، 1990)، پرسشنامه ادراک از جوّ کلاس (رووی، 2002)، مقیاس باورهای هوشی (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و پرسشنامه اهداف پیشرفت (میگلی و همکاران، 1988) بودند. داده های گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس نتایج، بین متغیرهای اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری، باورهای هوشی، باورهای انگیزشی، و ادراک از جوّ کلاس با خودتنظیمی یادگیری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01>P). یافته ها همچنین نقش میانجی گر خودکارآمدپنداری در رابطه بین باورهای انگیزشی و ادراک از جوّ کلاس با خودتنظیمی یادگیری و نقش میانجی گر اهداف پیشرفت در رابطه بین باورهای انگیزشی با خودتنظیمی یادگیری را مورد تأیید قرار داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین متغیر باورهای انگیزشی بر متغیر خودتنظیمی یادگیری، هم اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم معنا داری دارد.
مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای هوشی و ادراک جو کلاس با میانجی گری خودکارآمدی در دانش آموزان تیزهوش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
55 - 70
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی مدل خودتنظیمی یادگیری بر اساس باورهای هوشی و ادراک جو کلاس با میانجی گری خودکارآمدی دانش آموزان تیزهوش بود.
روش : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان تیزهوش دوره متوسطه دوم مناطق 2و 4شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد افراد نمونه 400 دانش آموز بودند که با روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودتنظیمی یادگیری (پینتریچ و همکاران، 1990)، باورهای هوشی (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، ادراک از جو کلاس (رووی، 2002) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بودند. داده های گردآوری شده با روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارهای Amos24 و spss26 تحلیل شدند.
یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی نهایی از برازش خوبی برخوردار بود. براساس نتایج حاصل از روابط مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که باورهای هوشی بر خودکارآمدی و خودتنظیمی یادگیری، همچنین ادراک از جو کلاس بر خودکارآمدی و خودتنظیمی یادگیری و خودکارآمدی بر خودتنظیمی اثر مثبت و معناداری داشتند (001/0>P). اثر غیرمستقیم باورهای هوشی و ادراک از جو کلاس بر خودتنظیمی یادگیری از طریق خودکارآمدی به ترتیب برابر 1215/0 و 1185/0 بود که از لحاظ آماری معنادار بودند (001/0>P)
نتیجه گیری : با توجه به اینکه عواملی چون باورهای هوشی و انگیزشی و محیطی بر خودتنظیمی یادگیری تاثیرگذار است و خودتنظیمی یادگیری نقش مهمی در عملکرد تحصیلی دارد. نتایج این پژوهش می تواند تلویحات مهمی برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خدمات بهداشت روانی و خانواده ها دارد.
تدوین مدل علی عملکرد تحصیلی بر اساس باورهای هوشی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان پایه نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یقینا مهمترین نشانگر بازده آموزش در یک نظام آموزشی عملکرد تحصیلی یادگیرندگان است. این موضوع در پایه نهم تحصیلی اهمیت ویژه ای پیدا می کند و تأثیر بسزایی در هدایت تحصیلی آنها دارد. این پژوهش با هدف تدوین مدل علی عملکرد تحصیلی بر اساس باورهای هوشی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان پایه نهم انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر و دختر پایه نهم شهر تهران در سال تحصیلی98-97 بودند که 450 (218پسر، 217دختر) دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج(1383)، باورهای هوشی عبدالفتاح و یتس(2006)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال(2010). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری ضریب همبستگی و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج بدست آمده در این پژوهش حاکی است میزان ضریب همبستگی چندگانه بین متغیرها در پژوهش حاضر590/0 R= و مجذور ضریب همبستگی بین متغیرها 348/0 R2= می باشد که نشان دهنده همبستگی معنادار و با میزان متوسط بین متغیرهای پیش بین و ملاک می باشد. یافته ها حاکی از آن بود که با توجه به شاخص های نیکویی برازش، مدل تدوین شده از برازش مطلوبی برخوردار است. لازم به ذکر است در مدل مفروض اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم باورهای هوشی بر عملکرد تحصیلی (β=.461 , P< .001) معنادار است، همچنین اثرضریب مسیر استاندارد انعطاف پذیری شناختی بر عملکرد تحصیلی (β= .661 , P< .001) معنادار می باشد. بنابراین هر دو متغیر باورهای هوشی و انعطاف پذیری شناختی، قدرت تبیین نمرات استاندارد عملکرد تحصیلی را دارند.
نقش میانجی انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی در میان دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۴
126 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ نحوه گرداوری داده ها در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی و ازلحاظ روش در زمره پژوهش های کمی بود. جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود که 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های خودارزشمندی Crocker و همکاران (2003)، انگیزش تحصیلی Harter (1981) و باورهای هوشی Abdul Fattah and Yates (2006) را تکمیل نمودند. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که بین انگیزه تحصیلی، باورهای هوشی و خودارزشمندی روابط معناداری یافت شد. باورهای هوشی بر خودارزشمندی دارای ضریب تأثیر 61/0(استاندارد نشده) بودند که آماره بحرانی مربوط به اثر مستقیم باورهای هوشی و انگیزه تحصیلی بر خودارزشمندی مثبت و در سطح 05/0 معنادار بود؛ یعنی باورهای هوشی بر انگیزه تحصیلی تأثیر مستقیم مثبت نداشت. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت باورهای هوشی و انگیزش تحصیلی از اهمیت بالایی در شکل گیری خودارزشمندی برخوردارند. انگیزش تحصیلی به تنهایی قادر به ایفای نقش میانجی گرانه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. لذا در تبیین یافته ها می توان گفت انگیزش پیشرفت تحصیلی، تنها پیامد هوش فردی یا امکانات سخت افزاری موجود در محیط های اجتماعی نیست، بلکه جنبه های روان شناختی افراد مانند باورهای هوشی و خودارزشمندی نیز در آن نقش اساسی دارند.
بررسی رابطه باورهای هوشی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه گری چالش پذیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بی صداقتی تحصیلی در بین علم آموزان کشورهای مختلف گسترش زیادی پیدا کرد که این امر سبب پیامدهای نامطلوبی در حوزه ی آموزش وپرورش جوامع مختلف گردید، لذا هدف این پژوهش بررسی رابطه باورهای هوشی و بی صداقتی تحصیلی: نقش واسطه گری چالش پذیری تحصیلی بود. روش ها: پژوهش از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری تحقیق را همه ی دانشجویان دانشگاه اهواز در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می دادند که تعداد 327 نفر از دانشجویان کارشناسی دختر و پسر این دانشگاه از راه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس باور های ضمنی هوش دویک (2011)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی خامسان و امیری (2011) و مقیاس چالش پذیری تحصیلی بنیشک و همکاران (2005) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، بعد باور افزایشی هوش هم به صورت مستقیم (05.p=) و هم با واسطه گری اجتناب از چالش (02.p=) پیش بین معنی دار بی صداقتی تحصیلی بود. باور ذاتی هوش نیز هم به صورت مستقیم (05.p=) و هم با واسطه گری تمایل به چالش (02.p=) پیش بین معنی دار بی صداقتی تحصیلی بود. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که چالش پذیری تحصیلی و باور های هوشی دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی بی صداقتی تحصیلی می باشد.
اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی بر باورهای هوشی و درک مطلب دانش آموزان در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
62 - 48
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی بر باورهای هوشی و درک مطلب دانش آموزان در درس علوم انجام گرفت. این مطالعه به روش شبه تجربی و با یک طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی شهرستان فراهان در سال تحصیلی ۹8-1397 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 34 نفر از آن ها انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس باورهای هوشی بابایی (1377) و خرده مقیاس درک مطلب وکسلر (1974) برای کودکان استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل تفاوت معناداری را در ترکیب خطی متغیرهای وابسته (باورهای هوشی و درک مطلب) در دو گروه نشان داد (724/0 =تی پیلایی، 015/38 = 29،2 F، 001/0 =p، 724/0 =مجذور ایتای تفکیکی). بعلاوه، آزمون های تک متغیری تحلیل کوواریانس نشان داد که روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی در مقایسه با گروه کنترل، تأثیر معناداری بر افزایش باورهای هوشی (001/0 =p، 640/0 =مجذور ایتای تفکیکی) و درک مطلب (001/0 =p، 562/0 =مجذور ایتای تفکیکی) داشته است؛ بنابراین، استفاده از روش تدریس مبتنی بر نقشه مفهومی برای ارتقای باورهای هوشی و درک مطلب در درس علوم دانش آموزان پیشنهاد می شود.
مدل یابی معادلات ساختاری پیش بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی بر اساس سیستم های مغزی _ رفتاری (BAS, BIS, FFFS) ، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و باورهای هوشی با توجه به نقش میانجی استرس انتظارات تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
۲۳۶-۲۱۵
حوزه های تخصصی:
رفتارهای خودشکن تحصیلی با اختلال در فرآیند شناختی_رفتاری در محیط یادگیری بر عملکرد افراد تاثیر گذار است. از این رو توجه هر چه بیشتر به این مقوله ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش آزمون مدل پیش بینی رفتارهای خودشکن تحصیلی براساس سیستم های مغزی-رفتاری، تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و باورهای هوشی با میانجیگری استرس انتظارات تحصیلی بود. روش از نوع توصیفی-همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد استان قم بودندکه در سال 400-1399مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 420 نفر از دانشجویان بودندکه به شیوه در دسترس و از طریق خودگزارشی از طریق شبکه های اجتماعی مجازی با توجه به شرایط پاندمی کووید 19 در پژوهش شرکت کردند. ابزار شامل پرسشنامه سیستم های مغزی _ رفتاری جکسون (2009)، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیقی فریستون(1994)، پرسشنامه باورهوشی عبدالفتاح (2006)، مقیاس استرس انتظارات تحصیلی آنگ و هوان (2006)، مقیاس رفتار و شناخت خودشکن کانیگهام ( 2007) بود. یافته نشان داد اثرات غیر مستقیم به واسطه استرس انتظارات برای سیستم مغزی به رفتارخودشکن (000/0P = , 219/0 = β) تحمل ناپذیری بلاتکلفی به رفتار خودشکن (000/0P = , 158/0 = β ) و باور هوشی به رفتار خودشکن (000/0P = , 110/0 = β) است.
رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی با نقش تعدیلگر باورهای هوشی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی با نقش تعدیلگر باورهای هوشی دانش آموزان انجام شد. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق را معلمان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 295 نفر و با نمونه آماری 167 نفر و دانش آموزان مدارس دخترانه متوسطه شهرستان رودسر به تعداد 4006 نفر و با نمونه آماری 216 نفر تشکیل دادند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های باورهای هوشی بابایی (1377)، خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999)، سواد اطلاعاتی یزدانی (1391) و مهارتهای ارتباطی کوئین دام (2004) استفاده گردید. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین سواد اطلاعاتی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق نشان داد باورهای هوشی در رابطه سواد اطلاعاتی و مهارتهای ارتباطی معلمان با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نقش تعدیلگر دارد.
رابطه باورهای هوشی و انعطاف پذیری شناختی با عملکرد تحصیلی: بررسی نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و ادراک خویشتن در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۶
76 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای حمایت اجتماعی ادراک شده و ادراک خویشتن در رابطه باورهای هوشی و انعطاف پذیری شناختی با عملکرد تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری ب ود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر و دختر پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 98 -97 بودند که 450 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. اابزارهای پژوهش عبارت بود از پرسشنامه عملکردتحصیلی درتاج(1383)، باورهای هوشی(ITIS) عبدالفتاح و یتس(2006)، انعطاف پذیری شناختی(CFI) دنیس و وندروال(2010)، حمایت اجتماعی ادراک شده(MSPSS) زیمنت وهمکاران (1988) و ادراک خویشتن شوستروم(1962). داده های پژوهش با استفا ده از مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که حمایت ادراک شده در رابطه بین متغیر باورهای هوشی و عملکرد تحصیلی نقش میانجی را دارا نمی باشد. همچنین رابطه باورهای هوشی و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی ادراک خویشتن نشان داد، اثر غیرمستقیم معنادار نمی باشند. یافته دیگر درزمینه نقش میانجی حمایت ادراک شده در رابطه بین انعطاف پذیری شناختی با عملکرد تحصیلی نشان داد رابطه بین متغیرها دارای اثر غیرمستقیم و معنادار می باشد ولی ادراک خویشتن قادر نیست نقش میانجی دررابطه بین متغیر انعطاف پذیری شناختی و عملکردتحصیلی ایفا نماید. می توان نتیجه گرفت که در این گروه سنی(پایه نهم) انعطاف پذیری شناختی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده بر عملکرد تحصیلی تأثیر می گذارد. یافته های پژوهش برای سیاست گذاران عرصه آموزش وپرورش مفید است.
مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
55 - 79
هدف از پژوهش خاضر ارائه مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان است. پژوهش حاضراز نظر هدف،کاربردی و از نظرروش،همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. تعداد افراد نمونه جمعاً 537 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی جرئت ورزی گمبریل و ریچی (1975)، مقیاس پرسشنامه خود ناتوان سازی تحصیلی جونز و رودوالت (2005)، پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده، مقیاس ارزیابی باورهای ضمنی هوش (عبدالفتاح و یتس، 2006)،پرسشنامه باورهای هوشی عبدالفتاح و ییتس با دو خرده مقیاس نظریه افزایشی هوش و نظریه ذاتی هوش بودند. داده های گردآوری شده با روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل ساختاری خود ناتوان سازی تحصیلی بر اساس سبک فرزند پروری ادراک شده و باور های هوشی با میانجی گری جرات ورزی در دانش آموزان براساس داده های تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر غیر مستقیم ادراک شده و باور های هوشی بر خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان مورد تأیید قرارگرفت. لذا پژوهش حاضر نشان داد که خود ناتوان سازی در تبیین و پیش بینی جرات ورزی دانش آموزان نقش واسطه ای دارد. این متغیر تحت تاثیر باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده قرار می گیرند و می توانند اثر معناداری بر جرات ورزی دانش آموزان داشته باشند.
رابطه ی علّی ویژگی های شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت در دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی علّی ویژگی های شخصیت و باورهای هوشی با خودکارآمدی تحصیلی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری هدف های پیشرفت در دانش آموزان دختر دبیرستانی خرم آباد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 280 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بودند، که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، پرسشنامه شخصیتی نئو-فرم کوتاه (NEO-FFI)، مقیاس هدف های پیشرفت (AGOS) و مقیاس کارآمدی تحصیلی بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار (AMOS-20 استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرهای غیرمستقیم باور هوشی ذاتی از طریق جهت گیری هدف عملکردگرا روی عملکرد تحصیلی و باور هوشی افزایشی از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود. همچنین وظیفه شناسی نیز از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار بود، اما باز بودن نسبت به تجربه از طریق جهت گیری هدف تبحرگرا روی عملکرد تحصیلی معنی دار نبود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار باور هوشی ذاتی و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و جهت گیری هدف تبحرگرا، توافق پذیری و جهت گیری هدف تبحرگرا، باز بودن نسبت به تجربه و خودکارآمدی تحصیلی، توافق پذیری و عملکرد تحصیلی و باز بودن نسبت به تجربه و عملکرد تحصیلی حاصل شد.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندها و پیامدهای هدف گزینی در دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندها و پیامدهای هدف گزینی در دانش آموزان سال سوم رشته ریاضی-فیزیک دبیرستان های شهر اهواز می باشد. جامعه آماری، شامل کل دانش آموزان سال سوم رشته ریاضی فیزیک دبیرستان های اهواز در سال تحصیلی 90-89 بود که به روش تصادفی چند مرحله ای، 592 نفر به عنوان نمونه از میان آنها انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس نظریه تلویحی هوش (ITIS)، مقیاس الگوهای یادگیری انطباقی (PALS) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) بوده اند. ارزیابی مدل پیشنهادی با روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS-16 صورت گرفت. جهت آزمون روابط غیر مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد. مدل پیشنهادی برازش قابل قبولی را با داده ها نشان داد و با ترسیم مسیر هدف عملکردگرا به هدف تبحرگرا برازش مطلوبی با داده ها به دست آمد. نتایج نشان داد که باورهای هوشی می تواند در هدف گزینی دانش آموزان نقش معنی داری ایفا نماید و هدف گزینی نیز می تواند به طور معنی داری برخی مؤلفه خودتنظیمی (از جمله خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم) را پیش بینی نماید.
پیش بینی بی صداقتی تحصیلی بر اساس باورهای هوشی و استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مشهد مرغاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
119-127
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بی صداقتی تحصیلی بر اساس باورهای هوشی و استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرمشهد مرغاب در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد که تعداد 260 نفر طبق جدول مورگان و به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کاب و تریوینو (1996) ، پرسشنامه باورهای هوشی بابایی )١٣٧٧) و پرسشنامه استرس ناشی از انتظارات تحصیلی انگ و هوان (2006) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار spss و از روش ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بی صداقتی تحصیلی بر اساس باور افزایشی هوش در دانش آموزان قابل پیش بینی می باشد. اما بی صداقتی تحصیلی براساس استرس انتظارات تحصیلی (استرس ناشی از انتظارات والدین/ معلمان و استرس ناشی از انتظارات شخصی از خود) در دانش آموزان قابل پیش بینی نمی باشد. به طور کلی از نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که باورهای هوشی از عوامل مهم برای بررسی و پیش بینی بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان میباشد.
رابطه اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی: نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: نگرش دانش آموزان نسبت به توانایی های خود در فعالیت های آموزشی، پیش بینی کننده مهم پیامد تحصیلی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انتظارات آموزشی والدین در روابط بین اهداف پیشرفت و باورهای هوشی با خودکارآمدپنداری تحصیلی دانش آموزان متوسطه یکم انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل تمامی دانش آموزان متوسطه دوره یکم شهرستان فاروج (خراسان شمالی) در سال 1400 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 329 دانش آموز متوسطه دوره یکم بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودکارآمدپنداری دانش آموز (جینگز و مورگان، 1999)، مفیاس اهداف پیشرفت (الیوت و مک گریگور، 2001)، مقیاس نظریه های ضمنی درباره هوش (عبدالفتاح و ییتس، 2006)، و مقیاس آرزوها و انتظارات آموزشی برای نوجوانان (جاکوب، 2010) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و22 Amos تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای باو رهای هوشی افزایشی، اهداف پیشرفت، خودکارآمدپنداری تحصیلی، و انتظارات آموزشی والدین همبستگی معناداری وجود دارد (05/0> p). تأثیر اهداف پیشرفت به انتظارات آموزشی والدین (57/0)، هوش افزایشی به انتظارات آموزشی والدین (43/0)، و انتظارات آموزشی والدین به خودکارآمدپنداری تحصیلی ( 85/0) در سطح مثبت و معنادار است (001/0> p). همچنین در مدل ارائه شده، اثرات باورهای هوشی افزایشی و اهداف تسلط گرایشی به واسطه انتظارات آموزشی والدین بر خودکارآمدپنداری تحصیلی از نظر آماری معنادار و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: باورهای انگیزشی و شناختی دانش آموزان گرچه به طور مستقیم بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها تأثیر می گذارند، که همچنین می توانند به واسطه تأثیرگذاری بر انتظارات آموزشی والدین، بر خودکارآمدپنداری تحصیلی آنها اثرگذار باشند.
پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ویژگی های شخصیتی و باورهای هوشی با میانجیگری خودکارامدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس ویژگی های شخصیتی و باورهای هوشی با میانجیگری خودکارامدی تحصیلی در دانش آموزان پسر انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی و مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بجنورد بود که در سال تحصیلی 1396- 1395 مشغول به تحصیل بودند روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد پرسشنامه های اضطراب امتحان ( ابوالقاسمی و همکاران ،1375) طراحی شد جهت اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه باورهای هوشی توسط عبدالفتاح و ییتس (2006)، پرسشنامه اضطراب امتحان (TAI)؛ پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO-FFI) ، مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینکز (1999) استفاده شد. نتایج نشان داد که تمامی بارهای عاملی نشانگرها بر متغیرهای مکنون مربوط به خودشان معنادارند. همچنین تمامی ضرایب مسیر مستقیم متغیرهای برونزا، شامل ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی به خودکارامدی تحصیلی، و خودکارامدی تحصیلی به اضطراب امتحان، در سطح آلفای 05/0 معنادار بودند. علاوه بر این، مدل توانست بیش از 58 درصد از خودکارامدی تحصیلی و 30 درصد از تغییرات اضطراب امتحان را تبیین کند. همچنی ثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی، آگاهی فراشناختی و باورهای هوشی بر اضطراب امتحان از طریق خودکارامدی تحصیلی معنادار بود. بنابر این می توان گفت که ویژگی های شخصیتی، باورهای هوشی با اضطراب امتحان رابطه دارند و از این طریق قابل پیش بینی هستند.
پیش بینی مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم براساس باورهای هوشی و تاب آوری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین رابطه باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه قم است. روش پژوهش از نظر اهداف کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک استان قم در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 7023 نفر می باشد که بر اساس جدول مورگان، 364 نفر به روش تصادفی – طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد باورهای هوشی براون و رایان (2003)، تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و مسئولیت پذیری هاریسون گاف (1984) با پایایی به ترتیب 0/85 0/88 و 0/80 مطابق آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها با بهره گیری از آزمون های کلوموگروف-اسمیرونوف، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون نشان داد بین باورهای هوشی با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه وجود دارد. بین تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین باورهای هوشی و تاب آوری دانش آموزان مدارس متوسطه قم رابطه مثبت وجود دارد. نتایج حاصله می تواند پرتوهای نوینی را در ارتباط باورهای هوشی و تاب آوری با مسئولیت پذیری دانش آموزان نمایان سازد.