مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
نوجوان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر، رویکرد نوظهوری به درمان می باشد که درمان شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral therapy یا CBT) را با روان شناسی مثبت نگر و درمان راه حل محور به بهترین وجه تلفیق کرده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر بر تاب آوری و عزت نفس نوجوانان دارای علایم افسردگی بود. مواد و روش ها: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و همراه با گروه شاهد انجام شد. بدین منظور، پرسش نامه افسردگی Beck (Beck Depression Inventory یا BDI) در پنج مدرسه متوسطه اول پسرانه اجرا گردید. از بین دانش آموزانی که نمره افسردگی بالاتر از نمره برش کسب کردند و ملاک های ورود و خروج را داشتند، 34 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و 17 نفر به گروه آزمایش و 17 نفر به گروه شاهد (بدون مداخله) اختصاص یافت. مقیاس تاب آوری Connor و Davidson (Connor-Davidson Resilience Scale یا CD-RISC) و مقیاس عزت نفس Rosenberg (Rosenberg Self-Esteem Scale یا RSES ) به عنوان پیش آزمون اجرا و سپس مداخله درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر در گروه آزمایش انجام شد. در پایان، مقیاس های فوق به عنوان پس آزمون اجرا گردید. یافته ها: نمرات تاب آوری دانش آموزان گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد به طور معنی داری بیشتر بود. همچنین، درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر منجر به افزایش معنی دار نمرات عزت نفس دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان شناختی- رفتاری مثبت نگر می تواند به عنوان رویکرد مؤثری جهت تقویت مؤلفه های عملکرد مثبت در نوجوانان دارای علایم افسردگی کاربرد داشته باشد و انجام پژوهش های بیشتر در آینده این موضوع را مشخص می کند.
مقایسه عملکرد خانوادگی و رضایت زناشویی والدین نوجوانان اقدام کننده و غیر اقدام کننده به خودکشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد خانوادگی و رضایت والدین نوجوانان اقدام کننده به خودکشی با غیر اقدام کنندگان در زندگی مشترک صورت گرفت. مواد و روش ها: نمونه های مطالعه شامل 100 نفر نوجوان (50 نوجوان اقدام کننده به خودکشی و 50 نفر غیر اقدام کننده) بود که به ترتیب به روش نمونه گیری در دسترس و خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. گروه غیر اقدام کننده از نظر ویژگی های جمعیت شناختی با گروه اقدام کننده همگن سا زی شدند. ابزارهای پژوهش شامل نسخه ایرانی مقیاس عملکرد خانواده McMaster (Family assessment device یا FAD) و پرسش نامه رضایت زناشویی ENRICH بود که پایایی آن ها به ترتیب 93/0 و 92/0 محاسبه گردید. مقیاس FAD را نوجوانان و پرسش نامه ENRICH را مادران آن ها تکمیل کردند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی، آزمون های Independent t، ضریب همبستگی Pearson و Logistic regression مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تفاوت معنی داری بین عملکرد خانوادگی و رضایت زناشویی والدین و ابعاد آن در دو گروه وجود داشت (05/0 > P). همچنین، بین این متغیرها همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد. عملکرد خانوادگی و رضایت زناشویی می تواند پیش بینی کننده رفتار خودکشی در نوجوانان باشد. در این میان، بعد نقش ها در عملکرد خانواده و حیطه مسایل شخصی، مدیریت مالی و ازدواج و فرزندان (فرزندپروری)، متغیرهای پیش بین بهتری برای اقدام به خودکشی در نوجوانان بود. نتیجه گیری: رضایت زناشویی والدین و عملکرد خانواده در رفتار خودکشی نوجوانان تأثیر دارد و این مهم بیانگر اهمیت درمان های سیستمی و ارایه خانواده درمانی و زوج درمانی در طرح های درمانی نوجوانان اقدام کننده به خودکشی می باشد.
نقش اعتیاد به اینترنت در سلامت اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به عواقب خطرناکی که اعتیاد به اینترنت برای افراد بخصوص نوجوانان دارد پرداختن به مسئله اعتیاد به اینترنت و پیامدهای آن بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی نوجوان حائز اهمیت است. ازاین رو، هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش اعتیاد به اینترنت (Internet addiction) در سلامت اجتماعی (Social health) نوجوانان بود. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی و از نوع پیمایشی است. بدین منظور از بین کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اهر که به تعداد 3767 نفر بود، بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 348 دانش آموز در دوطبقه پسر (177) نفر و دختر (171) نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه نسبتی انتخاب شد. شرکت کنندگان پرسشنامه اعتیاد به اینترنت Internet Addiction Test) یا IAT) و سلامت اجتماعی (Social Health Questionnaire یا SHQ) را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: میانگین (انحراف معیار) سن شرکت کنندگان در مطالعه (47/0)3/16 سال بوده و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در بین شرکت کنندگان با میانگین (انحراف معیار) (76/0)38/3 است. میانگین (انحراف معیار) شکوفایی اجتماعی (03/1)74/18 (545/0- =r)، همبستگی اجتماعی (78/0)74/13 (129/0- =r)، انسجام اجتماعی (52/1)30/13 (417/0- =r)، پذیرش اجتماعی (95/1)47/22 (378/0-= r) و مشارکت اجتماعی (76/1)41/22 (396/0- =r) با اعتیاد به اینترنت (92/7)16/41 همبستگی منفی و معنادار داشت (05/0>p) و مؤلفه های سلامت اجتماعی می توانند اعتیاد به اینترنت را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که میزان بالاتر اعتیاد به اینترنت می تواند در کاهش سلامت اجتماعی افراد مؤثر باشد. بنابراین، برای کاهش مشکلات و پیشگیری از بروز مشکلات آسیب های نوپدیدی مانند اعتیاد اینترنتی، باید برنامه های ارتقای سلامت و سایر راه های پیشگیری را در اولویت قرارداد.
پیش بینی قلدری بر اساس مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی قلدری بر اساس مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی و رضایت از زندگی در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه استان قم بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 385 نفر (198 نفر دختر و 187 نفر پسر) به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران، پرسشنامه قلدری ایلی نویز و مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان دادند بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی (شایستگی، اطمینان، منش، مراقبت و ارتباط) و قلدری رابطه منفی و معنادار، بین مؤلفه های تحول مثبت نوجوانی (شایستگی، اطمینان، منش، مراقبت و ارتباط) و رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنادار و بین مؤلفه های قلدری (قلدری، قربانی و نزاع) و رضایت از زندگی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان دادند مؤلفه های ارتباط، مراقبت، رضایت از زندگی و اطمینان به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی قلدری دانش آموزان دارند و درمجموع، 31 درصد از واریانس قلدری با متغیرهای پیش بین تبیین شد. نتایج حاصل از این یافته ها به ضرورت توجه به منابع تحول مثبت نوجوانی در تقویت رضایت از زندگی و کاهش پرخاشگری و قلدری دانش آموزان تأکید کرد.
اثربخشی برنامه ایمن سازی تربیتی– اجتماعی با رویکرد آموزه های اسلامی بر تاب آوری دانش آموزان با رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۶
77 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه ایمن سازی تربیتی– اجتماعی با رویکرد آموزه های اسلامی بر تاب آوری دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم دبیرستان های دولتی شهرستان یزد در سال تحصیلی 1393 -1392 و نمونه پژوهش شامل 36 دانش آموز دارای رفتار پر خطر بود؛ بدین صورت که آزمودنی ها پس از نمونه گیری تصادفی خوشه ای به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتارهای پرخطر و تاب آوری استفاده شد. داده های پژوهش به کمک آزمون t تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که آموزش برنامه ایمن سازی تربیتی– اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامی، تاب آوری را افزایش و رفتارهای پرخطر نوجوانان را کاهش می دهد. <strong> </strong>به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه ایمن سازی تربیتی– اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامی در افزایش تاب آوری و کاهش رفتارهای پر خطر نوجوانان دختر دارای رفتار پرخطر مؤثر می باشد.
الگوی ساختاری سبک های والدگری، طرحواره های ناسازگار اولیه و خودشیفتگی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری سبک های والدگری، طرحواره های ناسازگار اولیه و خودشیفتگی در نوجوانان پسر بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری تمام نوجوانان پسر ۱۳ تا ۱۸ سال منطقه ۱۶ شهر تهران در فصل پاییز و زمستان سال ۱۳۹۵ به تعداد ۱۶۷۴۵۹ نفر بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری هدف مند از فرهنگ سرای بهمن، مجتمع فرهنگی هنری فجر و مجتمع ورزشی بهمن تعداد300 نوجوان به همراه مادران شان به پیشنهاد گاداگنولی و ولیسر (1998) در پژوهش های الگویابی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک های والدگری بامریند (1991) بود که توسط مادران و نسخه کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ، 1988 و صفت های شخصیت خودشیفته آمز، رز و اندرسون (2006) بود که توسط نوجوانان تکمیل شد. پس از کنار گذاشتن ۵ پرسشنامه مخدوش و داده های پرت ۵ شرکت کننده، داده ها با استفاده از روش الگویابی معادله ها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه بین سبک های والدگری مقتدرانه و صفت های شخصیت خودشیفته را به صورت منفی (۳۱۹/0-=β، ۰۰1/0=P) و رابطه بین سبک های والدگری مستبدانه و صفت های شخصیت خودشیفته را به صورت مثبت (۱۵۳/0=β، 0۲/0=P) میانجی گری می کند. نتیجه گیری : نظام تربیتی خانواده و یا به تعبیر دیگر شیوه های فرزندپروریوالدین، یکی از عوامل مهم در شکل گیری شخصیت فرد و شکل گیری سازه های شناختی از جمله طرحواره های ناسازگار اولیه او است. بر اساس این نتایج اهمیت و ضرورت آموزش فرزندپروری مثبت به والدین به ویژه مادران و به ویژه در سنین کودکی فرزندان شان بیش از پیش برجسته می شود.
نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط با گرایش معنوی و رفتارپرخطردر نوجوانان دارای سرپرست معتاد به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
233-252
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی مولفه های موثر جهت پیشگیری سیر رفتارهای پرخطر و تداوم آن مورد توجه است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در ارتباط با گرایش معنوی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان دارای سرپرست معتاد به مصرف مواد صورت گرفت. روش: روش تحقیق همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش فرزندان معتادان به مصرف مواد بودند که به کلینیک و کمپ های ترک اعتیاد تحت حمایت بهزیستی شهراصفهان در سال 1395 مراجعه کرده بودند. با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 225 نفر(134 پسر و 91 دختر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های گرایش های معنوی، تنظیم شناختی هیجان و خطرپذیری نوجوانان ایرانی بود. یافته ها: گرایش های معنوی با تنظیم هیجان مثبت و سازگارانه رابطه مثبت و با تنظیم هیجان منفی و ناسازگارانه رابطه منفی داشت. گرایش معنوی با رفتار پرخطر رابطه منفی نشان داد. نتایج حاصل از الگوی ساختاری نشان داد گرایش معنوی به واسطه تنظیم هیجان بر رفتار پرخطر تاثیر غیر مستقیم دارد. نتیجه گیری: گرایش معنوی با اثرمستقیم برتنظیم هیجان سازگارانه و مثبت بر پیشگیری از رفتارهای پرخطر تاثیر دارد.
اثربخشی «آموزش حیا» بر «کاهش اعتیاد به اینترنت» و «رفتارهای پرخطر»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی «آموزش حیا» بر «کاهش اعتیاد به اینترنت» و «رفتارهای پرخطر» در دختران نوجوان دبیرستان بود. به این منظور، از طرح شبه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش استفاده شد. تعداد بیست دانش آموز دارای رفتار پرخطر از یک دبیرستان دخترانه منطقه پنج شهر تهران با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پروتکل «آموزش و مداخله ای حیا» در هشت جلسه اجرا و اعمال شد. آزمودنی ها در دو نوبت پیش و پس از مداخله، به «پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ» (IAT)، «مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی» (IARS) و «اطلاعات جمعیت شناختی» پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که: «آموزش حیا» در «کاهش اعتیاد به اینترنت» تأثیر معناداری داشت؛ در «کاهش رفتارهای پرخطر» تأثیر معناداری نداشت؛ به کاربران کمک می کند که «خودکنترلیِ» بیشتری در مواجهه «سکس مجازی» و «هرزه نگاری» داشته باشند؛ البته با توجه به عللی گوناگون و متنوعِ رفتارهای پرخطر نمی توان انتظار تغییر فوری و کوتاه مدت داشت، بلکه باید «آموزش حیا» را به عنوان «رویکردی پیشگیرانه» ملاحظه کرد
ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های بالینی و ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی درکودکان و نوجوانان انجام شده است. روش: این بررسی گذشته نگر بر روی 257 بیمار مبتلا به اختلال دوقطبی که به صورت پی درپی در سال های 87-1383در بخش کودک و نوجوان بیمارستان روزبه شهر تهران بستری شده بودند انجام شد. داده های مربوط به ویژگی های جمعیت شناختی، تشخیص، درمان، اختلال های همراه و نیمرخ علایم خلقی و پسیکوتیک از پرونده بستری و پرسش نامه مشخصات بیمار که در زمان بستری پر شده بود، گردآوری شد. در بررسی دوباره، ارزیابی تشخیصی به کمک مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته اختلالات خلقی و اسکیزوفرنیا برای کودکان، تشخیص فعلی و طول عمر برای افراد زیر 18 سال و مصاحبه نیمه ساختاریافته اختلال های خلقی و اسکیزوفرنیا در افراد بزرگتر از 18 سال انجام شد. شدت علائم در دوره حاد اختلال خلقی با بهره گیری از مقیاس رتبه بندی مانیای یانگ برای مانیا، پرسش نامه افسردگی بک (برای افراد بالای 16 سال) و پرسش نامه افسردگی کودکان (برای افراد زیر 16 سال) سنجیده شد. عملکرد کنونی نیز به کمک پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد (بالای 18 سال) و پرسش نامه ارزیابی کلی عملکرد کودکان (زیر 18 سال) ارزیابی گردید. یافته ها : شایع ترین علامت یعنی تحریک پذیری (98% ) در بیشتر موارد با خلق بالا همراه بود. 2/73% بیماران دست کم یک اختلال همراه داشتند و شایع ترین اختلال همبود، کمبود توجه همراه با بیش فعالی (2/44%) بود. ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در دوره های ارزیابی یک، دو، سه، چهار و پنج ساله بالاتر از 80% بود. نتیجه گیری : یافته های این پژوهش از بالابودن ثبات تشخیصی اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان حمایت می کند.
افکار خودکشی و ضریب توارث پذیری آن در دوقلوهای همسان و ناهمسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف بررسی افکار خودکشی بر حسب جنس، سن، وضعیت تأهل و برآورد ضریب توارث پذیری در گروهی از دوقلوهای همسان و ناهمسان انجام شده است. روش : از میان دوقلوهای شرکت کننده در مراسم سالگرد لاله و لادن، 116دوقلو شامل 66 دوقلوی همسان و50 دوقلوی ناهمسان در گروه سنی 11 تا 35 سال به مقیاس افکار خودکشی پاسخ دادند. یافته ها : تحلیل واریانس نشان داد که 80 درصد از تغییرات افکار خودکشی در دوقلوها به واسطه تعامل متغیرهای جنس، سن و وضعیت تأهل قابل تبیین است. میزان افکار خودکشی در میان زنان به طور معنی داری بیشتر از مردان، در نوجوانان بیشتر از جوانان و در افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل بود. میزان ضریب توارث پذیری افکار خودکشی در میان دوقلوهای نوجوان و جوان 49/0 بود. نتیجه گیری : زنان، نوجوانان و افراد مجرد به ترتیب در مقایسه با مردان، جوانان و افراد متأهل بیشتر در معرض افکار خودکشی هستند. با توجه به توارث پذیری افکار خودکشی، رصد کردن بستگان افراد دارای افکار و اقدام به خودکشی، بخشی از سیاست های سلامت روان است که باید در حوزه پیش گیری اولیه و ثانویه در نظر گرفته شود.
اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی درکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مثبت نگر گروهی درکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب و افزایش میزان رضایت از زندگی دختران نوجوان انجام شد. روش : 31 دانش آموز 14 تا 15 ساله، با نشانه های خفیف تا متوسط افسردگی و اضطراب با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. آموزش های مثبت نگر طی 11 جلسه دو ساعته، به گروه آزمایش ارائه شد. نشانه های افسردگی و اضطراب توسط مقیاس 21 گویه ای افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ) و میزان رضایت از زندگی توسط مقیاس رضایت از زندگی ( SWLS )، پیش و پس از مداخله و چهار و نُه ماه پس از اتمام مداخله اندازه گیری شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد درگروه آزمایش نسبت به کنترل، نشانه های افسردگی (87/11 F= ، 002/0 p= )، اضطراب (31/9 F= ، 005/0 p= ) و استرس (62/12 F= ، 001/0 p= ) کاهش و میزان رضایت از زندگی (18/10 F= ، 003/0 p= ) افزایش داشت. تغییرات درون گروهی تمامی متغیرهای پژوهش در مرحله پیگیری چهار و نُه ماهه در مقایسه با مرحله پس آزمون معنادار نبود. نتیجه گیری : آموزش های مثبت نگر باعث کاهش معنی دار افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش معنی دار رضایت از زندگی می شود. بنابراین می توان آن را برای کاهش نشانه های پیش بالینی به کار برد. /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal" mso-tstyle-rowband-size:0 mso-tstyle-colband-size:0 mso-style-noshow:yes mso-style-priority:99 mso-style-qformat:yes mso-style-parent:"" mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt mso-para-margin:0cm mso-para-margin-bottom:.0001pt mso-pagination:widow-orphan font-size:11.0pt font-family:"Calibri","sans-serif" mso-ascii-font-family:Calibri mso-ascii-theme-font:minor-latin mso-fareast-font-family:"Times New Roman" mso-fareast-theme-font:minor-fareast mso-hansi-font-family:Calibri mso-hansi-theme-font:minor-latin mso-bidi-font-family:Arial mso-bidi-theme-font:minor-bidi}
اثربخشی آموزش رواننمایشگری بر مهارتهای ارتباطی و پرخاشگری دختران پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش رواننمایشگری بر مهارتهای ارتباطی و پرخاشگری دختران پرخاشگر بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه و پیگیری 1 ماهه و جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر مقطع راهنمایی منطقه 13 شهر تهران به 91 بود که از میان آنها 30 نفر به روش نمونهگیری - تعداد 1950 دانش آموز در سال تحصیلی 92 خوشهای چند مرحلهای انتخاب و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگرین شد. آزمودنیها پرسشنامه پرخاشگری زاهدیفر ( 1379 ) جهت غربالگری و پرسشنامه مهارت- های ارتباطی عطارها ( 1386 ) را تکمیل کردند و از آزمون تحلیل اندازههای مکرر برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش رواننمایشگری، مهارتهای ارتباطی دختران پرخاشگر را افزایش و میزان پرخاشگری آنها را کاهش داده است و نسبت به گروه گواه در پیگیری تفاوت معنیدار در دو متغیر وابسته مشاهده شد. نتیجهگیری: از آنجا که رویکرد رواننمایشگری مهارتهای ارتباطی را افزایش و پرخاشگری را کاهش میدهد لذا استفاده از آن بهعنوان روش مؤثر درمانی پیشنهاد میشود.
الگوی ساختاری رفتار قلدری بر اساس ادراک های محیط خانوادگی و ویژگی های شخصیتی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
237-253
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش ادراک های محیط خانوادگی و ویژگی های شخصیتی در رفتار قلدری بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان کامیاران در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 2100 نفر بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، بر مبنای فرمول کوکران 330 دانش آموز شامل 144 دختر و 186 پسر با انتساب متناسب انتخاب شدند و سه پرسشنامه ادراک های محیط خانوادگی گرولینک، دسای و ریان 1997، ویژگی های شخصیتی آیزنک 1975 و مقیاس قلدری الویس 1996 را تکمیل کردند. پس از حذف 5 پرسشنامه مخدوش، داده ها با استفاده از الگوسازی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین رفتار قلدری با گرمی پدر (39/0- =β، 01/0=P)، گرمی مادر (67/0- =β، 001/0=P)، حمایت پدر (64/0- =β، 001/0=P)، حمایت مادر (51/- 0=β، 003/0=P)، درگیری پدر (57/0- =β، 002/0=P)، درگیری مادر (67/0- =β، 001/0=P) و ادراک های محیط خانوادگی (98/0- =β، 01/0=P) با رفتار قلدری منفی و ضریب مسیر کل روان پریشی (08/0=β، 01/0=P) و روان رنجوری (09/0=β، 001/0=P) و ویژگی های شخصیتی (28/0=β، 01/0=P) با رفتار قلدری دانش آموزان مثبت است. در مقابل ضریب مسیر کل بین درون گرایی و رفتار قلدری دانش آموزان معنادار نبود. در تحلیل الگوی ساختاری شاخص ها، برازش مناسب الگو را نشان دادند. نتیجه گیری: از آنجا که ادراک مثبت فرزندان از محیط خانواده رفتارهای قلدری را کاهش می دهد پیشنهاد می شود برنامه هایی برای آموزش خانواده جهت بهبود کیفیت رابطه والد-فرزندی تدوین و اجرا شود تا رفتارهای قلدرانه نوجوانان کاهش یابد.
نقش انعطاف پذیری خانواده و تمایزیافتگی مادران در خودکارآمدی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش انعطاف پذیری خانواده و تمایزیافتگی مادران در پیش بینی خودکارآمدی نوجوانان انجام شد. پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستانهای شهر تهران بود که از میان آنها 255 دانش آموز به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند و به همراه مادرانشان در این پژوهش شرکت کردند. دانش آموزان به پرسشنامه انعطاف پذیری خانواده (شاکری، 1382) و خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1986) پاسخ دادند و مادران پرسشنامه برگه کوتاه تمایزیافتگی (دریک، 2011) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ماتریس همبستگی و رگرسیون گام به گام با نرم افزار spss 22 مورد تحلیل قرار گرفت. ماتریس همبستگی پیرسون نشان داد انعطاف پذیری خانواده با خودکارآمدی فرزندان رابطه مثبت و معنادار دارد (r=0.48, p<0.01). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد انعطاف پذیری به طور مستقیم و مؤلفه گسلش عاطفی مادر به طور معکوس قادر به پیش بینی 29/0 از تغییرات خودکارآمدی دختران هستند. انعطاف پذیری خانواده و تمایزیافتگی مادر و مؤلّفه های آن در پیش بینی خودکارآمدی پسران نقش نداشتند. بنابراین نتایج، خانواده در شکل گیری خودکارآمدی نوجوانان بویژه دختران نقش مهمی ایفا می کند.
ارائه چارچوبی اسلامی برا ی سلامت روابط جنسیتی دختران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
26 - 51
حوزه های تخصصی:
رابطه (خارج از عرف) دختران و پسران، از معضلاتی است که در جامعه ما رو به فزونی است. بیداری غریزه جنسی همراه با شدّت یافتن تحریکات جنسی در جامعه، توصیه به حرمت روابط آزاد را تااندازه ای بی اثر کرده و فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اجتماعی، تعجیل در ازدواج و تشکیل خانواده را ناممکن ساخته است. رابطه هایی از این دست، در فرهنگ غرب، عادی و بلکه مطلوب قلمداد می شود، اما در جامعه اسلامی، بحرانی است که باید چاره شود. از راه کارهایی که گاه پیشنهاد می شود، ازدواج موقت است؛ اما غالباً تنها از زاویه رفع نیاز پسران بدان توجه می شود؛ در حالی که باید به نیازها و مشکلات دختران نیز در این مسئله توجه شود. مسئله مقاله حاضر این است که چه شیوه ای برای مدیریت نیاز جنسی دختران در شرایط کنونی می توان پیشنهاد کرد و ازدواج موقت در این میان چه جایگاهی دارد؟ این مقاله می کوشد با تکیه بر خط مشی «مسئول کردن جوانان در قبال رفتارهای خود با جنس مخالف»، نشان دهد که چگونه می توان این رفتارها را با تصویری جدید، منضبط و مشروع، تا آن جا که ممکن است تحت مدیریت خانواده ها قرار داد؛ و افزون بر کنترل و سالم سازی روابط جنسی دختران و پسران، نگرانی های جامعه در زمینه ترویج این مسئله را رفع کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس و تعارض والد-نوجوان دختران دوره ی متوسطه ی اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
187 - 206
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس و تعارض والد-نوجوان در میان دختران دوره ی متوسطه ی اول شهر تهران صورت گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی اول (پایه های 7 و 8) مناطق 7 و 3 تهران است که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند. پس از اجرای پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت(1954) و پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین (نسخه کوتاه CBQ)( 1979)، 30 نفر واجد شرایط به صورت در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش یا کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت؛ در حالی که در این زمان، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی منجر به افزایش عزت نفس و کاهش تعارض والد-نوجوان گردیده است. می توان نتیجه گرفت که ارتقای مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی می تواند در بهبود عزت نفس دختران و تعارض های آن ها با والدینشان مؤثر باشد.
تأثیر آموزش تربیت جنسی بر آگاهی، نگرش، و عملکرد مادران در پاسخ به سوالات دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تربیت جنسی یک مقوله بسیار مهم تربیتی است و در این میان میزان آگاهی، نوع نگرش، و عملکرد مادران بیشترین نقش را در تربیت رفتارهای جنسی سالم فرزندان دارد . در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله آموزشی بر پاسخ گویی مادران به سوالات جنسی دختران پایه ششم، انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 30 مادر دارای دانش آموز دختر مشغول به تحصیل در پایه ششم دبستان منطقه 2 آموزش و پرورش شهرستان کرج در سال 1396-1395 بود که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه، جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه دانش، نگرش، و عملکرد تربیت جنسی مستوفی و همکاران ( 1395) استفاده شد. مادران گروه آزمایش، به مدت 9 هفته و هر هفته 11 ساعت تحت آموزش تربیت جنسی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد پس از کنترل آماری اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری در نمرات پس آزمون مؤلفه های آگاهی یا دانش، نگرش و عملکرد در دو گروه آزمون و گواه مشاهده می شود (0/05 P< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، می توان گفت: آموزش تربیت جنسی باعث توانمند سازی مادران در پاسخگویی به سوالات جنسی دختران نوجوان و افزایش دانش، نگرش، و عملکرد آنان می شود. بنابراین، با توجه به اطلاعات ناکافی والدین به ویژه مادران در مورد پاسخگویی به سوالات جنسی نوجوانان، ارائه راهکارها و آموزش هایی جهت افزایش سطح آگاهی مادران و تغییر نگرش آنها، ضروری است.
مقایسه استدلال اخلاقی دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
194-204
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برخی از پژوهش ها استدلال و قضاوت اخلاقی را در دانش آموزان با نیازهای ویژه مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند که این دانش آموزان در تحول اخلاقی نسبت به همسالان خود با تأخیر مواجه هستند. مطالعات درباره تحول استدلال اخلاقی در افراد با آسیب بینایی بسیار محدود است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه استدلال اخلاقی در دانش آموزان با و بدون آسیب بینایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر پیمایشی از نوع تحلیلی مقطعی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 80 دانش آموز دختر و پسر 11 و 12 ساله (40 نفر با آسیب بینایی و 40 نفر بدون آسیب بینایی) شاغل به تحصیل در مدارس آموزش عمومی و مدارس خاص نابینایان شهر تهران بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بر حسب شرایط ورود و خروج به پژوهش، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استدلال اخلاقی ( رست، 1979 ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین استدلال اخلاقی دو گروه با و بدون آسیب بینایی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنا که دانش آموزان نابینا در استدلال اخلاقی نسبت به همسالان بینا تأخیر معناداری داشتند (0/05>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، آسیب بینایی در رشد مفاهیم اخلاقی و در نتیجه تحول استدلال اخلاقی تأثیر منفی می گذارد. البته باید توجه داشت که شدت آسیب و زمان بروز نابینایی در این رابطه بسیار اهمیت دارد. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه شادکامی، راهبردهای مقابله ای و اضطراب اجتماعی در نوجوانان دارای خانواده و نوجوانان بی سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم تیر ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
185-192
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه شادکامی، راهبردهای مقابله ای و اضطراب اجتماعی، در دو گروه نوجوانان دارای خانواده و نوجوانان بی سرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی می پردازد.در این مطالعه، 147 نوجوان دختر و پسر، بین سنین 12 تا 18 سال به روش نمونه گیری خوشه ای از بین کلیه نوجوانان دارای خانواده شهر تهران و نمونه گیری در دسترس از بین نوجوانان ساکن در مراکز شبانه روزی دولتی شهر تهران، انتخاب شدند و پرسشنامه های شادکامی آکسفورد، راهبردهای مقابله ای نوجوانان، فرم کوتاه و اضطراب اجتماعی نوجوانان لاجرسا را تکمیل کردند، سپس داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری ( MANOVA ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نوجوانان بی سرپرست ساکن در مراکز شبانه روزی، شادکامی کمتر و اضطراب اجتماعی بیشتری دارند همچنین از راهبردهای مقابله ای کارآمد کمتری استفاده می کنند. نتایج این پژوهش مشخص می کند که با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و تاثیر متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، بر سلامت روان، فراهم کردن شرایطی برای بهبود وضعیت نوجوانان، وبه خصوص انجام مداخلات یاری رسان و اقدامات یاری دهنده درخصوص نوجوانان بی سرپرست ضروری به نظر می رسد.
آسیب شناسی ارتباط با جنس متفاوت در شبکه های اجتماعی مجازی: یک مطالعه پدیدارشناسی با نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گسترده شدن اینترنت و ایجاد شبکه های اجتماعی در بستر آن منجر به شکل گیری گروه های مختلف مجازی شده است. ارتباط با جنس متفاوت (Relationship with different sex) یکی از پدیده هایی است که از طریق فضای مجازی بسیار رایج شده به گونه ای که به دوران نوجوانی نیز تسری یافته است. هدف پژوهش حاضر آسیب شناسی ارتباط نوجوانان با جنس متفاوت در شبکه های اجتماعی مجازی (Virtual social networks) بود تا درک عمیق تری از آن حاصل شود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و به روش کولایزی (Colaizzi's method) صورت گرفت. نمونه پژوهش شامل 11 دانش آموز پسر 14 تا 16 ساله یکی از مدارس متوسطه منطقه 18 تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های شرکت در پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: تحلیل مصاحبه ها منجر به شناسایی سه مفهوم اصلی تجربه ارتباط با جنس متفاوت، فساد جنسی، پیامدهای آسیب زا و 11 مقوله انگیزه ارتباط، الگوگیری ارتباط با جنس متفاوت، تنوع روابط، رقابت برای تصاحب کردن، تقویت رابطه، ارتباط جنسی، ترویج فساد جنسی، آسیب های جنسی، اجتماعی، فردی و 73 خرده مقوله شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد شبکه های اجتماعی مجازی سبب تسهیل هر چه بیشتر ارتباط نوجوانان با جنس متفاوت و تقویت این روابط شده و زمینه را برای ارتباط آن ها در دنیای واقعی و پیامدهای آسیب زای آن فراهم می کند.