مطالب مرتبط با کلیدواژه

درد مزمن


۴۱.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی و درد مزمن زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

کلیدواژه‌ها: اختلال خستگی مزمن درد مزمن رفتار درمانی شناختی ذهن آگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۳۸
پیش زمینه و هدف: بسیاری از افراد مبتلا به ام اس نارضایتی خود را از برنامه های مدیریت درد گزارش می کنند و نیاز مبرمی به شناسایی مداخلات روان شناختی مؤثری که تجربه درد را کاهش می دهند وجود دارد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی و درد مزمن زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. مواد و روش کار: روش پژوهش از نوع مطالعات شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران زن مبتلا به بیماری ام اس بود که در انجمن ام اس شهر تهران عضویت دارند. از این میان 45 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه اول و دوم آزمایش به ترتیب 10 جلسه درمان شناختی-رفتاری و 8 جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند. گردآوری داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه چندبعدی خستگی استمس (1996) و مقیاس رتبه بندی عددی درد ون کورف (1992) صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد دو مداخله درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش خستگی مزمن در زنان مبتلا به بیماری ام اس شدند (05/0>p)؛ در خصوص متغیر درد مزمن این اثر معنادار نبود (05/0<p). علاوه بر این، میان اثربخشی این دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0<p). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر می تواند به گسترش گزینه های درمانی موجود برای مبتلایان به ام اس در کاهش خستگی و درد مزمن کمک شایانی نمایند.
۴۲.

پیش بینی ادراک درد بر اساس تروما دورا ن کودکی با میانجی گری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک درد ترومای کودکی تنظیم هیجان درد مزمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۳۰۱
مقدمه: درد مزمن بر نوع تفکر، عملکرد و احساس فرد تأثیر گذاشته، باعث بروز محدودیت های گوناگون در زندگی فرد می شود . هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ادراک درد بر اساس تروما در دوران کودکی با میانجی گری تنظیم هیجان در افراد مبتلا به درد مزمن بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) است. از بین مراجعین به کلینیک های درد شهر تهران در سال ۱۳۹۹ تعداد 300 بیمار مبتلا به درد مزمن به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (CERQ)، ترومای کودکی برنستاین (CTQ) و مقیاس بصری سنجش درد (VAS) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای spss و Amos استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که هرکدام از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان در رابطه بین ادراک درد و ترومای کودکی مبتلایان به درد مزمن نقش میانجی ایفا می کند . نتیجه گیری: گرایش افراد به بهره گیری از راهبردهای مثبت یا منفی تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک عامل تعیین کننده در تأثیر ترومای کودکی بر میزان ادراک درد مزمن باشد.
۴۳.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیزکردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن ناگویی هیجانی درمان هیجان مدار درمان شناختی - تحلیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۲۰۰
زمینه و هدف: درد مزمن از رایج ترین و پرهزینه ترین مشکلات طبی است که زندگی بیماران را در تمامی ابعاد زیستی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی متأثر می سازد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، همراه با گروه کنترل بود. از بین بیماران مبتلابه درد مزمن در شهر اصفهان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه و طی 2 مرحله تعداد 36 بیمار که نمره بالایی در پرسش نامه ناگویی هیجانی کسب کرده بودند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند (هر گروه 12= n). اعضای گروه آزمایش اول درمان گروهی آنلاین هیجان مدار و اعضای گروه آزمایش دوم درمان گروهی آنلاین شناختی تحلیلی دریافت کردند. در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده پژوهش پرسش نامه تنظیم هیجان گارنفسکی (2001)، مقیاس فاجعه آمیز کردن درد سالیوان (1995)، پرسش نامه حساسیت اضطرابی تیلور وکاکس (1998)، پرسش نامه پذیرش و عمل (2011) که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: هر دو روش درمان در بهبود متغیرهای حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی مثبت هیجان تأثیر معنی داری داشته اند (05/ 0>p)، اما در تنظیم شناختی منفی هیجان، درمان شناختی تحلیلی اثر معنی داری نداشته است (05/ 0p>). درمان هیجان مدار، در بهبود متغیرهای فاجعه آمیز درد، اجتناب تجربی و تنظیم شناختی منفی هیجان مؤثرتر از درمان شناختی تحلیلی بوده است (05/ 0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری درمان هیجان مدار و درمان شناختی تحلیلی در متغیرهای پژوهش می توان از این دو روش درمان برای بهبود بیماران مبتلابه درد مزمن با ناگویی هیجانی سود جست.
۴۴.

اثربخشی آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی بر خودپنداره جنسی، بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی زنان دچار درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره درمانی هیجانی خودپنداره جنسی بلوغ عاطفی الگوهای تعاملی درد مزمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۴۷
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی بر خودپنداره جنسی، بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی زنان دچار درد مزمن انجام شد. طرح تحقیق حاضر، نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه گواه بود. 30 نفر از زنان دچار دردهای مزمن که در سال 1400 به بیمارستان فیروزگر شهر تهران مراجعه کردند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندوجهی خودپنداره جنسی اسنل (1995)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه الگوهای تعاملی کریستنسن و سالاوی (1984) بودند و گروه آزمایش تحت آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی لیهی (2015) در طی 10 جلسه 2 ساعته، هر هفته یک جلسه قرار گرفتند و در این مدت افراد گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. یافته ها نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی بر بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی در زنان دچار درد مزمن تأثیر معنادار دارد (01/0>P). اما بر تغییرات خودپنداره جنسی تأثیر معنادار ندارد (05/0<P). برحسب نتایج حاصل از این پژوهش آموزش گروهی طرحواره درمانی هیجانی با تمرکز بر چالش ها و شناخت ها و با ایجاد تغییرات مثبت و مناسب می تواند در تغییرات بلوغ عاطفی و الگوهای تعاملی بین زوجین در زنان دچار درد مزمن مورداستفاده قرار گیرد.
۴۵.

الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن دشواری در تنظیم هیجان سبک های دلبستگی شدت درد طرحواره های ناسازگار اولیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۳۸۰
مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد بیمارستان عرفان شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بود که 300 فرد مبتلا به درد مزمن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از از پرسشنامه چند بُعدی درد وست هاون- ییل، سیاهه سبک های دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی از طریق متغیر میانجی گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان، اثر غیرمستقیم معنی داری بر شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن دارد. این بدان معنی است که طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگرجهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت درد دارد. بنابراین با در نظر گرفتن طرحواره های حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش مؤثری در شدت درد افراد مبتلا به درد مزمن داشت.
۴۶.

تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کنترل درد برکاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن درمان شناختی - رفتاری درد افسردگی اضطراب استرس شدت درد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۳
مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه به مدت 2 ساعت) و اعضای گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه، یک بار پیش از آغاز دوره و بار دیگر در پایان دوره (حدوداً 2 ماه بعد)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس نتایج حاصل از تفاضل پیش آزمون و پس آزمون مربوط به دو گروه توسط مدل های آماری با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده به طور کلی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش عواطف منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
۴۷.

اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر تجربه درد مزمن و مدیریت درد در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درمان متمرکز بر هیجان درد مزمن مدیریت درد زنان فیبرومیالژیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۵۵
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر تجربه درد مزمن و مدیریت درد در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کنندگان به مرکز درمان درد بیمارستان سینا تهران در سال 1400 بود که توسط پزشک تشخیص فیبرومیالژیا را دریافت کرده بودند. از این جامعه تعداد 36 به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (هر گروه 18 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه درجه بندی درد مزمن (CPG) ون کورف و همکاران (1992) و سیاهه خودمدیرتی درد (PSMC) نیکولانس و همکاران (2000) بود. برای گروه آزمایش 12 جلسه درمان متمرکز بر هیجان (هر هفته یک جلسه به مدت تقریبی 60 دقیقه) اجرا گردید، ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که در گروه آزمایش در هر دو متغیر پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون کاهش معناداری وجود داشته است (01/0>P) اما برخلاف مدیریت درد، نتایج برای متغیر تجربه درد مزمن پایدار نبود (02/0=P). همچنین نتایج بیانگر عدم تفاوت معنادار در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر دو متغیر برای گروه گواه بود (05/0<P). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که مراکز درمان بیماری فیبرومیالژیا و درمانگران روان شناسی که با این بیماران سروکار دارند می توانند از درمان متمرکز بر هیجان در جهت بهبود تجربه درد مزمن و مدیریت درد استفاده کنند.
۴۸.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر شفقت صمیمیت زناشویی کیفیت زندگی درد مزمن خیانت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۳ تعداد دانلود : ۲۵۹
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر مینودشت انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان متاهل آسیب دیده از خیانت همسر مراجعه کننده مراکز مشاوره و کلینیک های خدمات روان شناختی اداره بهزیستی شهر مینودشت در بازه زمانی آبان ماه الی آذر سال 1401 بودند، از جامعه پژوهش تعداد 30 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای، درمان مبتنی بر شفقت بر اساس پروتکل تیرچ و همکاران (2014) قرار گرفت. دوره پیگیری پس از گذشت سه ماه از اتمام پس آزمون انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و درد مزمن مک گیل (1975) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر صمیمیت زناشویی (763/14F=، 000/0P<)، کیفیت زندگی (852/13F=، 000/0>P) و درد مزمن (626/455F=، 000/0>P) زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر بود و این نتایج تا دوره پیگیری ماندگار بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر شفقت با ایجاد فضای همدلانه و مهربانی با خود بر افزایش صمیمیت زناشویی، کیفیت زندگی و کاهش درد مزمن زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی تأثیر دارد.
۴۹.

مقایسه اثربخشی روان درمانگری مثبت نگر گروهی و روان نمایشگری بر افزایش نگرش معنوی در زنان مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن روان درمانگری مثبت نگر روان نمایشگری نگرش معنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۹۷
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رواندرمانگری مثبتنگر گروهی و رواننمایشگری بر نگرش معنوی در زنان مبتلا به درد مزمن صورت پذیرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای درد مزمن مراجعه کننده به کلینیکِ پارس رویالِ شهر تهران بود که از میان آنها 45 مراجعه کننده با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه آماری برگزیده شده و به سه گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس نگرش معنوی، پروتوکل روان درمانگری گروهی مثبت نگر و بسته درمانگری روان نمایشگری میشد، و از روش آماری تحلیل کوواریانس نیز برای تحلیل داده ها بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشانگر اثرگذاری بیشتر روان درمانگری مثبت نگر گروهی نسبت به روان نمایشگری بر نگرش معنوی زنان مبتلا به درد مزمن بود (p<0/01). بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، روان درمانگری مثبت نگر گروهی نسبت به روان نمایشگری مداخله تاثیرگذارتری برای تقویت نگرش معنوی زنان مبتلا به درد مزمن در راستای استفاده از راهکارهای سازگارانه برای مقابله با رنج درد مزمن و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی آنان می باشد.
۵۰.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درمان ذهن آگاهی درد مزمن مواد مخدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱ تعداد دانلود : ۱۷۰
مقدمه: تجربه درد علاوه بر اینکه می تواند انگیزه مصرف مواد مخدر باشد، همچنین در مرحله درمان و پس از درمان نیز می تواند عاملی جهت مصرف دوباره مواد مخدر باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح پیش آزمون- پس آزمون و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک در سال ۱۴۰۰ بود. با روش نمونه گیری در دسترس، ۶۰ نفر انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه ۲۰ نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (۲۰۰۹) بود. درمان ذهن آگاهی در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نیز در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس برای درد مزمن در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری را نشان داد (۰/۰۰۱=P). هر دو درمان بر بهبود درد مزمن اثربخشی چشمگیری داشت و این اثربخشی برای گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر بود (۰/۰۱=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری بر بهبود درد مزمن نشان داد؛ بنابراین استفاده از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر توصیه می شود.
۵۱.

نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه بین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای فراشناختی درد مزمن شدت درد عدم تحمل بلاتکلیفی نشخوار خشم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۹
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه بین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با شدت درد ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) تهران در سال 1401 بودند که توسط پزشکان و یا فلوشیپ تخصصی درد برای آنها تشخیص درد مزمن داده شده بودند و از بین آنها به روش هدفمند تعداد 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.. ابزارهای پژوهش شامل شدت درد ادراک شده (PNMS، ون کورف، 1990)، باورهای فراشناختی (QMB، ولز و کارت رایت- هاتون، 2004)، عدم تحمل بلاتکلیفی (UIQ، فریستون و همکاران، 1994) و نشخوار خشم (ARQ، ساخودولسکی و همکاران، 2001) بود. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دهنده برازش مطلوب داده ها با الگوی پیشنهادی پژوهش بود. باورهای فراشناختی، عدم تحمل بلاتکلیفی و نشخوار خشم بر شدت درد ادراک شده اثر مستقیم و معنادار داشتند (01/0>P). همچنین باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجی گری نشخوار خشم بر شدت درد ادراک شده بیماران اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که توجه به باورهای فراشناختی و عدم تحمل بلاتکلیفی باعث افزایش نشخوار خشم شده و میزان شدت درد ادراک شده در بیماران را افزایش می دهد.
۵۲.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی و دردهای مزمن در زنان مورد همسر آزاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افسردگی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درد مزمن ذهن آگاهی همسرآزاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۴
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی و دردهای مزمن در زنان مورد همسرآزاری شهرستان گرگان بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند و از این تعداد، 10 نفر به گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، 10 نفر به گروه آزمایش ذهن آگاهی و 10 نفر به گروه گواه به صورت تصادفی ساده گمارده شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از سیاهه افسردگی بک و دردهای مزمن، استفاده شد. گروه های آزمایش برنامه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی 8 جلسه مداخله 1 ساعته دریافت کردند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون بر افسردگی و درد مزمن زنان مورد همسرآزاری تأثیر معنی داری داشته اند (05/0>p). بین دو روش درمانی در هر یک از متغیرهای وابسته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بر اساس یافته ها می توان گفت که هر دو رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می توانند به عنوان مداخله ای مؤثر برای کمک به زنان مورد همسرآزاری جهت کاهش افسردگی و درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.
۵۳.

اثربخشی مداخله مبتنی بر مدل فرانظری بر خودکارآمدی درد و سازگاری با بیماری در بیماران مبتلا به درد های مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازگاری با بیماری درد مزمن خودکارآمدی درد مدل فرانظری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹ تعداد دانلود : ۵۲
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی درمان فرانظری بر خودکارآمدی درد و سازگاری با بیماری در مبتلا به درد های مزمن بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کیلینیک های پزشکی شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بودند که از میان آن ها ۲۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه ۱۰ نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سازگاری با بیماری (PAIS) دروگاتیس (1990) و خودکارآمدی درد(PSEQ) نیکولاس (1977) استفاده شد. داده های حاصل از این تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند.. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در خودکارآمدی درد و سازگاری با بیماری بود (001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله مبتنی بر مدل فرانظری بر خودکارآمدی درد و سازگاری با بیماری در بیماران مبتلا به درد های مزمن مؤثر بود.
۵۴.

مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به درد مزمن و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باورهای فراشناختی درد مزمن فاجعه سازی درد فیبرومیالژیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۵۹
پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد بین زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به دردمزمن و زنان عادی صورت گرفته است. در این پژوهش 40 نفر مبتلا به فیبرومیالژیا، 40 نفر مبتلا به دردمزمن و 40 نفر عادی از زنان شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان دو مقیاس فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز و پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد تکمیل نمودند. داده های بدست آمده با روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی در نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه و تحلیل داده ها قرار گرفتند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان می دهد که میانگین نمره های متغیر فاجعه سازی درد در گروه فیبرومیالژیا بیشتر از گروه درد مزمن است و در گروه درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره باورهای فراشناختی نشان می دهد که به جز متغیر باور مثبت درباره نگرانی، میانگین باورهای فراشناختی در گروه های فیبرومیالژیا و درد مزمن بیشتر از گروه عادی است. با توجه به یافته های این پژوهش، پرداختن به باورهای فراشناختی و فاجعه سازی درد در درمان بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا و درد مزمن می بایست مورد توجه قرار گیرد.
۵۵.

الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن ذهن آگاهی حمایت اجتماعی رویدادهای زندگی فاجعه سازی درد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۷۰
زمینه: حالات هیجانی و شناختی به طور مستقیم بر مکانیسم های عصبی درد مزمن تأثیر می گذارند و افزایش درد به گونه ای منفی حالت های هیجانی و شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. علی رغم وجود شواهد فزاینده پژوهشی از اثرات متغیرهای روانشناختی مانند ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی، استرس و فاجعه سازی درد بر پدیده درد مزمن، اثرات کلی این متغیرها در قالب مدل جامع علی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری درد مزمن براساس ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به درد مزمن بود که برای پیگیری درمان در سال 1401 با مشکلات مرتبط با درد عضلانی-اسکلتی و آرتریت روماتوئید به کلینیک های درد، متخصصان درد، متخصصان مغز و اعصاب، فیزیوتراپیست ها، مراکز بهداشتی-درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند که 496 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه درد مک گیل-2 (ملزاک، 1975)، پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (بائر و همکاران، 2006)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، سیاهه رویدادهای استرس آمیز زندگی پیکل (پیکل و همکاران، 1971) و مقیاس فاجعه سازی درد (سالیوان و همکاران، 1995) بود. تحلیل داده ها نیز با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 و AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج الگویابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مطلوب مدل با داده های تجربی بود. اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم ذهن آگاهی بر تجربه درد مزمن معنادار و مسیر غیر مستقیم ذهن آگاهی نیز بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی درد معنادار بود (0/05P<). اثر ضریب مسیر استاندارد مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی با نقش میانجی فاجعه سازی درد بر تجربه درد مزمن معنادار نبود (0/05P>). مسیر مستقیم و غیر مستقیم تعداد عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن نیز غیرمعنادار بود (0/05P>). اما مسیراستاندارد مستقیم و غیرمستقیم میزان عوامل استرس زا بر تجربه درد مزمن با نقش میانجی فاجعه سازی نیز معنادار بود (0/05P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی با میانجی گری فاجعه سازی درد نقش مهمی در تبیین درد مزمن ایفا می کنند. با توجه به این که این متغیرها سهم قابل توجهی در پیش بینی مقوله درد در بیماران مبتلا به درد مزمن دارند، بنابراین متخصصان سلامت روان می توانند از این عوامل جهت بهبود بهداشت روانی افراد مبتلا به درد مزمن بهره ببرند.
۵۶.

اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن مداخلات روان شناختی کودکان نوجوانان مروری نظام مند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۵۶
زمینه و هدف: درد مزمن در سنین پایین می تواند منجر به مشکلات جدی روانی، اجتماعی، و تحصیلی شود و تأثیرات منفی بر عملکرد شناختی داشته باشد. مداخلات روان شناختی به دلیل محدودیت های درمان های پزشکی، می توانند راهکارهای مؤثری برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد باشند. در این زمینه، پژوهش مروری حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخلات روان شناختی در درمان کودکان و نوجوانان مبتلاء به درد مزمن انجام شد. روش: از طریق مطالعه مروری نظام مند، تمامی مقالات منتخب با توجه به کلمات کلیدی تخصصی در پایگاه های اطلاعاتی خارجی گوگل اسکالر، پاب مد، پروکوئست، امبیس، سایک اینفو، اسکوپوس در بین سال های 2001 (از ماه ژانویه) تا 2024 (تا ماه جولای) و اطلاعات مود نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش، توسط نویسندگان پژوهش ارزیابی شد. 973 مقاله منتشرشده انگلیسی، با در نظر گرفتن معیارهای ورود و ارزیابی کیفیت با استفاده از الگوی پریزما بررسی شدند. سپس بر اساس ارزیابی کیفی نهایی، 38 مقاله انتخاب و در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش های انجام شده حاکی از اثربخشی مداخلات بیوفیدبک-آرامیدگی (7 مطالعه)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (9 مطالعه)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 مطالعه)، درمان شناختی رفتاری (10 مطالعه)، و درمان متمرکز بر شفقت (3 مطالعه) بر سلامت روانی و جسمانی کودکان و نوجوانان مبتلا به درد مزمن داشت. نتیجه گیری: بر این اساس می توان اذعان داشت مداخلات روان شناختی برای کودکان و نوجوانان با درد مزمن به طور قابل توجهی مؤثر بوده اند. این درمان ها شدت درد، تنیدگی، اضطراب، افسردگی، و کم توانی های مرتبط با درد را کاهش داده اند. در مقابل، کیفیت زندگی، مهارت های کنار آمدن، کنش وری جسمانی، و رضایت از زندگی را در بیماران افزایش یافته است. به طور کلی این درمان ها نه تنها به کاهش علائم منفی ،که به بهبود جنبه های مختلف زندگی این بیماران کمک کرده اند.
۵۷.

مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک رنج خودآگاهی هیجانی درد مزمن درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد درمان عاطفه هراسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۰
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان عاطفه هراسی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودآگاهی هیجانی و ادراک رنج بیماران مبتلا به درد مزمن بود.روش : این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل با مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مراکز درمان درد شهر اصفهان در سال 1402 بودند. تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و با جایگزینی تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزار ها شامل پرسشنامه ی خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه ی ادراک رنج اسچالز و همکاران (2010) بود. گروه آزمایش اول هشت جلسه ای درمان عاطفه هراسی پروتکل مک کالو (2003) و گروه دوم هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد پروتکل داهل (2015) دریافت نمودند. گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از SPSS-23 و روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد هر دو مداخله در افزایش خودآگاهی هیجانی و کاهش ادراک رنج بیماران در پس-آزمون و پیگیری موثر بوده اند(05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در میانگین پس آزمون و پیگیری خودآگاهی هیجانی وجود داشت و درمان پذیرش و تعهد نسبت به درمان عاطفه هراسی اثربخشتر بود (05/0>p). بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در پس آزمون و پیگیری ادراک رنج وجود نداشت (05/0<p).نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که این دو درمان در ارتقای سلامت روان بیماران مبتلا به درد مزمن موثر بوده و می توانند جهت کاهش مشکلات روانشناختی در مراکز درمان درد استفاده شوند.
۵۸.

مقایسه سندرم شناختی-توجهی و تحمل پریشانی میان زنان مبتلا به فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به درد مزمن و زنان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحمل پریشانی درد مزمن سندرم شناختی- توجهی فیبرومیالژیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۴
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سندرم شناختی-توجهی و تحمل پریشانی بین زنان مبتلا به بیماری فیبرومیالژیا، زنان مبتلا به درد مزمن و زنان عادی صورت گرفته است. روش: در این پژوهش 45 نفر مبتلا به فیبرومیالژیا، 45 نفر مبتلا به درد مزمن و 45 نفر عادی از زنان شهر تهران به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. شرکت کنندگان دو مقیاس سندرم شناختی-توجهی و پرسشنامه تحمل پریشانی را تکمیل نمودند. سپس برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی در نرم افزار SPSS-29 استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان می دهد که میانگین نمره متغیر سندرم شناختی-توجهی در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا بیشتر از گروه درد مزمن بدون علائم فیبرومیالژیا است (P 0/01) و در گروه درد مزمن بیشتر از زنان عادی است (P 0/01). همچنین میانگین نمره های متغیر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به فیبرومیالژیا کمتر از گروه درد مزمن بدون علائم فیبرومیالژیا است (P 0/01) و در گروه درد مزمن کمتر از زنان عادی است (P 0/01). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می بایست توجه به ضعف در سندرم شناختی-توجهی و تحمل پریشانی در درمان بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا و درد مزمن در دستور کار متخصصین حوزه روان شناختی در قبال این دو بیماری قرار گیرد.
۵۹.

ارتباط بین سبک دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی در مبتلایان به درد مزمن: نقش میانجی ناگویی هیجانی و تعدیل گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی ناگویی هیجانی تاب آوری درد مزمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۴
مقدمه: درد مزمن به عنوان یک مشکل شایع می تواند بر سلامت جسمانی، بهزیستی روانی و کیفیت زندگی بیماران تأثیر گذارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری ناگویی هیجانی و تعدیل کنندگی تاب آوری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مبتلایان به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر کاشان در سال 1401  بودند که از میان آن ها تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات پرسشنامه های سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1989)، پرسشنامه ناگویی هیجانی (تورنتو، 1992) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون،2003) و پرسشنامه کیفیت زندگی-فرم کوتاه به کاربرده شد. یافته ها: نتایج نشان داد ناگویی هیجانی رابطه بین دلبستگی ناایمن اضطرابی و کیفیت زندگی (۰1/۰p<،347/۰-β=)  و دلبستگی ناایمن وابستگی و کیفیت زندگی (۰5/۰p<،188/۰-β=) مبتلایان به درد مزمن را میانجی می کند. همچنین تاب آوری رابطه بین ناگویی هیجانی و کیفیت زندگی مبتلایان به درد مزمن را تعدیل می کند (۰5/۰p<،121/۰-β=). نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به درد مزمن سبک دلبستگی ناایمن می تواند از طریق ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و تاب آوری عامل محافظت کننده تأثیر منفی ناگویی هیجانی بر کیفیت زندگی این بیماران است. این نتایج تلویحات مهمی برای متخصصان بالینی و تحقیقات در زمینه روانشناسی سلامت دارد
۶۰.

ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سازگاری با درد مزمن

کلیدواژه‌ها: سازگاری با درد درد مزمن روایی پایایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۶
هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه سازگاری با درد مزمن (ACPQ) بود. جامعه آماری پژوهش را مراجعه کنندگان به یک کلینیک درد در تهران در بازه زمانی دی تا اسفند ۱۴۰۲ تشکیل می دادند.  تعداد ۱۱۰ نفر از این مراجعان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از تحلیل عاملی و بررسی همسانی درونی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. تحلیل عاملی، ساختار عاملی پرسشنامه را با 18 گویه اصلی که در سه خرده مقیاس بار شده بود را تأیید کرد. میزان واریانس تبیین شده 65.83 درصد بود. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه برابر با 0.90 و برای خرده مقیاس های برای خرده مقیاس های ادراک از خود، درک محدودیت ها و درک تحمل به ترتیب 0.89، 0.90 و 0.85 بود. میان مولفه های سازگاری با درد مزمن همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت (0.01>P). در مجموع نتایج نشان داد که پرسشنامه سازگاری با درد مزمن (ACPQ)، دارای روایی و پایایی مطلوبی در جامعه ی ایرانی است.