مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
دوره پهلوی
حوزههای تخصصی:
کشور افغانستان دارای اشتراکات بسیاری در زمینه های مختلف با کشور ایران است. اما به رغم این اشتراکات، چالش ها و موانع گوناگونی در مسیر همگرایی این دو کشور وجود دارد. در سال های ابتدایی حکومت پهلوی، دولت ایران و افغانستان به دلیل تلاش برای تثبیت موقعیت خود اختلافات اساسی خود را به زمان دیگری موکول کردند و به همین منظور پیمان سعدآباد (پیمان عدم تعرض) را امضاء کردند. اما روابط دو کشور به دلیل نزدیکی بیش از حد ترکیه به ایران دوام نیاورد. در دوره پهلوی دوم در زمینه اقتصادی، روابط دو کشور رشد قابل توجهی داشت اما روابط دو کشور با اختلاف بر سر حق آبه هیرمند با چالش تازه ای مواجه شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فراز و نشیب هایی در روابط دو کشور وجود داشت در سالهای ابتدایی انقلاب و همچنین در دوره ظهور طالبان در افغانستان روابط دو کشور قطع گردید. پس از تشکیل دولت منتخب در افغانستان جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از دولت این کشور، در بازسازی افغانستان نقش مهمی را ایفا کرد. اما بازهم با وجود عمیق بودن روابط اجتماعی بین دو کشور، دیپلماسی اقتصادی کارآمدی در هیچ کدام از دوره های بعد و قبل از انقلاب بر روابط دو کشور حاکم نبوده است. به نظر می رسد عدم وحدت نظر و هماهنگی مسئولین کشور در تعیین استراتژی اقتصادی، تاثیر عوامل ایدئولوژیکی و نقش آفرینی کشورهای دیگر همچون چین، پاکستان وآمریکا در روابط دو کشور و تنش آبی دو کشور؛ از عوامل اصلی ناکارآمدی دیپلماسی اقتصادی ایران و افغانستان بوده است که رفع
بررسی تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی شهر تبریز (نمونه موردی: کارخانه چرم سازی خسروی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۶)
153 - 182
حوزههای تخصصی:
معماری صنعتی به عنوان یک حوزه مهم و جذاب در عرصه معماری با تمرکز بر استفاده از مواد سخت و زیبا، تمرکز بر سادگی و کارکردی بودن، و البته توجه به جزئیات و تناسبات، به یک ارتباط بین زیبایی و عملکرد در ساختمان ها می پردازد. در نمای ساختمان های صنعتی تبریز، تناسبات معماری با بهره گیری از مدول های ثابت تکراری از قالب های آجری، با توجه به جزئیاتی مثل پنجره ها و بازشوها صورت می پذیرد. این تناسبات به زیبایی و کاربری بهینه این ساختمان ها کمک کرده و همچنین ارتباط بین زیبایی معماری و عملکرد کارخانه ها را به وضوح نمایان کرده است. از دیدگاه معماری، این تناسبات نشانگر یک ترکیب منحصر به فرد از اصول معماری صنعتی اروپایی و عناصر محلی تبریز می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. از مطالعات کتابخانه ای - اسنادی و مشاهدات میدانی به گردآوری اطلاعات تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی پرداخته است. تحلیل این تناسبات به ارتقاء زیبایی و کارایی ساختمان ها کمک کرده و ارتباط واضحی بین زیبایی معماری و عملکرد کارخانه ها ایجاد نموده است. این تناسبات همچنین با تلفیق عناصر معماری صنعتی اروپایی و عناصر محلی، شاهد یک نوآوری در زمینه معماری صنعتی در شهر تبریز می باشد. در این مطالعه، بررسی تناسبات به کاررفته در نمای کارخانه های صنعتی در شهر تبریز، با مورد مطالعاتی کارخانه چرم سازی خسروی، انجام شده است. این تحقیق بر روی تجزیه وتحلیل عناصر معماری و اصول طراحی مورداستفاده در ساختمان های صنعتی در تبریز و بر روی تناسبات معماری در بازشوها و ورودی ها و الگوهای مورداستفاده در این بخش ها، به ویژه بررسی جنبه های زیبایی شناختی و کارکردی نمای ساختمان ها تمرکز دارد. با مطالعه کارخانه چرم سازی خسروی به عنوان یک نمونه خاص، این تحقیق به دنبال ارائه برداشت هایی درباره رابطه میان هندسه، تزئینات و معماری صنعتی در دوره پهلوی در تبریز است. یافته های این پژوهش به بهترین درک از ویژگی های معماری و اهمیت تاریخی ساختمان های صنعتی در تبریز کمک می کند. نتایج نشان داده است که در نماهای ساختمان های صنعتی نیز همچون سایر بناهای تاریخی از تناسبات طلایی و هندسی استفاده شده است. همچنین با تحلیل تمام الگوهای به دست آمده از بازشوها و ورودی ها به یک الگوی پایه در نماها دست یافتیم که می توان از این الگوی پایه در طراحی بازشوها و ورودی های دیگر بناها استفاده کرد که به تنوع و زیبایی نمای ساختمان ها کمک می کند.
ماهیّت اجتماعی-فرهنگی یک خانوادۀ الیگارش ایرانی: رشیدیان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر تحرّکات یکی از خانواده های متنفّذ دوره پهلوی دوّم یعنی رشیدیان ها، به ویژگی های آنان از منظر اجتماعی- فرهنگی می پردازد، چنان که درصدد پاسخ به این پرسش می باشد که، مولّفه های تشکیل دهنده شخصیت اجتماعی-فرهنگی رشیدیان ها چه بود؟ ما از طریق روش پژوهش کتابخانه ای بر مبنای گردآوری داده ها از منابع و اسناد تاریخی، و شیوه پژوهش تحلیلی در چارچوب نظریه جامعه شناسی با تاکید بر خصایص قشر بورژوازی کمپرادور، ماهیّت رشیدیان ها را از بُعد اجتماعی-فرهنگی واکاوی می کنند. یافته ها دالِّ بر این است که یکی از ممیّزه های شخصیتی رشیدیان ها بعنوان بخشی از سرمایه داران وابسته ایرانی، گرایش افراطی به غرب بویژه انگلستان در حوزه فرهنگ و تمدّن بود، چنان که حتّی در سبک رفتاری و زندگی نیز متاثّر از الگوهای غربی بودند. علاوه بر این، نوکیسگی و عشرت طلبی نیز از خصایص آنان بشمار می رفت که با شاخصه هایی همچون امکانات و تفریحات لاکچری قابل مشاهده بود. همچنین باید از منفعت طلبی و بی توجّهی آنان به منافع عمومی نام برد، تا آنجا که در مواقع مقتضی، حتّی مصالح ملّی را قربانی منافع شخصی می کردند. آخرین خصیصه برجسته نیز لمپن مآبی بود که نه تنها در سطح فکری و رفتاری رشیدیان ها مشاهده می شد، بلکه از تعامل نزدیک آنها با اقشار حاشیه ای، گروه-های تبهکار و اراذل واوباش قابل استنباط بود.
چالش های مدیریت صنعتی سازی در دورۀ حکومت پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای توسعه صنعتی ایران تا پیش از دوره پهلوی دوم، خارج از چارچوب و برنامه ای مدون و مشخص و به صورت دستوری انجام شده بود؛ اما در دوره حکومت محمدرضاشاه پهلوی با تدوین برنامه های توسعه عمرانی بلندمدت و به موازات آن تأسیس یک نهاد برنامه ریز به نام سازمان برنامه، برای اولین بار، صنعتی سازی کشور در مسیری از پیش طراحی شده قرار گرفت. با این وجود، بررسی روند توسعه صنعتی در طول این دوره حکایت از بروز چالش های متعدد مدیریتی در امر صنعتی سازی کشور دارد. مقاله حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چالش های مدیریتی در مقاطع مختلف این دوره چه بوده اند؟ نتایج حاصل از بررسی اسناد و منابع در این پژوهش نشان از آن دارند که مدیریت صنعتی سازی کشور هیچ گاه به عنوان امری مستقل از مدیریت سیاسی کشور نبوده و توسعه صنعتی در تمام طول این دوره همچنان بر اساس سازوکارهای سنتی مدیریت در ایران پیش می رفت. در چنین سازوکاری نقش و اختیارات نهادها، مدیران و متولیان صنعتی متأثر از عوامل داخلی و خارجی مرتب دستخوش تغییر می شد و اصطکاک و مناقشه ای دائم میان آنها پدید می آمد. به علاوه از شکل گیری یک سازوکار علمی و تحقق اهداف پیش بینی شده در برنامه های صنعتی ممانعت می شد.
نقش قانون تکمیل و اجاره واحدهای مسکونی در سامان دهی بازار مسکن در دوره پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۶)
102 - 123
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی قانون تکمیل و اجاره واحدهای مسکونی در دوره پهلوی دوم به عنوان اقدامی مهم برای سامان دهی بازار مسکن و پاسخ به بحران مسکن؛ و تحلیل دلایل ناکامی این قانون.روش/ رویکرد پژوهش: این مطالعه با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی تأثیرات قانون تکمیل و اجاره واحدهای مسکونی بر بازار مسکن و شرایط اجاره نشینی را بررسی کرده و چالش های موجود را شناسایی کرده است. برای این منظور، از روش تحلیل اسنادی استفاده شده است. در این روش، متون و مستندات مرتبط با قانون تکمیل و اجاره واحدهای مسکونی و تأثیرات آن بر بازار مسکن و شرایط اجاره نشینی بررسی و تجزیه وتحلیل شده است.یافته ها: بررسی ها نشان داد که قانون مذکور نتوانست به طور مؤثری به حل بحران مسکن و مشکلات اجاره نشینی کمک کند. یافته ها حاکی از آن است که چالش هایی نظیر کمبود منابع مالی، افزایش جمعیت، و نقص در زیرساخت ها مانع از تحقق اهداف این قانون شدند. هم چنین، شرایط زندگی شهری و بازار اجاره هم چنان تحت فشار باقی ماند و این قانون نتوانست انتظارات جامعه را برآورده کند.نتایج: فقدان برنامه ریزی جامع، ناهماهنگی میان نهادهای دولتی و خصوصی، بی توجهی به نیازهای واقعی مردم و نبود مشوق های کافی برای سرمایه گذاران، از عوامل شکست قانون تکمیل و اجاره واحدهای مسکونی بودند.
مطالعه تطبیقی وضعیت آموزشی گیلان در دوره های قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
71 - 94
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بنیادی و حائز اهمیت در شناخت وضعیت اجتماعی و سیاسی هر جامعه، بررسی و مطالعه ساختار و وضعیت نهادهای آموزشی آن جامعه است. به عبارت دیگر وضعیت و ساختار آموزشی هر جامعه زیربنای تحولات اجتماعی و سیاسی آن به شمار می رود؛ از این رو مطالعه صحیح آن می تواند به شناخت بهتر ساختار اجتماعی و سیاسی آن جامعه در بازه های زمانی مختلف منتج شود. وضعیت آموزشی گیلان در دوره معاصر، به دلیل کمبود اسناد و مدارک مربوط، تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران تاریخ معاصر قرار گرفته است. لذا با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر تلاش دارد تا با تکیه بر اسناد و مکتوبات دوره قاجار و پهلوی و با شیوه توصیفی_تحلیلی به مطالعه تطبیقی وضعیت آموزشی گیلان در دوره های قاجار و پهلوی بپردازد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که ساختار آموزشی گیلان که تا دهه های ابتدایی دوره قاجار بیشتر به شیوه سنتی اداره می شده، از اواسط این دوره و هم راستا با سایر مناطق کشور به سمت نوین شدن خیز برداشته است. این روند در سال های پس از مشروطه و به ویژه در دوره پهلوی، متأثر از فضای سیاسی جامعه، شدت و سرعت بیشتری پیدا و فراز و فرود زیادی را تجربه کرده است.
بررسی تحلیلی عملکرد دولت پهلوی در سربازگیری و نظام وظیفه اجباری ایل بختیاری (1304-1320ش/1925-1941م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
212 - 248
حوزههای تخصصی:
حضور فعالانه ایلات و عشایر در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران، یکی از مهم ترین مسائل تاریخ ایران است. این نقش آفرینی آنها در دوره پهلوی و به ویژه سیاست های رضاشاه با مشکلاتی روبه رو شد که زیست ایلات و عشایر را به چالش کشید و آنها را در وضعیت ویژه ای قرار داد. دولت پهلوی در سه پروژه دولت سازی، ملت سازی، و مدرن سازی با ایلات و عشایر درگیر شد و درصدد شکل دادن به نوع خاصی از هویت ملی مطابق با الگوهای غربی برآمد. سربازگیری و خدمت نظام وظیفه اجباری، بخشی از تلاش های گسترده تر رضاشاه برای تمرکز قدرت و ترویج ناسیونالیسم بود. این سیاست با مقاومت اقشار مختلف جامعه ازجمله ایل بختیاری که آن را نقض حقوق و در تعارض منافع خود می دانستند، مواجه شد. براین اساس، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که مشکلات و چالش های سربازی و نظام وظیفه اجباری در ایل بختیاری در دوره پهلوی چه بود و چه نتایجی در پی داشت؟ نتایج پژوهش نشان می دهد اجرای قانون نظام وظیفه اجباری در ایل بختیاری مشکلات مهم انسانی و فرهنگی، طبیعی و جغرافیایی و مدیریتی و حتی اعتباری و مالی داشته است. این مشکلات اگرچه اجرای این قانون را در ایل بختیاری کُند و زمان بر نمود اما تا پایان دوره پادشاهی رضاشاه مورد تأکید حاکمیت بود. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و براساس منابع تاریخی، روزنامه ها و اسناد و مدارک آرشیوی به این موضوع می پردازد.
تغییر نام واحدهای جغرافیایی آذربایجان، از سال 1316 تا 1385
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
85 - 98
حوزههای تخصصی:
نام های جغرافیایی بازگوکننده هویت فرهنگی و طبیعی ملل روی زمینند که اغلب به دور از امیال سیاسی و اجتماعی پدید آمده و در حقیقت زاییده فطرت انسان ها می باشند. نام های جغرافیایی ریشه در فرهنگ و زبان ملل ساکن در واحدهای مختلف جغرافیایی دارند و به منزله سند هویت و شناسنامه اقوام مختلف محسوب می شوند. رضاشاه بعد از تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی به قدری در محو و نابودی نام و آثار باقی مانده از سلسله قاجاریه و سایر آثار باقی مانده از گذشتگان افراط به خرج داد که حتی اعتراض یحیی دولت آبادی را نیز که خود در روی کار آمدن سلسله پهلوی نقش داشت برانگیخت. زیرا طبق نقشه و طرح تئوریسین های رضاشاه قرار بود نام آثار تاریخی، کاخ ها، شهرها، دهات، کوه ها، رودخانه ها، جنگل ها و سایره را که نام غیرفارسی داشتند، دوباره نامگذاری کنند. تغییر نام واحدهای جغرافیایی آذربایجان از سال 1316 لغایت 1385 هجری شمسی را به نقل از کتاب های: «سرگذشت تقسیمات کشوری ایران»(5) و «فرهنگ اسامی روستاهای آذربایجان شرقی» و «واژه های برابر فرهنگستان ایران» (6) نقل می کنیم.