مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
ذاتی
حوزه های تخصصی:
تحسین و تقبیح عقلی، یکی از مباحث بنیادین اندیشه های بشری است که همواره از بدو شکل گیری تفکرات انسانی ، مدار گفتگو بوده است، نزاع میان سقراط و افلاطون با سوفسطائیان بر محور این امر بوده است که آیا اصول ثابت و مسلمی برای سنجش و معیار حقیقت وجود دارد یا خیر؟، در تفکر اسلامی نیز مبنای منازعه دو اندیشه اشعری و عدلیه،این امر بوده است. تا زمان ابن سینا همه ی اندیشمندان، قائل به ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح بوده اند، ولی پس از آن برخی، رویکرد دیگری برگزیدند، گرچه خاستگاه این مباحث ،درعلم کلام در بحث از صفات حق تعالی بوده است و متکلمان هر دو نحله فکری در اثبات نظریه خوددراین باره استدلال می کردند، ولی نقش و تاثیر آن در علوم دیگری چون اخلاق، و فلسفه اخلاق، غیر قابل انکار است، اهمیت وضرورت این موضوع بدان جهت است که انکار حسن وقبح ذاتی افعال پایه های جاودان رابرای امور ارزشی واخلاقی منتفی نموده ونسبیت گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت؛ لذا این دوقضیه ام المسایل ومبدا المبادی همه ی احکام اخلاق انسانی است و علاوه براین، درپرتو این نظریه ،مسوولیت اخلاقی معنا پیدا می کند، از این رو این تحقیق به روش تحلیلی وتوصیفی این مهم را مورد بررسی قرار داده است.
واکاوی آرای اصولیان معاصر در مورد حجیت و عدم حجیت قطع قطاع
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
52 - 30
حوزه های تخصصی:
قطع قطاع یکی از مباحث مهم قطع به شمار می رود که از دیر باز حجیت آن بین دانشیان علم اصول مورد اختلاف واقع شده است. مشهور دانشیان علم اصول به حجیت قطع قطاع باورمندند، لیکن برخی مانند کاشف الغطاء نظر مشهور را برنتابیده و به عدم حجیت آن باورمند است. در این میان برخی مانند صاحب فصول قول به تفصیل را برگزیده است. در نوشتار حاضر سعی بر این است که ضمن تببین مفاهیمی هم چون قطع قطاع، حجیت، ذاتی، قطع طریقی و موضوعی و انواع آن، با مطالعه ای توصیفی – تحلیلی و انتقادی در گزارش آرای دانشیان علم اصول و مبانی آنان، قول برگزیده و صواب ارائه گردد. دقت و بررسی در آرای و دلایل دانشیان علم اصول به دست می دهد که در بحث قطع قطاع باید بین قطع طریقی و قطع موضوعی تفکیک قائل شد؛ با این بیان که اگر مراد کاشف الغطا از عدم حجیت قطع قطاع در قطع موضوعی باشد، این سخن قابل پذیرش است. لیکن اگر مراد وی از آن، در قطع طریقی باشد، قابل پذیرش نیست؛ زیرا از منظر عقل تفاوتی بین مقدمات متعارف و غیر متعارف قطع نیست.
ذاتگرایی در حکمت متعالیه؛ مبانی و لوازم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ذاتگرایی» بمعنای استقلال اشیاء خارجی از علایق و ادراک انسانهاست. در سنت فلسفه اسلامی، عموماً با نگرشی ایجابی، اشیاء مجموعه یی از صفات ذاتی و عرضی دانسته شده که از اندیشه انسانها مستقل هستند. این مسئله در تفکر ملاصدرا نیز دو وجه عمده می یابد. او در رویکرد عام خویش، بنابر مشرب قوم و بویژه ابن سینا، اشیاء خارجی را مستقل از ادراک بشری و متشکل از مجموعه صفات ذاتی و عرضی میداند. صدرالمتألهین در رویکردی خاص، ضمن تأکید بر استقلال وجودی اشیاء خارجی، بر اساس مبانی وجودی و معرفتی تفکر خود، ذات اشیاء خارجی را در حقیقتِ واحد و فارد وجود منحصر کرده و با نفی هرگونه تأصلِ خارجیِ اجزاءِ ذاتی و عرضی و همچنین کلیه لواحق ماهوی، ترکیب احتمالی موجودات از دوگانه های ماده و صورت یا جنس و فصل را مربوط به عالم ذهن و ذیل قدرت خلاقیت نفس قلمداد میکند.
ذات گرایی و منطق موجهات ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو با معرفی منطق موجهات در کتاب ارگانون خود از یک طرف و ارائه ی نظریه ی ذات گرایی و مفهوم ذاتی در دو کتاب ارگانون و متافیزیک پیش قراول یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث متافیزیکی و منطقی در تاریخ فلسفه بوده است. ارائه ی تفسیری منسجم از این منطق و منطبق ساختن آن با روایات ذات گرایی ارسطو در ارگانون و متافیزیک، یکی از موضوعات داغ و مهم در بین ارسطو شناسان و مورخان منطق بوده است. این تأویل و تفسیر سخنان ارسطو از طریق نوشته های او و سنجش آن با مباحث جدید فلسفی صورت می گیرد. در این مقاله سعی شده است پس از نقد یکی از این تفاسیر که در منطق موجهات جدید و فلسفه ی منطق به تمایز "جهت جمله" و "جهت شیء" شهره شده است، به معرفی تفسیری جدید از جملات موجه، که توسط ریچارد پترسون ارائه شده است، بپردازیم که دارای دو ویژگی اساسی باشد. ویژگی اول به سازگاری نظام منطق موجهات ارسطو مربوط می شود که با این تفسیر می توان گفت که بهترین تبیین ممکن در این زمینه در بین تفاسیر موجود است. ویژگی دوم به انطباق این تفسیر با ذات گرایی ارائه شده توسط ارسطو در متافیریک اشاره دارد. با آزمون بر روی استدلال های موجه مرکب از دو قضیه ی ضروری به اثبات و تأیید این نظریه که به تمایز گزاره های موسوم به "ضروری قوی" و "ضروری ضعیف" اشاره کرده است، می پردازیم.
عدم تعارض بین مشهوری بودن و عقلی و ذاتی بودن قضایای« حسن و قبح» با تأکید بر دیدگاه ابن سینا و مظفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان در مبحث قضایا و نیز در کتاب جدل وقتی سخن از مشهورات به میان می آید گزاره های اخلاقی(«ظلم بد است» و «عدل نیکوست») را به عنوان مثال ذکر نموده اند. آنها این قضایا را از سنخ مشهورات دانسته که ملاک تصدیق آنها مشهور بودن است. از طرفی متکلمان اسلامی(عدلیه) نیز در مبحث حسن و قبح عقلی همان گزاره های فوق را بیان می کنند. این سوال مطرح می شود که به لحاظ منطقی، گزاره های حسن و قبح ذاتی در کدام سنخ از گزاره های منطقی است و آیا ذاتی بودن حسن و قبح با مشهوری دانستن آنها سازگار است یا خیر؟ در صورت اول، مشهوریت و منافع عام مطرح است در حالیکه در ذاتی بودن جدای از منفعت جامعه و مشهوریت، فعل بدون واسطه متصف به حسن و قبح می شود و لذا با آنچه در مباحث منطق گفته اند، هماهنگ نمی شود. مسأله تحقیق، نشان دادن تعارض بین ذاتی و عقلی بودن و مشهوری بودن این قضایا در تعابیر منطق دانان بخصوص ابن سیناست و ضمن بیان تعارض مذکور، نشان می دهد که هر چند مشهوری دانستن این گزاره ها با ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح، به معنای کلامی، سازگار نیست ولی با دقت و تنقیح مناط در معنای ذاتی و عقلی به بیان مظفر، تعارضی بوجود نمی آید.
نسبت دلالی «لفظ» و «معنی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این جستار، بررسی چگونگی نسبت دلالی لفظ و معنی است و پرسش اصلی تحقیق این است که آیا دلالت لفظ بر معنی ذاتی واقعی یا وضعی اعتباری است؟ در این تحقیق در پاسخ به پرسش مزبور فرضیه رابطه دلالی وضعی لفظ بر معنی به ثبوت می رسد و فرضیه های رقیب ابطال می شوند. شیوه پژوهش در این تحقیق، توصیفی تحلیلی از طریق تحلیل مفهومی و گزاره ای و با رویکرد انتقادی است. مهم ترین نتایج و یافته هایی که این تحقیق به آنها دست یافته، عبارت اند از: 1. نقد نظریه دلالت ذاتی لفظ بر معنی؛ 2. نقد تعاریف نظریه جعل و اعتبار؛ 3. نقد نظریه تعهد؛ 4.نقد نظریه دلالت ذاتی و جعلی؛ 5. نقدنظریه دلالت ذاتی و جعلی؛ 6. نقد نظریه واسطه دلالت ذاتی و جعلی؛ 7. نقد نظریه جعل ملازمه واقعی؛ 8. نقد نظریه قرن اکید؛ 9. تبیین نظریه دلالت وضعی لفظ بر معنی.
ملاحظات گیتی شناختی بر تفسیر علامه طباطبایی پیرامون آیه کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
آیه کرامت از جمله آیاتی است که مفسر کبیر جهان اسلام علامه طباطبایی در جلد 13 تفسیر المیزان از حیث گیتی شناسی بدان توجه کرده است. با بررسی آراء وی چند پرسش مطرح می شود مانند اینکه منطق تفسیری ایشان در خصوص این آیه چیست؟ اینکه آیا این منطق منطبق بر منطق حاکم بر قرآن است؟ آیا مطالبی که در ذیل این آیه بیان کرده است، تفسیر است یا تأویل و اگر تأویل است مدارک آن چیست؟ وی مدعی شده است که این آیه برای مقایسه موجودات عالم ماده، رتبه بندی آن ها و در نهایت، اثبات برتری انسان بر موجودات مادی دیگر بخاطر برخورداری از عقل نازل شده است. وی عقل را فصل مقوم ذات و ماهیت انسان و ممیز او از دیگر موجودات دانسته و بر این شده که این خصوصیت موجب می شود تا انسان پیرامون خود را تسخیر و آفریننده کلام و صنعت باشد. تحقیق حاضر تلاش کرده تا با روش تحلیل محتوا، ملاحظات و تأملاتی را بر نظرات وی اظهار کند که عموماً برگرفته از دیدگاه وی در ضمن تفسیر دیگر آیات است. به نظر می رسد منشاء اشکالات وارده، به درآمیختگی و اشتراک لفظی واژه «ذاتی» و نیز تحیر و تسلط آراء یونانی بر تأویل های تفسیرنما در خصوص گیتی شناسی مربوط باشد.
قاعده «الذاتي لایعلل» از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۷
85 - 101
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهم فلسفی، قاعده «الذاتی لایعلل» است که خود برآمده از سه قاعده فلسفی است. این مقاله می کوشد با نگاهی به مفهوم لغوی و اصطلاحی واژه ذاتی، تحلیل دقیق امام خمینی را درباره این قاعده بررسی کند. به خصوص آنکه در نظر امام خمینی «ذاتیِ بی نیاز از علت» که محور این قاعده است، ذاتی باب برهان است که در مقابل عرضی جای دارد. در حقیقت، امام بر این باور است که «ذاتیِ بی نیاز از علت»، حقیقتی است که انفکاک آن از ذات ممکن نیست؛ اعم از اینکه داخل در ذات باشد (ذاتی باب ایساغوجی) یا خارج ملازم آن. ایشان در ادامه به علت بی نیازی ذاتی از علت یا به عبارتی، علت عدم معللیت ذاتی در باب برهان می پردازد که توجه به دقت نظر ایشان در این باب در جای خود راهگشای بسیاری مسائل فلسفی، کلامی و... است. امام خمینی بر این نکته اشاره نموده اند که با توجه به اینکه حمل ذاتیات و لوازم ذات بر ذات ضروری است و نیز با توجه به اینکه هر محمولی که به صورت ضروری بر موضوع خود حمل شود، از علت بی نیاز است، ذاتیات و لوازم ذات به هیچ علتی نیاز نداشته و ازاین رو، سؤال از علت آن بی معنی خواهد بود.