بازتاب تک صدایی و خودگومندی جامعه ایرانی در رمان بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با به کارگیری روش شناسی پسافرمالیسم باختین و با تأکید بر نظریه زبان شناسی اجتماعی، به نقد سنت تحلیلی بوف کور پرداخته است. مؤلفه های سه گانه «موقعیت مندی، کرونوتوپ و منطق مکالمه» در بوف کور خوانده و استدلال شد و برخلاف سنت تحلیلی مألوف و رایج، این رمان فاقد بافت اجتماعی- سیاسی مشخص (از لحاظ زمانی) در جامعه ایرانی است. در نقدهای ادبی مربوط به بوف کور حداقل از دو بافت «جامعه پیشااسلامی» و «جامعه استبدادی دوره رضا شاه» سخن گفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، عناصری از تک صدایی، نکوهش زندگی روزمره و امتناع از گفتگو در جامعه ایرانی در رمان بوف کور وجود دارد. گریز اخلاقی ایرانیان از زندگی روزمره، روابط سلطه آمیز در حوزه عمومی و میل به باطنی گرایی در مناسبات اجتماعی به نوبه خود موجب کم رنگ شدن کرونوتوپ در جامعه ایرانی شده است