مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
فعالیت هوازی
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
99 - 116
حوزههای تخصصی:
در فرایند تولید پادزهر، تغییرات هماتولوژیک در اسب ها مشاهده می شود که بر سلامت آن ها تأثیرگذار است. به کارگیری فعالیت های ورزشی به عنوان روش غیردارویی می تواند در حفظ و ارتقای سلامت دام نقش مهمی ایفا کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرهای تمرین هوازی بر تعدیل تغییرات هماتولوژیک در اسب های تولیدکننده پادزهر منووالانبود. بدین منظور، 10 رأس اسب نژاد مخلوط بالغ پنج تا هشت ساله با میانگین وزنی 350-300 کیلوگرم، در چرخه تولید پادزهر به صورت تصادفی به دو گروه زهر (V) و گروه زهر + تمرین (TV) تقسیم شدند. گروه آزمایشی برنامه تمرینات هوازی را به مدت 22 هفته، سه جلسه در هفته و حداکثر زمان 30 دقیقه با شدت 50-60 درصد ماکزیمم ضربان قلب انجام دادند. از آزمودنی های هر دو گروه در دو نوبت قبل از شروع و پایان پروتکل، ازطریق سیاهرگ وداج برای ارزیابی فاکتورهای هماتولوژیک، خون گیری انجام شد. نتایجنشانداد که تعدادگلبول هایقرمز،هموگلوبین،هماتوکریت، تعداد پلاکت ها و تعداد گلبول های سفید، لنفوسیت و ائوزینوفیل ها، در هر دو گروه نسبت به سطوح پایه کاهش داشتند؛ اما تعداد مونوسیت ها، نوتروفیل ها، MCH و MCV MCHC در هر دو گروه افزایش یافتند؛اگرچه مقایسه نتایج بین دو گروه زهر و گروه زهر+ تمرین، در هیچ یک از فاکتورهای مذکور معنادار نبود (P ≥ 0.05). درمجموع، نتایجاینبررسینشانداد که بیشترین تغییرات هماتولوژیک تحت تأثیر عامل زهر قرار می گیرد و این شدت از تمرینات تأثیر معناداری در تعدیل تغییرات هماتولوژیک گروه TV ندارد.
اثربخشی مداخله بازی های فعال بر حافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
149 - 162
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی مداخله بازی های فعال برحافظه کاری دانش آموزان با اختلال خواندن بود. روش:این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 کودک 7 تا 9 ساله با اختلال خواندن در شهرستان اهواز به صورت نمونه گیری در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون حافظه کاری گرفته شد و سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 6 هفته و هر هفته 2 جلسه تحت مداخله برنامه بازی های فعال قرار گرفت. هدف اصلی این برنامه به کارگیری عضلات مختلف بالاتنه و پایین تنه برای انجام فعالیت هایی هوازی مختلف بود. پس از اتمام جلسات تمرینی، پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که یک دوره مداخله با رویکرد بازی های فعال می تواند موجب بهبود مؤلفه های حافظه کاری ارقام پیشرونده (001/0=p)، ارقام پسرونده(001/0=p)، حافظه منطقی (005/0Pنتیجه گیری: به طور کلی می توان گفت که یک دوره بازی ها فعال می تواند باعث بهبود حافظه کاری در کودکان با اختلال خواندن شود. بنابراین به مربیان و معلمان و افرادی که با کودکان با اختلال خواندن سر وکار دارند. پیشنهاد می شود که بازی های فعال را در مداخلات تمرینی خود مدنظر داشته باشند و از آن استفاده نمایند.
اثر تمرین هوازی و تمرین فوتبال بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد معتاد به مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
17-30
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثر هشت هفته تمرین هوازی (مهارت بسته) در محیط ثابت و قابل پیش بینی و تمرین فوتبال (مهارت باز) در محیط متغیر و غیرقابل پیش بینی، بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از مغز معتادان درحال ترک بود. طرح پژوهش ازنوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 45 مرد معتاد با میانگین سنی و انحراف استاندارد 65/6 ± 93/30 سال که ماده شیشه وابستگی اصلی آن ها به شمار می رفت، به طور تصادفی به گروه های تمرین هوازی، تمرین های فوتبال و کنترل تقسیم شدند. سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی قبل از شروع مداخله و پس از اتمام مداخله اندازه گیری شدند. برای مقایسه های بین گروهی از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شد و داده های پژوهش با استفاده از اس.پی.اس.اس. نسخه 24 تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته فعالیت هوازی و تمرین های فوتبال باعث افزایش معناداری در سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی سرم معتادان درحال ترک نسبت به گروه کنترل شدند P < 0.05) ). همچنین، بین مقادیر پس آزمون دو گروه تمرین هوازی و تمرین های فوتبال اختلاف معناداری به سود گروه تمرین های فوتبال مشاهده شد ( P < 0.05 ). به طورکلی و با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد برنامه فعالیت هوازی و تمرین های فوتبال موجب افزایش سطوح نوروتروفیک مشتق مغزی در افراد دارای اعتیاد به مواد محرک می شوند و می توان از این نوع تمرین های ورزشی به خصوص تمرین های فوتبال برای بهبود سطوح مختل شده این عامل مغزی در معتادان درحال ترک استفاده کرد.
فعالیت ورزشی، سیستم ایمنی و کروناویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
17-40
حوزههای تخصصی:
سندروم حاد تنفسی جدید یعنی کروناویروس-دو (SARS-CoV2)، ایجادکننده بیماری کووید 19 (COVID-19) به عنوان یک بیماری همه گیر تهدیدکننده جوامع بشری از جنبه های متفاوت است. به نظر می رسد درحال حاضر، راهبرد اصلی مدیریت کروناویروس پیشگیری از ابتلا به آن است. فعالیت های ورزشی با شدت متوسط علاوه بر ارتقای آمادگی جسمانی، باعث تقویت پاسخ های سیستم ایمنی سلولی و هومورال به ویژه در افراد با ضعف سیستم ایمنی درمعرض خطر عوارض کروناویروس مانند افراد مسن، افراد چاق و دارای بیماری های مزمن می شوند؛ بنابراین، انجام دادن فعالیت های ورزشی به صورت منظم در طول عمر می تواند راهبردی مؤثر برای پیشگیری از بیماری ویروسی مانند کووید-19 باشد. ازطرفی، قرنطینه خانگی و استفاده نکردن از اماکن ورزشی عمومی باعث کاهش میزان آمادگی جسمانی، اختلال در ریتم شبانه روزی، اختلال در خواب، افسردگی، افزایش رفتارهای بی تحرکانه و برهم خوردن تعادل انرژی دریافتی و مصرفی می شوند که تمامی این موارد با ضعف سیستم ایمنی و خطر عوارض شدیدتر حاصل از بیماری کووید 19 همراه اند. فعالیت بدنی با شدت متوسط در خانه در زمان شیوع این بیماری می تواند راهبردی مؤثر در مقابله با این عوارض باشد. همچنین، فعالیت بدنی با شدت متوسط به صورت مستقیم از طریق تقویت سیستم ایمنی، ارتقای دفاع آنتی اکسیدانتی و تقویت پاسخ های ضدالتهابی و نیز به صورت غیرمستقیم از طریق کاهش اضطراب، بهبود خلق وخو، تعدیل نیم رخ چربی و حساسیت انسولینی، در ارتقای سیستم ایمنی و مقابله با عوارض کروناویروس مؤثر است.
بررسی ارتباط شاخص های آنتروپومتریکی و حداکثر اکسیژن مصرفی با عملکرد دانشجویان افسری امام علی(علیه السلام) براساس آزمون استاندارد جهانی ارتش
منبع:
علوم ورزشی و توان رزم دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
15 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات نشان می دهد که شرایط آنتوپومتریکی و آمادگی هوازی بر عملکرد نیروهای نظامی در آزمون های استاندارد ورودی ارتش پاسخ های متفاوتی ایجاد می کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی ارتباط شاخص های آنتروپومتریکی و حداکثر اکسیژن مصرفی با عملکرد دانشجویان افسری امام علی بر اساس آزمون استاندارد جهانی ارتش بود. روش تحقیق: این تحقیق یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 1398 در دانشگاه افسری امام علی(علیه السلام) انجام شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی در دسترس بود که 200 نفر بر اساس پیشینه تحقیق انتخاب شدند که به طور تصادفی دامنه سنی 4/0 ± 4/22 سال و شاخص توده بدنی 05/3±3/ 23 گزارش شد. قبل از اجرای آزمون شاخص آنتوپومتریکی آزمودنی ها ارزیابی شد سپس توسط تست های میدانی حداکثر اکسیژن مصرفی نیز ارزیابی شد و در ادامه آزمودنی ها تست سه مرحه ای استاندارد ارتش را با دقت به اتمام رسانده. پ س از تأیید توزی ع ط بی ع ی داده ها ت وس ط آزم ون کولموگروف اسمیرنوف و بعد از همگنی واریانس ها توسط آزمون لون برای بررسی ارتباط سنجی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها به صورت میانگین و انحراف معیارها ارائه شد. تمام عملیات آماری تحقیق توسط نرم افزار SPSS انجام گردید و سطح معنی داری آزمون ها (05/0p<) در نظر گرفته شد. یافته ها: نتای ج نشان داد ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیرهای نمره شاخص های آنتوپومتریکی و نمره کلی استانداردشده در دانشجویان افسری موجود می باشد. همچنین این آزمون نشان دهنده ی ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیرهای نمره حداکثر اکسیژن مصرفی و نمره کلی استانداردشده در دانشجویان افسری است که نسبت همبستگی حداکثر اکسیژن مصرفی با عملکرد در آزمون با شاخص آنتوپومتریکی بالاتر است. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این موضوع هستند که در آزمون آمادگی جسمانی استاندارد ارتش، شاخص های قلبی و عروقی و مخصوصاً حداکثر اکسیژن مصرفی ارتباط و تأثیر بیشتری نسبت به سایر شاخص ها دارد و شاخص های متابولیکی هوازی از شاخص های فیزیکی و فنوتایپی حایز اهمیت تر می باشد. هدف: مطالعات نشان می دهد که شرایط آنتوپومتریکی و آمادگی هوازی بر عملکرد نیروهای نظامی در آزمون های استاندارد ورودی ارتش پاسخ های متفاوتی ایجاد می کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی ارتباط شاخص های آنتروپومتریکی و حداکثر اکسیژن مصرفی با عملکرد دانشجویان افسری امام علی بر اساس آزمون استاندارد جهانی ارتش بود. روش تحقیق: این تحقیق یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 1398 در دانشگاه افسری امام علی (علیه السلام) انجام شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی در دسترس بود که 200 نفر بر اساس پیشینه تحقیق انتخاب شدند که به طور تصادفی دامنه سنی 4/0 ± 4/22 سال و شاخص توده بدنی 05/3±3/ 23 گزارش شد. قبل از اجرای آزمون شاخص آنتوپومتریکی آزمودنی ها ارزیابی شد سپس توسط تست های میدانی حداکثر اکسیژن مصرفی نیز ارزیابی شد و در ادامه آزمودنی ها تست سه مرحه ای استاندارد ارتش را با دقت به اتمام رسانده. پ س از تأیید توزی ع ط بی ع ی داده ها ت وس ط آزم ون کولموگروف اسمیرنوف و بعد از همگنی واریانس ها توسط آزمون لون برای بررسی ارتباط سنجی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها به صورت میانگین و انحراف معیارها ارائه شد. تمام عملیات آماری تحقیق توسط نرم افزار SPSS انجام گردید و سطح معنی داری آزمون ها (05/0 <span style="font-size: 8.0pt; mso-bidi-language: FA;" dir="LTR">p< ) در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتای ج نشان داد ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیرهای نمره شاخص های آنتوپومتریکی و نمره کلی استانداردشده در دانشجویان افسری موجود می باشد. همچنین این آزمون نشان دهنده ی ارتباط مستقیم و معنادار بین متغیرهای نمره حداکثر اکسیژن مصرفی و نمره کلی استانداردشده در دانشجویان افسری است که نسبت همبستگی حداکثر اکسیژن مصرفی با عملکرد در آزمون با شاخص آنتوپومتریکی بالاتر است. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده این موضوع هستند که در آزمون آمادگی جسمانی استاندارد ارتش، شاخص های قلبی و عروقی و مخصوصاً حداکثر اکسیژن مصرفی ارتباط و تأثیر بیشتری نسبت به سایر شاخص ها دارد و شاخص های متابولیکی هوازی از شاخص های فیزیکی و فنوتایپی حایز اهمیت تر می باشد.
تغییرات پاتومورفولوژی ماکروفاژ و بافت چربی نواحی مزنتریک و رتروپریتونئال به تغییر محتوای رژیم غذایی و سه روش ایزوکالریک تعادل منفی انرژی در موش های صحرایی چاق تحت رژیم غذایی پر چرب غیراشباع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳
120 - 89
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه چهار روش محدودیت-کالری به مدت 10 هفته بر تغییرات هسیتولوژیک بافت چربی و نفوذ ماکروفاژی و همچنین متغیرهای سرمی چربی و شاخص های گلیسمیک در موش های صحرایی نر چاق انجام شد. مواد و روش ها: نمونه بر داری خونی و بافتی از 72 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار(وزن 5 ± 195 گرم، سن هشت هفته) پس از ناشتایی شبانه در هفته های اول، هجدهم و بیست و هشتم صورت گرفت. پس از نمونه برداری پایه، 64 سر موش باقیمانده به طور تصادفی به گروه های کنترل ( CO ) (16 سر) و رژیم غذایی پرچرب غیراشباع ( UHFD ) (۴۸ سر) تقسیم شدند. پس از 18 هفته، گروه UHFD به زیرگروه های تغییر محتوای رژیم غذایی ( SD )، فعالیت ورزشی ( EX )، محدودیت کالری ( CR )، ترکیبی ( CR+EX ) و رژیم پرچرب ( UHFD ) تقسیم شد. گروه ورزشی به مدت 10 هفته (پنج جلسه در هفته)، تمرین هوازی با شدت معادل Vo2max 75-70 درصد انجام داد. CR با کاهش 25 درصد از کالری جیره دریافتی اعمال شد و گروه SD تحت تغییر جیره غذایی از رژیم پرچرب غیراشباع به غذای استاندارد قرار گرفت. تغییرات هیستولوژیک بافت چربی نواحی رتروپریتونئال و مزنتریک به همراه میزان نفوذ ماکروفاژی به نواحی مذکور، پس از پاساژ بافتی، رنگ آمیزی H & E و عکس برداری میکروسکوپی با رزولوشن زیاد، ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام شاخص های گلیسمیک و لیپیدی (به جز HDL ) و همچنین مساحت آدیپوسیت های نواحی مطالعه شده در گروه های مداخله در مقایسه با UHFD تفاوت معنا داری را نشان دادند ( 0.05 > P )؛ نتیجه گیری: به نظر می رسد روش های مداخله انرژی صرف نظر از نوع مداخله انجام شده، احتمالاً به واسطه کاهش سطح آدیپوسیت و نه به دلیل تغییر نفوذ ماکروفاژی می توانند بهبود متغیرهای متابولیک به همراه داشته باشند.
تأثیر شدت های مختلف فعالیت هوازی قبل از مصرف گلوگز، بر شاخص عروقی قلبی – مچ پایی متعاقب آن، در زنان فعال و غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : تغذیه نامناسب و افزایش رفتارهای غیرفعال، خطر بیماری های مزمن از جمله بیماری های قلبی- عروقی، فشارخون، سختی شریانی و دیابت را افزایش می دهد؛ در حالی که فعالیت بدنی می تواند در تعدیل این شرایط نقش داشته باشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شدت های مختلف فعالیت هوازی قبل از مصرف گلوگز، بر شاخص عروقی قلبی – مچ پایی (CAVI) متعاقب آن، در زنان فعال و غیر فعال بود. روش تحقیق : تحقیق از نوع نیمه تجربی و شرکت کنندگان را 27 نفر زن، شامل 15 بازیکن فوتسال در گروه فعال و 12 دانشجوی غیرتربیت بدنی در گروه غیر فعال در دامنه سنی 18 تا 35 سال؛ تشکیل می دادند. هر گروه طی سه روز مجزا (دویدن با یکی از شدت های 25، 65 و 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره) به صورت متقاطع در تحقیق شرکت کردند. در هر جلسه ابتدا CAVI اندازه گیری شد. در مرحله بعد دویدن بر روی نوارگردان (با یکی از سه شدت انتخابی) اجرا شد و پس از گذشت 15دقیقه، مقدار 75 گرم گلوکز مصرف گردید. با سپری شدن 15 و 45 دقیقه پس از مصرف گلوکز، مرحله دوم و سوم اندازه گیری CAVI انجام گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها : هرچند در ابتدای هر سه جلسه، CAVI گروه غیرفعال بالاتر بود؛ مصرف گلوکز متعاقب اجرای فعالیت با دو شدت 25 درصد (0/005=p) و 65 درصد (0/01=p) حداکثر ضربان قلب ذخیره، موجب تغییر معنی دار CAVI درگروه فعال به نسبت گروه غیرفعال شد؛ بدان معنی که کاهش CAVI متعاقب این دو فعالیت و مصرف گلوکز در گروه فعال رخ داد. نتیجه گیری : به نظر می رسد پاسخ دهی سختی شریانی زنان فعال و غیرفعال به مصرف گلوکز پس از فعالیت بدنی، به ویژه در شدت های پایین، از الگوی متفاوتی پیروی می کند.
تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : در طول دو دهه گذشته، استفاده از مکمل های اسیدآمینه ای برای پیشرفت در عملکرد ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر مصرف مکمل ال - آرژینین بر پاسخ هورمون رشد، لاکتات و گلوکز سرم به فعالیت هوازی در دانش آموزان پسر بود. روش تحقیق : آزمودنی های این پژوهش تعداد 10 دانش آموز ورزشکار با دامنه سنی 16 تا 18 سال بودند. مطالعه به صورت نیمه تجربی تصادفی، دو سوکور و متقاطع در یک موقعیت پایه و دو موقعیت مصرف مکمل 1/0 گرم/کیلوگرم/وزن بدن و دارونما )نشاسته( انجام شد. آزمودنی ها در سه مرحله فعالیت دوی هوازی )دویدن با شدت درک فشار بورگ 15 معادل 70 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 30 دقیقه( شرکت کردند. مرحله اول قبل از دریافت مکمل و دارونما و مرحله دوم و سوم بعد از دریافت دوره های سه روزه مکمل و دارونما انجام شد. خون گیری از ورید بازویی در مرحله اول، قبل و بعد از آزمون هوازی و در مرحله دوم و سوم بعد از دریافت مکمل و دارونما و بلافاصله پس از آزمون دوی هوازی به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون t همبسته در سطح معناداری 0/05>p بهره برداری شد. یافته ها : افزایش معنی داری پس از مصرف مکمل ال- آرژینین همراه با تمرین، بر پاسخ هورمون رشد سرم مشاهده گردید (0/0001= p) در حالی که در میزان گلوکز (0/11=p ) و لاکتات سرم (0/09=p) تغییر معنی داری ایجاد نگردید. نتیجه گیری : استفاده از مکمل ال- آرژینین می تواند برای ورزشکاران شرکت کننده در فعالیت های هوازی مفید باشد؛ اما پیشنهاد می شود دوزهای بالاتر این مکمل در دوره های طولانی تر مصرف نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
تاثیر تمرین هوازی به همراه مکمل یاری ویتامین D بر بیان ژن های آپوپتوزیس BCL2 ،BAX ، کاسپاز-3 و نسبت BCL2/BAX در ریه رت های نر مسموم شده با آب اکسیژنه(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : ورزش یک محرک فیزیولوژیک قوی است که می تواند با تاثیر بر روی تعدادی از مسیرهای پیام دهی خارج سلولی و داخل سلولی به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر روند آپوپتوزیس ریه اثرگذار باشد. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرین هوازی و ویتامینD بر بیان ژن های آپوپتوزیس کاسپاز-3، BCL2،BAX و نسبت BCL2/BAX در ریه رت های نر مسموم شده با آب اکسیژنه بود. روش تحقیق : در این مطالعه 48 سر موش نر بالغ ویستار به روش تصادفی به 6 گروه (هر گروه 8 موش) شامل آب اکسیژنه دو برابر (2H)؛ 2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> + ویتامین D<sub>3</sub> (2HD)؛2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> + تمرین ورزشی (2HE)؛ 2H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> + D<sub>3</sub>+ E (2HDE)؛ دی متیل سولفوکساید (DMSO)، و کنترل (C) تقسیم شدند. جهت القای آپوپتوزیس تزریق درون صفاقیH<sub>2</sub>O<sub>2</sub> با دوز 2 میلی مول/کیلوگرم به صورت 3 بار در هفته و یک ساعت قبل از تمرین انجام شد. همچنین 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، رت ها قربانی و نمونه های بافتی آن ها جدا شده و در دمای C°75- نگهداری شدند. سپس با استفاده از روشRT-PCR ، بیان ژن های کاسپاز-3، BAX ،BCL2 و نسبتBAX/BCL2 بافت ریه مورد سنجش قرار گرفت. با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و دو راهه و آزمون توکی در سطح معنی داری 0/05p <؛ داده ها تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : بیان ژنBCL2 درگروه 2HE (0/004=p) و 2HD (0/006=p) نسبت به گروه کنت رل اف زایش معن ی داری پی دا ک رد؛ در ح الی که بیان ژنBAX ،BCL2/BAX و کاسپاز-3 در گروه 2HE و 2HD به طور معنی داری (0/05>p) کمتر از گروه کنترل بود. از طرف دیگر،2HDE اثر کاهنده بر بیان ژن BAX (0/03=p) و نسبتBCL2/BAX (0/04=p) داشت؛ در حالی که بر بیان ژنBCL2 و کاسپاز 3 اثر معنی داری نداشت (0/05<p). نتیجه گیری : به نظر می رسد که یک دوره تمرین هوازی همراه با مکمل یاری ویتامین D با تغییرات معنی دار در بیان ژن های دخیل در آپوپتوزیس ناشی از H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> می توانند به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر روش ها، برای تعدیل در آپوپتوزیس بافت ریه کار گرفته شوند.
اثر شدت های مختلف فعالیت حاد و مزمن هوازی بر مسیر پیام رسان اینفالامازومNLRP3 ، TLR4 و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : نتایج مطالعات نشان می دهد که شدت و حجم فعالیت ورزشی هوازی بر سیستم ایمنی پاسخ های متفاوتی دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر حاد و مزمن تمرینات هوازی با شدت متوسط و بالا بر مسیر پیام رسان اینفالامازوم NLRP3، گیرنده شبه گذرگاهی 4 (TLR4) و سطوح سایتوکاین های التهابی در مردان جوان بود. روش تحقیق : تعداد 60 نفر به طور تصادفی (بر اساس پیشینه تحقیق) به دو گروه تمرین ( هر گروه 20 نفر) و در گروه کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. پروتکل های تمرینی برای گروه تمرین متوسط از شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه شروع و با افزایش تدریجی با شدت 70 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. برای گروه ب ا ش دت ب الا نیز تمرین با شدت 70 درصد شروع و با شدت 90 درصد ضربان قلب بیشینه به اتمام رسید. با استفاده از روش Real time-Pcr بیان ژن های NLRP3 وTLR4 و با روش الایزا سطوح سرمیIL-1β و IL-18 اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد و سطح معنی داری آزمون ها 0/05>p در نظر گرفته شد. یافت ه ها : نتای ج نشان داد که تمرین حاد تک جلسه ای ه وازی با شدت متوسط تاثی ر معنی داری بر بیان ژن های TLR4 (p=0/80) و NLRP3 (p=0/20) و سطوح سرمی IL-1β (p=0/15) و IL-18 (p=0/25) ندارد؛ در حالی که تمرین حاد با شدت بالا با افزای ش معن ی دار سطوح IL-1β و IL-18 و بیان ژن های NLRP3 وTLR4 هم راه است (0/01<p). همچنین تمرینات مزمن هوازی با شدت متوسط باعث کاهش معنی دار بیان ژن های NLRP3 وTLR4 و سطوح IL-1β و IL-18 شد (0/001<p) و ب ر عکس، تمرین مزمن با شدت بالا، افزایش معنی دار در بیان ژن های TLR4 و NLRP3 و سطوح IL-1β و IL-18 را ب ه هم راه داش ت (0/0001<p). نتیجه گیری : احتمالاً فعالیت مزمن هوازی با شدت متوسط می تواند در تنظیم کاهشی مسیر اینفالامازوم و التهاب موثر باشد، در صورتی که فعالیت حاد هوازی با شدت های مختلف، تاثیری بر کاهش مسیرهای التهابی ندارد.
اثر حفاظتی عصاره پلی فنولی خار مریم (Silymarin) بر آسیب عضلانی ناشی از یک جلسه فعالیت هوازی در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: خارمریم گونه گیاهی یک یا دوساله از تیره کاسنی است. اثرات دارویی این گیاه به دلیل حضور گروهی از فلاونولیگنان ها به نام سیلی مارین است. چنین پیشنهاد شده است که سیلی مارین دارای ویژگی های ضدالتهابی، ضداکسایشی، پایدارکننده غشاء سلولی و تنظیم کننده نفوذپذیری سلول بوده و می تواند از تظاهرات نامطلوب برخی از شاخص های آسیب عضلانی در افراد بیمار و حتی ورزشکاران جلوگیری کند. لذا تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف سیلی مارین بر برخی از شاخص های آسیب عضلانی در سرم مردان فعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی انجام شد.روش شناسی: 22 مرد فعال (با میانگین سنی 2/11±25/09سال، درصد چربی 1/94±13/56و اکسیژن مصرفی بیشینه 4/88±50/51میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در قالب طرح نیمه تجربی، دو سویه کور و تصادفی در دو گروه همگن 11 نفری (شش میلی گرم به ازای هرکیلوگرم از وزن بدن در روز مکمل سیلی مارین یا شبه دارو) تقسیم شدند. پس از مکمل دهی هفت روزه، آزمودنی ها فعالیت هوازی شامل؛ دویدن روی نوارگردان با شیب صفر درجه به مدت 30 دقیقه با شدت 65-70% ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند. تغییرات شاخص های آسیب عضلانی (AST، CK و LDH تام سرمی) طی چهار مرحله (حالت پایه، پس از دوره مکمل دهی، بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای فعالیت ورزشی) اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر بین گروهی، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 0/05بررسی گردید.یافته ها: نتایج بدست آمده حاکی است که30 دقیقه فعالیت هوازی منجر به افزایش معنی دار سطوح سرمی آنزیم های آسیب عضلانی بلافاصله و 24 ساعته در هر دو گروه می گردد (0/05<P). هرچند، دامنه تغییرات 24 ساعته تمامی آنزیم های عضلانی گروه دریافت کننده سیلی مارین به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل دهی سیلی مارین به طور معنی داری بتواند از آسیب عضلانی ناشی از فعالیت هوازی در مردان فعال بکاهد.
مقایسه سلامت روان، شادکامی و بهزیستی شخصی در زنان میانسال با فعالیت هوازی منظم، نامنظم و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت روان، شادکامی و بهزیستی زنان میان سال با فعالیت هوازی منظم، نامنظم و غیرفعال است. روش پژوهش به صورت علی مقایسه ای و نمونه مورد مطالعه شامل 200 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز خانه سلامت بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 75 نفر آن ها دارای فعالیت هوازی منظم، 74 نفر فعالیت هوازی نامنظم و 51 نفر آن ها غیرفعال بودند. آزمودنی ها، پرسشنامه سلامت عمومی(GHQ)، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه بهزیستی شخصی را پرکردند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زنان غیرفعال، دارای اضطراب، نشانه های جسمانی و افسردگی بیشتری نسبت به زنان با فعالیت هوازی منظم و نامنظم هستند. همچنین، نتایج نشان داد که بین شادکامی، بهزیستی و سلامت روان در زنان با فعالیت هوازی منظم و نامنظم تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارت دیگر، فعالیت هوازی با هر وضعیتی به خصوص اوقات فراغت می تواند موجب افزایش سلامت روان زنان گردد. در این تحقیق تفاوت معنادار شاخص های سلامت روان، شادکامی و بهزیستی بین زنان با فعالیت هوازی منظم و نامنظم با زنان غیرفعال، بیانگر تأثیر مهم فعالیت هوازی به عنوان یکی از عوامل پیشگیری از اختلالات روانی و کمک به آن ها در سازگاری با عوامل فشارزاست.