مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
دوره ایلخانی
منبع:
اثر دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
۴۸۲-۴۶۶
آبادی قهرود در منطقه کوهستانی شهرستان کاشان دارای دو مسجد تاریخی علی و کله از دوره ایلخانی است. از این میان، مسجد علی قهرود به سبب وجود چند صد کاشی ستاره ای کتیبه دار زرین فام و درب چوبی دولنگه نفیس به تاریخ ۷۰۰ ق اهمیت زیادی دارد. درب ایلخانی کم نظیر مسجد دارای سیزده کتیبه به زبان های فارسی و عربی است و پس زمینه نوشته ها و لنگه های درب با نقوش گیاهی و هندسی با کیفیت بسیار بالایی اجرا شده اند. پرسش اصلی پژوهش این است که کتیبه های درب مسجد علی چه محتوایی دارد و چه تصویری از اوضاع دینی، فرهنگی و تاریخی کاشان در آن دوران به دست می دهد. در این مقاله، برای اولین بار ضمن بازخوانی و تحلیل محتوای تمام کتیبه های درب چوبی، بانی مسجد، عبدالواحد بن محمد و هنرمند سازنده درب، محمد نقار اصفهانی و چند اثر دیگر او معرفی شده اند. در یکی از کتیبه های در، واقف به رؤیایی می پردازد که در آن امام علی (ع) دستور ساخت مسجد را داده است. این درون مایه شیعی شباهت چشمگیری با کتیبه لوح زرین فام ایلخانی قدمگاه علی صالح آباد کاشان دارد. برخلاف کتیبه اخیر که به تشیع اعتقادی گرایش دارد، متن درب قهرود بیشتر نشان دهنده ارادت به امام علی و خاندان پیامبر است؛ اگرچه همین نوع گرایش ها درنهایت به اعتقادی در دوره های بعد انجامیده است. در عین حال، این درب سندی بی بدیل از احساسات، انگیزه ها و گرایش های اعتقادی و اخلاقی بانی است.
نقش و جایگاه زنان مغول در دوره ایلخانی
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴
83 - 92
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش و جایگاه زنان مغول در دوره ایلخانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه کتاب های تاریخی مربوط به زنان مغول می باشد. نمونه مورد پژوهش متون مربوط به جایگاه زنان در دوره ایلخانی بود. روش پژوهش توصیفی تاریخی بود. یافته ها بر اساس مطالعات اسنادی وکتابخانه ای انجام گرفت. نتایج نشان داد که، زنان مغول به لحاظ زیست قبیله ای خود، همواره در کنار مردان و دوشادوش آنان کار می کردند. زنان ایلخانی در سیاست و کشورداری شرکت مستقیم و حضور فعال داشتند و در میدان های نبرد همواره در کنار مردان می جنگیدند و به هنگام صلح در تولید کالاهای مادی به اندازه مردان فعال بودند. زنان مغول علاوه بر این که رسماً نایب السلطنه و یا فرمانروا بودند در مواقع دیگر نیز در امور دولت دخالت می کردند و به تناسب شخصیت شان در این راه نفوذ می یافتند. زنان ایلخانی نقش پررنگی را در مقام هایی چون سفیر در سفرهای داخلی و خارجی ایفا می نمودند. هم چنین زیبایی و احترام به پاکدامنی و نجابت زن در نزد مغولان بسیار مشهود بود. زنان مغول به طور عام عفیف و در همراهی با همسر خود بردبار بودند. موقعیت ممتازی که زنان مغول داشتند، سبب شد که در قانون گذاری آنان انعکاس یابد. در دوران مغول جهیزیه بسیار مهم بود. از دیدگاه قانون، جهیزیه حقوق مادی زن محسوب می شد و میان اغلب خانواده های ایلخانی به عنوان معیار تعیین شأن دختران جوان در نظر گرفته می شد. جهاز یکی از مواردی است که جایگاه والای زنان را در بین جامعه نشان می داد.
مطالعه تطبیقی تزیینات گره چینی و آلت های گره به کار رفته در گنبدهای غفاریه و کبود شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گره چینی یکی از منظم ترین تزیینات هندسی است که با فراگیری اسلام گسترش یافت. در میان حکومت های مختلف اسلامی، عهد ایلخانی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی و رونق هنر و معماری با کاربرد گره سازی در ایران است. از بناهای فاخر این دوره گنبد کبود، و گنبد غفاریه، واقع در شهرستان مراغه است که سطوح خارجی این بناها دارای گره چینی هایی با خصوصیات متفاوت و آلت های گره زیادی هستند که بطور خلاقانه در هر یک به کار برده شده اند. هدف این پژوهش، شناخت نوع گره چینی ها، تحلیل خصوصیات و ویژگی آن ها؛ کاربرد آلت های گره در این بناها و مقایسه و تطبیق میان آن هاست که وجوه افتراق و اشتراکشان را آشکار سازد. تحقیق حاضر در صدد پاسخ دهی به این سوالات است که "نوع گره چینی ها و جایگاه آلت های گره در سطوح خارجی گنبد کبود و گنبد غفاریه چگونه است؟ و دارای چه اشتراکات و افتراقاتی نسبت به یکدیگر هستند؟" مقاله پیش رو به روش تطبیقی توصیفی انجام گرفته و اطلاعات، ترکیبی از منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. نتایج نشان می دهند: با وجود این که هر دو بنا متعلق به یک دوره است؛ اما دو نوع گره چینی با دو اجرای متفاوت در هر دو بنا به کار رفته است. بدین صورت که گره چینی گنبد غفاریه با تلفیق آجر و کاشی معرق بصورت نیمه برجسته ساخته شده و آلت های گره بطور مجزا با کاشی معرق در مقرنس ها استفاده شده است؛ اما گره چینی های گنبد کبود تماماً با آجرهای برش خورده با اندازه تقریباً یکسان به شیوه معرق کاری و تماماً برجسته ساخته شده اند؛ همچنین بیشتر آلت های گره کاربرد مجزا ندارند.
مقدمه ای بر فرضیه سُقایه ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال یازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۱
6 - 15
حوزه های تخصصی:
در گمانه زنی های باستان شناختی سال 1386 جنوب شرقی ربع رشیدی فضاهایی کشف شده است که هرچند آن ها را بازمانده یک گرمابه ایلخانی توصیف و معرفی کرده اند، اما کاربری گرمابه هنوز تأیید نشده است؛ بنابراین درباره ساختار کشف شده در گوشه جنوب شرقی کاوش گاه ربع رشیدی این سؤالات و فرضیات مطرح است که کارکرد این ساختار چه بوده است؟ و گاه شناسی نسبی آن به کدام سده تاریخی بازمی گردد؟ در تحلیل و تفسیر پژوهش حاضر، دو فرضیه گازرگاه (رختشوی خانه) و سُقایه، مقابله و سپس براساس فرضیه سُقایه، قدمت سده هشتم هجری برای این ساختار پیشنهاد شده است.
شالوده روش شناختی این پژوهش بر تاریخ، یعنی بررسی متن الوقفیّه الرشیدیّه و دیگر منابع اولیه دوره ایلخانی، و هم چنین بررسی تطبیقی ساختار رایج گرمابه های سده های اسلامی، سُقایه و گازرگاه استوار است؛ بنابراین پس از تحلیل ویژگی های فنی، فیزیکی و معماری و فضاسازی اثر موضوع مطالعه، در گام دوم، ضمن استخراج اطلاعات مرتبط با بناهای ربع رشیدی و بالاخص بناهای مرتبط با دو فرضیه گازرگاه و سُقایه از منابع تاریخی ایلخانی و بالاخص وقف نامه ربع رشیدی، این اطلاعات با اطلاعات حاصل از مرحله معماری تطبیق داده می شود. در گام سوم نیز اطلاعات مستخرج از دو مرحله پیشین، تاریخ و معماری، با اطلاعات باستان شناختی تطبیق داده می شود تا نتیجه نهایی حاصل شود.
ابتنای شواهد تاریخی و معماری بر منطق قیاس محتمل، فرضیه سُقایه رشیدیه را بیش تر قریب به صدق می داند؛ آن گاه، با توجه به متن الوقفیّه الرشیدیّه، گاه شناسی نسبی این ساختار به دوره ایلخانی و نیمه اول سده هشتم هجری قمری می رسد.
جلوه های شمنیزم در سلطانیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
123 - 132
حوزه های تخصصی:
به لطف پژوهش های قوم شناسی و زبان شناسی و نیز کشفیات باستان شناسی یک سده اخیر، امروزه دانسته های ما درباره شمن ها و آیین های شمنی بسیار جامع تر و فراگیرتر از گذشته است. پژوهشگران پیشینه چنین آیین هایی را به دوران پیش از تاریخ و گاه پارینه سنگی منتسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران نیز بر این باورند که سرزمین آسیای مرکزی و نواحی پیرامون آن، خاستگاه اصلی شمن ها بوده است. اقوام مغولی یکی از شناخته شده ترین ساکنان این مناطق هستند که از دیرباز فرهنگی آمیخته به باورهای شمنی داشته اند. پس از استیلای مغولان بر سرزمین ایران در قرن هفتم هجری قمری، اگرچه آنان به تدریج به دین اسلام گرویدند، اما گرایش ها و گاه رجعت هایی نیز به باورهای اجدادی خود بروز می دادند که نشانه های آن را می توان کم وبیش در بقایای مادی برجای مانده از آنان ردیابی کرد. در این مقاله، به بررسی تحلیلی نمادها و نشانه های شمنی در سلطانیه، یکی از مهم ترین پایتخت های ایلخانان مغول، خواهیم پرداخت و مصداق های عینی چنین اعتقاداتی که در گنبد و دیگر فضاهای شهر سلطانیه منعکس شده را آشکار خواهیم کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تأثیر آیین باستانی و شمنی مغولان چه در شیوه تدفین و چه در هنر و معماری اخلاف آنان در شهر سلطانیه، کم وبیش منعکس شده است.
روابط بینامتنی مجموعه های معماری تبریز در دوره ایلخانی و تحولات معنایی آن بر پایه مطالعات نشانه شناسی لایه ای
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۲۴۸-۲۱۹
حوزه های تخصصی:
مطالعه آثار معماری به صورت انفرادی و بدون درنظر گرفتن لایه های متنی و دگرگونی های بافتاری مؤثر بر آن، یکی از کمبودهای این حوزه است. در این پژوهش تلاش می شود تا با تحلیلی گفتمانی و با استفاده از داده های تاریخی و باستان شناسی به روابط بینامتنی مجموعه های معماری و شهرسازی تبریز دوره ایلخانی در دو سطح خُرد (شهر تبریز) و کلان (منطقه ای و بین المللی) پرداخته شود تا از این طریق تحولات و معناهای ضمنی لایه های متنی (مجموعه های معماری و شهرسازی) آشکار گردد. مسأله پژوهش این است که روابط بینامتنی آثار مذکور ازمنظر نشانه شناسی لایه ای به چه صورتی بوده و نظام های نشانه ای چگونه در لایه ها متجلی شده اند؟ این پژوهش از گونه پژوهش های کیفی است و با رویکرد توصیفی-تحلیلی به مطالعه داده ها پرداخته است. یافته ها نشان می دهد به کارگیری خوانش بینامتنی نشانه شناسی لایه ای منجر به درک لایه های پنهان معنا در آثار معماری می شود و در مطالعه اثر پارادایم های گسترده تری را درگیر می نماید. در روابط بینامتنیِ لایه های مختلف معماری و شهرسازی تبریز عهد ایلخانی در سطوح خُرد و کلان، رمزگان هایی مانند عناصر اصلی ارکان حکومت، ازجمله: قدرت سیاسی، قدرت فرهنگی-مذهبی و قدرت اقتصادی، با زیررمزگان هایی چون: رویکردهای ایرانشهری، مذاهب مختلف و تجارت داخلی و خارجی که متناسب با تغییرات بافتی لایه ها (زمانی، مکانی، و فرهنگی-اجتماعی) هستند، وارد رابطه هم نشینی و جانشینی شده و به نشانگی بدل گشته اند
جایگاه منسوجات اسلامی دوره ایلخانی به مثابه عنصری از فرهنگ پذیری
حوزه های تخصصی:
از قفقاز تا اقیانوس هند و اراضی جیحون تا مدیترانه همه زیر سلطه مغولان دوره ایلخانی بوده است. اسلام آوری نوادگان چنگیزخان و تغییر آیین ایشان از شمنیزم به اسلام سبب شد تا یکپارچگی حکومتی و مذهبی را در کرانه های تحت تسلط خود ایجاد کنند. هنر به عنوان عاملی موثر بر تجلی اندیشه اسلامی و عنصری فرهنگی در این دوره مورد توجه واقع شده بود. جنگ، مهاجرت و مذهب از عوامل مهم در فرایند فرهنگ پذیری است که در دوره ایلخانان با هر سه مورد مواجه هستیم. حمله مغولان به ایران، مذهب اسلام و همچنین مهاجرت هنرمندان به دربار ایلخانان سبب شد تا مضامین فرهنگی ایرانی با عناصر اسلامی و اندیشه هنری چین تجمیع شده و به مثابه عنصری از فرهنگ پذیری نمایان شود. که مسئله پژوهش حاضر است. چرا که نتایج حاصل از انطباق ماهیت، ساختار و ویژگی شناختی بصری الگوهای درون منسوجات سبب تعامل فرهنگی و انعکاس بصری کلام خدا و ارتباطش به عنوان عنصری زنده و پویا مشترکاتی را به همراه دارد که در اثر فرهنگ پذیری نمایان شده است. بررسی تمام عوامل فوق الذکر پاسخی است به این پرسش که چگونه هنرپارچه در دوره ایلخانی به عنوان یک پدیده در جهان متاورس می تواند عنصری از فرهنگ پذیری قلمداد شود؟ پژوهش حاضر از روش گردآوری داده ها بر پایه مطالعات( اسنادی- کتابخانه ای) شکل گرفته است و با رویکرد توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
تأثیرات هنر چین در دوره یوان بر نگارگری عصر ایلخانی با مطالعه نقش مایه اسب
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳)
133 - 149
حوزه های تخصصی:
در دوره زمامداری ایلخانان مغول، برخی از عناصر هنری ایران حل شده در فرهنگ چینی، به شیوه و سبک نوین مجدد وارد نگارگری ایرانی شد، به گونه ای که این تأثیرات در سبک کتاب آرایی و مصورسازی کتب تاریخی و علمی به وضوح قابل مشاهده است. کتاب های منافع الحیوان، شاهنامه دموت و جوامع التاریخ از جمله کتب مصور این دوره هستند که تأثیرات شیوه تصویرسازی چینی در آن ها دیده می شود. از همین رو می توان گفت دوران مغول فصل تازه ای در هنر ایران گشود. از آن جمله می توان به شیوه نقاشی چینی و ورود نمادهای بصری گیاهی و جانوری اشاره کرد، که در این دوره تاریخی به سبکی نوین وارد نگارگری ایرانی شد. مقاله حاضر این دوره مهم تاریخی را از نقطه نظر هنری، با نگاهی به کتب مصور مذکور و عناصر تأثیرگذار نقاشی چینی به ویژه نقش مایه حیوانی «اسب» در دوره یوان و با استفاده از شواهد بصری مورد بررسی قرار می دهد. پرسش تحقیق حاضر بیان این مسله است که: چه عوامل فرهنگی و یا عناصر بصری بر نقاشی دوره ایلخانی تأثیرگذار بوده است و این تأثیرپذیری، صرفا الگوی محض بوده و یا به صورت اقتباسی و با مفاهیم تلفیقی ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است؟ این پژوهش با رویکرد تحلیلی توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده و بر آن است تا با تکیه بر داده های تصویری از کتب مصور و با بررسی نقش مایه حیوانی اسب، تغییر سبک و تأثیرات نقاشان ایرانی پس از ورود ایلخانان مغول را مورد مطالعه قرار داده است، که بر اساس این مقایسه و با توجه به روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور، زمینه همکاری هنرمندان و رونق نقاشی در دوره ایلخانی را فراهم آورده و الگوبرداری از طرح و نقش و مضامین و یا فرم ها به ویژه در نقش مایه اسب در این آثار، صورت گرفته است.
بررسی فنی سکه های به دست آمده از شهر تاریخی اوجان
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
285 - 311
حوزه های تخصصی:
شهر تاریخی اوجان یکی از شهرهای مهم دوره تاریخی و ایلخانی در شمال غرب ایران و در آذربایجان شرقی قرار دارد. از بررسی و کاوش شهر تاریخی اوجان توسط هیأت باستان شناسی دانشگاه تهران تعدادی سکه یافت و یا اهداء شده است که در این پژوهش، 14 عدد سکه را که تا حد امکان پاک سازی و مطالعه شده و درنهایت کتیبه ها و نقوش آن ها مورد بررسی و خوانش قرار گرفته در این پژوهش ارائه شده است. هدف این پژوهش خوانش و مکان یابی محل ضرب سکه هاست. دو پرسش اساسی این پژوهش: 1- شناسایی آلیاژ سکه ها (؟)، 2- آگاهی از نوشته ها و کتیبه سکه هاست(؟). ضمن معرفی سکه ها به ویژگی های آن ها پرداخته شده است. همه این سکه ها به جز یک مورد، به سبک سکه های «ابوسعید» آخرین ایلخان قدرتمند مغول که در شهر اوجان زاده شده، ضرب شده اند. براساس تجزیه عنصری انجام شده بیشتر سکه ها از مس ساخته شده اند. دو نمونه از سکه ها از آلیاژ مفرغ (مس - قلع) و یک سکه از آلیاژ برنج (مس - روی) ساخته شده است. در ترکیب آلیاژی تمامی سکه ها سرب گزارش شده است. چون شهر اوجان پایتخت تابستانی ایلخانان مغول بوده، تقریباً همه سکه ها ضرب ضربخانه تبریز هستند. این موضوع شاید به دلیل اهمیت تجاری و اقتصادی تبریز در دوره ایلخانان است و سکه ای که در شهر اوجان ضرب شده باشد تاکنون از این محوطه یافت نشده است.
مطالعه نگاره و خط نگاره محراب گچی مسجد دوم بایزید بسطامی از دوره ایلخانی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
43 - 60
حوزه های تخصصی:
مجموعه آرامگاهی بایزید بسطامی در شهر بسطام آثار متنوعی از دوره های مختلف تاریخی را در دل خود جای داده است. پژوهش های صورت گرفته از این مجموعه به توصیف کلی محراب، کتیبه ها، نقش مایه های تزیینی و روابط هندسی اشاره شده است. هدف و تمرکز این پژوهش بررسی نگاره و خط نگاره محراب مسجد مردانه بایزید است. سؤالاتی که برای دستیابی به این هدف می توان مطرح کرد: «نگاره های به کاررفته در این محراب به چه صورت است؟ خط نگاره ها دارای چه نوع خط و متونی هستند؟» روش تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی است. شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، برداشت میدانی، مصاحبه و عکس است. یافته های به دست آمده بیانگر آن است که نگاره ها و خط نگاره ها محراب از جنس گچ و با ضخامت برجسته و برهشته بوده، کتیبه ها از خط کوفی، ثلث و نسخ با زمینه ای از نقوش گیاهی و هندسی و متن کتیبه ها سوره های مبارکه توبه، بقره، جن، گفتار، کلمه الله ربی و محمد است بنی نوشته شده است. نگاره های محراب را می توان به سه شکل گیاهی دهان اژدری، ساقه ها، گل ها و برگ های ختایی، هندسی گره چینی، چندضلعی ها، هندسی ساده، و ترکیبی هندسی گیاهی درهم تنیده یا به شکل آژده کاری بر بدنه نقوش گیاهی تقسیم کرد. تعادل متقارن در محراب و هماهنگی بین نگاره و خط نگاره در کتیبه ها قابل مشاهده است. محراب و نگاره های هندسی و گیاهی دارای ساختار و روابط هندسی منظم بر پایه نسبت های طلایی است.