مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
چرخش فرهنگی
حوزه های تخصصی:
امروزه چرخش های روش شناختی در علوم اجتماعی و انسانی به پدیده ای تبدیل شده است که به صورتی پرشمار، در آثار صاحبان رای در این حوزه، به آنها اشاره و ارجاع شده، مقولات بسیاری بر مبنای آنها توضیح داده می شود. در این مقاله، ابتدا به دو چرخش مهم در حوزه علوم انسانی، یعنی چرخش های زبانی و فرهنگی می پردازیم و سپس به چرخش های روش شناختی ذیل این دو، از جمله چرخش های روایی، زندگی نامه نویسی و خودزندگی نامه نویسی و تاریخی اشاره می کنیم. بررسی مبانی فلسفی چرخش های مذکور در قالب ضدیت روش شناختی با رویکرد پوزیتیویسم، در ابتدا بازنموده شده است.تغییر رویکرد از اثبات گرایی به رویکردهای انسان گرایانه تفسیری و تفهمی، و تغیر موضع از روش های کمی به روش های کیفی بررسی جنبه های گوناگون پدیده های انسانی و اجتماعی را فارغ از چارچوب کشف قوانین علی ممکن ساخته و فضا را برای قوت گرفتن سویه هایی چون تاریخ و زندگی نامه پژوهی و روایت است.
مطالعات فرهنگی دانشگاهی در ایران: دستاوردها، چالش ها و افق ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی انسان شناسی انسان شناسی فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مدیریت و پژوهش ارتباطات پژوهش در ارتباطات
- حوزههای تخصصی علوم انسانی علوم انسانی و مفاهیم مرتبط تعامل علوم با نهادهای مرتبط(دانشگاه ها، موسسات تحقیقاتی-پژوهشی، بنیاد ها و...) تاثیر و تاثر نظری و عملی میان نهاد دانشگاه و علم و فن آوری
ورود مطالعات فرهنگی به محافل دانشگاهی ایران و اقبال حوزه عمومی به پژوهش ها و مباحث آن، اگر چه هنوز به شکل گیری سنتی روشن و با دستاوردهایی قاطع و تأثیر گذار منتهی نشده است، ایدئولوژی، دستور کار، رویکردها و جهت گیری های معرفت شناختی و روش شناختی آن، فضایی متفاوت برای علوم اجتماعی ایران و پژوهش های مربوط به آن شکل داده است. مطالعات فرهنگی، بیش از رشته های متعارف علوم اجتماعی با نگاهی از پایین به بالا به فرهنگ و جامعه می نگرد. به همین سان، مطالعات فرهنگی از نظر فلسفی، از بیشتر رشته های علوم اجتماعی ماجرا جویانه تر و انتقادی تر عمل کرده است و انتظار می رود بیش از سایر رشته ها برای توده مردم و به زبان آنها سخن بگوید و صدا و قدرت (سوژگی) آنها را در پژوهش های خود انعکاس دهد. مقاله حاضر با اتکا به تجربه آموزشی نگارنده از ده سال فعالیت در گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی و تحلیل اولیه ای از پایان نامه های تکمیل شده دانشجویان فارغ التحصیل این رشته، دستاورد ها و چالش های آکادمیک این سنت آموزشی را مورد بحث قرار می دهد. استدلال نویسنده این است که تنوع روش شناختی و پیوند نزدیک تر میان نظریه و روش و اتکا به طیف گسترده تری از شیوه های تحلیل اطلاعات، علاوه بر ایجاد تغییر و گسست در چرخه معمول پژوهش های متعارف علوم اجتماعی در ایران، دستور کارهای جدیدی را در مطالعه فرهنگ و اجتماع شکل داده و پلی بین علوم انسانی و اجتماعی برقرار کرده است
تحولات فرهنگی و اقتصادی مؤثر بر تغییرات شهری در بابلسر در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۴
49 - 70
حوزه های تخصصی:
تا پیش از تغییرات شهری بابلسر در دوره پهلوی اول، این محل عمدتاَ شهرت خود را مدیون هویت بندری، گمرک و شیلاتش بود و با عنوان بندر مشهدسر شناخته می شد. در دوران پهلوی اول، تحولات اقتصادی و فرهنگی خاصی در عرصه جهانی، ملی و محلی دست به دست هم دادند که بابلسر تغییرات شهری بنیادینی را تجربه کند. مقاله پیش رو، کوشیده است این تحولات را از روایت های رسمی و غیررسمی تاریخی این منطقه استخراج، تحلیل و تفسیر کند. گردآوری اطلاعات از طریق تاریخ شفاهی، مصاحبه با افراد مطلع کلیدی، بحث های گروهی و بررسی اسناد، سفرنامه ها و روزنامه های چاپ شده بین سال های ۱۳۰۵ش. تا۱۳۲۰ش. صورت گرفته است. روش این پژوهش، کیفی است و به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی، از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. یافته های به دست آمده شامل هفت مقوله عمده هستند که عبارت اند از: نیاز به برون رفت از اقتصاد بندری (به عنوان شرایط علّی)، آمادگی نیروهای محلی (به عنوان شرایط مداخله گر)، طبیعت قهار (به عنوان شرایط زمینه ای)، مدیریت سازماندهی نیروها و خشونت (به عنوان تعامل ها و راهبرد ها)، تغییر هویت از بندر مشهدسر به شهر بابلسر و تغییر نقش خارجی ها (به عنوان پیامدها). مقوله هسته ای این پژوهش، «تخریب خلاق» است که سایر مقولات را در بر می گیرد. نتیجه بررسی، حاکی از ایجاد چرخش های فرهنگی و معنایی وابسته به تحول و چرخش اقتصادی از اقتصاد بندر به اقتصاد ساحلی توریستی است.
درآمدی بر رهیافت جامعه شناسی تاریخی - مقایسه ای در پژوهش های علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
457 - 474
حوزه های تخصصی:
جریان اصلی جامعه شناسی تحت نفوذ پوزیتویسم عرضه تئوری های جهان شمول و جریان تاریخ نگاری شرح روایی رویدادها را در دستور کار خود داشته است. در آسیب شناسی جریان های مذکور باید گفت هر دو دچار عارضه افراط گرایی بوده اند؛ به طوری که جریان اصلی جامعه شناسی از بررسی ویژه بودها و جریان تاریخی از پردازش و عرضه تعمیم های نظری بازمانده اند. در این میان، ترکیب جامعه شناسی و تاریخ، رهیافتی روش شناختی را به دست می دهد که با دوری از افراط گرایی دو جریان پژوهشی یادشده، چارچوب مناسبی را برای بررسی پدیده های سیاسی و اجتماعی به ویژه با رویکرد مقایسه ای فراهم می آورد. در این مقاله، ضمن پرداختن به مراحل تحول رهیافت جامعه شناسی تاریخی، استدلال می شود که دستاوردهای نسل جدید دانش پژوهان این حوزه به دلیل تأکید بر جایگاه فرهنگ و پذیرش چندگانگی فرایندها و برایندهای نوسازی، الگوی مناسبی را برای بررسی پدیده های سیاسی و اجتماعی فراهم آورده اند.
دیپلماسی ترجمه انگاره ای نوآورانه، چشم اندازی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت ها در برقراری مناسبات بین المللی و روابط ژئوپلیتیک از ابزارهای متفاوتی بهره می گیرند که دیپلماسی عمومی یکی از آن هاست. دیپلماسی عمومیِ هر کشور در ایجاد تصویر ملی مناسب نزد دیگران و تصحیح برداشت آن ها نقشی تعیین کننده دارد و می تواند در پیشبرد اهداف فرهنگی-سیاسی کشور ها به ویژه در مقابله با تهدید های بین المللی با هدف تامین امنیت ملی کشور ها نقش ایفا کند. ترجمه به مثابه کنشی فرهنگی و ابزاری کارا می تواند در تأمین اهداف دیپلماسی عمومی نقشی مهم ایفا نماید. این مقاله بر آن است که علاوه بر پیشنهاد و تبیین مفهوم دیپلماسی ترجمه، به مثابه شاخه ای از دیپلماسی عمومی، با استفاده از روش پژوهش ترکیبی، عملکرد دستگاه های متولی دیپلماسی ترجمه را ارزیابی کند، دستگاه هایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مرکز ساماندهی ترجمه، مجمع جهانی اهل بیت، جامعه المصطفی، سازمان تبلیغات اسلامی و مجتمع جهانی تقریب. ابزارهای دریافت داده های این پژوهش عبات بودند از انجام مصاحبه اختصاصی با کارگزاران مربوط و طراحی پرسشنامه تخصصی . یافته های پژوهش نشان داد دیپلماسی ترجمه در صورتی که هوشمندانه به کار گرفته شود می تواند در زدودن انگاره های منفی از افکار عمومی کشور های دیگر و خلق تصویری مثبت از فرهنگ و جامعه ی کشور مجری این نوع دیپلماسی موثر باشد.
نقش ارتباطات میان فرهنگی در کاهش چالش اسلام هراسی در دنیا با تاکید بر درک پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر اسلام هراسی و جریان سازی علیه مسلمانان مسائل و مشکلات عدیده ای را نه تنها برای شهروندان مسلمان در مناطق مختلف جهان به وجود اورده بلکه به یک معضل و چالش عمده و اساسی برای کل دنیا تبدیل شده. تاریخ اجتماعات بشری حاکی از این است که فقدان تعامل اجتماعی، زمینه ساز سوءتفاهم، سوءظن و تضاد اجتماعی بین جوامع انسانی بوده است ، متفکران، زمینه صلح پایدار را منوط به تعامل میان فرهنگی می دانند که نقش مهمی در کاهش خشونت، ترویج دوستی، مدارای اجتماعی و بردباری اجتماعی دارد. به این ترتیب در مقاله حاضر به نقش و تاثیر ارتباطات میان فرهنگی در کاهش اسلام هراسی در دنیا پرداخته ایم ،روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع و مسئله از نوع اسنادی –تحلیلی است .یافته های حاصل از تحلیل جامعه شناختی پژوهش حاضر نشان می دهد ،ارتباطات میان فرهنگی می تواند سهم عمده ای در کاهش میزان اسلام هراسی در دنیای حال حاضر داشته باشد، مکانیسم های مؤثر در حوزه ارتباطات میان فرهنگی عاملی در جهت تقویت روح جمعی، ایجاد زمینه برای احساسات و تجربه دینی مشترک، بازیابی و خلق نمادهای مقدس مشترک، گفتگو میان مسلمانان و غربی ها، تسهیل اطلاع یابی از ادیان گوناگون است ، که در نهایت نقش موثری در کاهش اسلام هراسی و اسلام ستیزی در دنیا خواهد داشت.
«یکی مهربان بودم اندر سرای» مهربانِ بی ریش فردوسی مرد یا زن؟ (خوانشی جنسیتی از دیباچه بیژن و منیژه در الشاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده مقاله پیش رو رهیافت «چرخش فرهنگی» را در مطالعات ترجمه به کار می بندد تا دریابد چرا قوم الدین بُنداری، در سده هفتم هجری، هنگام برگردان مصراع «یکی مهربان بودم اندر سرای» برابرنهادِ واژه «مهربان» را «الغلام» برمی گزیند. از آنجا که متن شاهنامه عاری از نشانه ای است که جنسیت «مهربان» را روشن سازد پس مذکر پنداشتنِ «مهربان» دلیلی فرامتنی دارد. واکاوی الگوی میل و کردوکار جنسی در عصر مترجم، و نیز پیش و پس از آن، نشان می دهد که کنش مند/سوژه مذکر در کردار جنسیِ خود، همزمان به دو کنش پذیر/ابژه نظر داشته است: کنش پذیر (نا)مذکر و کنش پذیر مؤنث. به دیگر بیان برخلاف الگوی میل جنسی معاصر که بر دگرجنس خواهی و دوگانه مذکر مؤنث استوار است در آن دوره، افزون بر دوگانه یادشده، حضور دوگانه مذکر (نا)مذکر نیز در کردار جنسی هویداست. کاوش در منابع نوشتاری و نانوشتاری، همچون نگاره های برجامانده از پیشینیان، آشکار می سازد که ابژه (نا)مذکر امرد، مخنث، مأبون و خصی/ خواجه را دربر می گیرد که از این میان بنداری به سبب کنش هایی که در متن شاهنامه به «مهربان» نسبت داده شده، الغلام/امرد را همچون معادلی برای «مهربان» برمی گزیند. بدین ترتیب این گزینش نه در هم ارزی دو واژه در زبان های مبدأ و مقصد که در الگوی میل جنسیِ جامعه مقصد ریشه دارد.