مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
شعر معاصر عربی
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یکی از مباحث روانشناسی است که که در عصر حاضر وارد عرصه ی ادبیات شده است. در جستار پیش رو نگارندگان بر آنند تا به بررسی این پدیده ی روانی در سروده های شاعره ی عراقی «نازک الملائکه» بپردازند. تحقیق نشان از آن دارد که اوضاع نابسامان سیاسی اجتماعی روزگار شاعر، عدم توجه به زن، فاصله های طبقاتی، از دست دادن عزیزان و... باعث شده است که این شاعر به ناخودآگاه خود رجوع کند و با حسرت و دیدی تراژیک از آن روزگاران یاد کند. مهمترین دستاورد پژوهش بیانگر آن است که بن مایه های نوستالژیک یاد عشق، اندوه هبوط، یادکودکی، یاد زادبوم، یاد عزیزان دارای بیشترین بسامد در سروده های نازک الملائکه هستند.
بازتاب فرهنگ و زبان فارسی در شعر محمود سامی البارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
25 - 41
حوزه های تخصصی:
ادب فارسی و عربی در طول دوران های تاریخی به علت ارتباط مستقیم قوم ایرانی و عرب، تعامل بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته اند. تأثیرپذیری شاعران ایرانی و عرب از فرهنگ و ادب یکدیگر از جلوه های بارز این تعامل است. محمود سامی البارودی شاعر معاصر مصری، یکی از شاعرانی است که تحت تأثیر این تعامل، تأثیرات بسیاری از فرهنگ و ادب فارسی پذیرفته است. وی در پاره ای از اشعارش، علاوه بر تأثیر پذیری از افکار و اندیشه های شاعران بزرگی چون، حافظ و خیام از واژه های فارسی نیز بسیار استفاده کرده و به ذکر نام شخصیّت ها و اماکن ایرانی پرداخته است. این پژوهش از رهگذر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی واژگان، شخصیّت ها و اماکن ایرانی و همچنین تأثیرپذیری بارودی از شاعرانی چون، حافظ و خیام می پردازد. بیشتر واژه های فارسی مورد استفاده بارودی، واژه های کهن و قدیمی هستند که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند. بارودی به آن دسته از شهرها و اماکن ایرانی پرداخته که شاعران پیش از وی نیز آن را توصیف کرده اند. ایشان در ذکر نام شخصیّت های ایرانی نیز به شخصیّت های باستانی و کهن توجه بیشتری نموده است.
بازخوانی کارکرد اسطوره در اشعار فارسی و عربی با تکیه بر اشعار شاملو و البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
239 - 268
حوزه های تخصصی:
اسطوره و ادبیات به سبب دارا بودن خاستگاه مشترک؛ یعنی نشأت گرفتن از ناخودآگاه آدمی، با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند. همانگونه که اسطوره از ظرفیت ادبیات به ویژه شعر برای استمرار حیات خود استفاده می کند، شاعران نیز از ظرفیت اسطوره اغلب برای غنا و زیبایی اشعار خویش بهره می گیرند؛ اما کارکرد اسطوره در ادبیات تنها معطوف به عنصر زیبایی شناختی نیست. شاملو در شعر فارسی و البیاتی در شعر عرب نمونه دو شاعری هستند که با آگاهی از ظرفیت اسطوره ها، با تکیه بر تجربه های زیستی مشترک به کارکرد سیاسی و اجتماعی اسطوره ها، در کنار کارکرد زیبایی و ساختاری در شعر نیز توجه کردند. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی به کارکرد اساطیر در شعر این دو شاعر می پردازد. از نتایج این پژوهش تطبیقی برمی آید که اگرچه این دو شاعر معاصر در کاربرد اساطیر همانندی هایی دارند، اساطیر در اشعار شاملو از کمیت و کارکرد متنوع تری در قیاس با اشعار البیاتی برخوردار است. نوآوری های شاملو در بازآفرینی اسطوره ها در مقایسه با اشعار البیاتی آشکار است؛ درحالی که البیاتی بیشتر از اسطوره برای بازنمایی جامعه عرب و موقعیت خود در آن جامعه استفاده کرده است؛ شاملو با بازخوانی اسطوره ها، به ماهیت یا کارکرد معرفت شناسانه اساطیر توجه کرده و تلاش کرده از رهگذر آن، جهان بینی ایرانی و انسان معاصر را بازنمایی کند.
آواهای القاگر در مرگ نگاره های بدر شاکر السیاب با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
112 - 130
حوزه های تخصصی:
زبان، مجموعه ی آوا هایی است که القاگر احساسات و عواطف گونه گون و انگار هایی از رنگ ها و رایحه ها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، توده ای از آوا ها و نشانه های نابسامان نیست؛ بلکه شبکه ای است نظام مند و درهم بافته از لایه ها و پیوند ها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازمان دهی می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجسته ای که باید در اشعار این سراینده نامدار به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آوا ها و القا هاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیره دستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهره ی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبان شناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سروده های سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانه ها و شاخصه های موسیقایی سروده های بدر شاکر السیاب به ویژه واکه ها و همخوان ها پرداخته اند؛ خوانش و تحلیل چکامه های بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان می دهد که متناسب با مضامین چکامه های سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکه ها و همخوان های پربسامد سروده های او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزن آلود را تکرار می کنند؛ به دیگر بیان، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر می پردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگ نگاره هایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دل مردگی و اندوه و بدبینی.
بررسی زبان ایدئولوژیک در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی با رویکرد جامعه شناسی زبان
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در این جستار با مطالعات کیفی و در پیش گرفتن روش کاربرد شناسی زبان بر آنند تا زبان ایدئولوژیک را در سروده های سعاد الصباح شاعر کویتی و سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی، مشخص کنند. دستاورد تحقیق بیانگر این است که در انتخاب ساختارها و الگوهای زبانی، سعاد و سیمین پیرو الگوهای خاص گونه زبانی جنس خود هستند. بسامد استفاده زنان به این دلیل که از دسترسی به قدرت در جامعه و از پایگاه اجتماعی شایسته خویش، محروم بوده اند از جمله های تأکیدی در سروده هایشان زیاد است تا شاید سخنانشان مورد توجه قرار گیرد. این دو شاعر با استفاده از ضمیر متکلم، قصد برهم زدن موازنه قدرت و اثبات حضور فعّالتر زنان را عرصه های فرهنگی و اجتماعی دارند. سعاد الصباح، «دجاجه» را استعاره از زن معاصر عربی آورده است تا بیان کند که زن معاصر، آزادی خود را از دست داده و وطن برای او به زندان تبدیل شده است. سیمین بهبهانی نیز با به کارگیری استعاره «کولی» برای زن معاصر ایرانی، بیان می کند که از سرسپردگی، ضعف، ظلم پذیری، خانه نشینی و تسلیم بیزار، و خواستار حقوق انسانی، آزادی، عشقی پاک و دو سویه است.
نقد روان شناسانه شخصیت شهید در قصیده «شهداؤنا» سروده فاروق جویده براساس نظریه مزلو(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
113-130
حوزه های تخصصی:
روان شناسی شخصیت، به عنوان یکی از شاخه های جدید نقد روان شناختی، تأثیر زیادی در فهم متن و کشف نمادها و رموز آن دارد. شخصیت های سه گانه ای که در قصیده «شهداؤنا»، سروده فاروق جویده ایفای نقش می کنند، عبارتند از: شهدا، مردم ستمدیده و سران عرب. شهدا با شخصیتی آرمان گرا و متعالی، در جهت رسیدن به اهداف والا، آگاهانه، خود را فدا کرده و تا حدودی اساسی ترین نیازهای خود؛ یعنی نیازهای فیزیولوزیکی، ایمنی، محبت و تعلق پذیری و احترام را طی نموده اند و خود را به آخرین سطوح نیازها؛ یعنی خودشکوفایی رسانده اند و از انگیزش B یا فراانگیزش برخوردار شده اند. برخلاف دو شخصیت دیگر، که در پله های پایین تر؛ متوقف شده اند و به عنوان افراد ی ناخودشکوفا، افرادی منفعل و ناکارآمد، با انگیزش D یا کمبود و محرومیت (D-) در جامعه ظاهر گشته اند. نگارندگان این پژوهش، برآنند تا با نقد روان کاوانه و با منطبق نمودن شخصیت های سروده، با نظریه روان شناختی آبراهام مزلو بر مبنای هرم سلسله مراتب نیازها، به بررسی شاخص های شخصیت های تأثیرگذار در این سروده بپردازند.
نقد ساختاری و محتوایی کتاب الأدب العربی الحدیث؛ مدارسه وفنونه وتطوره وقضایاه ونماذج منه (ادبیات معاصر عربی؛ بررسی مکاتب، فنون ادبی و سیر تحول آن با ذکر نمونه هایی از نظم و نثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیات معاصر عربی به دلیل نقش مهمی که در انتقال فرهنگ و اندیشه معاصر عرب دارد، جایگاه ویژه ای را در برنامه درسی رشته زبان و ادبیات عربی در دانشگاه های ایران به خود اختصاص داده است. به طوری که برای آشنایی با ادبیات معاصر عربی، دروس مختلفی در مقاطع مختلف تحصیلی تحت عناوین متون نظم و نثر معاصر عربی ارائه شده است و همچنین به منظور تحقق اهداف آموزش متون معاصر، درس گفتارها و کتاب های مختلفی چه در ایران و چه در دنیای عرب تدوین و تألیف شده است. بی شک نقد و بررسی آثار منتشر شده در این زمینه، گامی مهم در جهت تحقق اهداف آموزش متون ادبی معاصر خواهد بود. از این رو، جستار حاضر بر آن است تا کتاب «الأدب العربی الحدیث؛ مدارسه وفنونه وتطوره وقضایاه ونماذج منه» اثر «محمد صالح الشنطی» را با روش توصیفی-تحلیلی مورد نقد و ارزیابی قرار دهد و ضمن معرفی کتاب به تبیین برجستگی ها و کاستی های کتاب در دو بخش شکلی و محتوایی بپردازد. برخی از یافته های این جستار نشان می دهد؛ جامعیت و فراگیری مباحث، هدفمندی در انتخاب متون، تحلیل و بررسی متون نظم و نثر، پرداختن موضوعی به نوآوری های ادبی، از مهم ترین موارد برجستگی و عدم ارائه تعریف مشخص از اصطلاحات، دخالت عقائد شخصی در ارائه تحلیل ها، آمیختگی مطالب آموزشی و مباحث نقدی، و ناهماهنگی در پرداختن به رویکردهای ادبی؛ از مهم ترین موارد کاستی هاست.
جلوه های عرفان ایرانی در شعر محمد آدم
حوزه های تخصصی:
عرفانِ ایرانی به واسطه غنا و قدمت دیرینه اش توانسته است که همگان را مجذوب خود سازد. در عرفانِ ایرانی، غایتِ هدفِ سالک، آن است که با طی مراحل سلوک به معرفت دست یاید و در جهت پاکی نفس خویش بکوشد. ادبیّات تطبیقی در این راستا نقش بسزایی ایفا می کند. در این میان محمّد آدم، شاعر نوگرا، خوش قریحه و در قید حیاتِ مصری که جان مایه دیوان شعری وی با عرفان و تصوّف گره خورده است؛ در بخشی از سروده هایش از اندیشه های عرفانی - ایرانی یاد می کند که از آنها تأثیر پذیرفته است. از این رو جستار حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در پی نشان دادن چگونگی تأثیرپذیری شعر محمّد آدم از عرفانِ ایرانی است. این پژوهش به طور کلی به سه بخش اصلی تقسیم شده است. در قسمت اول عرفای ایرانی که محمّد آدم از آنان تأثیر پذیرفته، در بخش دوم مضامین مشترک عرفانی و در قسمت پایانی نمادهای عرفانی مشترک با این عرفا در شعر وی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن دارد محمّد آدم از سرچشمه جوشان عرفای ایرانی بهره جسته است که از جمله آن ها: مولوی، سهروردی، حلاّج و غزّالی است. هم چنین از جلوه های تأثیرپذیری محمّد آدم از عرفانِ ایرانی، مضامین عرفانی مشترک از قبیل : ۱) وجود و عدم ۲) عشق ۳) ستایش پروردگار ۴) روح ۵) وحدت ۶) سفر و نیز نمادهای مشترک عرفانی با عرفای ایرانی شامل : ۱- نور ۲- شمع ۳- ماهی ۴- شب است.
راهکارهای مقابله با جنگ نرم در اشعار احمد مطر بر اساس نظریه کنش گفتار جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
235-262
حوزه های تخصصی:
احمد مطر، شاعر انقلابی سُرا و بی پروای معاصر در برابر ظلم و ستم حاکمان مستبد و ظالم عراق با اشعار پرطمطراق و انقلابی خویش سعی در جلب توجه جامعه وقت در جهت مقابله با حکم جائر وقت دارد. نه شعری می گوید که غرض اکتساب روزی در آن نهفته باشد و نه قصد مدیحه سرایی دارد بلکه از وی شاعری بی پروا ارائه کرده است که با قریحه خویش به جنگ نرم با عاملان وضع اسفبار جامعه وقت می پردازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی با تأکید بر نظریه کنش گفتاری جان سرل، راهکارهای مقابله با جنگ نرم در سروده های احمد مطر، شاعر مبارز انقلابی و معاصر عرب را واکاوی کرده است. نشان می دهد شاعر در عین توصیف وضعیت اجتماعی نامطلوب جامعه که محصول فساد حکومت و عملکرد ظالمانه حاکمان همسو با استبداد و استعمار جهانی بوده، در جهت مقابله با حجم گسترده فساد و تهدیدات جنگ نرم، راهکارهای مفید و مؤثری ارائه داده که با کاربست نظریه کنش های گفتاری سرل، قابل تحلیل و بررسی است. این راهکارها که به طور کلی عبارتند از احیای هویت دینی و ملی، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت طلبی، بصیرت افزایی و آگاه سازی، همبستگی اجتماعی، ایستادگی در برابر دشمنان خارجی و داخلی و حاکمان سازش گر و هم سو با اسراییل و آمریکا، عمدتا در کنش های گفتاری اظهاری و ترغیبی نمود یافته است. ضمن این که از کنش های گفتاری دیگری مانند کنش های گفتاری عاطفی و اعلامی نیز بهره برده است.
بینامتنیت قرآنی در اشعار ایلیا ابوماضی
بینامتنیت رویکردی نوین در عرصه نقد ادبی است که بر اساس آن، هیچ متن بشری خودبسنده نیست و هر متنِ جدید، زاییده متون قدیم یا معاصر آن و تحت تأثیر آن هاست. در دهه شصت قرن بیستم میلادی«ژولیا کریستوا» ناقد فرانسوی، این نظریه را در ضمن مباحث نقدی خویش مطرح کرد که ساختار نقد قدیم را متحول کرد و به شدت مورد توجه منتقدان عربی قرار گرفت. پدیده«تناص» یا بینامتنیت قرآنی در شعر «ایلیا ابوماضی» فراوان یافت می شود؛ چرا که قرآن کریم، تأثیر لفظی و معنوی شگرفی در اشعار این شاعر برجسته معاصر عربی نهاده است و این اثرپذیری لفظی و معنوی در ژرفای اندیشه های شاعر نمودی زیبا و شایان توجه دارد. ابوماضی شاعر تأمل است. تأمل در هستی و انسان، از بارزترین وجوه اندیشه اوست. وی توانسته است با بهره مندی از قرآن، این سرچشمه نور و هدایت، افکار و اندیشه خود را به رشته نظم درآورد و با توجه به انواع بینامتنیت چون لفظی، مضمونی و بینامتنیت علَم، بین مفاهیم قرآنی و اندیشه های شعری و ادبی خویش با استفاده از رابطه نفی جزئی، پیوندی برقرار سازد و اوضاع زمان خویش را نقد نماید. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و تحلیلی- موردی صورت گرفته است، تمسک «ایلیا ابوماضی» را به آیات و شواهد قرآنی برای بیان اندیشه های حقیقت جو و تأملات فکری اش در باب هستی و مسائل مربوط به آن واکاوی می نماییم و به نمونه ها یی از بینامتنیت قرآنی هر چند اجمالی در دیوان وی اشاره می کنیم و نتیجه خواهیم گرفت که آموزه ها، مبانی و مضامین قرآنی در شعر و ادبیات معاصر از جمله ایلیا ابوماضی تجلی یافته است.
جلوه پذیری اکسپرسیونیستی سازواره های زبان و معنا در سروده های عائشه أَرناؤو ط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
26 - 45
در میان شیوه های پرتعداد نگرش به هستی و تفسیر آن، اکسپرسیونیسم را باید رویکرد منحصر به فردی تلقی نمود. این شیوه که از ماهیتی فرامحاکاتی در گزاره گری پدیده ها برخوردار است، از توصیف صِرف وقایع-آنگونه که به چشم می آیند-عدول می کند. ادبیان و هنرورزان این دبستان، صورت های عینی پدیده ها را در ذهن گزاره کرده و چون خواب گزاری از آن ها تعبیر می کنند؛ جریانی پرهیجان که در مقابل هر ساختار از پیش تعریف شده ای می ایستد و کُرنش می کند . این رویکرد با ظرفیت های گسترده خود، فرصت بسیار مناسبی را برای بازنمایی تصویری برون فکنانه از جهان درون و برون انسان معاصر فراهم ساخته است. در این میان، از جمله چهره هایی که در ساحت شعر، سروده های پرانطباقی را با مبادی این مکتب برجای نهاده، عائشه ارناؤوط (زاده 1946م)، نویسنده و شاعر سوری-آلبانیایی است. اشعار او در دو بخش فرم و محتوا، نمودهای برجسته ای از ادبیات آبستره را ارائه بخشیده اند. از این رو، این قلم می کوشد تا در جستار حاضر به شیوه ای توصیفی-تحلیلی، برساخت های زبانی و محتوایی سروده های این شاعر معاصر عربی را بر اساس مؤلفه های اکسپرسیونیسم واکاود. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند. از جمله نتایج این پژوهش باید به ویژگی هایی چون: «تعلیق و اَندروای»، «ریتم و ایقاع ناهمگون» و «استعاره های خودگردان» در حوزه زبان و نیز درون مایه هایی نظیر «گروتسک»، «هویّت باختگی» و «برون-فکنی های ذهنی-هیجانی» اشاره نمود که در سروده های ارناؤوط، از بسامد بالایی برخوردارند.
کاربست عناصر طبیعت در توصیف اندیشه های بدبینانه عباس محمود عقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۰
67 - 83
عبّاس محمود عقّاد یکی از سردمداران مکتب رومانتیک در مصر با تکیه بر اصول رومانتیسم و استفاده از پدیده های طبیعت، اوضاع و حوادثی را به تصویر کشیده است که بر زندگی فردی و اجتماعی وی تأثیرات منفی فراوانی را برجای گذاشته بودند. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی، عناصری را که عقاد برای بیان دیدگاه های بدبینانه خود در این زمینه به کار برده، به همراه علل آنها مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان از آن دارد که عواملی چون شکست عشقی، فرا رسیدن روزگار پیری، مرگ عزیزان، ظلم و ستم و حوادث ناگواری که برای سرزمین عقّاد رخ داد، موجب ظهور بدبینی در اشعار او شد. تجربه های تلخ عقّاد در بستر دنیای عشق و عاشقی موجب شده است تا با پناه بردن به طبیعت و جلوه های آن، احساس درونش را تجلّی بخشد. وی که روزهای تلخ جوانی اش را سپری کرده است، عمر فنا شده خویش را به درختی تشبیه کرده که برگ های سبزش را که نشانه ای از زندگی، امید و جوانی است، خشکیده می بیند. او ظلم و ستم را فراگیر می بیند؛ امّا چون خود را در مقابل آن ناتوان می یابد، با سرودن اشعاری پر از شِکوه، افکار خود را بیان می کند بلکه مرهمی بر دردهایش باشد. غلبه نگاه بدبینانه بر اندیشه عقاد موجب شده عنصری همچون خاک را که رمزی برای حفاظت از وطن است، ستمگری خطاب کند که ظالمانه جوانان را به کام مرگ می کشاند. استفاده از پدیده های طبیعت چون بهار، خورشید، ماه، ستاره، صحرا، خاک، پرندگان و... ویژگی شاخص آن دسته از شعرهای این شاعر است که صبغه بدبینی بر آنها غلبه دارد.
بررسی مضامین عرفانی در سروده «کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس» اثر عبدالله الصیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
85 - 100
حوزه های تخصصی:
دلالت های لایه ای و چندگانه اصطلاحات و نمادهای عرفانی، سبب گردیده تا شاعران معاصر عربی برای بیان اندیشه های و دغدغه های زمانه خویش از زبان عرفان بهره جویند تا ضمن غنا بخشیدن به آثار خویش، مخاطب را در دریافت مفاهیم و پیام ها دچار چالش و کنکاش ذهنی نمایند تا از این رهگذر، تأمل دوچندان در آثار آنان کرده و به رمزگشایی از اندیشه صاحبانش همت کنند. عبدالله الصیخان یکی از شاعران معاصر سعودی است که با تأمل در آثار او می توان ردپای مضامین عرفانی را مشاهده نمود و کاربست زبان عرفان و تصوف در سروده هایش رنگ بدیعی به شعرش بخشیده است. وی در سروده (کیف صعد ابن الصحراء الی الشمس) به بیان برخی مضامین و اصطلاحات عرفانی پرداخته است. این مقاله برآن است تا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مضامین و مفاهیم عرفانی در این سروده بپردازد. شاعر مضامین عرفانی را در جهت بیان افکار و اندیشه های خود به کاربرده است ابن الصحراء در این سروده نماد یک انسان بدوی است که به دنبال کشف حقیقت و معرفت و کمال و به دنبال سیرعرفانی است یا اینکه او نماد خود شاعر است که سفر خود را از زمین به سوی آسمان آغازکرده است تا به خورشید دست یابد. او می کوشد تا با پشت سرگذاشتن مراحل عرفانی به تجلی گاه حق دست یابد و با فراخوانی شخصیت ابن صحرا برآنست تا پوشیده و در پرتو این مضامین آرا و اندیشه های خود را بیان کند.
بررسی تصاویر آپوکالپتیک در شعر خلیل حاوی در پرتو تصاویر آپوکالپتیک کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
363 - 382
حوزه های تخصصی:
ادبیات آپوکالیپتیک را می توان قسمی ادبیات آرمان گرایانه به شمار آورد که در آن شاعر- نویسنده از وضع اکنونی جامعه خود و گردش امور ناخرسند و ناراضی است و با استمداد از قوه تخیل آفرینشگرانه اش در پی ایجاد جهانی آرمانی، جهانی غیر از جهان اکنونی است. در این نوع از ادبیات، هیمنه اضطراب و فروبستگی ها و نابهنجاری های سیاسی، اجتماعی و دینی و ناتوانی در غلبه برآن، نگاه شاعر- نویسنده را به آینده معطوف می دارد، بدین سان زمان حال منشأ و خاستگاه آگاهی تاریخی او می شود و زمان حال را از منظر آینده مورد داوری و سنجش قرار می دهد. در جستار پیش رو تلاش بر آن است تا ضمن بررسی تصاویر آپوکالپتیکی و مؤلفه های آن در شعر خلیل حاوی به روش تحلیلی- تطبیقی به تطبیق آن تصاویر با تصاویر آپوکالپتیکی کتاب مقدس و نیز به بررسی میزان تأثیرپذیری خلیل حاوی از کتاب مقدس بپردازند. از نتایج برآمده از این پژوهش می توان به این دو نکته اشاره کرد: اولاً خلیل حاوی در تصاویر آپوکالپتیک شعرش کاملاً تحت تأثیر کتاب مقدس است. ثانیاً خلیل حاوی بهشت موعود خود را در این جهان بنا می کند.
فراملیتی جنسیت مرد و زن: بررسی تطبیقی در اشعار نازک الملائکه وعبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با درهم آمیخته شدن اندیشه و فرهنگ ملت های مختلف، اندیشه فراملیتی با ظهور انقلاب ها در آمریکای لاتین و همفکری نخبگان فرهنگی ِجوامع عربی، دیوار قومیت را فرو ریخت واز مرزهای جغرافیایی عبور کرد ودر نهایت حدود زبانی را در هم شکست. از این رو دیری نپائید که فرهنگ ها واندیشه های ملی کشورها واقوام مختلف تا حدود زیادی با هم ادغام شدند. از جمله مقوله هایی که اندیشه های فراملیتی را تشکیل می دهد مضامین ادبی است که بیشتر از هر ملتی در ادبیات مردم عرب نمایان است. از جمله ادیبانی که بیش از هر کسی در جامعه عرب تحت تأثیر اندیشه های فراملیتی بوده اند، «نازک الملائکه» و«عبدالوهاب بیاتی» هستند. از آنجایی که مباحث بحث فراملیتی بسیار وسیع است از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با تکیه بر روش تطبیقی و مقایسه ای دریابد که رویکردهای فراملیتی در اشعار شاعران مورد نظر را فقط از نظر موضوع جنسیت (زن ومرد) وبدین سان که تصویر زن در شعر بیاتی و مرد در شعر نازک الملائکه مورد بررسی قرار دهد و به پرسش زیر پاسخ گوید: جنسیت فراملیتی چگونه و به چه اشکالی در شعر این دو شاعر ظهور یافته است؟ نتایج حاصل از پژوهش نشان از آن دارد که اشعار عبدالوهاب البیاتی بیشتر تحت تأثیر واقعیت زندگی وتجارب شخصی و حاصل تخلیات وی از زن و مفهوم مثبتی از زن می باشد و دیدگاه نازک الملائکیک دیدگاه ناشی از فشارهای روانی ناخودآگاه و شرایط اجتماعی محل زندگی شاعر و حاصل تخیلات و مفاهیم ذهنی وی از مرد می باشدو بدین سان توانسته اند به بیان این بُعد از مفاهیم فراملیتی در اشعار خود بپردازند. بیشتر جنبه های فراملی شاعران مورد بحث ناشی از فضای حاکم بر ایدئولوژی جهانی مارکسیسم است، بخشی دیگر از رویکردهای فراملی این شاعران ناشی از فلسفه اومانیسم و عناصر مختلف به ویژه زمان و مکان بازی است و نقش تعیین کننده ای در ایجاد رویکرد فراملی دارد. واژگان کلیدی : شعر معاصر عربی.اندیشه های فراملیتی، «نازک الملائکه»، «عبدالوهاب بیاتی»، جنسیت.
بازشناسی عناصر هویت بخش شیعی در شعر جاسم الصحیح، شاعر معاصر عربستانی
حوزه های تخصصی:
شعر شیعه به عنوان گونه ای مهم از ادب دینی و با ویژگی های منحصر به خود نقشی حائز اهمیت را در گفتمان پردازی شیعه در تمام ادوار تاریخی داشته است. عناصر هویت بخش ادب شیعی، شاعران شیعی را صرف نظر از جنسیت، تبار، زبان و قومیتشان ، از طریق باورها، عواطف، نمادها و مناسک مذهبی مشترک به هم پیوند می زند و از آن ها یک جامعه شیعی می سازد. شاعران شیعه، شعر را رسانه ای بلیغ برای ترسیخ و نشر مؤلفه های مذهبی خود قرار داده اند تا سلاحی برای مبارزه با انحرافات، ظلم و تعبد بوده و یادآور مبدأ ظلم ستیز و حرکت زای تشیع باشد. جاسم الصحیح شاعر عربستانی وشیعی اهل احساءنیز در شعر خود به مؤلفه های هویت بخش شیعی، پرداخته و در میان مسلمانان اهل سنت بر عقاید شیعی خویش، پابرجا مانده و منقبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اهل بیت: را یکی از مقوله های اصلی شعر خود قرار داده است. هدف جستار حاضر بررسی چگونگی به کارگیری و پردازش این مؤلفه ها با روشی تحلیلی-توصیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قالب های زبانی شاعر سرشار از عاطفه ی صادق، می باشدو به طور کامل ودقیق، هدفمند و برنامه ریزی شده ایدئولوژی وی را البته غیر مستقیم و بسیار گیرا منتقل می کند و تربیت ذوق و معرفت مخاطب را به همراه دارد.
راهبردهای فراخوانی شخصیت جمیله بوحیرد در گفتمان های سیاسی شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
22 - 1
حوزه های تخصصی:
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بن مایه های اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواسته ها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان داده اند، بهره گیری از چهره های مبارز و الگوپذیری از آن ها در متن شعری است. در میان شخصیت های دخالت داده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیت های مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنج های طولانی در زندان ها، به عنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالت های مختلف، حجم انبوهی از گفتمان های سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژه ای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را به صورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معنایی ای که بر دوش می کشد، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالت دهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالت های این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیق تر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمان های سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهوم سازی، حضور این چهره در سروده ها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
بررسی تطبیقی«آرمان شهر» در شعر ژاله اصفهانی و فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشأ شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق و وطنِ آرمانی، نمود می یابد.
فراخوانی شخصیت «میثم تمار» در شعر معاصر عربی (نمونه موردی: شعر حسن آل حطیط العاملی و جاسم الصحیح)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
60 - 76
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر شاعران، ادیبان و هنرمندان، در آثار ادبی خود اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و غیره به نماد توجه ویژه ای نشان داده اند. یکی از جلوه های نمادگرایی فراخوانی شخصیت های مختلف تاریخی، مذهبی، اسطوره ای و... در شعر معاصر عربی است. شاعر معاصر –برخلاف مورخان- از دریچه داده های تاریخی و پیوند منطقی میان آن ها به تاریخ نمی نگرد، بلکه از تجربیات خود و با توجه به شرایط کنونی جامعه خود به شخصیت های تاریخی ابعادی را می افزاید و بدین وسیله معناها و دلالت های پویایی را که می خواهد به ذهن خواننده می رساند. یکی از شخصیت های که در شعر برخی شاعران معاصر حضوری پرمعنا دارد، صحابی پیامبر و یار باوفای امام علی (ع) میثم تمار است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی چگونگی فراخوانی این شخصیت در شعر دو تن از شاعران معاصر عرب یعنی «جاسم الصحیح» از عربستان و «حسن آل حطیط العاملی» از لبنان مورد واکاوی قرار گرفته است. ازآنجاکه بر روی فراخوانی شخصیت میثم تمار در شعر معاصر عربی تاکنون پژوهشی انجام نگرفته است، بررسی و تحقیق درباره این موضوع، مهم و ضروری می نماید. یافته های بحث نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی میثم چون حق مداری، حق گویی، صراحت سخن، پایداری در برابر ستمگران و رسواسازی آن ها باعث شده دو شاعر مذکور با حس تجربه مشترک، شخصیت وی را محور قصاید خود قرار دهند. این دو شاعر با همزادپنداری خود و میثم به فراخوانی او در شعر خود پرداخته اند و سعی کرده اند مشکلات و نابسامانی های سیاسی و فرهنگی جامعه و تجارب، دغدغه ها و اندیشه های اصلاحی خویش از ورای شخصیت میثم به خواننده منتقل کنند.
تصاویر حسی در شعر شُمَیسه النُّعمانی
حوزه های تخصصی:
انسان از دیرباز همواره به ادبیات توجه داشته است و ادبیات با زندگی بشر پیوندی عمیق دارد. ادیبان و شاعران همواره در تلاش هستند که حوزه ادبیات و تأثیرات آن را گسترش دهند. استفاده از تصویر در آثار ادبی زمینه ساز قابل درک بودن برای مخاطب و ارتباط مخاطب با متن ادبی را فراهم می کند. تصاویر حسی نیز ابزاری هستند که به عنوان پایه های یک تصویر کلی در متن شعر قرار می گیرند و شاعر از آن ها برای بیان هر چه بهتر مقصود خود بهره می گیرد. به عبارتی دیگر، تصاویر ایجاد شده توسط شاعر رابطه مستقیم و تنگاتنگی با روحیه او و هدفش دارد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی به بررسی عناصر و ابزارهای متعدد تصویرپردازی حسی از جمله (حس بینایی، حس شنوایی، حس بویایی، حس چشایی، حس لامسه) در آثار شمیسه النعمانی پرداخته است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که این شاعر با استفاده از اسالیب مختلف زبان و به کارگیری آن ها در پی تأثیر بیش تر شعر خود بر خواننده است و نیز اشعار شمیسه النعمانی آینه ای از تجربه های شعری وی است.