آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۱

چکیده

یکی از مشخصه های عصر صفویه رویکردهای جریان ساز شیعی بود که خود را در قامت مفهوم مهدویت آشکار کرده است. نگارندگان پژوهش حاضر با این مفروض که مهدویت در صفویه ضمن وجوه کارکردی، با ابعاد کژکارکردی و بی کارکردی نیز مواجه بوده است، درصدد بوده اند که راه را برای آسیب شناسیِ مهدویت در عصر یادشده هموار سازند تا فاصله انتقادیِ خود را با قرائت های عموماً ایدئولوژیک از این امر حفظ کنند. سؤال پژوهش بدین ترتیب قابل صورت بندی است که آیا مهدویت در عین کارکردهای موجود، با کژکارکردها و بی کارکردی هایی نیز مواجه بوده است؟ این موارد کدام اند؟ نتایج این پژوهش ناظر بر وجه کارکردی مهدویت در صفویه ذیل رخدادِ الف. یکپارچگی سرزمینی؛ ب. صورت بندی همبستگی «ملی»؛ و در وجه کژکارکردی ناظر بر الف. ظهور مدعیان دروغین؛ ب. ایجاد پوشش عقیدتی برای توجیه ساختار ارباب-رعیتی؛ ج. ناتوانی در بازجذب نیروهای اجتماعی و در وجه بی کارکردی نیز مشتمل بر زوال تدریجی شیوه حکمرانی صفویه می باشد. یافته های مذکور بر پایه روش مطالعه تاریخی-تحلیلی و با اتکا بر رویکردی بینارشته ای (تاریخی-جامعه شناختی) و براساس نظریه کارکردگراییِ مرتن، این گونه پایان بندی شده است که چه بسا با توجه به تعدد کژکارکردها و بی کارکردها درباره مهدویتِ صفویه، تعادلِ خالص در نظریه مرتن، از کارکردها به کفه کژکارکردها و بی کارکردها سنگینی کرده باشد.

تبلیغات