مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سبک های فرزندپروری
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
110 - 135
حوزه های تخصصی:
زورگویی یک پدیده جهان شمول و حائز اهمیت به ویژه در سنین مدرسه است که می تواند روند یادگیری فرد را مختل سازد. بنابراین، شناسایی عوامل مختلف مرتبط با افزایش و کاهش زورگویی اهمیت فراوانی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین همدلی، خودکارآمدی و زورگویی با نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری در دانش آموزان متوسطه دوره اول شهر زابل در سال 1398 انجام گردید. در این مطالعه توصیفی-تحلیلی به روش همبستگی، از بین جامعه آماری مشتمل بر 8053 دانش آموز متوسطه دوره اول، 386 نفر شامل 190 دانش آموز پسر و 196 دانش آموز دختر که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، مقیاس همدلی دیویس (1980)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر (1982)، مقیاس زورگویی کلامی الوئوس (1996) و مقیاس سبک های فرزند پروری بامریند (1973) بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای تحلیل آماری SPSS و Amos در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های همدلی و خودکارآمدی با متغیر ارتکاب زورگویی و سبک های فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه رابطه ی منفی و معنادار و با سبک قاطع رابطه ی مثبت و معنادار وجود داشت (001/0p<). بین متغیر ارتکاب زورگویی با سبک های فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه رابطه ی مثبت و با سبک قاطع رابطه ی منفی مشاهده شد (001/0p<). همچنین، مولفه های همدلی و خودکارآمدی تنها از طریق سبک فرزندپروری استبدادی با متغیر ارتکاب زورگویی به طور غیر مستقیم رابطه داشتند (05/0p<). از این رو، جهت پیشگیری و کاهش زورگویی، تقویت دو مفهوم همدلی و خودکارآمدی در نوجوانان و همچنین آموزش نحوه فرزندپروری صحیح به والدین از طریق نهادهای اجتماعی چون مدرسه ضروری به نظر می رسد.
نقش توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری در پیش بینی آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۶۶-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط توانمندی ایگو، سبک های فرزندپروری با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطه ای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان اسکو بود که سال تحصیلی 1399-1398 در حال تحصیل بودند ( 1100 نفر). تعداد 200 دانش آموز پسر و مادران آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه ی شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسش نامه ی روانی–اجتماعی توانمندی ایگو، پرسش نامه ی سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ی سازگاری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. توانمندی ایگو و سبک های فرزندپروری اثر مستقیم معناداری بر آسیب پذیری نسبت به اعتیاد داشتند. همچنین، سرکوبگری عاطفی در رابطه ی سبک های فرزندپروری و توانمندی ایگو با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد نقش واسطه ای معناداری داشت. نتیجه گیری: ابعاد توانمندی ایگو و سبک فرزندپروری مقتدرانه به واسطه ی کاهش سرکوبگری عاطفی قادر به تبیین کاهش اعتیادپذیری نوجوانان می باشند. این امر می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های پیشگیری از اعتیاد در بین نوجوانان و جوانان مفید واقع گردد.
ابعاد تعهد ورزشی نوجوانان ورزشکار بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد تعهد ورزشی نوجوانان ورزشکار بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین طراحی شد. روش پژوهش حاضر پیمایشی و کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش 497 نفر از نوجوانان ورزشکار شهرستان لنگرود هستند که در شش رشته ورزشی به صورت هفته ای سه جلسه در تمرین حاضر می شدند. نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان و به صورت تصادفی 241 نفر انتخاب شدند و به دو پرسشنامه تعهد ورزشی و فرزندپروری پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان نشان داد با اینکه شیوه های فرزندپروری مقتدرانه و مستبدانه پدر اثر مثبت و معنی داری بر تعهد، لذت و مشارکت نوجوانان دارد، اما شیوه فرزندپروری سهل انگارانه پدر و مادر، رابطه معکوس و معنی داری با ابعاد لذت و مشارکت نوجوانان در فعالیت های ورزشی دارد. علاوه بر این، مانند پدران، مادران نیز با استفاده از سبک فرزندپروری مقتدرانه، در مقایسه با شیوه فرزندپروری مستبدانه، به نسبت بیشتری اثر مثبت و معنی داری بر ابعاد تعهد ورزشی نوجوانان ورزشکار دارند. این یافته ها به روشنی نشان می دهد والدینی که از روش منطقی برای سبک فرزندپروری استفاده کرده اند اثر بیشتری روی تعهد ورزشی فرزندان داشته اند. از این رو پیشنهاد می شود به منظور افزایش تعهد ورزشی نوجوانان در محیط های ورزشی، به والدین آموزش داده شود تا زمان بیشتری صرف صحبت با فرزندان کنند، زیرا این کار آثار مثبتی در نگرش نوجوانان به ورزش دارد.
اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران(پونک) بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران (پونک) در سال تحصیلی 1398-1399 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 1400 نفر می باشند. روش نمونه گیری این پژوهش به صورت خوشه ای بود که تعداد گروه نمونه شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ، مقیاس های تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و فرزندپروری (بامرین، 1998) را تکمیل کردند و آزمودنی های گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که، آموزش طرحواره درمانی بر تاب آوری با اندازه اثر (65/0) بیشترین تاثیر و پس از آن بر سبک فرزندپروری سهل گیرانه با اندازه اثر (52/0) و سپس بر سبک فرزندپروری قاطعانه با اندازه اثر (4/0) و در آخر بر سبک فرزندپروری مستبدانه با اندازه اثر(39/0) بیشترین تاثیر را داشته است. با توجه به نتایج می توان گفت که، طرحواره درمانی یانگ بر بهبود تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تاثیر دارد.
تدوین مدل توانایی تحصیلی زودهنگام بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
125 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل توانایی تحصیلی زودهنگام بر اساس سبک های فرزندپروری و دلبستگی با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی در کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی و جامعه آماری را کلیه مادران و کودکان پیش دبستانی دختر و پسر شهر یزد در سال 1398 تشکیل دادند که از میان آن ها، تعداد 700 نفر (350 دختر و 350 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش توانایی تحصیلی زودهنگام رایت و مارتینز (1997)، دلبستگی کودکان هالپرن و کاپنبرگ (2006)، سبک های فرزندپروری بامریند (1997) و پرسشنامه کارکردهای اجرایی بریف (2000) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین کارکرد اجرایی، سبک های فرزندپروری، توانایی تحصیلی زودهنگام و سبک های دلبستگی رابطه معناداری وجود دارد (01/0=P)؛ همچنین مدل ساختاری نشان داد توانایی تحصیلی زودهنگام بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های دلبستگی در کودکان پیش دبستانی، دارای برازش است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران در کودکان پیش دبستانی یاری می رساند.
مقایسه سبک های فرزندپروری، احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی زنان بی سرپرست و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
306 - 323
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از انجام این پژوهش مقایسه سبک های فرزندپروری، احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی زنان بی سرپرست و عادی بود روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به سرای محله شهر تهران بود که تعداد آن ها برابر با 360 نفر بوده و تعداد تقریبی حجم نمونه، با توجه به حجم جامعه و مراجعه به جدول کرجسی و مورگان، برابر با 186 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند (1991)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی جرابک (2004) و پرسشنامه احساس تنهایی راسل، پیلوا وکورتونا (1980): بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و توصیف ویژگی های پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده شد و از طریق آمار استنباطی آزمون کلموگروف - اسمیرنوف برای تعیین نرمال بودن متغیرهای پژوهش و همچنین برای تحلیل داده ها در این تحقیق با توجه به نوع اطلاعات و اهداف مورد نظر به منظور تائید یا رد سؤال ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز توسط نرم افزار SPSS 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که احساس تنهایی و مهارت های ارتباطی در زنان بی سرپرست و عادی تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر زنان عادی در متغیر مهارت های ارتباطی نمرات بیشتر و زنان بی سرپرست در متغیر احساس تنهایی نمرات بیشتری کسب کردند و این تفاوت معنادار است. با توجه به اندازه اثر این تفاوت در مهارت های ارتباطی کمترین تفاوت وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین سبک های فرزندپروری زنان بی سرپرست و عادی در سطح 05/0 = α تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر زنان عادی در متغیر سبک های فرزندپروری نمرات بیشتری کسب کردند و این تفاوت معنادار است . نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق توسعه و گسترش مداخلات روان شناختی می تواند به ارتقای سبک های فرزندپروری، مهارت های ارتباطی و کاهش احساس تنهایی در زنان سرپرست خانوار کمک نماید.
رابطه بین سبک های فرزندپروری و سبک های دلبستگی با اختلال خواب نوجوانان: نقش میانجی اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های فرزندپروری و سبک های دلبستگی با اختلال خواب نوجوانان با میانجیگری اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. روش پژوهش از نظر هدف بنیادی و به لحاظ روش از نوع توصیفی- همبستگی بود..جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6470 نفر بود که از میان آن ها و بر اساس جدول مورگان نمونه ای به تعداد 398 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و با پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ بویس و همکاران (1989) (PSQI)، پرسشنامه سبک های تربیتی فرزندپروری شیفر نقاشیان (1358) (PSQ)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (1987) (AASQ) و آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) (IAT) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار SPSS 23 و AMOS 23 استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک فرزند پروری محبت به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری اعتیاد به اینترنت به صورت غیرمستقیم (05/0>p) با اختلال خواب نوجوانان اثر معنادار دارد. سبک فرزندپروری کنترل به طور غیر مستقیم و با میانجیگری اعتیاد به اینترنت با اختلال خواب نوجوانان رابطه معنادار دارد (05/0>p). همچنین سبک دلبستگی اضطرابی به طور مستقیم و با میانجیگری اعتیاد به اینترنت به صورت غیر مستقیم با اختلال خواب رابطه معنادار دارد (05/0>p). سبک دلبستگی اجتنابی به طور مستقیم (01/0>p) و با میانجیگری اعتیاد به اینترنت به صورت غیرمستقیم (05/0>p) با اختلال خواب نوجوانان اثر معنادار دارد. لذا با توجه به یافته های پژوهش حاضر سبک های فرزندپروری ناکارآمد و سبک های دلبستگی ناایمن با میانجیگری اعتیاد به اینترنت می تواند خواب نوجوانان را مختل کند.
مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس منطقه ۵، ۱۱، ۱۳ و ۱۹ تهران در سال ۱۳۹۷ بود که از بین این افراد ۴۴ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره و روانشناسی با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه وسواس مادزلی به صورت در دسترس انتخاب شدند. همچنین ۴۰ فرد غیر مبتلا به وسواس فکری- عملی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه وسواس همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نیز انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه به پرسشنامه وسواس مادزلی (۲۰۱۱)، مقیاس کمال گرایی هیل (۲۰۰۴)، مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی (۱۹۹۲) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در SPSS-۱۸ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین دو گروه در متغیرهای کمال گرایی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P) . اما بین سبک های فرزندپروری در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (۰۵/۰<p). نتایج این پژوهش لزوم توجه به کمال گرایی و کیفیت زندگی در تشخیص و طرح ریزی الگوی درمان برای اختلال وسواس را خاطر نشان می سازد.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سبک های فرزند پروری مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۰۹-۱۸۴
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد برسبک های فرزندپروری مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح دو گروهی ناهمسان با پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه مادران دارای فرزند کم توان ذهنیِ محصل (سال تحصیلی 98 -1397) در مقطع ابتدایی شهر بجنورد بود. با نمونه گیری در دسترس 24 نفر انتخاب و به طور غیر تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (12 نفره) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند استفاده شد. برای گروه آزمایش برنامه ی آموزشِ فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت هفتگی در 8 جلسه ی90 دقیقه ای اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به افزایش سبک فرزندپروری مقتدرانه و کاهش سبک فرزندپروری سهل گیرانه شده (p≤0/01) و بر سبک فرزندپروری مستبدانه مادران گروه آزمایش تأثیر معنی داری نداشته است (p≥0/05). نتیجه گیری: برنامه ی آموزشِ فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند باعث بهبود سبکهای فرزند پروری مادران کودکان کم توان ذهنی شود.
مدل یابی نقش میانجی کارکرد سبک های تفکر در رابطه علّی ادراک از سبک های فرزندپروری و جهت گیری های انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۹
97 - 119
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی تأثیر ادراک از سبک های فرزندپروری بر جهت گیری های انگیزش با توجه به نقش واسطه ای کارکرد سبک های تفکر انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. 352 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد انتخاب، و به پرسش نامه های سبک های فرزندپروی بامریند، سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر و مقیاس انگیزش تحصیلی والرند و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه به ترتیب اثر مثبت و منفی بر انگیزش درونی دارند، اما سبک مستبدانه دارای اثر مستقیمی بر انگیزش درونی نبودند. همچنین سبک های فرزندپروری اثر مستقیمی بر انگیزه بیرونی نداشتند،ولی از بین سبک های فرزندپروری فقط سبک مستبدانه اثر مثبتی بر بی انگیزگی داشت. همچنین از بین کارکرد سبک های تفکر فقط سبک تفکر اجرایی، اثر مثبت و معنی داری بر انگیزش درونی و بیرونی داشت. نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط سبک فرزندپروری مقتدرانه با میانجی گری سبک تفکر اجرایی می تواند بر میزان انگیزش درونی و بیرونی تحصیلی دانشجویان بیفزاید. لذا می توان نتیجه گرفت که گرایش خانواده ها به سبک تربیتی مقتدرانه بر انتخاب سبک تفکر فرزندان و درونی سازی انگیزش تحصیلی تأثیرگذار است.
رابطه دین داری و کمال گرایی والدین با سبک فرزندپروری والدین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک های فرزندپروری اهمیت زیادی دارد. هدف کلی این پژوهش تعیین میزان رابطه دین داری با کمال گرایی و سبک های فرزندپروری است. روش پژوهش توصیفی همبستگی می باشد و برای آزمون فرضیات تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، آزمون تحلیل واریانس (anova) و آزمون T استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه دین داری با فرزند پروری سهل گیرانه و آمرانه معنادار و مثبت می باشد. در مقابل رابطه کمال گرایی با فرزندپروری سهل گیرانه و آمرانه معنادار و معکوس می باشد. همچنین نتایج بیانگر این می باشد که میان دین داری و کمال گرایی با فرزندپروری مقتدرانه رابطه معناداری وجود ندارد.
رابطه سبک های فرزندپروری با سخت رویی و جهت گیری مذهبی فرزندان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک تربیتی والدین نقش بسزایی در شکل گیری شخصیت فرزندان دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطه سبک های فرزندپروری با سخت رویی و جهت گیری مذهبی فرزندان انجام گردید. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است که بر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان نوشهر استان مازندران و با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه های سبک فرزندپروری شیفر، جهت گیری مذهبی آذربایجانی و سخت رویی کوباسا جمع آوری گردید. داده های به دست آمده نشان داد که بین سبک های چهارگانه فرزندپروری با سخت رویی و جهت گیری مذهبی، رابطه معناداری وجود ندارد؛ در نتیجه فرضیه اصلی پژوهش تأیید نشد؛ اما بر مبنای یافته های جانبی، بین سخت رویی و جهت گیری مذهبی همبستگی مثبت وجود دارد.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال بی نظمی خلق اخلالگر یکی از اختلالات خلقی است که به تازگی در دوره کودکی و نوجوانی مطرح شده و شیوع نسبتاً بالایی در میان اختلالات دوران کودکی دارد. پژوهش حاضر، به منظور بررسی نقش سبک های فرزند پروری و رابطه والد کودک در پیش بینی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر ۹ تا ۱۲ ساله مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر شهر بوشهر در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۷ بود. نمونه پژوهش شامل ۵۵ کودک مبتلا به اختلال بی نظمی خلق اخلالگر که به روش نمونه گیری هدفمند و ۱۳۰ کودک عادی همراه با والدین آن ها که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، بود. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته خشم و تحریک پذیری، پرسشنامه فرزند پروری آلاباما شلتون، فریک و ووتون (۱۹۹۶) و پرسشنامه رابطه والد کودک پیانتا (۱۹۹۲) موردبررسی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون لجستیک و نرم افزار SPSS-۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد از میان سبک های فرزند پروری، ابعاد فرزند پروری مثبت و تنبیه جسمانی در تبیین اختلال بی نظمی خلق اخلالگر نقش پیش بینی دارند (۰۱/۰>p). همچنین از زیر مقیاس های رابطه والد کودک، مؤلفه نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را به طور معنی داری پیش بینی نمود (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: ازاین رو با توجه به یافته های فوق در یک نتیجه گیری کلی می توان نتیجه گرفت که فرزند پروری مثبت، تنبیه جسمانی، نزدیکی، تعارض و رابطه مثبت کلی می تواند اختلال بی نظمی خلق اخلالگر را پیش بینی کند و یکی از راه های کاهش نشانه های اختلال بی نظمی می تواند مداخلات مبتنی بر آموزش والدین باشد.
ارزیابی سلامت روان براساس سبک های فرزندپروری و مذهبی بودن والدین با نقش میانجی دینداری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
167-181
حوزه های تخصصی:
مشکلات بهداشت روانی کودکان و نوجوانان سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی الگوی سلامت روان براساس سبک های فرزندپروری و مذهبی بودن والدین با نقش میانجی دینداری است. روش پژوهش «توصیفی» از نوع تحلیل مسیر است. برای انجام پژوهش 374 تن از دانش آموزان متوسطه شهر کرج در سال 1397 1398 به روش «خوشه ای» انتخاب و پرسشنامه های «دینداری»، «سلامت روان»، «مذهبی بودن والدین» و «سبک های فرزند پروری» را تکمیل کردند. نتایج ضریب همبستگی نشان داد: بین مذهبی بودن والدین، دینداری و سبک فرزندپروری «مقتدرانه» با سلامت روانی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما دو سبک فرزندپروری «سهل گیرانه» و «مستبدانه» با سلامت روان ارتباط منفی داشتند. بالاترین همبستگی نیز بین مذهبی بودن والدین و سلامت روان گزارش شد. همچنین نقش واسطه ای دینداری در رابطه متغیرهای مذهبی بودن والدین و سبک فرزندپروری مقتدرانه با سلامت روان معنا دار بود. با توجه به نتایج می توان گفت: انتخاب سبک مناسب تربیت فرزندان، مذهبی بودن والدین و دینداری می تواند در سلامت روانی افراد تأثیرگذار باشد.
پیشبینی مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار والدین
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیشبینی مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار والدین است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه نوجوانان(12 تا 17 سال)شهر تهران تشکیل می دهند که از این بین 100 نوجوان که در سال تحصیلی 99-1400مشغول به تحصیلی هستند به صورت نمونه گیری خوشه ای به این صورت که ابتدا شهر تهران به 2 قسمت شمال و جنوب تقسیم می شود و سپس از هر منطقه 5 مدرسه انتخاب می شود و در مرحله بعد از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب می شود و در مرحله آخر از هر کلاس 5 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط بین سبک فرزندپروری و مهارت های اجتماعی وجود داشت و ضریب همبستگی بین این دو متغیر برابر با 91 درصد بود. به عبارتی می توان انتظار داشت که بتوان تغییرات مرتبط با سبک فرزند پروری والدین را با استفاده از مهارت های اجتماعی مورد پیش بینی قرار داد. ارتباط بین مهارت های اجتماعی نوجوانان با طرحواره های ناسازگار والدین وجود داشت و ضریب همبستگی بین این دو متغیر برابر با 91 درصد بود. به عبارتی می توان انتظار داشت که بتوان تغییرات مرتبط با مهارت های اجتماعی نوجوانان را با استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه مورد پیش بینی قرار داد.
بررسی نقش سبک های فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک های فرزند پروری در پیش بینی مشکلات رفتاری نوجوانان شهر اصفهان بود. روش پژوهش: این مطالعه که از نوع مطالعات توصیفی – تحلیلی است؛ از بین مادران دارای فرزند نوجوان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در بازه زمانی آبان تا بهمن 1398، 120 مادر به شیوه هدفمند انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند (1973) و مشکلات رفتاری آخنباخ (فرم والدین) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که گوشه گیری/افسردگی و رفتار پرخاشگرانه با شیوه فرزندپروری سهل گیرانه و بین مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی با شیوه فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی معناداری دارد؛ همچنین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه توانست گوشه گیری/افسردگی (05/0=P) و رفتار پرخاشگرانه (01/0=P) را پیش بینی کند؛ شیوه فرزند پروری مستبدانه نیز مشکلات اجتماعی (01/0=P) و رفتار قانون شکنی (01/0=P) و شیوه فرزند پروری مقتدرانه رفتار پرخاشگرانه (05/0=P) را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شیوه های فرزندپروری سهیل گیرانه و مستبدانه بر روی بازخورد فردی روان شناختی نوجوانان با مشکلات گوشه گیری/افسردگی، مشکلات اجتماعی، رفتار قانون شکنی و رفتار پرخاشگرانه بیشتری همراه است.
نقش میانجی کمالگرایی در پیش بینی عزت نفس بر اساس سبک های فرزندپروری در دانشجویان دختر
زمینه و هدف: پژوهش های زیادی درباره ارتباط سبک های فرزندپروری و عزت نفس انجام شده است، اما نقش کمالگرایی به عنوان میانجی در پیش بینی عزت نفس مورد غفلت واقع شده است؛ لذا هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی کمالگرایی در پیش بینی عزت نفس بر اساس سبک های فرزندپروری در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه آزاد تنکابن بود که 123 دانشجوی دختر دانشگاه به روش در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سبک فرزندپروری بامیرند (1972) و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت (1967) و پرسشنامه کمال گرایی هیل (2004) پاسخ دادند. و برای تحلیل داده ها از رویکرد معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 26 و PLS 3 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مدل ساختاری شیوه های والدگری ادراک شده با عزت نفس از طریق میانجیگری کمال گرایی در دانشجویان برازش داشت. نتایج نشان داد تمامی مسیرها به غیر از مسیرهای آزادمنشانه و مستبدانه به عزت نفس و مسیر مقتدرانه به کمالگرایی منفی در دانشجویان معنادار بودند. همچنین اثر غیرمستقیم سبک های فرزند پروری آزادمنشانه و مستبدانه بر عزت نفس از طریق کمالگرایی منفی به ترتیب برابر 223/0- و 207/0- ، اثر غیر مستقیم سبک های فرزندپروری آزادمنشانه، مستبدانه و مقتدرانه بر عزت نفس از طریق کمالگرایی مثبت به ترتیب برابر 205/0- ، 204/0- و 261/0 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان از طریق کمالگرایی و سبک های فرزندپروری عزت نفس فرد را پیش بینی کرد.
معرفی سبک های فرزندپروری براساس دل نگرانی والدین: مطالعه زباهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
695 - 714
پژوهش حاضر با هدف معرفی سبک های فرزندپروری بر اساس میزان دل نگرانی والدین انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع کیفی و کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش والدین ایرانی بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مکالمات آنان در 5 ماه از سال 1401 مورد مداقه قرار گرفت. 473 پاره گفتار از مکالمات 388 والد در بافت طبیعی و 512 پاره گفتار از مکالمات 428 والد در 45 سریال و فیلم های ایرانی که حاوی عبارات دل نگرانی والدین بود، بر اساس الگوی مفهومی تحلیل زباهنگ واکاوی شد. نتایج نشان داد والدین در موقعیت نابرابر و غیررسمی دغدغه مندی خود را با اهدافی نظیر مساعدت و هم فکری، تحمیل نظر، اقناعگری، نصیحت، حفظ آبرو، تبرئه خود، شماتت و سرزنش، گلایه، اعتراض و سلب مسئولیت نسبت به فرزندانشان نشان می دهند. این عبارات به ویژه در والدین با تفکرات سنتی می تواند نشان دهنده الگوهای فرهنگی مانند مردنگری، جمع گرایی و کل نگری باشد. افزون بر این، در دسته بندی جدیدی از فرزندپروری برحسب میزان دل نگرانی، چهار دسته والدین هیچ دل، برون دل، درون دل و فرادل (الف. تحمیلی، ب. اقناعی) معرفی شدند. نتایج نشان داد بیشترین میزان دل نگرانی والدین در سطح درون دلی و پس از آن، به ترتیب در سطوح فرادلی و برون دلی بوده است. این امر نشان می دهد بیشتر والدین تمایل دارند در سطح همدلی با فرزندان خود رفتار کنند. امروزه تحمیل عقاید و نظرات در خانواده های ایرانی کم رنگ شده و افراد بیشتر به سمت فردگرایی در حرکت هستند. این امر تا بدان جا پیش می رود که برخی خانواده ها ترجیح می دهند سبک های فرزندپروری هیچ دلی و برون دلی را برگزینند. این امر به صورت افراطی ممکن است گسست عاطفی و نسلی بین والدین و فرزندان را به وجود آورد و در آینده فرزندان تأثیرات سوئی داشته باشد. بنابراین برقراری تعادل میان سبک های فرزندپروری حائز اهمیت است.
رابطه علی ادراک سبک های فرزندپروری و جهت گیری مذهبی با میانجی گری کارکرد سبک های تفکر دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه علّی سبک های فرزندپروری و جهت گیری مذهبی با میانجی گری سبک های تفکر به روش غیرآزمایشی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 250 نفر از ایشان برای گروه نمونه انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش بااستفاده از پرسش نامه های سبک های فرزندپروری بامریند، جهت گیری مذهبی آلپورت و فیگن و سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر جمع آوری شد. نتایج نشان دهنده برازش مناسب آزمون مدل باتوجه به شاخص های برازندگی بود و نتایج آزمون بوت استراپ برای مسیر سبک فرزندپروری مقتدرانه به مذهب درونی از طریق میانجی گری سبک تفکر قضایی معنی دار بود. همچنین نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه بر سبک تفکر قضایی و سبک تفکر اجرایی دارای اثر مثبت و معنی دار است. همچنین سبک فرزندپروری سهل گیرانه اثر منفی بر سبک تفکر اجرایی داشت و سبک فرزندپروری مستبدانه درای اثر مثبت بر سبک تفکر اجرایی است؛ سبک فرزندپروری سهل گیرانه دارای اثر مثبتی بر مذهب بیرونی است، سبک تفکر قانون گذارانه بر مذهب درونی دارای اثر منفی و سبک تفکر قضایی اثر مثبتی بر مذهب درونی داشت. براین اساس، می توان گفت که سبک تربیتی مقتدرانه بر انتخاب سبک تفکر فرزندان تأثیر دارد و سبب درونی سازی ارزش ها و معارف دینی می شود.
سبک فرزندپروری و احساس تحقیرشدگی مطالعه زنان بالای 15 سال ساکن در مناطق ده گانه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
351 - 380
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، تحلیل و تبیین جامعه شناختی تحقیرشدگی بین زنان و ارتباط آن با سبک های مختلف فرزندپروری است. این تحقیق توصیفی و تحلیلی کمی است که با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کل زنان بالای 15 سال ساکن در شهر تبریز تشکیل می دهند. نمونه گیری از نوع خوشه ای چند مرحله ای و حجم نمونه برابر با 400 نفر بوده است. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده که در متغیر سبک فرزندپروری از پرسش نامه استاندارد بامریند استفاده شده و در احساس تحقیر شدگی، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج توصیفی تحقیق، میانگین تحقیرشدگی بین زنان نسبتاً کم و میانگین ابعاد فرزندپروری در بعد آسان گیر در حد نسبتاً کم، در بعد مقتدرانه نسبتاً کم و در بعد استبدادی نسبتاً زیاد است. تحقیرشدگی با دو بعد فرزندپروری استبدادی و فرزندپروری مقتدرانه رابطه معناداری نشان می دهد. طبق دیدگاه های مطرح شده در زمینه فرزندپروری، تربیت منفی تحقیرشدگی بالایی را به همراه دارد، ولی ممکن است این تحقیر شدگی چنان با رفتار های عادی و روابط روزمره عجین شود که به منزله امری عادی تلقی شود. درواقع، هرچقدر به تعامل برابر نگر در بعد خانوادگی تأکید بیشتری شود، به همان میزان افراد تحقیرشدگی کمتری را تجربه خواهند کرد.