مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
تجرد نفس
حوزه های تخصصی:
یکی از کتب مهمی که از فلاسفه ذهن در ایران ترجمه شده، «درآمدی بر فلسفه ذهن» اثر کیت مسلین است. در قسمتی از این کتاب چهار دلیل آورده شده که سعی در نفی امکان ادله تجرد نفس دارد. فلاسفه اسلامی امکان تجرد نفس را مفروغ عنه دانسته و سعی در اثبات آن داشته اند. این ادله یک قدم عقب تر می آید و سعی می کند که امکان تجرد نفس را هم منکر شود و آن را دارای توالی فاسد غیرقابل قبولی بداند تا از اصل قبول تجرد نفس را نامعقول بشمارد. این مقاله ضمن بیان چهار دلیل کتاب کیت مسلین، سعی در نقد آنها و اثبات امکان تجرد نفس را به روشی عقلی دارد. این مقاله اثبات می کند ذهن داشتن همه یا هیچ نیست، با قبول تجرد نفس هنوز مغز کارکرد دارد، مغالطه آدمک هم پیش نمی آید و شمارش نفوس هم هنوز ممکن است.
ادله عقلی انکار تجرد نفس در کلام اسلامی؛ بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ کلام اسلامی، همواره عده ای از متکلمان منکر تجرد نفس بوده اند. ایشان برای اثبات ادعای خود، به ادله متعددی، همچون نقد و بی اعتبار جلوه دادن ادله عقلی و نقلیِ اثبات تجرد نفس، ادله نقلی دال بر عدم تجرد نفس و نیز ادله عقلی عدم تجرد نفس متمسک شده اند. این پژوهش با استفاده از روش «توصیفی تحلیلی»، صرفاً برخی از مهم ترین ادله عقلی انکار تجرد نفس مطرح شده در متون کلام اسلامی را بررسی می نماید. پس از تبیین ادله، صحت و میزان دلالت آنها تبیین و مشخص می شود که به سبب وجود اشکال های متعددی، از جمله مغالطی بودن برخی از استدلال ها، عدم دلالت اشتراک در صفات بر اشتراک در ذات، بی توجهی برخی از استدلال کنند گان به تقسیم مجردات به مجرد تام و غیر تام، درنظر نگرفتن غیرمادی بودن برخی صفاتی که به انسان نسبت داده می شود و اشکالات متعدد دیگر، نمی توان از استدلال های ارائه شده برای انکار تجرد نفس استفاده کرد.
مقایسه رابطه نفس و بدن از دید رفتارگرایی فلسفی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
31 - 44
حوزه های تخصصی:
بحث از رابطه نفس و بدن همواره از مسائل چالش برانگیز بوده است. مهمترین مشکل در این بحث، چگونگی رابطه نفس «بمثابه وجودی مجرد» با بدن «بمثابه وجودی مادی» است. بسیاری از اندیشمندان برای پاسخ به این مسئله، نظریاتی ارائه کرده اند. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی و مقایسه دیدگاه رفتارگرایی که یکی از نظریات مهم در فلسفه» ذهن است با دیدگاه ملاصدرا بعنوان برجسته ترین فیلسوف اسلامی، پرداخته شده است. نتیجه اینست که هم رفتارگرایان و هم ملاصدرا در شمار یگانه انگاران نفس (ذهن) و بدن جای دارند، با این تفاوت که از نظر رفتارگرایان، نف س و ح الات نف سانی چیزی جز رفت ار بیرون ی ان سان نیست؛ در واقع، در این رویکرد تجرد نفس و حالات غیرمادی آن انکار میشود. اما ملاصدرا با استفاده از مبانی خاص خود، از جمله حرکت جوهری اشتدادی و جسمانیهالحدوث بودن نفس، رابطه نفس و بدن را از نوع ترکیب اتحادی میداند. در نگاه او، نفس در عین اینکه جوهری واحد است، بدلیل اشتمال بر مراتب گوناگون، هم از مرتبه مادیت و جسمانیت و هم از مراتب تجرد اعم از تجرد مثالی و عقلی برخوردار است. بعبارت دیگر، یک حقیقت واحد متصل است که در مراتب پایین، بدن و در مراتب بالا، نفس است.
بررسی تطبیقی آیات و روایات تجرد نفس از دیدگاه مکتب تفکیک و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تجرد نفس به دلیل پیوند تنگاتنگ با دیگر مسائل مطرح در حوزه معارف اسلامی در زمره مباحثی است که همواره مورد توجه عالمان مسلمان بوده است. پیروان مکتب تفکیک از سویی با رد براهین فیلسوفان بر تجرد نفس و اقامه برخی ادله و از سوی دیگر با تکیه بر ظواهر روایات به جسمانیت نفس معتقد ند. در مقابل، صدرالمتألهین با عنایت به ادله متعدد عقلی و نیز شواهد نقلی، نفس را موجودی مجرد می داند. با توجه به اینکه هر دو دیدگاه، در اثبات مدعای خود در زمینه تجرد نفس به آیات و روایات اشاره کرده اند، در این پژوهش کوشیده ایم تا ادله نقلی ایشان را در این زمینه مورد واکاوی قرار دهیم. مطالعه آثار این دو تفکر و نیز بررسی آیات و روایات مربوط به نفس، این فرضیه را تقویت می سازد که دیدگاه صدرا مبنی بر تأیید تجرد نفس توسط ادله نقلی، از پشتوانه منطقی و استواری برخوردار است.
بررسی تقریر نوین سوئینبرن از برهان دکارت بر اصالت نفس و بازسازی آن براساس برهان «انسان معلق در فضا»ی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
117 - 140
حوزه های تخصصی:
برهان دکارت بر اثبات اصالت نفس (به تقریر سوئینبرن) چنین است: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «من می اندیشم و بدنی ندارم». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». نتیجه: من نَفْس ام، یعنی جوهری که ذاتِ آن اندیشیدن است. از آنجا که این استدلال تنها اثبات می کند که نفس شرط کافی برای وجود داشتن من است و نه شرط لازم، سوئینبرن تقریری نوین به این شرح از این استدلال ارائه می دهد که به باور او شرط لازم بودن وجود نفس را نیز ثابت می کند: 1) من جوهری هستم که می اندیشد. 2) این قابل تصوّر است که «درحالی که من می اندیشم، بدنم ناگهان نابود می شود». 3) این قابل تصوّر نیست که «من می اندیشم ولی وجود ندارم». 4) غیرقابل تصوّر است که جوهری بتواند همه اجزای خود را با هم از دست بدهد و در عین ِ حال همچنان وجود داشته باشد. نتیجه: من جوهری هستم که برای وجود داشتنِ آن، داشتنِ نَفْس هم لازم است و هم کافی. این استدلال با اشکال ها و ابهام هایی مواجه است، لذا با الهام از آنچه ابن سینا درباه «انسان معلق در فضا» گفته، به گونه ای بازسازی شده است که از اشکال های یادشده مصون باشد.
جاودانگی نفس از منظر برخی از فلاسفه
منبع:
کلام حکمت سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
53 - 68
حوزه های تخصصی:
پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی از جمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. در تحقیق حاضر نظرات برخی از فلاسفه همچون علامه طباطبایی، میرداماد و بزرگان هر سه مکتب فلسفه اسلامی را در رابطه با جاودانگی نفس مورد بررسی قرار گرفته است۔ در اندیشه علامه طباطبایی جاودانگی انسان امری مسلّم و طبیعی است۔ او انسان را موجودی فناناپزیر می داند که مرگ هرگز نقطه پایانش نخواهد بود. میرداماد در رابطه نفس با مرگ می گوید: «نفس با مرگ تکامل می یابد، نه از بین می رود و نه چیزی از کمالاتش کم می ش ود ه مچون خورشیدی که می درخشد و آینه ت یره ف قط خ ود را از ان عکاس ن ور محروم می ک ند و این م مانعت چیزی از کمال خورشید نمی کاهد». در پایان با توجه به دیدگاه حکما این نتیجه به دست آمد که فلاسفه با دلایل و براهین مختلف جاودانگی نفس را به اثبات رسانده و ثابت نموده اند که نفس انسان با مرگ جسمانی هرگز نمی میرد و بعد از جدا شدن از بدن به مراتب بالا رسیده و در نهایت به لقاء الله می رسد.
مقایسه برهان «هوای طلق» ابن سینا و برهان «شک» دکارت بر تجرد نفس و جواب اشکال فلاسفه ذهن به این برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براهین زیادی برای تجرد نفس در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب ذکر شده است. برهان «شک» دکارت یکی از براهینی است که در فلسفه غرب برای تجرد نفس مطرح گردیده است. می توان اشکالاتی را از منظر فلسفه اسلامی به برهان دکارت وارد کرد، اما این برهان به وسیله برهان «هوای طلق» ابن سینا قابل تصحیح است. به خاطر شباهت های دو برهان، دو اشکال مهم از «فلسفه ذهن» بر این دو وارد شده است: اشکال اول در این باره است که این برهان مبتنی بر قانون لایب نیتس است و قانون مزبور در خصوص امور دارای حیث التفاتی کارایی ندارد. اشکال دوم می گوید: نحوه ارائه شدن تجربه آگاهانه ما به خودمان، به قدر کافی ماهیتمان را نشان نمی دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی به هر دو اشکال جواب داده و در آخر با کمک علم حضوری و بساطت نفس اثبات کرده که نه تنها نفس غیر بدن است، بلکه موجودی مجرد از بدن به شمار می آید.
پاسخی بر اشکالات فیزیکالیست ها به دکارت درباره رابطه ذهن و بدن (براساس مبانی حکمت متعالیه)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله رابطه ذهن و بدن، همواره یکی از مسائل بحث برانگیز در تاریخ فلسفه بوده است. در فلسفه غرب، دکارت که تمایزی کامل بین نفس و بدن قرار داد، نتوانست از عهده تبیین رابطه نفس و بدن برآید. در همان زمان اشکالاتی به نظریه وی وارد شد. به خاطر همین اشکالات، مکتب توازی گرایی پدید آمد و سرانجام در قرن بیستم، فیلسوفان ذهن به خاطر عدم تبیین از رابطه نفس و بدن، تجرد نفس را منکر شدند. افزون براین، با وجود انکار نفس توسط فیزیکالیست ها و تلاش آن ها مبنی بر تبیین رابطه مادی حالات ذهنی و بدن، حتی نتوانستند تبیین مقبولی از رابطه مادی حالات ذهنی و بدن ارائه دهند و در نتیجه، این مسئله حل ناشده باقی ماند. اما ملاصدرا برابر اصول اساسی و بنیادین فلسفه اش - اصالت وجود و تشکیک وجود- توانست تبیین مقبولی از رابطه نفس و بدن ارائه دهد که برپایه آن، نفس و بدن دو مرتبه از یک وجود واحد هستند و بدن با حرکت جوهری توانسته به مرحله تجرد دست یابد.
نفس شناسی سینوی و صدرایی؛ در واکاوی تعریف نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
37 - 64
حوزه های تخصصی:
تلاش برای شناسایی نفس در علوم گوناگون ازجمله فلسفه، جایگاه والایی داشته است و هنوز هم دارد و ابن سینا و ملاصدرا مُبدع دو مشرب فکری و فلسفی نیز به این مهم اهتمام داشته اند، این مقاله با استفاده از شیوه کتابخانه ای و جمع آوری مطالب مکتوب، به دیدگاه این دو اندیشمند در بحث نفس پرداخته و می کوشد تا با بررسی و تأمل و تعمیق در «تعریف نفس» به وجوه اشتراک و افتراق این دو اندیشمند در این خصوص بپردازد. بین «تعریف اشیا» و «مبانی خاص یک نظام فلسفی» رابطه تأثیر و تأثر وجود دارد، به عبارت دیگر، تفاوت تعریف ها نشان دهنده تفاوت مبانی است و تفاوت در مبانی هر نظام فلسفی نیز، منجر به بروز تمایز و اختلاف در تعریف و تبیین اشیا می شود، بنابراین بررسی و تحلیل تعریف نفس در تفکر فلسفی ابن سینا و ملاصدرا می تواند علاوه بر تبیین و مقایسه نظرات خاص این دو در این امر، به شناسایی چیستی مبانی نظری آن دو نیز بیانجامد، هرچند تعریف نفس به؛ «کمال اول برای جسم طبیعی» و «جوهر مجرد بسیط بودن»؛ که مورد پذیرش این دو فیلسوف است؛ نشان از شباهت های دیدگاه در این رابطه است اما در مواردی نظیر بحث درباره چگونگی و پیدایش نفس و نحوه بقای آن و... به تفاوت های مبنایی می رسیم که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است.
جاودانگی نفس در اسلام با تأکید بر آیات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال چهارم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
25 - 46
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های بشری در طول حیاتش مسأله جاودانگی و فناناپذیری وی بوده است، جاودانگی نفس یکی از مسائل اساسی در اسلام می باشد، که رویکردهای مختلف فلسفی و کلامی را به دنبال داشته است؛ و با تجرد نفس و بحث معاد ارتباط تنگاتنگی دارد. در قر آن کریم نیز آیات زیادی دلالت براین مسأله دارد، یعنی هم به معانی مختلف نفس و تجرد آن اشاره کرده، و هم به بحث جاودانگی و معاد، چه جسمانی وچه روحانی، پرداخته، وآن را امری فطری دانسته است. هدف این مقاله تأکید بر این موضوع است که میل به جاودانگی فطری و طبیعی است، و همه ادیان به این قضیه اذعان دارند اما در شکل های مختلف. این مقاله موضوع را از نگاه فلسفه و کلام اسلامی و با تأکید بر آیات و روایات مورد بررسی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی دیدگاه ها در باره تجرد نفس انسان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
54 - 71
حوزه های تخصصی:
درباره حقیقت وجود نفس، دو دیدگاه مختلف (تجرد و عدم تجرد) وجود دارد که هرکدام به ادله ای ازجمله آیات قرآن کریم تمسک کرده اند. هدف مقاله حاضر، تبیین موضع آیات درباره تجرد یا جسمانیت نفس است. از آنجا که آیات قرآن مورد استناد موافقان تجرد نفس و منکران قرارگرفته، ضروری است به صورت تطبیقی، مستندات هر دو دیدگاه مورد تحلیل قرار گیرد که نگارنده با روش تحلیلی- تطبیقی آن را در این مقاله به سامان رسانده است. در این مقاله، روشن شده است که دلالت آیات مورد استناد موافقان تجرد نفس با جهات مختلف نفس (انتساب نفس به خدا، خلقت خاص و تفاوتش با موجود مادی، تعقل نفس مجردات را، صعود و رجوع به ملکوت و خدا) دلالت تام است؛ اما آیات مورد استناد منکران تجرد نفس با عنوان توصیف نفس به صفات مادی و خلقت نفس از جسم مادی، قابل جواب و توجیه است. اشاره خواهد شد ضعف اصلی منکران تجرد نفس عدم توجه به مبانی عقلی و نقلی، زبان قرآن و وجود مرجحات تقدم نظریه تجرد نفس بر مادیت است.
بررسی تأثیر فراطبیعی افعال انسان بر عالم تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
147 - 165
حوزه های تخصصی:
در متون دینی برای برخی افعال انسان ها آثاری بیان شده که به صورت عادی و معمول و از علل طبیعی انتظار تحقق آنها وجود ندارد. از آنجا که از سویی دین بر عقلانیت و نظام سبب و مسببی تأکید دارد و از سوی دیگر این دسته متون دینی در ظاهر مخالف این نظام و اصل علیت به نظر می آیند، باید به بررسی این متون پرداخت تا تضاد ظاهری دو گزاره یادشده مرتفع گردد. هدف از انجام این تحقیق حل این تعارض ظاهری و بدوی است. برای نیل به این هدف، در این تحقیق به توسعه داده های پیشینی و تکمیل آنها پرداخته شده است. نگارنده با تحقیق کتابخانه ای اطلاعات مورد نیاز تحقیق را گردآوری کرده و با تحلیل عقلی و نقلی، مقایسه ای و انتقادی به بررسی مسئله و فروع آن پرداخته است. در این تحقیق روشن شد، افعال انسان صرفاً مادی نبوده و دارای جنبه های معنوی و فراطبیعی نیز می باشد. این ابعاد فراطبیعی موجب ایجاد صورت های باطنی، تکامل یا تنزل نفس انسان و جلب یا ازدست دادن رضایت الهی می شوند. سپس این علل و عوامل فراطبیعی با واسطه های مختلف مجرد و سپس مادی، موجب پیدایش آثاری در عالم تکوین می شوند که در ظاهر انتظار این آثار نمی رود؛ لیکن به سبب تحقق علت، وجودشان واجب و ضروری است؛ بنابراین تأثیر افعال بیان شده در متون دینی مخالف اصل علیت نیست، بلکه ناظر بر علل فرامادی است که از دسترس بشر خارج اند.
بررسی تطبیقی جوهریت نفس سینوی و فلسفه ذهن معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۷
39 - 75
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به جوهریت نفس ناطقه نزد ابن سینا دیدگاهی بنیادی بوده و از امهات انسان شناسی سینوی به شمار می رود. مسأله جوهریت نفس برای ابن سینا اساسی است چرا که تبیین کننده مسأله جاودانگی نفس ناطقه انسانی است و بدین جهت وی بصورت مفصل و با ذکر چندین نوع دلیل به دفاع از این آموزه می پردازد. در عوض اغلب دیدگاههای معاصر در فلسفه ذهن منکر جوهریت نفس بوده و حداکثر آن را خاصیتی نشأت گرفته از فرآیندهای فیزیولوژیک و مغزی تلقی می کنند. با اینکه عمده دلیل ابن سینا بر تجرد نفس متکی به تمایز ادراک عقلی از سایر فرآیندهای بدنی است ولی در ضمن ادله دیگر و با رویکردهای پدیدارشناختی ادراکات و تامل در روابط نفس و بدن نیز به دفاع از تجرد و جوهریت تفس پرداخته و در ساخت و پرداخت برهان معروف انسان معلق در فضا از این دست شواهد تجربی بهره برده است. در این نوشتار ضمن معرفی دیدگاه ابن سینا ادله وی از دیدگاهی تطبیقی و با در نظر گرفتن دیدگاههای معاصر فلسفه ذهن و پیشترفتهای علوم بیولوژیک و عصب شناسی بررسی شده و این آموزه مورد بررسی انتقادی قرار خواهد گرفت.
بررسی اصالت، استقلال، تجرد و جاودانگی روح از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳۰۹
55 - 66
حوزه های تخصصی:
مسئله اصالت، استقلال، تجرد و جاودانگی روح، ازجمله مسائل مهم انسان شناختی و محل نزاع در میان بسیاری از ادیان الهی و مکاتب بشری است. این پژوهش دیدگاه قرآن کریم را در حد وسع یک مقاله، با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار داده است. در آیات بسیاری هویت و حقیقت انسان، روح او معرفی شده که بعد از مرگ نیز بقاء استقلالی خواهد داشت. آیات توفی، آیات دال بر وجود عالم برزخ، آیات دال بر حیات مجدد عده ای از انسان ها، آیات نفخ روح در انسان، با صراحت به این مطلب اشاره دارند. همچنین قرآن کریم روح انسان را غیرمادی و به اصطلاح مجرد می داند. آیاتی مانند آیات توفی، آیات دال بر حیات شهدا، آیات دال بر وجود عالم برزخ، آیات دال بر سیر و رجوع الی الله، آیات دال بر ملاقات و قرابت با خدا، آیات مشاهده اعمال توسط پیامبر (ص) و مؤمنان، آیه میثاق و... بر این مطلب دلالت دارند. علاوه بر وجود تلازم بین تجرد روح و خلود آن، قرآن کریم در آیات بسیاری بر مسئله جاودانگی و فناناپذیری روح اشاره دارد.
انکار تجرد ماسوی الله؛ بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۳۱۰
75 - 82
حوزه های تخصصی:
انکار تجرد نفس، همواره از سوی برخی از اندیشمندان مسلمان مطرح می شود. این عقیده ممکن است به انگیزه های مختلفی به وجود آمده باشد. دفاع از وحدانیت خداوند و نفی هر گونه مثلیت و شباهت میان خداوند و مخلوقات، یکی از مهم ترین انگیزه هایی است که منجر به انکار تجرد ماسوی الله شده است. این اندیشمندان معتقدند هیچ موجود مجردی غیر از خداوند وجود ندارد. برخی وجود موجود مجردی غیر از خدا را موجب تساوی با خدا در ذات می دانند؛ برخی دیگر از عدم یافت دلیل برای وجود چنین موجودی سخن می گویند؛ و عده ای نیز تجرد را به بالفعل بودن همه کمالات تعریف کرده، غیرخداوند را فاقد این ویژگی می دانند. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی این عقیده می پردازد. پس از تبیین این ادعا، روشن می شود چنین انگیزه ای برای انکار تجرد نفس، کافی نبوده؛ اشتراک در صفات، اعم از سلبیه یا ایجابیه، موجب اشتراک و تساوی در ذات نمی شود. همچنین ادله متعدد عقلی و نقلی، وجود موجود مجرد ماسوی الله را اثبات می کند.
جایگاه کاربست احادیث در نظریه پردازی ملاصدرا؛ مطالعه موردی تجرد نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۸۱)
72 - 97
حوزه های تخصصی:
اثبات تجرد نفس یکی از مباحث کلیدی در حوزه فلسفه اسلامی است. با توجه به آن که دانشمندان مسلمان، عموماً احادیث پیشوایان دینی خود را به عنوان گزاره هایی صادق پذیرفته اند، «استشهادات نقلی» مورد توجه قرار می گیرد. این مسأله در آثار صدرالدین محمد شیرازی پررنگ تر می نماید؛ وی به عنوان حکیمی متأله، سعی داشته «استدلالات عقلی» و «استشهادات نقلی» را در کنار هم مورد توجه قرار دهد. در این مقاله با بررسی اعتباری و تحلیل مضمونی روایات مربوط به اثبات تجرد نفس مندرج در کتاب النفس الاسفار الاربعه، به نوع و نحوه استفاده از روایات موجود در آن و نکات قوت و ضعف شان پرداخته شده است. می توان فهمید که تعداد کمی از روایات دارای قوت سند و اعتبارند. تحلیل مضمونی حاکی از آن است که تنها 25 درصد از این روایات بر تجرد نفس دلالت آشکار دارند؛ در دیگر موارد، نقص دلالت، بی توجهی به معانی لغوی و هم خانواده های حدیثی و صدر و ذیل احادیث دیده می شود.
واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد فیزیکالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
209 - 233
حوزه های تخصصی:
درباره ساحت های وجودی انسان دو دیدگاه کلی مطرح شده است. طرفدارانِ دیدگاه اوّل، به دو ساحت وجودی جوهر غیرمادی (نفس) و بدن مادی باور دارند و افعال انسان را اصالتاً به جوهر غیرمادی نسبت می دهند. پیروانِ دیدگاه دوم، انسان را تک ساحتی و منحصر در وجود جسمانی می دانند. آن ها تمام اعمال انسان را به فیزیک او به ویژه مغز، فرومی کاهند و منکر جوهر غیرمادی هستند. پژوهش حاضر با هدف تبیین دیدگاه اول، به واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. یافته ها و نتایج نشان می دهد ابن سینا با ارائه عناصر حجّت و انواع براهین در مقام اثبات تلاش نموده با تبیین چگونگی افعال نفس، تجرد نفس را نتیجه گیرد. بر این اساس، تجرد نفس در پارادایم ابن سینا بر سه محور تعقل، حلول و استقلال استوار است. فیزیکالیست ها معتقدند اعتقاد به وجود ماهیتی مستقل از جسم برای تبیین و توضیح ادراکات انسان، ناشی از عدم آگاهی لازم نسبت به عملکرد مغز و اعصاب و پیچیدگی های آن است. افزون بر این، این ادعا که تغییرات جسمانی به واسطه رابطه ابزاری جسم برای نفس است، قابل اثبات نیست. از این رو، انکار و اشکالات فیزیکالیستی بر سه محور توانایی مغز و اعصاب، ابهام فلسفه در تبیین منطقی رابطه نفس و بدن و جهل شناختی شکل گرفته است. ابن سینا با اقامه هفت استدلال در اثباتِ تجرد نفس، پاسخگوی اشکالات فیزیکالیستی متناظر است؛ امّا پاسخ به دو اشکالِ فیزیکالیستی در پارادایم ابن سینا مبهم باقی می ماند: اشکالِ تبیین ناپذیریِ پیوندِ نفس و بدن و اشکالِ مبتنی بر مقدمه مبتنی بر درک وجدانی.
اعتبارسنجی و تحلیل حدیث «أبیتُ عند ربّی یُطعِمُنی ویَسقینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
237 - 254
حوزه های تخصصی:
در میان روایات، احادیثی منسوب به پیامبر اکرم و اهل بیت(ع) با مضامین اعتقادی، فلسفی، عرفانی بیان شده که با الفاظ مختلف در کتب فقهی، روایی، تفسیری، عرفانی، فلسفی، کلامی و اخلاقی مورد استناد قرار گرفته است. از جمله این احادیث، روایت «أبیتُ عند ربی یُطعِمُنی ویَسقینی» است. سؤال تحقیق این است که منظور از مقام «عندیت» و بیتوته نزد ربّ و متعلق خوردن و آشامیدن در حدیث چیست؟ این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی سندی و دلالی و تحلیل محتوایی حدیث مذکور، روشن می سازد که این حدیث با توجه به قرائن و شواهد عقلی و نقلی از روایات معتبر، مبتنی بر اصول عقلی و حکمی و بنای عقلا است، بی آن که نیاز به تأویل یا توقف باشد. اگرچه با برداشت های متفاوت فقهی و غیره، اقوال مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس قاعده روح معنا و وضع الفاظ بر معانی عام، می توان نتیجه گرفت که حدیث مذکور با مضمون بلندش، بر این معنای حِکمی و عرفانی دلالت دارد که طعام و شراب دارای مراتب مختلف مادی و معنوی است و هرگاه انسان در مسیر سیر و سلوک از تعلقات دنیوی رهایی یابد و به مقام قرب الهی و عندیت ربّ برسد، طعام و شرابش در آن مقام نور و معرفت است و از طعام و شراب دنیوی بی نیاز خواهد بود.