مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
جاودانگی روح
حوزه های تخصصی:
کارل رانر، فیلسوف و الهیدان کاتولیک، با بیان روح در جهان، که ریشه در انسان شناسی استعلایی روح دارد، بحث جاودانگی روح پس از مرگ را مطرح می کند. وی با نقد دیدگاه افلاطون، قائل به بقای ارواح پس از مرگ در همین دنیا بوده و جهان را به سان پیکری برای ارواح دانسته، معتقد است: برزخ ارواح و پاک سازی آنها در همین دنیا صورت می گیرد. دیگر فیلسوف و الهیدان پروتستان، یورگن مولتمان، با ابزار الهیات امید، نظریه جاودانگی روح افلاطون را تکامل بخشیده و فرجام دنیا را امید به رستگاری همه انسان ها می داند. او گرچه امکان منطقی وجود جهنم را منکر نمی شود، اما خواست خدا بر سوزاندن و بقای در عذاب بندگان را منافی عشق خدا به بندگان می داند. این مقاله، درصدد است تا با بررسی و تحلیل نظرات این دو فیلسوف با دو رویکرد متفاوت، اما با یک الهیات و همچنین با تأمل در انتقاداتی که از سوی هم کیشان آنان وارد گردیده، ریشه اظهارت اخیر کلیسا مبنی بر نمادین بودن بهشت و جهنم را دریابد.
بررسی حقیقت مرگ در دین زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین زرتشت، از جمله ادیانی است که پیروان آن خود را در زمره ادیان توحیدی به شمار می آورند. بر اساس باورهای زرتشتیان، روح انسان با مرگ از بین نرفته، به حیات خود ادامه می دهد. مرگ در نگاه ایشان، جدایی روح از تن بوده و آن را به منزلة انتقال به عالم دیگر دانسته اند. آنچه موجب تمایز دین زرتشت از سایر ادیان توحیدی شده، نگاه آنان به چیستی مرگ است. در نظر آنان، مرگ از جمله شرور در عالم بوده که خالق و پدیدآورنده آن اهریمن است، و اهورامزدا به طور مستقیم در ایجاد آن دخالتی ندارد. مرگ بر موجودات عالم تحمیل شده، وظیفه مؤمن زرتشتی این است که با مرگ و سایر اموری که در نظر آنان شرّ است، به مقابله و مبارزه بپردازد. این مقاله، با نگاه توصیفی تحلیلی و بر اساس متون اوستایی، پهلوی و مستندات زرتشت پژوهان نگاشته شده است. نویسنده، با فرض توحیدی بودن دین زرتشت، به نقد و بررسی انتساب این امور به دین اصیل زرتشت پرداخته است.
فراطبیعت باوریِ ترکیبی کاتینگهام و نقش آن در معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد است تأثیر عوامل فراطبیعی در معناداری زندگی را بر اساس دیدگاه جان کاتینگهام تبیین نماید. در این راستا ابتدا رویکردهای سه گانه ی «طبیعت گرایی، ناطبیعت گرایی، فراطبیعت گرایی» که ناظر به نظریه های معنای زندگی (هدف، ارزش، کارکرد) هستند تبیین شده و سپس به نقد و بررسی دیدگاه کاتینگهام در باب معنای زندگی پرداخته می شود. کاتینگهام خدا و جاودانگی روح را به عنوان دو عامل فراطبیعی در معنابخشی به زندگی لحاظ می کند. وی «هنجارهای تغییرناپذیر اخلاقی» را درباره ی عامل خدامحوری و استناد به مؤلفه ی «موفقیّت» را درباره ی جاودانگی روح به عنوان دو دلیل برای مبنای تأیید خویش قرار می دهد. او در دلیلی که برای دیدگاه خدامحوری ارائه می دهد به تبعیت از دیدگاه فراطبیعت گرایی، نقش خدا را در معناداری، نه به صورت تشریعی و در قالب «امر و نهی الهی» محض، بلکه به صورت تکوینی و در قالب «قانون طبیعی» بیان می کند. از این روی می توان دیدگاه های اختصاصی کاتینگهام در باب معنای زندگی را به قرار زیر معرفی نمود: الف) تفسیر معنا به «هدفِ ارزشمند»، ب) بهره گیری از نظریه ی قانون طبیعی برای معنادار کردن زندگی، ج)پذیرش فراطبیعت باوریِ ترکیبی.
تحلیل صدرایی از زندگی و معنا؛ مبتنی بر رویکرد فراطبیعت باوری ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۳۲-۱۱۱
حوزه های تخصصی:
مواجهه با پرسش از معنای زندگی و یافتن پاسخ برای آن، یکی از مهم ترین دغدغه های انسان در تاریخ اندیشه بوده است. مسئله ی پژوهش حاضر، ارائه تفسیری از زندگی و معنا و تبیین عامل معنابخش زندگی از نظر ملاصدراست که مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد او در آثار خود «معنا» را به «هدف ارزشمند» تفسیر کرده که از طریق «کشفِ وج ودیِ معنا» قابل دست یابی است. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف جامع نگر، علاوه بر اینکه فراطبیعت را به عنوان عامل معنابخش زندگی لحاظ می کند؛ طبیعت و ناطبیعت را نیز در طول فراطبیعت، اما در سطوح پایین تر موجب معناداری می داند. وی حیات را به سان یک جریان واحد، شامل حیات دنیوی و حیات اخروی می داند و برای معنابخشیدن به زندگی، دیدگاه ترکیبی (خدا و جاوانگی روح) را پذیرفته و از تاثیر خدا در معنای زندگی از دو طریق «خدا به مثابه هدف ارزشمند» و «ارتباط مبتنی بر عشق» مدد می جوید.
تحلیل ادله جاودانگی روح بر پایه رساله فایدون افلاطون
منبع:
کاوش های عقلی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
26 - 47
رساله فایدون از این جهت اهمیت دارد که سه استدلال معروف افلاطون بر جاودانگی روح را بیان می کند که به ترتیب « استدلال از طریق تضاد»، « استدلال از طریق تذکر» و « استدلال از طریق بساطت» نامیده شده است. در استدلال از طریق تضاد، یک اصل کلی بیان می شود که به موجب هر ضدی از ضد خویش پدید می آید.در استدلال از طریق تذکر بیان می شود که به موجب گزاره « تعلم، تذکر است»، انسان می باید برخوردار از روح دارای حیات قبل از تولد باشد تا بتواند به درک معقولات نائل آید. استدلال از طریق بساطت بیان می کند که علت فناپذیری اشیاء، ترکب است و چون روح ، بسیط است، فناپذیر نیست. در اشکال اول با بیان یک نظریه رقیب، نظریه ثنویت گرایی سقراطی به چالش کشیده می شود. بر اساس نظریه شبه پدیدارانگاری، روح ، کیفیت بدن محسوب می شود و آن را هماهنگی بدن دانسته اند. پاسخ های سقراط بیشتر بیان لوازم فاسده نظریه هماهنگی است؛ عدم تبعیت روح از بدن در همه موارد، عدم تفاوت ارواح نیک و بد، دو لازمه فاسد در این اشکال اند. در اشکال دوم بیان می شود که روح ممکن است مرگ ناپذیر باشد ولی ممکن نیست فناپذیر نباشد. سقراط در پاسخ خویش به نظریه « مثل» متوسل شده و روح را بهره مند از صورت حیات می شمارد که علی الفرض جاودانه است و صورت مرگ را نمی پذیرد. گفته اند در این پاسخ، بهره مندی همیشگی و جاودانه از صورت حیات، اثبات نشده است.
بررسی اصالت، استقلال، تجرد و جاودانگی روح از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ شهریور ۱۴۰۲ شماره ۳۰۹
55 - 66
حوزه های تخصصی:
مسئله اصالت، استقلال، تجرد و جاودانگی روح، ازجمله مسائل مهم انسان شناختی و محل نزاع در میان بسیاری از ادیان الهی و مکاتب بشری است. این پژوهش دیدگاه قرآن کریم را در حد وسع یک مقاله، با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار داده است. در آیات بسیاری هویت و حقیقت انسان، روح او معرفی شده که بعد از مرگ نیز بقاء استقلالی خواهد داشت. آیات توفی، آیات دال بر وجود عالم برزخ، آیات دال بر حیات مجدد عده ای از انسان ها، آیات نفخ روح در انسان، با صراحت به این مطلب اشاره دارند. همچنین قرآن کریم روح انسان را غیرمادی و به اصطلاح مجرد می داند. آیاتی مانند آیات توفی، آیات دال بر حیات شهدا، آیات دال بر وجود عالم برزخ، آیات دال بر سیر و رجوع الی الله، آیات دال بر ملاقات و قرابت با خدا، آیات مشاهده اعمال توسط پیامبر (ص) و مؤمنان، آیه میثاق و... بر این مطلب دلالت دارند. علاوه بر وجود تلازم بین تجرد روح و خلود آن، قرآن کریم در آیات بسیاری بر مسئله جاودانگی و فناناپذیری روح اشاره دارد.