مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۵٬۰۶۱ تا ۵۵٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۷۹)
192-181
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان آنلاین روان پویشی کوتاه مدت فشرده ( ISTDP ) و درمان وجودی بر مکانیسم های دفاعی بیماران روان تنی مرکز مشاوره بیمارستان امام خمینی تهران بود . این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران روان تنی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روان شناسی این بیمارستان در سال 1400 بود. تعداد 45 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه روان درمانی پویشی، درمان وجودی و گواه گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی ( DSQ-40 ) آندرز و همکاران (1993) بود که در سه مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دو ماهه توسط هر سه گروه تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS V19 تحلیل شد. یافته های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد بین گروه ها در مکانیسم های دفاعی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0> P ) و درمان آنلاین روان پویشی نسبت به درمان وجودی باعث ارتقای مکانیسم های دفاعی رشدیافته و کاهش مکانیسم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده شد. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان آنلاین روان پویشی کوتاه مدت نسبت به درمان وجودی بر مکانیسم های دفاعی اثربخش تر بوده و لذا آگاهی مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این درمان بر مکانیسم های دفاعی می تواند کمک کننده باشد.
نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین فراشناخت با اضطراب کرونا در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (بهمن) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۹
۲۲۳۰-۲۲۱۳
زمینه: مطالعات متعدد نشان داده است که رابطه ی پایداری بین فراشناخت و تاب آوری با اضطراب سلامتی رابطه دارند؛ از سویی زنان به عنوان بیشترین قشر آسیب پذیر در طول حوادث و بلایا هستند و شیوع اضطراب در آن ها بیش از مردان است. بااین وجود پژوهش راجع به نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین فراشناخت با اضطراب کرونا در زنان مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین فراشناخت با اضطراب کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شبکه بهداشت شهرستان شمیرانات در بازه زمانی 15 فروردین تا 15 خرداد سال 1400 بود. 250 نفر از زنان واجد شرایط به صورت در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب و به صورت آنلاین به پرسشنامه های فراشناخت و فراشناخت مثبت (بئر، 2011) اضطراب کرونا ویروس (علی پور و همکاران، 1399) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارهای 25-SPSS و 3Smart PLS- استفاده شد. یافته ها: بین تاب آوری با اضطراب کرونا رابطه منفی معناداری (0/01 P<) و بین فراشناخت با تاب آوری رابطه مثبت معنی داری (0/01 P<) وجود دارد. تاب آوری در رابطه ی بین فراشناخت با اضطراب کرونا نقش میانجی گری دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت تغییر فراشناخت و آموزش کارآمد تاب آوری می تواند در پیشگیری از ایجاد و تداوم و تشدید اضطراب به ویژه اضطراب ناشی از کرونا در زنان مفید باشد. شماره ی مقاله: ۶
واکاوی ماهیت سوژه در قصّه های عامیانه کوتاه ایرانی از دیدگاه نشانه- معناشناسی گفتمانی (بررسی ماهیت سوژه در 41 قصّه عامیانه کوتاه ایرانیِ انجوی شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۸
138-115
در این پژوهش با روش تحلیلی –کاربردی، کوشش شده است بر مبنای رویکرد نشانه-معناشناسی گفتمانیِ مکتب پاریس، جایگاه ماهیتی سوژه در 41 قصّه از مجموعه قصّه های ایرانی سیدابوالقاسم اِنجوی شیرازی در ارتباط با مؤلفه های معنایی گوناگون در روایت مورد تحلیل قرار گیرد تا روشن شود که سوژه در روایت این قصّه ها چه تعریفی دارد و نیز روشن شود که سوژه به عنوان مؤلفه ای ماهیت بخش به دیگر مؤلفه های معنایی در قصّه ها خود دارای چه ماهیتی است. با توجه به این مطالب در پژوهش این فرضیه مطرح است که سوژه در این قصّه ها از دیدگاه نشانه-معناشناسی گفتمانی، می تواند تعریفی متفاوت با شخصیت داشته باشد که مؤلفه هایی چون کمبود، کنش و تحول معنایی این تفاوت را رقم می زند. از سوی دیگر همان گونه که سوژه با حضور خود به روایت و مؤلفه های معنایی در آن موجودیت و ماهیت می بخشد خود نیز در جریان این ماهیت بخشی در ارتباطی متقابل با دیگر مؤلفه های معنایی در روایت در عین یگانگی نمودی (یکی بودن) ماهیتهای چندگانه ای را به دست می آورد. یافته های این پژوهش بیان می کند که در 41 قصّه بررسی شده در این مقاله در مجموع 171 شخصیت وجود دارد که بین آنها 121 شخصیت به سبب داشتن فرایندی کنشی برای تحول معنایی و برطرف کردن کمبود، دارای ویژگیهای سوژه از دیدگاه نشانه-معناشناسی گفتمانی هستند که این سوژه ها در مجموع می توانند 15 گونه ماهیت قابل تحلیل را به دست آورند که همین امر سوژه را در این قصّه ها، مؤلفه ای معنایی با ماهیت «سیّال» یا «درگذر» تعریف می کند.
ادبیات منظوم و منثور فارسی: در جستجوی الگوهای آموزش به غیرفارسی زبانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۸
۲۶۳-۲۴۱
این پژوهش در پی آن است که برای نخستین بار به این پرسش پاسخ دهد که کارآمدترین الگو برای آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان چیست. در این پژوهش، پس از مرور الگوهای آموزش ادبیات به خارجیان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته، که اعتبارسنجی شده است به ارزیابی الگوی کارآمد آموزش ادبیات فارسی به غیرفارسی زبانان از دیدگاه مدرس و کارشناسان پرداخته می شود. 52 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در میان شرکت کنندگان این پژوهش توزیع شد. نتایج واکاوی داده های پرسشنامه های 52 شرکت کننده با تفاوت معنا داری نشان می دهد که هم در مورد ادبیات منظوم و هم در مورد ادبیات منثور، الگوی یکپارچه در رتبه اول، الگوی رشد فردی در رتبه دوم، الگوی فرهنگ محور در رتبه سوم و الگوی زبان محور در رتبه چهارم از نظر اهمیت قرار می گیرد. یافته های پژوهش هم چنان نشانگر این است که از دیدگاه مدرسان آموزش زبان و ادبیات فارسی، میان الگوهای آموزش ادبیات منظوم با الگوهای آموزش ادبیات منثور به غیرفارسی زبانان تفاوتی نیست. دستاوردهای این پژوهش به افزایش دانش زمینه آموزش هرچه کارآمدتر ادبیات فارسی و به تهیه منابع آموزشی نظریه بنیاد، علمی و معتبر برای غیرفارسی زبانان کمک می کند
تقییم التعویض عن الضرر المعنوی؛ دراسه مقارنه بین القانون الإیرانی والعراقی والقطری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۹ سال ۱۴۴۴ شماره ۴
۱۰۹-۸۹
ینقسم الضرر فی الإطار العام إلی ضررٍ مادیٍ وضررٍ معنوی (أدبی). فالضرر المادی من حیث المبدأ لا یُشکل صعوبهً خاصهً من ناحیه التقییم أو من ناحیه الحکم به من قبل المحکمه. ولکن الصعوبه تثور عند الحدیث عن الضرر المعنوی. فهذا الضررُ غیر محسوسٍ من الناحیه المادیه ولا یوجد معاییر مناسبه لتقییمه. فالتألم وتشویه السمعه وغیرها من الأمثله التی تتعلق بالضرر المعنوی یختلف مقدارها وتأثیرها من شخصٍ لآخر. لممارسه هذه الإشکالیه قررنا أن ندرس أنظمه حقوقیه بطریقهٍ مقارنهٍ لهدف الوصول إلی حلٍ منطقیٍ. ومما توصلت إلیه هذه الدراسه هو أنَّ الأنظمه القانونیه فی کل من إیران والعراق وقطر منحت القاضی سلطهً تقدیریهً فی تقدیر التعویض عن الضرر المعنوی ولکنها فی الوقت نفسه قیّدت هذه السلطه بأنها طرحت معیار الظروف الملابسه کدلیلٍ استرشادیٍ یجب علی القاضی الرجوع إلیه لتقییم الضرر المعنوی، واختلفت هذه الأنظمه فیما بینها حول إلزامیه مراعاه القاضی لجسامه خطأ المسؤول عنه عند التقییم.
مطالعه مشارکتی در بررسی کاربردپذیری شیوه یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده در ارتقای مهارت های درک انگلیسی با اهداف پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
تنوع در تمرین محتوا به واسطه توسعه فناوری ، مسیرهای جدیدی پیش روی ذی نفعان آموزش عالی گشوده است تا گام هایی مؤثرتر برای یاددهی یادگیری مهارت های زبانی بردارند. شبیه سازی در نسل جدید بازی ها، یادگیری معکوس مهارت های زبانی در آموزش عالی را به مفهوم واقعی کاربردی ساخته است. با توجه به اهمیت مهارت های درک انگلیسی با اهداف ویژه در زندگی، این پژوهشِ متممی با طرح توصیفی پیوسته در نیمسال اول تحصیلی 1400-1399 به بررسی کاربردپذیری یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده مهارت های درک انگلیسی با اهداف پرستاری پرداخت. به این منظور، 240 دانشجو (89 پسر و 151 دختر) از حوزه پرستاری در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب و بعد از شرکت در آزمون بسندگی انگلیسی به طور تصادفی به دو مجموﻋه پیش ساخته و خودمانی تقسیم شدند تا درک انگلیسی با اهداف پرستاری را فراگیرند. تکمیل پرسش نامه نگرش، ارزیابی مستمر در 18 جلسه یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده، رویدادنگاری یاددهنده، ارزیابی توان پیش برد عرﺻه شغلی و مصاحبه متمرکز فرایند این پژوهش را شکل داد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از کاربردپذیری یادگیری معکوس مبتنی بر واقعیت افزوده در آموزش درک انگلیسی با اهداف پرستاری در بافت یاددهی یادگیری و عرصه خبر داد. در این بین، شیوه تمرین عاملی در موفقیت و هدفمندی یادگیری معکوس انگلیسی با اهداف ویژه مؤثر بود. نتایج می تواند در تدوین شیوه نامه های جدید در قلمرو کاربرد فناوری در آموزش عالی به کار گرفته شود.
بررسی مشکلات پیرامون تعریف و تفکیک انگیزه و انگیختار در میان انگلیسی زبانان و زبان آموزان ایرانی، و ریشه یابی ساختاری تاریخی آن در رشته روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله بررسی مشکلات پیرامون ارائه تعریفی فراگیر برای مفهوم انگیزه و ریشه یابی آن ها برپایه یک بررسی توصیفی تحلیلی، تاریخی، ریشه شناسانه، و هستی شناسانه بود. بدین منظور توانایی و میل به تفکیک انگیزه با انگیختار که نزدیک ترین مفهوم به انگیزه است در میان انگلیسی زبانان و زبان آموزان ایرانی نیز بررسی شد. براساس یافته ها هر دو گروه که متشکل از تعداد مساوی مرد و زن بودند، هنگامی که با یکی از دو مفهوم انگیزه و انگیختار مواجه می شوند آن ها را تفکیک نمی کنند، و تفکیک آن ها تنها زمانی صورت می گیرد که هر دو مفهوم هم زمان وجود داشته باشند. در ادامه طبق بررسی تاریخی مفهوم و ریشه یابی ساختار کلمه، تعریف انگیزه با تمامی رویدادهایی که در ذهن عامل و خارج از آن اتفاق می افتد تا به سمت هدف حرکت کند، معادل شد. گستردگی این تعریف علت بی نتیجه ماندن تلاش ها برای ارائه نظریه ای فراگیر بوده است. همچنین علت فاصله گرفتن مفهوم در طول زمان از این تعریف را می شود در دلایل هستی شناسانه و همچنین فرایند تبدیل یک کلمه به مفهوم و در ادامه به ساختار به وضوح مشاهده کرد. به عبارت دیگر میل به پیروی از هستی شناسی فلسفه تحلیلی در میان روان شناسان از یک سو و نیاز به مقیاس پذیر بودن مفهوم از سوی دیگر، انگیزه را به سمت محدودیت معنایی سوق داده اند. واقف بودن به چنین نکاتی می تواند محققان را در جلوگیری از نتیجه گیری های نادرست یاری رساند، زیرا اگر توانایی این تفکیک وجود نداشته باشد، یافته های تحقیقات گوناگون در باب انگیزه به راحتی زیر سؤال خواهد رفت.
تاثیر تقویت تایپی درونداده، حاشیه نویسی، و پیش سازمان دهنده ها بر درک مطلب زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به عدم قطعیت و وجود نتایج متناقض در زمینه نقش آموزش و استفاده کاربردی و صحیح از تکنیک های مهارت خواندن، انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر استفاده از تکنیک های آموزشی: تقویت تایپی درونداده، حاشیه نویسی، و پیش سازمان دهنده ها بر درک مطلب زبان آموزان زبان انگلسیی انجام شد. برای این منظور، پس از گرفتن آزمون تعیین سطح سریع آکسفورد، 80 زبان آموز سطح متوسطه از مؤسسه زبان سفیر در اهواز انتخاب شدند و به چهار گروه تقویت تایپی درونداده، حاشیه نویسی، سازمان دهنده و متن ساده تقسیم شدند. سپس، آزمون خواندن پت به منزله پیش آزمون انجام شد. متون مختلف درک مطلب برای شرکت کنندگان در هر گروه با استفاده از روش های ذکرشده به مدت هشت جلسه آموزش داده شد. در انتها، نسخه مشابه و یکسان دیگری از آزمون خواندن پت به منزله پس آزمون استفاده شد. همچنین، داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. تحلیل شد. نتایج نشان داد که عملکرد گروه پیش سازمان دهنده به طور معناداری از سایر گروه ها بهتر بود. علاوه بر این، استفاده ازتکنیک پیش سازمان دهنده بر درک مطلب شرکت کنندگان نسبت به تقویت تایپی درونداده و حاشیه نویسی مؤثرتر بود. این تحقیق پیامدهای مهمی برای تجزیه و تحلیل متون درک مطلب، طراحی مواد آموزشی و نحوه استفاده از این اطلاعات برای فعال کردن طرح واره و بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت دارد.
تأثیر 12 هفته تمرین ورزشی ایروبیک استپ بر سطح آمیلوئید بتا-42 پلاسمایی و وضعیت شناختی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : تمرین و فعالیت ورزشی یکی از راهکارهای پیشگیری از کاهش عملکرد شناختی در سالمندی معرفی شده است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین ورزشی ایروبیک استپ بر سطح آمیلوئید بتا-42 (Aβ42) پلاسمایی و وضعیت شناختی زنان سالمند بود. روش تحقیق : روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. بدین منظور 24 زن سالمند 60 تا 70 ساله به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه تجربی (12=n) و کنترل (12=n) قرار داده شدند. گروه تجربی تمرینات ایروبیک استپ را با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره، 3 جلسه در هفته را برای 60 دقیقه و به مدت 12 هفته به انجام رساندند. خون گیری در سه مرحله پیش آزمون، هفته هشتم و هفته دوازدهم انجام شد. سطح Aβ42 با روش الایزا و وضعیت شناختی با استفاده از پرسشنامه MMSE سنجیده شد. از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای مقایسه درون گروهی و از آزمون t مستقل جهت مقایسه بین گروهی در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد. یافته ها : بین سطح Aβ42 پلاسمایی زنان سالمند در پیش آزمون، هفته هشتم و هفته دوازدهم پس از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت (67/6=F، 009/0=p)؛ به گونه ای که این شاخص در هفته دوازدهم نسبت به پیش آزمون، به طور معنی داری پایین تر بود (01/0=p). بین میانگین امتیاز MMSE در پیش آزمون، هفته هشتم و هفته دوازدهم تفاوت معنی داری مشاهده نشد (63/0=F، 46/0=p). نتیجه گیری : این نتایج نشان دهنده اثرات سودمند تمرین طولانی مدت ایروبیک استپ بر سطح Aβ42 پلاسمایی در زنان سالمند می باشد و به نظر می رسد با افزودن طول دوره تمرین ورزشی می توان بهبود عملکرد شناختی در این افراد را شاهد باشیم.
اثر 12 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران بر برخی عوامل التهابی سرم و وضعیت شناختی مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی بسته به شدت و مدت تمرین، بر بهبود وضعیت شناختی موثر است و استفاده از مکمل های گیاهی در کنار تمرین ورزشی، ترشح سایتوکاین های پیش التهابی را تنظیم کرده و بر وضعیت شناختی تاثیر مثبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زعفران بر وضعیت شناختی و سطوح سرمی اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) و فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNF-α) در مردان سالمند بود. روش تحقیق: تعداد 40 مرد با میانگین سنی 99/2±12/68 سال و شاخص توده بدن 2/1±77/25 کیلوگرم/متر مربع به صورت هدفمند، انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه مساوی (هر گروه 10 نفر) شامل گروه های تمرین هوازی، زعفران، تمرین هوازی + زعفران، و دارونما قرار گرفتند. مداخلات به مدت 12 هفته انجام شد. تمرین هوازی شامل دویدن با شدت 75 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره به مدت هشت دقیقه در جلسه اول بود و هر دو جلسه، یک دقیقه به زمان دویدن افزوده شد، به گونه ای که بعد از 12 هفته، زمان دویدن به 26دقیقه رسید. مکمل زعفران، روزانه به صورت کپسول با دوز 200 میلی گرم مصرف شد. اندازه گیری IL-1β و TNF-α با روش الایزا و وضعیت شناختی از طریق پرسشنامه MMSE صورت گرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس طرح آمیخته و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/p<0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: سطوح سرمی IL-1β و TNF-α در سه گروه مداخله به طور معنی داری کاهش یافت، اما در گروه تمرین + زعفران، کاهش آن ها بیشتر بود (05/p<0). از طرف دیگر، وضعیت شناختی در سه گروه مداخله در مقایسه با گروه دارونما، به طور معنی دار افزایش پیدا کرد، به طوری که این افزایش در گروه تمرین + زعفران بیشتر بود (05/p<0). نتیجه گیری: مصرف مکمل زعفران همراه با تمرینات هوازی، حداقل در مدت 12 هفته، با بهبود وضعیت شناختی و کاهش عوامل التهابی افراد سالمند همراه است؛ این تغییرات احتمالاً از اختلالات شناختی و بیماری آلزایمر در سنین بالا پیشگیری می نماید.
تأثیر جوامع برندی مبتنی بر رسانه های اجتماعی بر عناصر جامعه و اعتماد و وفاداری به برند ( مطالعه موردی: برند آدیداس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۸
45 - 56
هدف : توسعه رسانه های اجتماعی یک پدیده جهانی در نسل کنونی است، به طوری که مصرف کنندگان در پلت فرم های رسانه های اجتماعی مشارکت می کنند و روابط خود را با برندها توسعه می دهند. بنابراین، برنامه های کاربردی رسانه های اجتماعی، مفاهیم بازاریابی نوین را برای توسعه موضوعی امری حیاتی می دانند. از این جهت این تحقیق با هدف تأثیر جوامع برندی مبتنی بر رسانه های اجتماعی بر عناصر جامعه و اعتماد و وفاداری به برند آدیداس انجام شد. روش پژوهش: جامعه آماری این تحقیق را 400 نفر از شبکه اجتماعی اینستاگرام انتخاب شدند و از پرسشنامه جوامع برندی مبتنی بر رسانه های اجتماعی (لاروچ و همکاران، 2012 ) استفاده شد و برای تجزیه تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISRELL انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج، شیوه های شبکه ارتباط اجتماعی بر اعتماد به برند (46/14)، شیوه تعامل اجتماعی بر اعتماد به برند (86/14)، مدیریت ادراک بر اعتماد به برند (68/15)، کاربرد برند تاثیر مثبتی بر اعتماد به برند (39/15) و اعتماد به برند و وفاداری به برند (43/13) بدست آمد که نشان می دهد بین متغیرهای تحقیق ارتباط معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد(p˂0 /001).. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از این بود که فعالیت های بازاریابی رسانه های اجتماعی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم بر میزان وفاداری و اعتماد به برند تأثیر دارد. اثر جوامع برندی بر اساس رسانه اجتماعی بر روی عناصر جامعه برندی و وفاداری به برند از طریق اعتماد به برند نشان داده شد.
نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری هویت فرهنگی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش، بررسی رابطه شبکه های اجتماعی با هویت فرهنگی جوانان و خانواده های آنان است. سؤال اصلی پژوهش این است که شبکه های اجتماعی چه رابطه ای با هویت فرهنگی جوانان دارند و کدام یک از ابعاد هویت فرهنگی، از شبکه های اجتماعی اثر پذیرفته اند. در این پژوهش، از مبانی نظری مرتبط با هویت و رسانه استفاده شده و روش تحقیق نیز نظریه داده بنیاد (31 مفهوم و 4 مقوله) است. این تحقیق با استعانت از رویکردی کیفی و مبتنی بر روش نظریه مبنایی، می کوشد مدل پارادایمی از مفهوم هویت فرهنگی جوانان و نقش رسانه ها را براساس برداشت های ذهنی و تفاسیر و تعاریف کنشگران از این مفهوم به دست دهد. سوژه های موردمطالعه، 29 نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مرکز هستند که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. براساس نتایج، شبکه های اجتماعی، بستری فرهنگی هستند که جوانان را با نقش ها و فرایندهای اساسی برای حضور مدنی آشنا کرده و به آنان کمک می کنند تا مشارکت اجتماعی را جزئی از هویت خود قراردهند. آگاهی و احترام به ارزش ها، مسئولیت پذیری، ارتقای مهارت های ارتباطی جوانان و حضور فعال در فعالیت های مدنی و اجتماعی، از دیگر فرصت های موجود در شبکه های اجتماعی است.
تاملی بر یافته های گزارش «رسانه» هیات ویژه گزارش ملی سیلاب ها: یک مقایسه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
169 - 198
در این مقاله، نتایج گزارش کارگروه اجتماعی، فرهنگی و رسانه هیات ویژه گزارش ملی سیلاب ها در خصوص عملکرد مطبوعات، خبرگزاری ها، رادیو و تلویزیون، شبکه های اجتماعی و روابط عمومی ها در مدیریت بحران سیلابهای سال 98 ارزیابی و به صورت مقایسه ای مطالعه شده است. روش، اسنادی و از نوع «مروری» با رویکرد مقایسه ای در داخل و خارج از کشور بوده است. ارزیابی نتایج گزارش مذکور و مقایسه آن با دیگر مطالعات مشابه داخلی در ایران حاکی از آن است که اگرچه جنبه های مهمی از «مدیریت بحران» با محوریت مخاطرات طبیعی در عرصه نظری– تحلیلی، سیاستگذاری و ارائه مدل و نیز تحقیقات تجربی مبتنی بر محوریت نقش رسانه های مختلف در مراحل سه گانه بحران به صورت پراکنده و منفک همواره مورد توجه بوده، اما نکته متمایز و برجسته گزارش «رسانه» هیات ویژه گزارش ملی سیلاب ها، پرداختن همه جانبه به رسانه ها در سه مرحله پیش، حین و پس از بحران بوده است. همچنین مقایسه با یک نمونه خارجی در رابطه با پژوهش زلزله 2015 نپال، نقاط اتصال خوبی را با گزارش «رسانه» هیات ویژه گزارش ملی سیلابها نشان می دهد که از جمله آنها می توان به «عدم تمهیدات لازم برای مواقع بحرانی توسط رسانه ها»، «ضرورت تعامل بین مسئولان و روزنامه نگاران»، «سطح ضعیف آموزش رسانه ها»، «عدم حمایت مناسب دولت از زیرساختهای رسانه ای و نیز روزنامه نگاران»، «فقدان آموزش روزنامه نگاری بحران» و «نگاه سطحی رسانه ها به رویدادها» اشاره کرد. اگر پیشنهادهای گزارش مذکوردر سطوح مختلف مدیریتی اجرایی گردد، می توان انتظار داشت سازمانها و رسانه های ایرانی در بحرانهای بعدی بتوانند بر اساس ساختار و ماهیت خود، نقش موثرتری ایفا کنند.
چارچوب سازی رسانه ای زنان ورزشکار در تصاویر خبری ورزشی (تحلیل محتوای سایت های یورو اسپرت، ورزش سه، اسپرتینگ نیوز، گلف نیوز و تیتان اسپرت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال بیست و نهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
157 - 187
در پژوهش حاضر، نحوه چارچوب سازی رسانه ای زنان و نژاد در عکس های خبری ورزشی در رسانه های آنلاین ورزشی بررسی شده است. تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا عکس های زنان در سایت های مختلف ورزشی، گفتمان و نشانه ای خاص را مبتنی بر ایدئولوژی مردسالار و نژادی، بازتولید و چارچوب سازی می کنند یا دیدگاه های مختلف، به بازنمایی زنان با محوریت نژاد در عکس های ورزشی خود می پردازند. برای این منظور با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند عکس های زنان ورزشکار در المپیک سال 2020 در سایت های یورو اسپرت، ورزش سه، اسپرتینگ نیوز، گلف نیوز و تیتان اسپرت، بررسی و در مجموع 646 عکس به روش تحلیل محتوا کدگذاری شده اند تا با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین وب سایت های ورزشی و موضوع عکس، نقش زنان، نژاد و نوع ورزش رابطه معنادار وجود دارد همچنین بین موضوع عکس و نقش زنان، نژاد و نقش زنان و نژاد و موضوع عکس با اطمینان 99 درصد رابطه معنادار دیده می شود. عکس های منتشر شده حاکی از آنند که چارچوب خبری زنان در رسانه های ورزشی به صورتی ساخته می شود که با نقش های کلیشه ای فرهنگی که به منظور باز شکل گیری نقش های جنسی سنتی به کار می رود، هماهنگی دارد ضمن اینکه «ناچیزانگاری» زنان نیز در خط مشی رسانه های ورزشی در سرتاسر جهان دیده می شود.
رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان (مطالعه موردی: دهستان مشایخ شهرستان ممسنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
196 - 165
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سکونتگاه های روستایی کشور با مسائل متعددی ازجمله سطح پایین اشتغال و درآمد، اثرات نامطلوب تغییرات اقلیمی، نارسایی امکانات و خدمات و... مواجه هستند. در چنین شرایطی، رفتارهای مشارکتی روستاییان در امور مختلف جامعه محلی می تواند نقش مثبت و مهمی در ارتقای کیفیت زندگی و بهبود محیط محلی داشته باشد؛ ازاین رو شناسایی عوامل مرتبط با انجام رفتارهای مشارکتی اهمیت فراوان دارد. نظر به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به بررسی رابطه تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان در دهستان مشایخ پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق به لحاظ مکانی، نقاط روستایی دارای حداقل 100 نفر جمعیت واقع در دهستان مشایخ شهرستان ممسنی و واحد تحلیل، افراد 18 ساله و بیشتر ساکن در سکونتگاه های مذکور بود. فرایند نمونه گیری با استفاده از روش احتمالی طبقه بندی شده صورت گرفت و برای 380 نفر پرسشنامه تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری مختلف و نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج آزمون T تک نمونه ای و در سطح اطمینان 95 درصد، میانگین رفتارهای مشارکتی و تعلق مکانی به طور معناداری از حد متوسط بیشتر بود. براساس یافته ها، بین تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی روستاییان رابطه مثبت معناداری وجود دارد (001/0 > p، 424/0 = r). همچنین بین تعلق مکانی و هریک از ابعاد پنج گانه رفتارهای مشارکتی رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد، بین روستاهای موردمطالعه از نظر میانگین رفتارهای مشارکتی تفاوت معناداری وجود داشت. درمورد تعلق مکانی نیز نتایج مشابهی حاصل شد. تعلق مکانی و رفتارهای مشارکتی می توانند به عنوان دو عامل قدرتمند در توسعه روستایی نقش ایفا کنند و رابطه مثبت میان آن ها نشان می دهد که این دو عامل می توانند هم افزایی مطلوب و ارزشمندی به نفع سکونتگاه های روستایی داشته باشند.
تحلیل خطاهای زبان آموزان فارسی زبان در هنگام کاربرد تکواژهای پایان جمله «ne»، «yo» و «yone» در زبان ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مکالمات زبان ژاپنی، تکواژهای دستوری پایان جمله، بخصوص تکواژهای «yo»، «ne» و «yone» نقش مهمی ایفا می کنند؛ چرا که دیدگاه گوینده نسبت به محتوای کلام را مشخص می نمایند. تاکنون تحقیقات زیادی در رابطه با کارکردها، روش کاربرد و خطاهای زبان آموزان هنگام استفاده از آنها صورت گرفته است. در پژوهش حاضر با هدف روشن ساختن نقاط ضعف زبان آموزان فارسی زبان در زمینه یادگیری این سه تکواژ، نخست به بررسی نقش و کارکرد آنها پرداخته، سپس به تحلیل پاسخ های آزمون مرتبط با آنها، که از 116 نفر از زبان آموزان ایرانی و گویشور ژاپنی از طریق پرسشنامه بدست آمده بود، پرداختیم. با مقایسه ی پاسخ های زبان آموزان ایرانی و گویشوران ژاپنی، خطاهای زبان آموزان را مشخص و در 3 مقوله خطاهای مرتبط با تکواژ «yo»، خطاهای مرتبط با «ne» و خطاهای مرتبط با تکواژ «yone» بررسی نمودیم. در ارتباط با تکواژ «yo»، بیشترین خطا در تشخیص کارکرد «برانگیختن توجه»، «مطالبه آگاهی و تشخیص»، «تأکید بر اراده و خواست»، «ابراز رضایت و موافقت» و «درخواست اصلاح»، در ارتباط با تکواژ «ne»، در تشخیص کارکردهای «ابراز موافقت و هم نظری»، «خود تأییدی» و «مطالبه رضایت ظاهری»، در ارتباط با تکواژ «yone»، در تشخیص «دریافت تأیید برای یک پیش فرض» و «ارائه توضیح با مخاطب» رخ داده بود. سپس به بررسی منشاء خطا پرداخته و علل آن را در چهار عامل «عدم شناخت کارکرد وجهی تکواژها»، «عدم ارائه توضیحات در منابع و خطاهای ناشی از رویه های آموزشی»، «کارکردهای متعدد و مشابه این تکواژها» و «منحصر به فرد بودن ویژگی های تکواژها» تحلیل و راهکار-هایی برای نحوه ی آموزش آنها ارائه نمودیم.
مطالعه شکل گیری هویت جسمیت یافته زنان دهه نود با رویکرد روانشناسی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
73 - 95
حوزههای تخصصی:
هویت به تعبیری بخش ضروری حالات روانی انسان است که شیوه تعامل با جامعه را کنترل می کند. درمقابل رویکرد روانشناسی گفتمانی هویت را برساختی پویا می داند که ازطریق گفتمان و تعامل اجتماعی حاصل می شود. گفتمان در این رویکرد، منجر به خلق بدن های گفتمانی شده و این بدن ها نیز در برساخت هویت جسمیت یافته دخیل هستند. از این رو هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی توانایی این رویکرد در مطالعه هویت، بالأخص هویت جسمیت یافته و نشان دادن محدودیت مدل دکارتی، است. این رویکرد، رویکرد تحلیلی نظری به گفتمان است که گفتار و نوشتار را در کانون مطالعات خود قرار می دهد و فهم پدیده های روان شناختی را در بستر اجتماعی ممکن می داند. پژوهش حاضر کیفی بوده و داده ها از ده نفر از بلاگرهای زن در رده سنی بیست الی سی سال از منطقه ای یک دست در تهران، ازطریق مصاحبه باز و ضبط لایو اینستاگرام جمع آوری شده است. نتایج نشان از برساخت هویت جسمیت یافته به واسطه ساخت های زبانی ساده و روزمره و از ویژگی های فیزیکی بدن تغییریافته زنان به عنوان ویژگی های قابل شناسایی هویت دارد. اهمیت ساخت زبانی فاعل و مفعول فاصله بین هویت و بدن را کمرنگ کرده و از این طریق عاملیت از زنان زدود ه شده و فیزیک و تغییرات بدن فراتر از آگاهی قرار می گیرد.
نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی برای تبلیغات شفاهی الکترونیک و تاثیر بر قصد خرید کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
489 - 518
حوزههای تخصصی:
ظهور شبکه های اجتماعی باعث تغییراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر شده و بازاریابی نیز یکی از حوزه هایی است که تحت تاثیر قرار گرفته است. با پیدایش تاثیرگذارانی با قابلیت نفوذ و تاثیر روی دنبال کنندگان گسترده در شبکه های اجتماعی، علاقه برندها به بازاریابی تاثیرگذاران به سرعت در حال رشد است و امروزه برندها قسمت اعظمی از بودجه های تبلیغاتی خود را برای بازاریابی تاثیرگذاران هزینه می کنند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از مدل احتمال موشکافی اقناع و مفاهیمی چون تعامل فرا اجتماعی و بازاریابی شفاهی الکترونیک، بررسی تاثیر نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار بر روی قصد خرید دنبال کنندگان را به عنوان هدف پژوهش دنبال کردیم. مطالعه موردی این پژوهش، زنان تاثیرگذار زیبایی در اینستاگرام بود که به این منظور با شناسایی 4 تاثیرگذار مطرح زیبایی در میان کاربران ایرانی به بررسی صفحات این زنان تاثیرگذار در اینستاگرام پرداخته شده است. پژوهش حاضر از جنبه هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی بوده و روش آن از نوع پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها نیز پرسشنامه آنلاین است. با روش نمونه گیری در دسترس 396 پرسشنامه جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 3 و SmartPls نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد نشانه های اقناعی زنان تاثیرگذار که مربوط به «تخصص»، «قابلیت اطمینان» و «تجربه» با متغیر واسطه «اعتبار منبع» و نشانه های اقناعی مربوط به «خودافشاگری»، «جذابیت اجتماعی»، «نگرش همدلانه» با متغیر واسطه «تعامل فرا اجتماعی» بر روی «تبلیغات شفاهی الکترونیک» و در نهایت «قصد خرید دنبال کنندگان» تاثیر دارند و برخلاف انتظار محققان، «جذابیت فیزیکی زنان تاثیرگذار» تاثیری روی «تعامل فرا اجتماعی» و در نهایت تبلیغات شفاهی الکترونیک و قصد خرید دنبال کنندگان ندارد.
تحلیل مبانی و مفروضات سلوک عرفانی بحیا بنپاقودا در الهدایه الی فرائض القلوب
حوزههای تخصصی:
بیشک اتقان ساختمان سلوکی یک عارف نتیجه بنیاد مستحکم مبانی و مفروضات معرفتی اوست. یافتههای این پژوهش که بر پایه مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی _ تحلیلی مبانی و مفروضات سلوک عرفانی بحیا بنپاقودا عارف یهودی قرن پنجم میلادی را بررسی نموده، نشان می دهد وی در الهدایه ساختار سلوکی خود را بر سه رکن کتاب، نقل و عقل بنا نموده است. در این رساله که مشحون از فقرات کتاب مقدس است، بحیا به اقوال پیشینیان یهود توجه خاص نموده و استدلال را بر نقل و تقلید مقدم میداند، همچنین معتقد است کسی که توانایی عقلی دارد، نباید به نقل اکتفا کند. در الهدایه می توان باورهایی برگرفته از کتاب مقدس را یافت که بحیا صحت آنها را مفروض گرفته و از آنها در تنسیق مباحث خود بهره گرفته است، از جمله اینکه قوم یهود را قوم برگزیده خداوند و نزدیکترین ملّتها به او معرفی میکند و معتقد است که ویرانی معبد کفّاره گناهان بزرگ یهود است. یهود را ساکن در سرزمین بیگانه میداند و از خداوند فراهمگشتن امکان ساخت معبد سوم را تقاضا میکند. به نظر می رسد اینگونه باورها که با جنبه معنوی و اعتقادی شخص ارتباط دارند به سهولت در نظام فکری و عملی وی تأثیر میگذارند.
Does Interlanguage Pragmatic Measure Enhancement Change the Data Pattern? A Mixed Method Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The field of Interlanguage pragmatics has always reflected on its methodology, and the validity of the collected data through various data collection methods and whether they approximate the authentic data have always been serious concerns in the field. Drawing upon Schauer’s (2009) taxonomy of request speech act and its internal and external modification devices, the present study was an attempt to investigate the effects of enhancing DCTs. To this end, the requests of 30 EFL students produced by non-modified and modified DCTs were compared with their authentic requests recorded in the classroom institutional context. The findings revealed that modified WDCT and ODCT approximated Natural methodology in terms of request head act and internal modification devices but not external modifiers. To investigate the deeper layers of respondents' thoughts toward DCTs, unstructured interviews were also conducted. Although artificiality of the DCTs and their test-like nature in general were regarded as the weak points of the DCTs by the interviewees, they asserted that the modified DCTs improved their self-confidence and understanding of the scenarios. The findings cautiously suggest that modified version of DCTs enjoy the positive features of both non-modified DCTs, tapping pragmalinguistic and metapragmatic knowledge of respondents, and partly Natural methodology, eliciting the respondents’ sociopragmatic knowledge.