مطالب
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شهر کرمانشاه در سال 99-1398 انجام شده است. پژوهش حاضر، جز طرح های آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. شرکت کننده های گروه آزمایش 8 جلسه درمان شناختی رفتاری و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. تحلیل یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث بهبود میزان اضطراب، افسردگی و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان شده است. مهم ترین نتایج این پژوهش، مؤثر و مفید بودن درمان شناختی-رفتاری بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افزایش سرسختی روان شناختی معلمان می باشد. نتیجه گیری می شود که درمان شناختی رفتاری بر بهبود نشانه های اضطراب و افسردگی و بهبود میزان سرسختی می تواند مؤثر واقع شود.
مقایسه اثر بخشی روش های درمان شناختی – رفتاری بک و درمان رفتاری مبتنی بر الگوی لوینسن و تعامل آن با مکان کنترل در کاهش افسردگی
حوزههای تخصصی:
افسردگی از شایعترین مشکلات روانی افراد است به طوری که حدس زده می شود 75% افرادی که در موسسات درمانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند. این میزان بالای بروز افسردگی باعث شده است که روش های درمانگری متعددی مانند درمانهای شناختی و رفتاری پدید آید. در مطالعه حاضر نیز سعی شده است که اثر بخشی درمانگری های شناختی و رفتاری در تعامل با مکان کنترل برای کاهش افسردگی دانش آموزان مورد مقایسه قرار گیرد. نتایج مطالعه نشان داد دانش آموزان افسرده ای که تحت روشهای درمان شناختی و رفتاری قرار داشته اند در مقایسه با گروه کنترل، کاهش محسوس و معناداری در افسردگی داشتند. اما روش درمان شناختی الگوی بک موثرتر از روش های درمان رفتاری الگوی لوینسن بوده است. در تعامل با مکان کنترل به عنوان دومین متغیر مستقل، بیشترین کاهش افسردگی در گروهی از آزمودنی ها دیده شد که دارای مکان کنترل بیرونی بودند و تحت درمان شناختی قرار داشتند.
اثر بخشی درمان یکپارچه شده شناختی-رفتاری با ذهن آگاهی برکیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان بیماران دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
75 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر روی کیفیت زندگی، پریشانی روان شناختی و تبعیت از درمان در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: طرح این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با گروه گواه با پیش آزمون و پس آزمون بود که تعداد 30 نفر بیمار دیابتی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفیدر دو گروه آزمایش و کنترل (15N = ) قرار گرفتند. 15 نفری که در گروه مداخله قرار گرفتند به مدت 8 جلسه به صورت هفتگی و هر هفته به مدت 90 دقیقه تحت درمان و مداخله با رویکرد MiCBT قرار گرفته و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند.در این پژوهش از ابزارهایی همچون پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، مقیاس پریشانی روان شناختی لویباند و پرسشنامه سنجش تبعیت از درمان مدانلو استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس حاکی از بهبود معنادار کیفیت زندگی (05/0>P، 65/151=F)، کاهش پریشانی روان شناختی (05/0>P، 178/69=F) و بهبود وضعیت تبعیت از درمان (05/0>P، 146/36=F) بود . نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی می تواند باعث بهبود کیفیت زندگی و پایین آوردن پریشانی روان شناختی و همچنین افزایش تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شود و به این جهت مداخله ای مؤثر برای بیماران دیابتی محسوب می شود
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و خودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی وخودکارآمدی عمومی مادران دارای کودکان فلج مغزی انجام شد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود که از جامعه مادران دارای کودک فلج مغزی در استان خراسان شمالی تعداد 28 مادر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در ابتدا پیش آزمون با پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2009) و خودکارآمدی عمومی شوارتز (1981) انجام و گروه آزمایش تحت درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. گروه گواه فاقد مداخله بودند پس از این مرحله و بعد از اجرای یک پس آزمون، داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها حاکی از افزایش میانگین گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و تمامی راهبردهای مثبت شناختی تنظیم هیجان بوده و از طرفی افزایش نمره خودکارآمدی عمومی و راهبرد تنظیم هیجان مثبت و کاهش نمره راهبرد تنظیم هیجان منفی مادران را در پی داشت . نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه درمانی شناختی-رفتاری باعث بهبود کیفیت راهبردهای شناختی تنظیم هیجانی و افزایش خودکارآمدی شده و این امر می تواند با آگاهی دادن و کمک به بازسازی شناختی، کنترل هیجانات مثبت را جایگزین هیجانات منفی کرده و سبب کاهش آسیب روانی مادران شود.
فراتحلیل یافته های مربوط به اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری بر کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۹
17 - 39
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور فراتحلیل پژوهش های انجام شده در زمینه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان است. جامعه آماری، پژوهش هایی است که سوالهای نسبتاً یکسانی در مورد اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری داشتند و روش آنها نیز آزمایشی و یا شبه آزمایشی بود. با بررسی پیشینه، تعداد 28 مقاله یافت شد. همگی این مقالات مربوط به سال های 1390 تا 1394 بودند. از این میان تنها 16 مطالعه، نتایج آماری خود را به خوبی گزارش کرده بودند. آزمون میانگین p برای ترکیب نتایج آزمون ها انتخاب شد و روش اندازه اثر کوهن برای دستیابی به مقدار اثر کلی استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که اندازه d متوسط در اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان به میزان 067/1 است. با تبدیل متوسط d به مقادیر z در یک منحنی توزیع نرمال، سطح پوشش منحنی نرمال 86/0 به دست آمد که مقدار نسبتاً بالایی است. سطح معناداری محاسبه ها نیز 01/0 بدست آمد و اثربخشی کلی درمان های شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات روان شناختی دانش آموزان تأیید گردید.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از جمله مشکلات اصلی کودکان کار مشکل در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود است. یکی از روان درمانی های موجود، درمان شناختی رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه است. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف مقایسه ای اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه با درمان شناختی رفتاری بر سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در کودکان کار انجام شد. روش : پژوهش حاضر یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دختران آسیب دیده اجتماعی (کودکان کار) شهر تهران در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند و به تصادف در دو گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری جایدهی شدند. نخست پرسشنامه ساز ش یافتگی اجتماعی (سینها و سینگ، 1993) و مقیاس حرمت خود (پوپ و همکاران، 1998) به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش یکم، درمان شناختی رفتاری را به مدت هجده جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم، درمان فراتشخیصی را در پانزده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش آزمون تحلیل واریانس با تکرار سنجش و نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که هر دو درمان، موفق به افزایش معناداری در سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود در مراحل پس آزمون و پیگیری در کودکان کار شدند. سپس از هر دو گروه پس آزمون به گرفته شد پس از سه ماه، پیگیری انجام شد. با وجود این مقایسه اثربخشی بین دو درمان یکپارچه نگر و شناختی رفتاری نشانگر آن است که اثربخشی پروتکل فراتشخیصی یکپارچه در حرمت خود (34/0=partial ƞ؛01 /0P<؛ 46/14=F) و سازش یافتگی اجتماعی (16/0=partial ƞ2؛ 05/0P<؛ 33/11=F) نسبت به درمان شناختی رفتاری بیشتر بود. نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی کودکان در مقایسه با درمان شناختی رفتاری در بهبود میزان سازش یافتگی اجتماعی و حرمت خود از اثربخشی بیشتری برخوردار بود. اگرچه درمان فراتشخیصی نتایج امیدوارکننده ای را نشان داد، اما کارآزمایی های بالینی بیشتری برای ارزیابی اثربخشی در جوامع مختلف و سایر وضعیت های روانی همزمان مورد نیاز است.
نظریه آسیب شناسی و ساختار درمان در نظام تحلیل شناختی- رفتاری (CBASP) و اثربخشی آن در درمان افسردگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۵۰)
193-202
حوزههای تخصصی:
به رغم این واقعیت که پروتکل های درمانی رایج طراحی شده برای افسردگی غیرمزمن، اثربخشی اندکی در درمان افسردگی مزمن دارند، به ندرت پروتکل هایی که به شکل خاص برای درمان افسردگی مزمن طراحی شده باشند، معرفی شده اند. نظام روان درمانی تحلیل شناختی- رفتاری ( CBASP ) تنها مدل درمانی است که به طور ویژه و اختصاصی برای درمان اختلال افسردگی مزمن طراحی شده است. هدف مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر معرفی این رویکرد درمانی – به عنوان یک درمان امیدبخش برای افسردگی مزمن- شامل فرض های بنیادین، نظریه آسیب شناسی، مدل درمان، فرآیند درمان و تکنیک های درمانی است. در نهایت به مرور و جمع بندی پژوهش ها در زمینه اثربخشی CBASP در درمان افسردگی مزمن پرداخته می شود.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بر نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
200 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و گواه بود. در این پژوهش، جامعه آماری متشکل از کودکان 10 تا 12 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مازندران در سال تحصیلی 97-98 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد و تعداد 30 کودک انتخاب و به طور تصادفی 10 کودک در گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، 10 کودک در گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری و 10 کودک در گروه گواه کاربندی شدند. گروه آزمایش اول پروتکل درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2004) و گروه آزمایش دوم پروتکل درمان شناختی-رفتاری مور و گارلند (2003) هشت جلسه 60 دقیقه ای را دریافت کردند؛ هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک (CSI-4) ارزیابی شدند. داده های آماری با با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری، نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای اعضای گروه های آزمایش را به طرز معناداری کاهش داده است (46/61=F، 001/0=P). نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان می دهد که این کاهش ناشی از مداخلات درمانی بوده است؛ همچنین تأثیرات مداخلات در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0=P). علاوه بر این، مقایسه میزان اثربخشی دو رویکرد نشان داد که تأثیر آن ها بر نشانگان نافرمانی مقابله ای تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری می تواند نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان را کاهش دهد؛ لذا درمان گران و مشاورانی که در حوزه کودک فعالیت می کنند می توانند از این دو رویکرد درمانی جهت کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان بهره گیرند.
مقایسه درمان دارویی با درمان تلفیقی دارویی - رفتاری - شناختی بر سوگیری مثبت حافظه بیماران دو قطبی در شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف مقایسه دو روش درمانی شامل دارو درمانی و درمان تلفیقی دارویی- رفتاری - شناختی بر سوگیری مثبت حافظه بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی انجام گرفت که از میان 100 نفر بیمار مبتلا به آن اختلال، مراجعانی انتخاب شدندکه هیچ گونه درمانی دریافت نکرده بودند و در فاز افسردگی قرارداشتند. از این تعداد سه گروه 15 نفری به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. یک گروه گواه ویک گروه که درمان دارویی دریافت کردند وگروه سوم که درمان تلفیقی(دارویی- رفتاری- شناختی) دریافت کردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بیماران دو قطبی، گروه درمان تلف ی قی، دارای سوگیری مثبت حافظه بیشتر نسبت به دارو درمانی می باشند(001/0 P< ) ونیز بیماران دوقطبی دو گروه دارو درمانی ودرمان تلفیقی دارای سوگیری مثبت حافظه بیشتری نسبت به گروه کنترل می باشند (001/0 P< ).
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و درمان دارویی بر علایم اضطراب و تکانشگری مردان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی درمان فعّال سازی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش علائم افسردگی، اجتناب شناختی–رفتاری و کیفیت زندگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی فعّال سازی رفتاری بر کاهش علائم افسردگی، اجتناب شناختی – رفتاری و افزایش کیفیت زندگی انجام شد. تعداد 40 نفر از دانشجویان مبتلا به افسردگی پس از احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان فعّال سازی رفتاری (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرارگرفتند. گروه آزمایشی، 8 جلسه درمان فعّال سازی رفتاری را دریافت کرد. شرکت کنندگان، مقیاس افسردگی بک ( BDI-II )، پرسشنامه اجتناب شناختی-رفتاری ( CBAD ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ( WHOQOL-BREF ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. یافته های پژوهش نشان داد که درمان فعّال سازی رفتاری بر روی کاهش نشانه های افسردگی و اجتناب شناختی- رفتاری اثربخش است امّا بر روی کیفیت زندگی تأثیر معنی داری ندارد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، درمان فعال سازی رفتاری به شیوه گروهی، بر کاهش نشانه های افسردگی و اجتناب شناختی- رفتاری در دانشجویان مؤثّر است. نتایج این پژوهش می تواند برای متخصصان بالینی و مشاوران در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی رفتاری بر کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان شناختی رفتاری در کاهش درد بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سردرد میگرنی مزمن بود که به بیمارستان های شهر ساری در سال 1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر با نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (SF-MPQ-2) دورکین و همکاران (2009) بود. یک گروه درمان ذهن آگاهی و یک گروه درمان شناختی رفتاری را در 8 جلسه (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) دریافت کردند. در حین اجرای پژوهش گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون و پیگیری شدت درد و مولفه های آن (ادراک حسی درد، ادراک عاطفی درد، ادراک ارزیابی درد، دردهای متنوع و گوناگون) میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه کمتر است (01/0>P) و میانگین گروه شناختی رفتاری کمتر از گروه درمان مبتنی بر ذهن آگاهی است (05/0>P). نتایج پژوهش بیانگر اولویت استفاده از درمان شناختی رفتاری در مقایسه با درمان ذهن آگاهی برای بهبود درد در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی توسط روان شناسان و مراکز درمان سردردهای میگرنی بود.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان شناختی رفتاری بر علائم افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۵۰-۱۳۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بروز اختلال اضطراب فراگیر، فرآیندهای شناختی، ارتباطی و اجتماعی افراد را با آسیب جدی مواجه ساخته و موجب افزایش اضطراب و افسردگی می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر کمی و از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری ۲ ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی نوجوانان با اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر خرم آباد تشکیل می دادند که از میان آن ها ۴۵ نفر نوجوانان واجد شرایط داوطلب با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری، گروه درمان فراتشخیصی یکپارچه و گروه گواه جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (لاوی باند و لاوی باند، ۱۹۹۵) استفاده شد. همچنین جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر کاهش افسردگی و اضطراب تأثیر معناداری داشته است (۰۱/۰>p)، از سویی دیگر درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب نتیجه بخش بوده است (۰۰۱/۰>p)، همچنین بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش علائم افسردگی و اضطراب تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود ندارد؛ می توان از این دو رویکرد درمانی به عنوان مداخلات مؤثر بر افسردگی و اضطراب نوجوانان دارای اختلال اضطراب فراگیر بهره گرفت. تازه های تحقیق داود جعفری: Google Scholar, Pubmed
بررسی مقایسه اثربخشی درمان به شیوه شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و شناختی - رفتاری، بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (اسفند) ۱۴۰۱ شماره ۱۲۰
۲۵۳۳-۲۵۱۹
زمینه: میگرن درد مزمن، پیچیده و چندبعدی است که از عوامل زیست شناسی، روانشناختی و اجتماعی ریشه می گیرد و بار اقتصادی سنگینی بر بیماران، سیستم بهداشت جهانی و جامعه تحمیل می کند، تحقیقات زیادی بر اثربخش بودن درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سردردهای میگرنی انجام شده است. اما در زمینه تأثیر روانشناختی این درمان ها بر پریشانی روانشناختی و مقایسه آن ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقانی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون سه گروهی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد در نیمه اول سال (1399) بود. پس از مشخص شدن شرایط ورود و خروج از پژوهش و اجرای اولیه پیش آزمون تعداد 45 نفر واجد شرایط انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مقیاس افسردگی – اضطراب - استرس (لاویبوند و لاویبوند، 1998) استفاده شد. داده ها از طریق کواریانس چند متغییره و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی (0/05 >P) و شناختی - رفتاری (0/05 >P) به طور معناداری موجب کاهش سطح پریشانی روانشناختی در بیماران گردیدند، اما میزان تأثیر مداخله شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش پریشانی روانشناختی بیشتر بود. میانگین هر سه متغیر افسردگی (0/001 >P)، اضطراب (0/001 >P) و استرس (0/01 >P) در گروه درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به دو گروه دیگر پایین تر است؛ و همچنین میانگین افسردگی (0/001 >P)، اضطراب (0/02 >P) و استرس (0/001 >P) در گروه درمان شناختی - رفتاری به طور معناداری پایین تر از گروه گواه است. بنابراین، اگرچه هر دو مداخله درمان شناختی - رفتاری و درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار افسردگی، اضطراب و استرس مبتلایان به سردرد میگرنی شده اند، اما درمان شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معناداری از درمان شناختی - رفتاری اثربخش تر بوده و به طور معناداری عملکرد موفق تری در کاهش ابعاد پریشانی روانشناختی داشته است. نتیجه گیری: روش درمانی شناختی - رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر بیشتری بر پریشانی روانشناختی در بیماران مبتلا به میگرن دارد؛ بنابراین توصیه می شود از این روش به عنوان درمان مکمل استفاده شود. شماره ی مقاله: ۱۲
مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۹۲۸-۱۹۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان سینه در زنان، یکی از انواع سرطان های شایع در جهان است که پیامدهای منفی بسیاری بر وضعیت عاطفی، روانی و هیجانی زنان برجای می گذارد. به دلیل ماهیت روانی سرطان سینه، مداخلات روانشناختی کانون تمرکز برخی مطالعات بوده است. به نظر می رسد توجه بیشتر به مداخلات روانشناختی جهت کاهش رنج روانی زنان مبتلا به سرطان سینه ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری برخودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر کاربردی و به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهرستان ارومیه (1400) بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس 45 بیمار انتخاب و در دو گروه آزمایش (درمان روایتی، درمان شناختی-رفتاری) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت کاملاً تصادفی جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس خودکارآمدی درد (1989)، مقیاس امیدواری اشنایدر (1991) بود. گروه آزمایش اول و دوم هریک 8 جلسه تحت درمان روایت درمانی وایت و اپستون (1990) و مداخله شناختی-رفتاری ویلدرموت (2008) قرار گرفتند. پس از 1 ماه پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: افرادی که روایت درمانی را تجربه کرده اند در مقایسه با افراد شرکت کننده در درمان شناختی -رفتاری نمرات بیشتری در خودکارآمدی درد و امیدواری کسب کرده بودند (05/0 p<). بدین معنا که درمان روایتی نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخشی بیشتری داشته و در مرحله پیگیری این میزان معناداری پایدار بود. نتیجه گیری: هر دو رویکرد روایت درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخش بوده ولی روایت درمانی نسبت به دو گروه دیگر اثربخشی بیشتری بر بهبود خودکارآمدی درد و امیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان دارد. لذا تکرار این پژوهش در گروه ها و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر بدکارکردی جنسی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
447 - 465
Aim: The aim of this study was to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and schema therapy on sexual dysfunction in infertile women. Method: The research method was quasi-experimental with pre-test, post-test design and follow-up with experimental and control groups. The study population was all infertile women referred to infertility centers in Sari in the first 6 months of 2019. The sample consisted of 60 people who were selected by purposive sampling method and randomly assigned to three groups of cognitive-behavioral therapy (20 people), schema therapy (20 people) and control (20 people). The first experimental group received cognitive-behavioral therapy (Becky, Owen and Wright, 2019) and the second experimental group received Young Schematic Therapy (2006) in 8 sessions of 90 minutes. The research instruments were Rosen et al.'s (2000) Sexual Performance Index Questionnaire. Data were analyzed by repeated measures analysis of variance using SPSS-22 software. Results: The results showed that cognitive-behavioral therapy and schema therapy improved sexual dysfunction and subscales of sexual desire (F=12.86, P<0.001), psychological stimulation (F=22.65, P<0.001), moisture (F= 24.84, P<0.001), orgasm (F=16.14, P<0.001), satisfaction (F= 21.23, P<0.001) and sexual pain (F=78.35, P<0.001) has been infertile in women. But there was no significant difference between the effects of these two methods on sexual dysfunction in infertile women (P>0.05). Conclusion: It can be concluded that cognitive-behavioral therapy and schema therapy are effective in improving sexual dysfunction in infertile women.
بررسی بالینی درمان عقلانی هیجانی رفتاری (REBT)، دارودرمانی وپلاسیبو بر کاهش پریشانی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
187 - 203
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده به عنوان نخستین واحد اجتماعی، وظایف و کارکردهای متفاوتی در ارتباط با سلامت افراد بر عهده دارد و مکان اصلی یادگیری ارزش ها، هنجارها و شکل گیری کنش و تعاملات بین فردی است که دراین میان باورهای منطقی و غیرمنطقی از مهم ترین عوامل انعطاف پذیری و آسیب پذیری در خانواده می داند .پژوهش حاضر با هدف بررسی بالینی درمان عقلانی هیجانی رفتاری (REBT)، دارودرمانی وپلاسیبو بر کاهش پریشانی روان شناختی خانواده صورت گرفت. روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی (به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه پژوهش حاضر خانواده هایی با تشخیص اختلال اضطراب مراجعه کننده به بیمارستان لقمان شهر تهران بود. پس از انتخاب آزمودنی ها با رعایت ملاک های ورود و خروج، 40 نفر انتخاب شده، به طور تصادفی در چهار گروه (دارودرمانی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی، پلاسیبو، گروه کنترل) به طور مساوی (هرگروه 10 نفر) کاربندی شدند. برای اجرای این پژوهش، طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با استفاده از مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS) اجرا شد و و پس از 3 ماه نیز آزمون پیگیری به عمل آمد. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (در سطح معناداری 05/0) و با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد مداخله رفتاردرمانی عقلانی هیجانی به طور معناداری در کاهش اضطراب بیماران مؤثر واقع شد. نتیجه گیری: رفتاردرمانی عقلانی هیجانی با کمک به خانواده ها در جهت بازشناسی وسیع تر باورهای غیر منطقی خود و کاستن از اضطراب (سرزنش خود) و خصومت (سرزنش کردن دیگران و جهان) باعث کاهش مشکلات روان شناختی وافزایش سلامت خانواده می شود.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر نگرش های ناکارآمد و باورهای غیر منطقی زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نگرش های ناکارآمد و باورهای غیر منطقی زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز باروری و ناباروی منطقه 3 شهر تهران در شش ماهه اول سال 1397 بودند. 30 نفر از زنان ناباروری که در آزمون های نگرش های ناکارآمد و افکار غیر منطقی نمره بالاتر از میانگین کسب کردند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. درمان شناختی رفتاری بر روی افراد گروه آزمایش به مدت 9جلسه 90 دقیقه ای (در هر هفته دو جلسه) به صورت انفرادی اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک و پرسشنامه عقاید غیرمنطقی جونز در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون متغیرهای نگرش های ناکارآمد و باورهای غیرمنطقی تفاوت معنی داری وجود دارد. با استناد به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود که این نوع درمان به عنوان درمان روان شناختی در جهت توانمندسازی روان شناختی و کاهش نگرش های ناکارآمد و اصلاح افکارغیرمنطقی زنان نابارور در کلینیک ها و مراکز درمانی ناباروری مورد توجه قرار گیرد.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
49 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال هویت جنسیتی، اختلالی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد مبتلا را با آسیب جدی مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 فرد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله درمان شناختی رفتاری را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه مشکلات بین فردی (بارخام، هاردی و استارتاپ، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی تأثیر معناداری داشته است(f= 45/27, p<0/001). میزان تاثیر آماری درمان شناختی- رفتاری بر مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی 64 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری با بهره گیری از فنونی همانند انجام تمرین های رفتاری، شناسایی باورهای بنیادی ناکارآمد و بکارگیری هیجانات افکار منطقی و کارآمد می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش مشکلات بین فردی افراد مبتلا به اختلال هویت جنسیتی مورد استفاده گیرد.
اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری بر کاهش علائم افسردگی، اجتناب شناختی رفتاری خانواده های دانشجویان شاهد و ایثارگر
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
75 - 84
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مشکلات و ناراحتی های روانی شایع بین فرزندان شاهد و ایثارگر، افسردگی و وجود نشانه های آن است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری برکاهش علائم افسردگی و اجتناب شناختی رفتاری دانشجویان فرزند شاهد و ایثارگر بود. روش: در یک طرح آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فعال سازی رفتاری و گروه کنترل قرار گرفتند. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان خانواده های شاهد و ایثارگر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه افسردگی و پرسشنامه اجتناب شناختی رفتاری بود. داده ها نیز به کمک تحلیل کواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش علائم افسردگی (0/01>F=11/26,P) و اجتناب شناختی رفتاری (F=7,P








