در دوره جاهلیت، حج و عمره به عنوان دو عبادت مستقل به شمار می-آمده و در دو زمان مختلف از سال (عمره در ماه رجب، و حج در ماه های حج) برگزار می شده است. پس از ظهور اسلام، این دو عبادت با همان وضع از سوی مردم انجام می پذیرفت تا آنکه در سال دهم هجری و در جریان حجه الوداع به فرمان پیامبر(ص)، عمره هم زمان با ادای مناسک حج برگزار و بر انجام توامان آن تا ابد تاکید شد. علی رغم تثبیت این حکم شرعی در روایات شیعه و سنی، در خصوص اصل تشریع عمره تمتع و نیز بقا یا نسخ آن اختلافاتی در روایات اهل سنت به چشم می خورد که این مقاله در صدد بررسی تطبیقی این موضوع در روایات شیعه و سنی و نیز داوری درباره اختلافات موجود است.
اختراعات دارویی، چالش برانگیزترین موضوع حقوق مالکیت فکری است؛ از یکسو کشورهای توسعه یافته و تولید کننده دارو با نگاهی اقتصادی، خواستار حمایت از محصولات مزبور و گسترش دایره حمایت شده اند و از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه با همراهی گروههای حقوق بشری بر این باورند که اعطای حقوق انحصاری به مخترعین دارویی، بر حق دسترسی بیماران به دارو تاثیر منفی گذارده است و لذا نگاه اقتصادی باید با نگاه حقوق بشری تعدیل شود، مخالفت هایی را مطرح ساخته اند. در این مقاله، نقاط چالش برانگیز میان اختراعات دارویی و حقوق بشر و تاثیر اندیشه های حقوق بشری بر آخرین تحولات حوزه دارو را تبیین و بررسی می نماییم.
هر تمدنی از دیدگاه نصر برای رسیدن به بالندگی، از کاستیها و فزونیهایش باید آگاه باشد. اسلام نیز هم در قالب دین و هم در قالب تمدن، از دید فرهنگ و آیین آسیبپذیر است. رویکردی که به ماهیت فراگیر این دین و تمدن و پایبندی مسلمانان به اصول ماندگارش آسیب میرساند، افزون بر «تقدسزدایی از فضای فرهنگی» که آسیبی فراگیر به شمار میآید، گونهای از گسست تاریخی و جغرافیایی از این پدیده در دو قرن گذشته است. از سوی دیگر، دین نهادی بنیادین و واقعیتی فرازمانی شمرده میشود که با مشکلاتی درباره ایمان دینی، ضرورت وجود شریعت و کارکرد آن روبروست و نهاد «اُمت اسلامی»؛ یعنی هویت مشترک مسلمانان با درافتادن اندیشههایی درباره هویتِ سرزمینی، نژادی و زبانی در کشورهای اسلامی، دچار دوگانگی و آسیب میشود و غرب به انگیزه «جهانیسازی فرهنگی»، دو طرح بنیادی را همزمان پی میگیرد: فراگیر ساختن «مدرنیته» و تهاجم به فرهنگ اسلامی.
توانمندسازی در مدیریت راهکار مهمی برای تغییر است که با هدف بهبود توانایی فردی و سازمانی اجرا می شود. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت توانمندسازها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان براساس الگوی سرآمد سازمانی بوده است. این پژوهش کاربردی و از دسته مطالعات توصیفی بوده که به صورت مقطعی انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل32 نفر از مدیران ستادی و معاونان آنها در مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1386 بود که به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه الگوی سرآمد سازمانی با 26 گویه بود که ضریب پایایی آن 97/0 به دست آمد. داده های پژوهش براساس 5 معیار مربوط به توانمندسازها جمع آوری شد، سپس تحلیل داده در سطح آمار توصیفی انجام گرفت و در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS و نرم افزار سرآمد سازمانی امتیاز هر کدام از عناصر مربوط به حوزه توانمندسازها براساس منطق رادار محاسبه شد. یافته ها نشان داد که مرکز توسعه مدیریت و تحول اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در زمینه معیارهای رهبری (60 درصد)، خط مشی و استراتژی (80 درصد)، کارکنان (60 درصد)، منابع و شرکاء (50 درصد) و فرآیندها (60 درصد) امتیاز و در مجموع از نظر معیار توانمندسازها، 238 امتیاز را به خود اختصاص داده است.