۱.
در این مقاله، نگارنده محترم به بحث پیرامون حقوق بشر از نگاه اسلام و غرب پرداختهاند . ابتدا در مبحث نخستبه برخى از مزیتهاى نظام حقوق بشر از منظر اسلام اشاره کرده و بهترین تعریف از نظام حقوقى بشر را تعریف فراگیر اسلام از آن دانسته و نظام حقوقى ارائه شده از سوى آن را برهانپذیر برشمردند . سپس به منظور تحقق و تامین حقوق بشر، با طرح پایههاى ضمانت اجرا و جایگاه ارزشهاى اخلاقى و با استناد به آیاتى از قرآن کریم و فراتر از دستنوشتههاى بشرى براى آن (حقوق بشر) ضمانت اجرایى ویژهاى قائل شدهاند و حقوق بشر در اسلام را برگرفته از قرآن کریم و مانند آن از انسجام، تناسب و سازگارى برخوردار دانستهاند .
در مبحث دوم نیز اعلامیه جهانى حقوق بشر را به عنوان محصول نظام حقوقى غرب مورد بررسى قرار داده و با ذکر دلایلى از کتاب و سنتبه علل و عوامل ناکامیها و وضعیت موجود آن و یادآورى نقش صهیونیزم و جریان حق وتو در ناکامیها و نابسامانیهاى حقوق جهانى بشر پرداختهاند .
در این بررسى، تنها به برخى از مزیتهاى نظام حقوق بشر در اسلام اشاره مىکنیم تا خطوط کلى مطلب روشن شود . سپس اعلامیه جهانى حقوق بشر را که محصول نظام حقوقى غرب است، به اختصار مورد بررسى قرار مىدهیم .
۲.
شبهات عقیدتى و کلامى از رایجترین بحثهایى است که امروزه در عرصه مباحث انتقادى دینى مطرح مىشود . پاسخگویى به این گونه شبهات در دفاع از دین از مهمترین وظایف دینپژوهان دینباور است . مباحثى که در چند سال اخیر از جانب نویسنده محترم آقاى دکتر سروش مطرح شده است نوعا جنبه انتقادى نسبتبه اینگونه باورها که قرنها از جانب متکلمان دینى پذیرفته شده است دارد . آنچه که در مقاله حاضر (به تعبیر بهتر مصاحبه) مطرح شده استبه نظر این جانب از صریحترین مقالات ایشان در همین عرصه است . در این بحث نویسنده به صراحتبه مباحثى اشاره مىکند که شاید در مقالات دیگر از طرح صریح آن پرهیز داشته است . در این مقاله به گونهاى مساله ختم نبوت و دوام و جاودانگى احکام و معارف اسلامى، جهانى و فراعصرى بودن اسلام و حتى آسمانى بودن قرآن و وحى و شریعت زیر سؤال رفته است در این مقاله کوشیدهایم با دیده انصاف و کاملا تحقیقى و استدلالى به موضوعات مطروحه در این مقاله بپردازیم .
۳.
نگارنده در این نوشتار بر آن است تا با طرح صور گوناگون شبهه برهانناپذیرى خداوند و بررسى مباحث استدلالى خداشناسى و رویکرد شهودى عارف و با یادآورى تلاشهاى علمى حکما و متکلمان اسلامى، این دیدگاه را رد نموده و شناخت عقلى و عرفتحصولى نسبتبه خداوند را ممکن و براهین اثبات ذات بارى تعالى را منطقى برشمارد . و نیز تفکر جدایى علم و ایمان (، عقل و دین و یا علم و دین) را پرورده دامان شبهه برهانناپذیرى خداوند دانسته است .
۴.
روشنفکران سده اخیر ایران پس از آشنایى با فرهنگ غربى و ورود آن به ایران، واکنشهاى متفاوتى را از خود نشان دادهاند . عدهاى بر این باور شدند که حرکتبه سمت الگوهاى صنعتى و فرهنگى غرب مىتواند جامعه ایرانى را به رشد و تعالى رسانده و به عظمت گذشته برگرداند . بنابراین، در علوم و فنون و در ابعاد ادارى و آموزشى با نگاه به غرب، اصلاحاتى را صورت دادند (غربگرایى .) دستهاى دیگر، راه پیشرفت و سعادت جامعه ایران را تقلید از غرب پنداشتند . با این نگاه، کوشیدند تا ایران را هم در شکل و هم در محتوا به سمت الگوهاى غرب سوق دهند (غربزدگى .) دسته سوم، ضمن تاکید بر نظام ارزشها، فرهنگ، تاریخ، دین، عقیده و ایدئولوژى خویش، راه حل اصولى براى رسیدن به سعادت و بهروزى را در نهضت «بازگشتبه خویشتن» معرفى کردهاند . جریان فکرى سوم خود به دو گروه تقسیم مىشود: اول آنان که به اخذ جنبههاى مثبت فرهنگ و تمدن غربى و رد جنبههاى منفى و استعمارى آن معتقد مىباشند . و دوم کسانى که به رد مطلق غرب و نفى یکسره غرب و تجدد معتقد هستند، البته گروه اول از جریان سوم، داراى طرفداران بیشتر بوده و موفق به تشکیل حکومت و جمهورى اسلامى شدند .
در این گزارش سعى شده است تا به برخى از مفاهیم، تاریخچه آشنایى روشنفکران ایرانى با غرب و تاثیرات آن بر ایران و واکنش سه جریان فکرى مذکور نسبتبه فرهنگ غربى به طور مختصر اشاره شود .
۵.
آنچه در ذیل مىآید نگاهى به زوایاى مختلف احیاى تفکر دینى در مکتب امام خمینى رحمه الله است . سلوک و روش ایشان در احیاى اندیشه اسلامى برگرفته از سنت و روش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در صدر اسلام یعنى انعکاس شیوه رفتارى او و نیز تاسى از رویه اهل بیت علیهم السلام بود . از مهمترین ویژگیهاى نهضتبزرگ احیاگرى امام خمینى رحمه الله تشخیص موانع و تحریفات عارض بر دین و جامعه دینى و ارائه راهکارهاى جدى و اهتمام در اجراى آنها بود . بازسازى تفکر دینى از ناحیه ایشان در دو حوزه نظرى و عملى صورت پذیرفت . بعضى از مؤلفههاى این بازسازى در عرصه نظرى احیاى قلمرو دین از حیث جامعیت آن نسبتبه تمامى شؤونات دنیوى و اخروى انسان و مبارزه با سکولاریزم است . تشکیل حکومت اسلامى، احیاى حج ابراهیمى و نماز جمعه نمونههایى از این بازسازى در حوزه عملى است .