۱.
یکى از محورهاى اصلى شبیخون فرهنگى دشمن، طرح شبهات در زمینه معارف و آموزههاى دینى مىباشد . از آنجا که دین، مدعى پىریزى یک حکومتبر مبناى ارزشها و احکام دینى است، این تهاجم در عرصه حکومت و سیاست دینى شدیدتر است . از این رو، نویسنده در این مقاله به نقد و بررسى شبهات سکولاریستى در عرصه دین، سیاست و حکومت پرداخته است .
طرح شبهات در زمینه معارف و آموزههاى دینى در سطح برخى از محافل فرهنگى به شکل گسترده و همهجانبه، یکى از مهمترین اهداف تهاجم فرهنگى دشمن به شمار مىرود . یکى از محورهاى اصلى این تهاجم، عرصه حکومت و سیاست دینى است . شدت این تهاجم در این عرصه نسبتبه بسیارى از عرصههاى دیگر بیشتر مىباشد . دلیل اصلى این تهاجم سنگین، این است که دین، مدعى پىریزى یک سیاست و حکومتبر مبناى باورها، ارزشها و احکام دینى است . دشمن به خوبى مىداند که با تشکیل چنین حکومت و سیاستى، جایى براى مطامع و منافع او باقى نمىماند . از این گذشته، ضدیت نظام دینى را با منافع استکبارى و مفاسد طاغوتى، بعد از تشکیل حکومت دینى در ایران در مقام عینیت و واقعیت تجربه کرده است . دلیل اصلى مخالفت پیوسته دشمنان داخلى و خارجى، با نظام مقدس جمهورى اسلامى همین است . ما در اینجا به نقد و بررسى پارهاى از شبهات سکولاریستى که در این عرصه (دین، سیاست و حکومت) مطرح شده است مىپردازیم .
۲.
امتیاز اساسى انسان، به اندیشه و تفکر اوست و هر چه اندیشمندتر باشد خصوصا اگر به آن عمل نماید، به کمالات انسانى خویش، فعلیتبخشیده است . به همین جهت، ادیان توحیدى و پیامبران عظیمالشان بر تعقل و تدبر در همه امور اساسى و از جمله طبیعت و نیز کتب منزل از ناحیه خداى متعال تاکید نمودهاند . ولى همیشه امور با ارزشتر و گرانبهاتر، در معرض خطرات جدىتر نیز مىباشند . از اساسىترین خطر اندیشه، انجام مغالطه در آن و باطل را در لباس حق پوشاندن است . این نوشتار سعى دارد گوشهاى از این خطر را برشمارد .
۳.
قیام کربلا، قیامى جامع الابعاد و جاودانه است که به دلیل لایهها و جنبههاى فراگیر و متکثرش تفسیرهاى مختلف مىپذیرد و مىتوان با رویکردهاى کلامى، فلسفى، عرفانى، تاریخى، فرهنگى و اجتماعى و سیاسى به آن نگریست .
بدیهى است در طول تاریخ علىرغم رویکردها و منظرهاى مختلف پردازش و تحلیل حادثه عاشورا، انحرافها و تحریفها، افراط و تفریطها و خبط و خطا نیز در تحلیل قیام عاشورا شده است که از جمله آن، افراط و تفریطهاى مربوط به تحلیل عقلانى محض یا عاشقانه و عارفانه صرف آن حادثه عظیم است و هر دو به نوبه خود پیامدهاى فکرى و اجتماعى منفى و آفات و آسیبهایى دارد .
این مقاله بر اساس پیش گفته یادشده بر آن است تا شبهه تضاد عقل و عشق در فهم شناخت، ارزیابى و تحلیل قیام حسین را نفى و تعاضد و همگرایى عقل و عشق را در نهضتحسین نشان دهد .
۴.
گروهى سعى کردهاند با دستآویز قرار دادن تعداد معدودى از دشمنان سرسخت صدر اسلام، با استناد به بخشهایى از تاریخ اسلام به صورت گزینشى و با تحلیلى نادرست، پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله را شخصى تروریست معرفى کنند . نویسنده در رد این مطلب ابتدا به شیوه تبلیغ پیامبرصلى الله علیه وآله که بر اساس هدایت فکرى و تقویت نیروى تفکر و اندیشه در مردم، همراه با رافت و رحمت استوار بود پرداخته، سپس مفهوم ترور را تبیین و با بررسى دقیق شرایط زمانى و مکانى این قتلها ثابت کرده است افرادى را که پیامبرصلى الله علیه وآله دستور قتلشان را صادر کرده است کسانى بودهاند که بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه مىکردهاند مانع پیشرفت اسلام و موجب سلب آسایش از جامعه اسلامى مىشدند و از آنجا که پیامبرصلى الله علیه وآله حاکم اسلامى و ماذون از طرف خدا بوده استبه خاطر حفظ جان مسلمانان و تامین امنیت آنها و برداشتن موانع پیشرفت اسلام آشکارا حکم اعدام این افراد را صادر فرمود .
۵.
یکى از مباحث مهمى که در چند دهه اخیر میان روشنفکران و نواندیشان از یک طرف و در میان اندیشمندان دینى از طرف دیگر به صورت جدى مطرح بوده، بحث «اصلاحگرى» مىباشد . آرا و اندیشههاى مختلفى در این باره مطرح شده است که موجب ابهام مفهوم «اصلاح» و اصلاحات گشته است .
بنابراین، نوشتار حاضر کوششى است در جهتشفاف سازى مفهوم اصلاحات و مشخص کردن مرزهاى اصلاحگرى از دیدگاه اسلامى و غربى و نقدى بر اصلاحات غربى از منظر تفکر و گفتمان اصلاحات دینى، به نظر نگارنده، اصلاحگرى امام على علیه السلام و همچنین اصلاحگرى امام حسین علیه السلام، دو الگوى اساسى در باب اصلاحگرى اسلامى مىباشد . از این رو، در این مقاله بیشترین تاکید در مورد اصلاحات اسلامى، بر اصلاحگرى آن دو بزرگوار باشد . این مقاله، پس از تعریف اصلاحات و ضرورت آن در تفکر دینى، به اندیشه اصلاحى در غرب و سپس به اصلاحات اسلامى مىپردازد و در ادامه، برخى از مهمترین ویژگیها و مؤلفههاى اصلاحات اسلامى (علوى - حسینى) و غربى بر مىشمارد . مهمترین مؤلفههاى اصلاحات غربى، «دین زدایى» ، «سکولاریزم» و «فردگرایى» ، مىباشد . در مقابل، در اصلاحات اسلامى، «اهتمام به دین» ، «نفى سکولاریزم و تشکیل حکومت دینى» و «حق محورى» از ویژگیهاى اصلى آن مىباشد .