۱.
مهمترین ویژگى قیامت در متون دینى ما «یوم الجزاء» بودن آن است. آنچه که از قیامت در اذهان ما پیش از هر چیز متبادر مىشود نیز همین ویژگى است. در ارتباط با این ویژگى اصلى قیامت شبهاتى مطرح شده است که برخى از آنها در مورد اصل نظام مجازات اخروى و برخى از آنها در مورد نوع مجازات و یا آموزههاى دیگر دینى در این رابطه است. در این مقاله به مهمترین اشکالات وارده در این زمینهها با رعایت اختصار پاسخ داده شده است.
۲.
آزادى موهبتى است الهى که خداى متعال به انسان عطا فرمود اما از آنجا که انسان موجودى ضعیف است، براى او هم حجت درونى (عقل) و هم حجت بیرونى (پیامبران) قرار داد تا انسان را به سوى کمال و اهداف عالیه الهى رهنمون سازند ولى در عین حال بشر در انتخاب راه صواب و خطا آزاد است. در این مقاله نویسنده با استفاده از آیات، روایات، سیره پیامبر صلىاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام ثابت مىکند اسلام نه تنها به پیروان خود، آزادى اظهار عقیده در تمامى عرصههاى عقیدتى، سیاسى و اجتماعى را مىدهد و کتمان حق را حرام و بیان حقایق را براى مردم واجب مىداند بلکه براى غیر مسلمانان قائل به آزادى بیان مىباشد و در این راستا در برخورد با اندیشههاى مخالف اسلام، دستور مىدهد که با حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن با آنها مناظره شود. اسلام علاوه بر آزادى نطق و بیان، آزادى قلم را نیز در این ردیف قرار داده است که البته آزادى قلم آمیخته با آزادى نطق و بیان مىباشد و هر یک ملازم دیگرى است. باید توجه داشت که اسلام در عین حالى که آزادى بیان و قلم را براى همگان، در جامعه اسلامى پذیرفته است ولى حدود و مقرراتى را براى آن مشخص کرد تا جامعه دچار هرج و مرج نگردد.
۳.
این مقاله، عهدهدار بحث تکامل عرفانى انسان بر محور آموزههاى قرآنى و مدار معارف اسلامى است. حرکت تکاملى انسان از «خود»؛ یعنى خود فطرى و ملکوتى، رحمانى و فطرى انسان آغاز مىشود و با خدا یا دیدار الهى پایان مىیابد. لازمه چنین حرکت استکمالى جوهرى، فقرشناسى وجودى، بیدارى و بینایى، درک و درد خدا داشتن، شریعت محورى، مجاهده مستمر با خواهشهاى نفسانى و مراقبت کامل، حب الهى، بندگى خالصانه خدا، نوسازى معنوى مداوم، بازشناسى و بازیابى همیشگى، هدفشناسى و هدفدارى است.
بدیهى است حرکت و شدن از خود به سوى خدا در حقیقت رسیدن به خود برتر و تکامل یافته و توسعه بخشیدن به حقیقت وجودى خود است و انسان متحرکِ متکامل، انسان به خود رسیده و کمال یافته و سعادتمند است و عصاره مقاله در این معناست که خداى سبحان در درون انسان است که آدمى با حرکت تکاملى از درون و حجابزدایى به آن دست مىیابد.
۴.
عدم درک صحیح نسبت به خاستگاه، عوامل و مؤلفههاى عقلانیت مدرن ـ که هر پدیده متافیزیکى را اعم از دین، خرافه و اسطوره، تنها به این دلیل که در مقوله آن نمىگنجد، نامعتبر اعلام مىکند ـ موجب خلطها و تشبیهات مع الفارق گردیده است. مقاله مورد نقدِ این نوشتار علاوه بر یک کاسه کردن اسلام با مسیحیت انحرافى، تجویز و توصیه مىکند که احکام و آموزههاى اسلام به دست عقلانیت مدرن تابوزدایى گردد. نوشتار حاضر ضمن پرداختن به نقاط ضعف آن مقاله، با تشریح ویژگیهاى عقل مدرن این الگوى پیشنهادى را مورد خدشه قرار داده و به جاى آن، بر عقلانیت اسلامى تأکید ورزیده است.
۵.
نوشتار حاضر در پى اثبات این معنا است که دین اسلام بر خلاف دین تحریف شده مسیحیت، داراى ویژگیهاى خاصى است که با ملاحظه آنها سکولار شدن دین اسلام غیر ممکن خواهد شد و حتى بر خلاف استراتژى مدرنیته مبنى بر عرفى کردن امر قدسى، این اسلامِ جامع و کامل است که به دنبال قدسى کردن تمامى شؤون حیات بشرى مىباشد.
۶.
یکى از راههاى حل تعارض علم و دین، تشکیک در حجیت معرفتشناختى تجربه و حس است که نویسنده محترم مقاله «اعتبار تئوریهاى علمى»(2) این رویکرد را برگزیده است. ناقد محترم در این نوشتار کوتاه در صدد است نشان دهد که چنین رویکردى منجر به تشکیک در خود دین نیز مىشود. بنابراین، راه حل مناسبى براى حل تعارض علم و دین نیست.
شایان ذکر است که چاپ این دست مقالات که در مقام نقد نویسندگان مجله رواق اندیشه مىباشد لزوما به معناى تأیید محتوى آن از سوى مجله نیست بلکه تنها به منظور ایجاد فضاى نقد و مناظره، چنین مقالاتى امکان چاپ مىیابند.
یکى از وظایفى که هر دینى بر عهده متدینان خود مىنهد، دفاع از آن دین است. این وظیفه در اسلام به نحو مؤکّد است؛ زیرا دین اسلام دین فطرت و عقل است. بنابراین، علاوه بر شرع اسلام، عقل و فطرت نیز این وظیفه را بر عهده مسلمین مىگذارد. یکى از وجوه دفاع از دین دفاع در برابر افکار و آراى رقیب است. متدین باید در برابر افکار و آراى رقیب بتواند چنان دفاعى از دین خود بنماید که معقولیت دیندارى خود را نشان دهد.
علم جدید غرب یکى از همین رقباى دین شمرده مىشود که از جهاتى چند، رقیب دین شمرده شد؛ از جمله:
1ـ ارائه توصیفى از واقعیات مغایر با توصیف دین از آنها؛
2ـ ادعاى ایجاد سعادت و بهشت دنیوى با تسریع در رشد تکنولوژى و تغییرات فوقالعاده در شیوه زندگى بشر.
در مقابل، متدینان به روشهاى مختلفى تلاش کردند در برابر این رقیب جدید و تازه نفس، از دین دفاع کنند و حتى به رقیب بتازند. یکى از قویترین و مهمترین این روشها خدشه در اعتبار تئورىهاى علمى است. در همین راستا، یکى از نویسندگان در مقاله «اعتبار تئوریهاى علمى» تلاش کرده است این اعتبار را زیر سؤال ببرد. وى با خدشه در اعتبار معرفت حسى و تجربى و با استمداد از آراى کوهن و فایرابند در فلسفه علم، در نهایت چنین نتیجه مىگیرد:
«از این جهت، وقتى که نظریات علمى، از اعتبار نظرى برخوردار نیستند، در صورتى که میان یک نظریه علمى با یک نظریه فلسفى، عرفانى، دینى،... تعارض مطرح شود، نمىتوان با اعتماد به آن نظریه علمى، نظریه رقیب را از صحنه خارج نموده و آن را باطل دانست.»(3)
وى براى این منظور استقراگرایى و ابطالگرایى را نقادى نموده و به آراى نسبىانگارانه کوهن و فایرابند نگاه مثبت دارد.
به نظر مىرسد این رویکرد به علم بیش از آن که به نفع دین باشد، به نفع رقباى دیگر دین، از قبیل اومانیسم و لیبرالیسم باشد. در این نقد به توضیح همین نکته مىپردازیم.
۷.
چندى است که در محافل سیاسى، سخن از لایحه «تبیین اختیارات ریاست جمهورى» در شمار یکى از بحث برانگیزترین مسائل داخلى قلمداد مىشود. مخالفین و موافقین در این زمینه به عرصههاى مختلف اطلاعرسانى از جمله «کتاب» گام نهادهاند. «منشور ملى ایرانیان و اختیارات رئیس جمهور» عنوان کتاب 117 صفحهاى مىباشد که در این باره به رشته تحریر در آمده است. مؤلف آن آقاى دکتر على ساروى بوده و انتشارات «بیان آزادى» نشر آن را به عهده گرفته و در پاییز 1381 مراحل مختلف آن را به اتمام رسانیده است. مؤلف، به بررسى لایحه یاد شده بویژه از دیدگاه حقوق و تطبیق آن با قانون اساسى و سایر قوانین مىپردازد. آنچه پیش روى دارید خلاصهاى از این کتاب است.