مقالات
حوزه های تخصصی:
موضوع همکاری بین دانشگاه و صنعت، برای دهه های متوالی، فکر سیاست گذاران و همچنین پژوهش گران را به خود مشغول کرده است. در کشور ما نیز، تلاش های زیادی، هم در زمینه نظری و هم در میدان عمل، به منظور شکل دهی به همکاری پویا و اثربخش میان دانشگاه و صنعت و به ویژه صنایع دفاعی، انجام گرفته است. اما، آن چه مشهود است، این است که هنوز همکاری علمی و فن آورانه مطلوب و مورد نظر میان دانشگاه و صنایع دفاعی شکل نگرفته است و گویا راه کارهای ارایه شده و سازوکارهای طراحی شده برای گذار از موانع و چالش های پیش رو، کم اثر مانده اند. به نظر می رسد که عدم کارایی و اثربخشی راه کارهای برون رفت از شرایط فعلی، به سطحی بودن راه-کارها ارتباط دارد، که خود ریشه در سطحی بودن تحلیل ها و موانع و چالش های شناسایی شده، دارد. این پژوهش، بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل علّی لایه ای (CLA) و بهره گیری از نظرات جمعی از خبرگان دانشگاه و صنایع دفاعی، ضمن شناسایی وضعیت موجود همکاری ها میان صنایع دفاعی و دانشگاه ها بر عمق تحلیل ها افزوده و به شناسایی وضعیت مطلوب در رابطه با همکاری دانشگاه و صنایع دفاعی پرداخته و راه کارها و سازوکارهایی را برای گذار ارایه کند. یافته های این پژوهش، در برگیرنده ی وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و سازوکارهای گذار در رابطه با همکاریهای علمی و فن آورانه صنایع دفاعی و دانشگاه ها در لایه های مختلف، یعنی لیتانی، علل نظام مند، گفتمان/جهان بینی و اسطوره ها/استعاره ها است.
طراحی الگوی اولویت گذاری پابرجا در صنایع راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش مرسوم اولویت گذاری در آینده پژوهی، روش فن آوری های کلیدی است. در این روش با دو معیار جذابیت و امکان پذیری و در فرآیندی خبره محور، گزینه هایی که از اولویت بیشتری برخوردار باشند، از یکدیگر تمیز داده می شوند. آن چه که نیاز به ابداع روشی نو را آشکار می کند، ابهام در میزان اثربخشی گزینه های برگزیده در مواجهه با «آینده های بدیل» است. به همین منظور، در این مقاله، با عنایت به این مهم، الگوی نوینی برای اولویت گذاری معرفی می شود. دستاورد این پژوهش، یک الگوی نوین اولویت گذاری به نام «اولویت گذاری پابرجا» است و روش شناسی پژوهش، روش شناسی ابداع یک الگوی جدید است. اولویت گذاری پابرجا، بر روش ها و مفاهیم آینده پژوهی، بنا نهاده شده است. اولویت گذاری پابرجا، عرصه ی نوآوری است و در نهایت آن، سبدی از گزینه ها معرفی می شود که در شرایط مختلف به کمک سازمان بیاید. بر اساس این الگو، فرآیند پژوهش، نسبت به زمان و منابع آن تعدیل می شود. هم چنین، اولویت گذاری پابرجا، ترکیب ی از تحلیل کمی و کیفی است. بن ابراین، با اولوی ت گذاری پابرجا و در پرتو درک چندگانه از آینده، ارزش راه کارها و سیاست های مختلف نمایان می شود. الگوی اولویت گذاری پابرجا، شامل نُه گام اساسی است که با مشارکت صاحب نظران و ذی نفعان مختلف پدید آمده و تکامل یافته است. مهم ترین یافته ی پژوهش، بهینه سازی و ارتقای کیفی این الگو، از طریق اجرای آن در میدان عمل و در یک صنعت راهبردی در حوزه ی دفاعی و در مورد سامانه های ضد بالگرد آزموده شده و به نتیجه ی مطلوب دست یافته است.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای مؤثر در مدیریت سبد کسب وکار سازمان های حاکمیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های مدیران ارشد سازمان های دولتی و حاکمیتی، استفاده از مدل های مناسب برای مدیریت سبد محصولات و تعیین ترکیب تولید سودآور محصولات با در نظر گرفتن محدودیت های قانونی و تضمین دست یابی به اهداف کلان دولتی است. تاکنون مدلی که بتواند دربرگیرندة شاخص های اصولی و جامع جهت مدیریت و تعیین ترکیب سبد کسب وکار در سازمان هایی نظیر سازمان صنایع دفاع باشد، ارایه نشده است. در این مقاله در گام نخست، شاخص های مؤثر در تدوین سبد کسب وکار ارایه می گردد؛ سپس شاخص های پیشنهادی، برای سازمان های حاکمیتی بومی سازی می شود. در گام بعد با استفاده از آزمون های آماری و روش های تصمیم گیری چند متغیره میزان اهمیت هر یک از شاخص ها تعیین و فهرست نهایی متغیرها تأیید می گردد. در نهایت، با استفاده از روش GE-مک کنزی، ماتریس سبد کسب وکار سازمان صنایع دفاع تدوین شده است. در این تحقیق علاوه بر ارایه ماتریس پرتفولیو سازمان مورد مطالعه، مشخص گردید که دو معیار استراتژیک بودن کالا و وابستگی آن به واردات، مهم ترین معیارهای مدنظر مدیران سازمان در تنوع بخشی کسب وکار هستند. rn
مطالعه ای تطبیقی در سنجش نقش دوسوتوانی سازمانی در عملکرد بنگاه های تولیدی و خدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تشدید رقابت و شتاب گرفتن سرعت تحولات، دوسوتوانی سازمانی عملکرد شرکت را تحت تاثیر قرار داده و به وسیله تلاش همزمان سازمان ها در بهره برداری و اکتشاف از فرصت های موجود، در محیط های پویا به دست می آید. دوسوتوانی سازمانی به عنوان توانایی برای هم ترازی و موفقیت در مدیریت تقاضاهای تجاری امروز و همزمان با آن، سازگاری با تغییرات محیطی، مطرح است. در این مقاله، تاثیر ابعاد دوسوتوانی سازمانی بر عملکرد در صنایع تولیدی و خدماتی بررسی شده است و همچنین نقش تعدیل گری پویایی های محیطی در رابطه بین ابعاد دوسوتوانی سازمانی و عملکرد در این دو صنعت مورد بررسی قرار گرفته است. داده های پژوهش، در بخش تولید از شرکت های تولیدی شهر صنعتی رشت و در بخش خدمات از فروشگاه های خرده فروشی شهر رشت گردآوری شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است که اطلاعات از طریق پرسش نامه جمع آوری شده و برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. یافته های پژوهش، نشان می دهند که در صنایع تولیدی و خدمات خرده فروشی، ابعاد دوسوتوانی سازمانی بر روی عملکرد تاثیرگذار هستند و پویایی های محیطی در رابطه بین ابعاد دوسوتوانی سازمانی و عملکرد در شرکت های تولیدی، نمی تواند نقش تعدیل گر را ایفا کند، اما راب طه بین بعد اکتشاف و عملکرد را در شرکت های خرده فروشی تعدیل می-کند.
تحلیل کیفی رویکردهای تبیین نزدیک بینی سیاستی در صنعت خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی کلی به حوزه خط مشی گذاری، مشخص می شود که به علت ماهیت بین رشته ای آن، اندیشمندان و صاحب نظران با نگاه بنگاه های متفاوت علمی به آن پرداخته اند. یکی از چالش های خط مشی گذاران، به طور عام و صنعت خودرو به طور خاص، بروز پدیده ای به نام نزدیک بینی سیاستی است. در این پژوهش، تلاش گردیده که با تعمیق نگاه در بررسی بیماری نزدیک بینی سیاستی، ابعاد این موضوع از منظر سایر علوم انسانی نیز مورد تحقیق قرار گیرد. بر این اساس در این مقاله ابتدا به تبیین نزدیک بینی سیاستی پرداخته و سپس ادبیات موجود در خصوص این آسیب با دقت نظر در دیدگاه های مختلفی که از سوی اندیشمندان رشته هایی نظیر جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، اقتصاد سیاسی و تحلیل گران سیستم تبیین شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان با تحلیل کیفی رویکردهای ارائه شده در حوزه های مذکور به منطق گونه شناسی این رویکردها اشاره گردیده است. با مقایسه رویکردهای تبیین نزدیک بینی سیاستی در صنعت خودرو، عدم توجه به دو مؤلفه ویژگی شخصیت خط مشی گذار و همچنین ویژگی های صنعت مشخص گردید و پیشنهاد می گردد که علاوه بر رویکردهای پنج گانه از بعد روان شناسانه و نیز جذابیت های صنعت در تبیین چرایی نزدیک بینی استفاده شود.
شناخت الگوهای ذهنی خبرگان دستگاه های اجرایی کشور: ارتقا یا عدم ارتقای بهره وری منابع انسانی بخش دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلید بهره وری منابع انسانی، شناسایی، استخدام و حفظ کارکنان تعالی یافته است که برای رسیدن به هدف ارتقای بهره وری، ارزش خود را به عنوان شریک راهبردی سازمان به اثبات رسانده اند. هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت و درک دیدگاه ها و الگوهای ذهنی خبرگان دستگاه های اجرایی کشور درباره عوامل اثرگذار در بهره وری منابع انسانی است. دیدگاه ها و برداشت های متکثر و متفاوت از جایگاه بهره-وری منابع انسانی و عوامل اثرگذار در ارتقای آن و به خصوص نبود تعریف و دسته بندی جامع و دقیق از عوامل اثرگذار از نظر خبرگان دستگاه های اجرایی کشور، سبب شده است تا از روش ترکیبی کیو، برای شناخت و درک دقیق تر دیدگاه ها و نگرش ها و نیز تبیین جامع تر استفاده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد از بُعد نظری، یازده الگوی ذهنی کشف شده، گونه های متمایز الگوهای تفکر و ادراکات خبرگان سازمان ها و دستگاه های اجرایی کشور درباره عوامل اثرگذار در بهره وری منابع انسانی است. پیشنهادهای پژوهش نیز در دو حیطه کاربردی و پژوهشی با هدف ارایه راهبردهایی برای ایجاد سیاست های توافقی و برای هماهنگی بهتر و اقدام عملی تر و کارآمدتر در عرصه ارتقای بهره وری منابع انسانی کشور ارایه شده است.