مطالب مرتبط با کلیدواژه

کنش ورزی


۱.

فهم پدیدارشناختی چندهمسری در میان بلوچ های ساکن شهرستان چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استراتژی های مقاومت اهل سنت چابهار چندهمسری کنش ورزی قوم بلوچ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۳۰۰
این مطالعه پدیدارشناختی در پی آن است تا با بررسی علت های گسترش چندهمسری در میان بلوچ های ساکن چابهار، به طرح این پرسش بپردازد که علی رغم تحولات توسعه ای اخیر در این شهرستان، پدیده چندهمسری چگونه توانسته همچنان خود را بازتولید کند. از سویی دیگر، آیا اساساً زنان بلوچ تمایل و نیز امکان مقاومت در برابر ساختار چندهمسری را دارند یا صرفاً این شرایط را پذیرفته اند؟ بر اساس نتایج این پژوهش، چندهمسری یا به عبارتی چندزنی در بلوچستان امری کاملاً پذیرفته شده و جاافتاده است، چراکه در بسیاری موارد تعداد فرزندان و در نتیجه قدرت اجتماعی و اقتصادی خانواده، تیره و نهایتاً طایفه را افزایش می دهد. این امر را باید در برابر موقعیت زنان بلوچ در سلسله مراتب اجتماعی و اقتصادی، وابستگی مالی آن ها، عدم حمایت حقوقی از طلاق و جدایی زن و فقدان پشتیبانی های اجتماعی قرار داد. به علاوه گستردگی این الگوی خانوادگی بیشتر از آنکه ناشی از سن و سال و یا میزان ثروتمندی مردان باشد، زمینه و ریشه های فرهنگی دارد و آن را نمی توان به یک تیره یا طایفه یا طبقه اجتماعی خاص محدود دانست. در مورد پرسش دوم نیز یافته های تحقیق نشان داد که با وجود آنکه تصمیم به چندهمسری، معمولاً تصمیمی یک طرفه و از طرف مردان است، اما زنان نیز در این میدان عاملانی صرفاً منفعل و پذیرا نیستند، چراکه استراتژی های مبتنی بر جبران و انتقام مراتبی از کنش ورزی را به آن ها عطا کرده تا در برابر این ساختار خانوادگی به مقاومت خاموش و غیررسمی دست زنند.
۲.

فرهنگ هواداری زنان در فوتبال ایران؛ انگیزه ها، سبک ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان هواداری فوتبال استادیوم کنش ورزی کلیشه های جنسیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۶۹
هواداری زنان در فوتبال از موضوعات مغفول پژوهش در علوم اجتماعی است. معمولاً زنان در پژوهش های جامعه شناختی پیرامون فوتبال نادیده انگاشته می شوند. نگاه عامهٔ مردم بر این است که زنان هواداران واقعی و اصیل این ورزش نیستند و میدان این ورزش، میدانی مردانه و متعلق به مردان است. هواداری زنان ایرانی به مراتب سخت تر و دشوارتر نیز می شود؛ زیرا آن ها در گفتمان عمومی در جرگهٔ هواداران فوتبال به شمار نمی آیند. میدانی از آن خود و برای کنش ورزی های مستقل ندارند و با محدودیت ورود به استادیوم ها مواجه هستند. زنان هوادار ایرانی سال هاست با به کارگیری اشکال متفاوت و گوناگونی از کنش و مقاومت، در تلاش اند چیزی بیش از هوادارانی خاموش و نامرئی باشند. مقالهٔ حاضر با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های کیفی حاصل از سی مصاحبه با زنان ایرانی هوادار فوتبال، به دنبال شناسایی انگیزه های ورود زنان به میدان ورزشی فوتبال است و شیوه های بروز هواداری آن ها و نیز چالش هایی که در این مسیر با آن روبه رو هستند را بررسی می کند. نتایج نشان می دهد محرومیت زنان از حضور در استادیوم ها، آن ها را به شیوه هایی جایگزین برای بروز کنش های هوادارانه می کشاند. در این مسیر، زنان ایرانی هوادار فوتبال با کلیشه های جنیست زده و تبعیض آمیز زیادی مواجه هستند که در هر برهه به شکلی متفاوت خود را نمایان می سازد.
۳.

استعمار: ساخت آگاهی تاریخی، نظم نوین و صورت بندی کنش ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: استعمار درک تاریخی نظام معرفتی نظم نوین کنش ورزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۸
استعمار پدیده ای است که با شعار عمران و آبادانی آغاز و در نهایت منجر به تسلط سیاسی و بهره برداری اقتصادی شد. این پدیده رویکردی ذات انگارانه در پیش گرفت و مبتنی بر اعمال قدرت و ایجاد نظم نوین سامان یافت. ازاین رو پدیده استعمار به دنبال آن برآمد روابط ابژگانی-سوژه گانی را در قالب جوامع استعمارگر و مستعمره شده نهادینه کند و سایر جوامع را در قالب این الگوی معرفتی قرار دهد. این پدیده از وجوه گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است اما چگونگی تبدیل روند عینی استعمار به الگوی اندیشه ای و جایابی آن در ساختار آگاهی که از آن به عنوان استعمار ذهن یاد شده است و تاثیر آن در کنش ورزی جوامع در مطالعات پیشین صورتبندی نشده است. ازاین رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که فرایند استعمار بر چه بنیان های تاریخی ابتناء دارد، چگونه آگاهی تاریخی را شکل می دهد و کنش های انسانی را چگونه صورتبندی کرده است. بر اساس مطالعه صورت گرفته می توان اشاره داشت که استعمارگران از طریق تبیین هویت تاریخی جوامع مستعمره بر اساس مولفه های تاریخی خاص، آن ها را به جوامع پیرامون تبدیل و از این طریق امکان ساخت هویت را از آن ها سلب کردند. این امر موجب شد تا جوامع مستعمره شده نتوانند به کنش مقابل دست زنند چراکه هویت و جایگاه خود را بر اساس درک تاریخی شکل یافته توسط استعمارگران و در ارتباط با آن ها جستجو می کردند اما با گذار از این فرایند و تبیین هویت مستقل خود و برساخت درک تاریخی توانستند کنش های خود را صورتبندی جدیدی ببخشند.