دانشگاه تهران، نخستین و بزرگترین نهاد آموزش عالی مدرن در ایران، تا کنون موضوع تحلیلها و توصیفهای بسیار بوده است. بسیاری از این تحلیلها، معطوف به چرایی و چگونگی و زمینهها و جریانهای مؤثر در تأسیس این نهاد بوده است. کم نبودهاند افرادی که اصرار داشتهاند خود را در داستان تولد دانشگاه تهران سهیم سازند. بااینحال، نمیتوان برآمدن چنین نهاد مهمی را به دغدغهها و پیگیریهای فردی و یا یک یا چند زمینه محدود فروکاست. عطف به این مهم، نوشتار پیشرو، چرایی و چگونگی تأسیس دانشگاه تهران را در میانه دو گفتمان «ترقی» و «مدرنیته ایرانی» با نمایندگی عبدالحسین تیمورتاش و محمدعلی فروغی به بحث گذاشته است. بر این اساس، نوشتار پیشرو، با رویکرد تاریخی و تحلیلی، اقوال و اقدامات و رویدادهای ده سال نخست حکومت پهلوی را عطف به توسعه آموزش عالی (تعلیمات عالیه) مورد واکاوی و تحلیل قرار داده است تا نشان دهد چرا گفتمان ترقی با نگاهی به ایجاد دارالفنونی محدود و کوچک در اندیشه تیمورتاش و یاران او، در نهایت جای خود را به گفتمان مدرنیته ایرانی با نگاهی به ایجاد دانشگاهی بزرگ با شعبات متعدد در اندیشه فروغی و اندیشمندان گرد او داد؛ گفتمانی که مبنای تأسیس دانشگاه تهران قرار گرفت تا پس از تأسیس، خود نیز به ایجاد محتوای این گفتمان کمک کند.