در آغاز مقاله، در مورد مبانی نظری ارتباط بهداشت و توسعه و اهمیت منابع انسانی درفرایند توسعه بحث میشود و بر لزوم توجه به بعد انسانی در فرایند تعدیل تأکید میگردد. دراین مبحث، توسعه انسانی فرایندی است از گسترش گزینههای مردم و مهمترین این گزینهها،عبارتند از: برخورداری از عمر طولانی و سالم، دسترسی به آموزش و پرورش و بهرهمندی ازسطح زندگی مناسب. در ادامه، با تأکید بر اولویت بهداشت بر درمان، عملکرد برنامه پنجسالهاول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بررسی میگردد و با ذکرنارساییهای موجود، نتیجهگیری میشود که اگر در ایران، نیمی از بودجههایی که از محل منابعدولتی صرف ساخت و ساز بیمارستانها میشود، فقط برای مدت پنج سال صرف بهداشت وایجاد لولهکشی آب سالم در روستاها و شهرهای کوچک شود، اثری به مراتب بهتر در حرکتتوسعه، به جای میگذارد. برای تحقق این امر، باید با تحول در برنامههای کلان دولت، یک نظامکارآمد بهداشتی طراحی و اجرا شود.
برنامهریزی توسعه جامع جوامع محلی، موضوعی است که همراه با پیدایش مفهومتوسعه نمود یافته و در دو دهه 1960 و 1970 بیشترین توجهات را به خود جلب نموده است.کمبود منابع انسانی برای برنامهریزی در سطح روستا، ظرفیت مدیریتی اندک و دانش و تجربهناکافی، سازمان بهرهوری آسیا را بر آن داشت تا برای انتقال تجربیات و کمک به کشورهای عضوو برای تقویت برنامههای فقرزدایی، ایجاد اشتغال و مشارکت بیشتر زنان برنامه توسعه جامعجوامع محلی را در سال 1996 بنیان نهد. برای تدارک این برنامه، دو گردهمایی مقدماتی درسالهای 1996 و 1997 برگزار شد "چارچوب برنامه و سیاستها" و "راهبردهای توسعه جامعجوامع محلی" بررسی گردید و مقرر شد که یک همایش آموزشی هم برگزار گردد. این همایشدر سال 1997 در (بنگلادش) با حضور 15 نماینده کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه تشکیلگردید. برنامه همایش بیشتر در زمینه توسعه روستایی با هدف فقرزدایی، جلب مشارکت مردم درتوسعه روستا، تأمین اجتماعی و بهرهگیری از استعدادهای مناطق روستایی برای سرمایهگذاریو حفظ جمعیت در روستاها اختصاص به بحث و نظر گذاشته شد. برای واژه جامع در این گردهمایی تفسیرهای متنوعی ارائه شد. جامعیت بخشی به معنایتوسعه متوازن بخشهای اقتصادی، از قبیل صنعت و کشاورزی است. از جامعیت تابعی، مفهومهماهنگی دستگاههای اجرایی برداشت میشود. جامعیت برنامههای اجرایی، در برگیرندهمفهوم همراهی ساخت زیربناها با تأمین خدمات اجرایی است. روشهای برنامهریزی درشکلهای بالا و پایین، پایین و بالا، مختلط و با مشارکت مردم اعمال شده است. امروزه در مورد مشارکت مردم در همه امور یک اصل شناخته شده و عامل مؤثر موفقیتبرنامههای توسعه در سراسر جهان پذیرفته شده است. این اقبال به ویژه در سطح جوامع محلیعینیت یافته و توانمندی جامعه محلی، شامل تقویت ظرفیتهای نهادی و مردمی و تجهیز منابعرا مورد تأکید قرار میدهد. در این صورت لازم است که برنامهریزان، سیاستگذاران، مجریان، عوامل محلی، مربیان،کارگزاران، سازمانهای غیردولتی و رهبران جامعه محلی، در مورد مشارکت در این امر توجیهشوند و نسبت به آن متعهد گردند.
الگوهای فکری مسلط در توسعه اقتصادی، نوعی تقسیم نهادی مصنوعی میانبازارهای خودانگیخته و دولتهای ابزاری ایجاد کردهاند. رهنمودهای سیاستی متضاد، پدیدارگشته و تثبیت شدهاند. این مقاله، در پی آن است که با بازنگری در نقش کارآفرینی در توسعهاقتصادی، هر دوی این رویکردها را به چالش فرا خواند. این مقاله با پذیرش دیدگاهی تکاملی،بحث میکند که نظام ملی کارآفرینی منجر به پیدایش چارچوب مناسبی برای ترکیبفرایندهای خلاق و مخربی میشود که ذاتی کارآفرینی است، و تنوع نهادی، ویژگی توسعهاقتصادی موفق است. در این مقاله، این بحث با مقایسه تجربههای توسعه در سوئد و کره جنوبیانجام میپذیرد.