فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۴۶۹ مورد.
نگاهی به علل شکل گیری اقتصاد سیاسی نفت و گاز در خلیج فارس و استراتژی کشورهای صنعتی در قبال آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرضه مطمئن و پایدار انرژی طی چند دهه اخیر، یکی از چالش های اصلی کشورهای صنعتی بوده است. همچنین سایر کشورها، نظیر اقتصادهای نوظهور آسیایی و کشورهای آمریکای لاتین نیز در کنار کشورهای غربی به نقش و اهمیت انرژی پی برده اند. در این میان، نفت و گاز به دلایل متعدد از جمله: میزان سهولت در دسترسی، ارزش حرارتی بالا و ارزانی نسبت به سایر انرژی ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. در این مقاله با نگاهی به توزیع جغرافیایی ذخایر و مصرف نفت خام و گاز طبیعی در مناطق مختلف جهان، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دلایل شکل گیری اقتصاد سیاسی نفت و گاز در منطقه خلیج فارس پرداخته می شود. همچنین پس از ذکر مهم ترین دلایل شکل گیری اقتصاد سیاسی نفت و گاز در این منطقه به تبیین اصلی ترین راهبرد های کشورهای صنعتی برای حفظ امنیت عرضه انرژی و مقابله با تبعات توزیع جغرافیایی ذخایر نفت و گاز پرداخته می شود. نتایج حاکی از آن است که بعد از شوک های نفتی دهه 70، راهبرد اصلی کشورهای صنعتی جهت حفظ امنیت عرضه انرژی استفاده از راهبرد تنوع بخشی به مبادی عرضه نفت و گاز بوده است
نرخهای موازی ارز در کشورهای در حال توسعه
حوزههای تخصصی:
نرخهای ارز دوگانه و بازار سیاه ارز در کشورهای در حال توسعه عمومیت داشته، ومجموعه شواهد بسیاری در مورد اثر نظامهای موازی ارز بر عملکرد اقتصاد کلان این کشورها،در دسترس است. در این مقاله، یک سنخ شناسی ساده از انواع نظامهای موازی ارز ارائهمینماییم و در مورد چگونگی ایجاد آنها بحث میکنیم و این نکته را پی میگیریم که چرا درمیان شقوق مختلف، کشورها این ترتیبات را انتخاب میکنند. همچنین توانایی بازارهای موازیارز در حفاظت از ذخایر بینالمللی و قیمتهای داخلی از تکانههایی که به تراز پرداختها واردمیآید را میسنجیم و با بررسی نتایج حاصل از مطالعات موردی انجام شده برای هشت کشورمختلف، در مورد موضوعهایی از قبیل چگونگی تعیین مابهالتفاوت نرخ ارز در کوتاهمدت وبلندمدت، رابطه بین مابهالتفاوت و معاملات غیرقانونی، و اثر مالی نرخهای موازی بحثمیکنیم. افزون بر آن، تجربه آن دسته از کشورها را که برای یکسانسازی بازار ارز خودکوشیدهاند را با یکدیگر مقایسه مینماییم و پیامد سیاستهای مختلف را بررسی میکنیم.
جهانی شدن و تغییر ساختاری در الگوی تولید
حوزههای تخصصی:
وجه اشتراک اکثر تعاریفی که از جهانی شدن به عمل آمده ، حذف استبداد جغرافیا از عرصه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی است . منظور از استبداد جغرافیا ، مقید بودن فرایند تولید به محدوده خاص مکانی ، فضایی یا به طور کلی جغرافیایی است . علت گرایش به حذف جغرافیا را باید در تحولات ذاتی نظام سرمایه داری و گرایش به فراگستری سرمایه جستجو کرد . شکستن پوسته های مکانی راهی است که سرمایه در مواحه ب بحران های پیش روی خود اتخاذ می کند .
از بحران بزرگ دهه 1930 که بگذریم ، نظام سرمایه داری در مقابله با بحران های بعدی به چهار راه حل کاهش هزینه ها ، افزایش بهره وری ،گسترش بازار ، و تغییرات نهادی در سازمان تولید روی آورده است . در این مقاله دو راه حل آخر ، یعنی گسترش بازار و تغییرات نهادی در سازمان تولید ، مورد بررسی خواهند گرفت .
فرار مغزها
تجارت و اشتغال
حوزههای تخصصی:
اثرات یکپارچگی منطقه ای و جهانی برسرمایه گذاری مستقیم خارجیدر کشورهای حوزه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند جهانی شدن روابط تجاری و سرمایه گذاری بین کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه در قالب یکپارچگی های منطقه ای و جهانی گسترش یافته که اثرات متفاوتی در مناطق محتلف جهان حاصل شده است. هدف مقاله حاضر بررسی تاثیر یکپارچگی بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای حوزه خلیج فارس بوده که عمدتا نفت خیز هستند. بدین لحاظ یک الگوی اقتصاد سنجی سرمایه گذاری خارجی در محیط داده های تابلویی تصریح شده است که در برآورد آن از داده های اقتصادی این کشورها طی دوره 2008-2001 استفاده شده است. نتایج تجربی نشان می-دهند که یکپارچگی های منطقه ای سبب افزایش جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای حوزه خلیج فارس می شود. همچنین نتایج حاکی از اثرگذاری منفی تفاوت های فرهنگی و زبانی بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای حوزه خلیج فارس است.
گات موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت(قسمت دوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و برآورد پتانسیل ساده تجاری میان ایران و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای(SCO)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های توسعه تجارت خارجی هر کشور، شناخت دقیق پتانسیل های اقتصادی- تجاری شرکای تجاری عمده و راه های رساندن حجم و ترکیب تجارت خارجی اعم از صادرات و واردات به سطح مطلوب آن است. بر این اساس، در این تحقیق، از بین روش های مختلف برآورد پتانسیل تجاری، از روش «برآورد ساده با استفاده از آزمون مشابهت» استفاده شده است. مهم ترین متغیرهای مورد بررسی، حجم مبادلات غیرنفتی بین ایران و کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای [1] و معرفی کالاهای پتانسیل دار غیرنفتی در تجارت ایران با این کشورها است. این مقاله به دنبال تعیین پتانسیل تجاری غیرنفتی ایران با کشورهای عضو این سازمان بر اساس کدهای شش رقمی HS [2] در دوره زمانی 2007-2003 می باشد. هم چنین برای تعیین درجه تشابه صادرات و واردات غیرنفتی ایران با کشورهای عضو این سازمان و نیز جهت تعیین پتانسیل معمولی، شاخص کسینوس [3] مورد استفاده قرار گرفته است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که درجه تشابه صادرات و واردات غیرنفتی بین ایران و کشورهای عضو شانگهای بسیار کم می باشد. هم چنین، نتایج برآورد ساده پتانسیل تجاری نشان داد که ایران بیشترین پتانسیل تجاری غیرنفتی را در میان کشورهای عضو شانگهای طی سال های مورد بررسی، با کشور چین و سپس به ترتیب با کشورهای روسیه و هند داشته است. از طرف دیگر، ایران در تجارت غیرنفتی خود با برخی کشورهای عضو سازمان شانگهای- به خصوص سه کشور مهم چین و روسیه و هند- از پتانسیل تجاری غیرنفتی خود به طور کامل استفاده نکرده و هنوز ظرفیت بلااستفاده وجود دارد.
عوامل موثر بر توان رقابت اقتصاد ایران
حوزههای تخصصی:
تأثیر نوسان در صادرات بر اقتصاد کشورهای در حال توسعه
حوزههای تخصصی:
این مقاله تأثیر نوسان در دریافتهای ارزی را بر اقتصاد 57 کشور در حال توسعه و 20کشور توسعه یافته در طول دوره 1987-1960 مورد بررسی قرار میدهد. نتیجه بررسی، نشانمیدهد که بیثباتی در صادرات کشورهای در حال توسعه خیلی بیشتر از کشورهای توسعه یافتهاست; همچنین طی این مدت افزایش هم یافته است، در حالی که این بیثباتی در کشورهایتوسعه یافته کاهش یافته است. محاسبه ما همچنین نشان میدهد که بیثباتی صادراتکشورهای در حال توسعه با بیثباتی در هر دو مورد قیمت و مقدار همراه بوده و از منابع عرضهو تقاضا منشأ گرفته است، و از این طریق، بر رشد صادرات و درآمد آنها تأثیر گذاشته است.بیثباتی در صادرات یک عارضه اقتصادی است که فقط در کشورهای در حال توسعه رخمیدهد. اما این موضوع، دال بر آن نیست که این کشورها نباید در راه افزایش دریافتیهای ارزیخود بکوشند، همچنین حاکی از آن نیست که آنها نباید به دریافتیهای صادراتی اهمیت بدهند یاآن را به عنوان یک منبع مهم وجوه سرمایهگذاری در نظر نگیرند یا به وامهای خارجی رویآورند. بلکه مقصود آن است که کشورهای در حال توسعه باید اصلاحات و تغییرات ساختاریلازم را در اقتصاد خود پدید آورند و موانع و مشکلات موجود در تقاضا و عرضه صادرات خودرا بر طرف سازند; و پس از آن، بکوشند دریافتیهای ارزی خود را افزایش دهند.