ایل شاهسون یکی از بزرگترین ایل های ایران است که پس از شکل گیری در دوره صفویه، دشت مغان و دامنه های سبلان را برای قشلاق و ییلاق خود برگزیدند. در دوره قاجاریه، سرزمین اصلی شاهسون ها در دشت مغان یک بار به دلیل اشغال مراتع قشلاقی آنها در جنگ های ایران و روس و بار دیگر به دلیل فشارهای متعدد سیاسی دولت روسیه دچار تغییر گردید. این مقاله بر آن است تا بر اساس گردآوری داده های مرتبط با ایل شاهسون از منابع و اسناد آرشیوی و با استفاده از روش تحقیق تاریخی، تغییرات سرزمینی و کوچ های اجباری ایل شاهسون را بر اساس تاثیرات عوامل سیاسی مورد بررسی قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که از دست رفتن مراتع قشلاقی(در بخش شمالی دشت مغان)، رقابت حکام محلی در سلطه بر ایلات، از دست رفتن بازارهای فروش تولیدات دامی در شهرهای مستقر در دشت مغان، اخذ مالیات اضافی، ضعف دولت مرکزی و تشویق دولت روسیه به غارتگری طوایف قدرتمند مرزی برای تحت فشار قرار دادن دولت ایران، درگیری های مرزی طوایف قدرتمند شاهسون و سپس بسته شدن مرزها، از عمده ترین دلایل جابجایی های سرزمینی طوایف گوناگون ایل شاهسون در دوره مورد نظر و ظهور وضعیت های بعدی استقرار آن طوایف در قشلاق های اختصاص یافته از سوی دولت ایران بود.
پس از شهریور 1320/1941، عرصه ی فعالیت برای گروه های مختلف جامعه ی ایران، از جمله نیروهای مذهبی و حزب توده مهیا شد. از سوی دیگر ترس از قدرت یافتن حزب توده، محمدرضا شاه را بر آن داشت که به جای مخالفت با مذهب، در جهت تقویت قوای مذهبی برآید. این تحولات، موجب به صحنه آمدن دوباره روحانیت شد. در کنار فعالیت روحانیون پایتخت، در شهرستان ها نیز عملکرد آن ها قابل توجه بود. این مسئله در مورد شهر اصفهان که روحانیون از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند، اهمیت بیشتری می یابد. مقاله ی حاضر بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که روحانیون اصفهان تا چه اندازه در بالا بردن سطح آگاهی مردم تأثیر داشته یا می توانستند داشته باشند؟
بر اساس یافته های پژوهش، عمده ی فعالیت های فرهنگی و اجتماعی روحانیون و نیروهای مذهبی اصفهان از 1325/1946، به برخورد با فساد و فحشاء، تبلیغات علیه بهائیان، جلوگیری از انتشار افکار کسروی و کمونیستی در بین جوانان، محدود شده بود. ولی در زمینه ی آموزش و پرورش و ارتقاء سطح آگاهی مردم آنچنان که انتظار می رفت، نتوانستند دستاورد قابل توجهی داشته باشند.