فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ناباروری، یک بحران پیچیده در زندگی زوج های نابارور محسوب می شود. واکنش نسبت به ناباروری با عکس العمل های روان شناختی منفی از جمله افسردگی، بی کفایتی شخصی، اختلال های زناشویی و مشکلات ارتباطی و... مشاهده می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی زنان نابارور تحت درمان با روش کمک باروری IUI شهر مشهد انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) است. بدین منظور، از بین زنان نابارور مراجعه کننده به کلینیک ناباروری نوین شهر مشهد جهت درمان با روش کمک باروری IUI (Intra Uterine Insemination )، 60 نفر از افراد داوطلب توسط پرسش نامه افسردگی بک (Beck Depression Inventory ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، 40 نفر از آن ها به صورت تصادفی ساده انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمایش، مداخله های واقعیت درمانی طی 8 جلسه نود دقیقه ای اجرا شد. اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در پایان دوره درمان و قبل از انجام عمل IUI، مجدداً مورد پس آزمون قرار گرفتند. نتایج با شاخص های آماری (مانند آزمون tدر گروه های مستقل و تحلیل کوواریانس) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخله های واقعیت درمانی در کاهش افسردگی آزمودنی های گروه آزمایش به طور معنی داری (05/0p<) مؤثر بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به تأثیر مثبت واقعیت درمانی بر کاهش افسردگی زنان نابارور تحت درمان با روش کمک باروری IUI، این رویکرد جهت کاهش اختلال های روان شناختی این گروه از زنان و هم چنین بهبود کیفیت زندگی آن ها توصیه می شود.
بررسی مؤلفه های روان شناختی در فرایند حل مسئله علوم اجتماعی در دانش آموزان دختر پایه سوم متوسطه و دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در این پژوهش فرآیند حل مسئله علوم اجتماعی و نقش مولفههای روان شناختی – دانش حیطه خاص و دانش ساختاری، دانش فراشناختی، مهارتهای استدلالی و نگرش دانشآموزان نسبت به حیطه علوم اجتماعی در حل مسئله علوم اجتماعی – در دو حیطه موضوعی تساوی جنسیت و صلح مورد بررسی قرار گرفت.
هجده دانشآموز دختر پایه سوم متوسطه و دوره پیش دانشگاهی رشته علوم انسانی شهر تهران از طبقات اجتماعی – فرهنگی بالا، متوسط و پایین (بر حسب تحصیلات والدین) انتخاب گردیدند. دادهها با استفاده از مصاحبه جمع آوری گردید، بنابراین روش تحقیق کیفی بوده است.
یافتهها نشان داد دانشآموزان با عملکرد موفق در حل مسئله در مولفهی دانش حیطه خاص و دانش ساختاری، دانش فراشناختی و مهارتهای استدلالی عملکرد بالایی داشتند، در حالیکه دانشآموزان با عملکرد ناموفق در تمامی مولفههای مذکور عملکردی پایین داشتند. در مولفه نگرش بین دانشآموزان با عملکرد بالا، متوسط و پایین تفاوت قابل ملاحظهای مشاهده نگردید. نکته قابل ذکر تفاوت قابل ملاحظه عملکرد دانشآموزان در حل مسئله صلح نسبت به مسئله تساوی جنسیت بوده است. بررسی یافتهها نمایانگر تعامل پیچیدهی عوامل روان شناختی اعم از عوامل شناختی و غیرشناختی در حل مسائل علوم اجتماعی میباشد.
"
نقش باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در عود اختلال سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین نقش سیستم باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و شبکه حمایت اجتماعی در پیش بینی عود و عدم عود سوء مصرف مواد و مقایسه تفاوت این دو گروه در متغیرهای مذکور به انجام رسید. روش: به این منظور 100 نفر از کسانی که عود مکرر داشتند و 100 نفر از کسانی که عود نداشتند به صورت نمونه گیری در دسترس از سازمان بازپروری و توانبخشی شهر تبریز انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی آلبرت الیس، خودکارآمدی شرر و حمایت اجتماعی واکس استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند که بین دو گروه دارای عود و بدون عود، در باورهای غیرمنطقی، ادراکات خودکارآمدی و حمایت اجتماعی، تفاوت معنا داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق تلویحات کاربردی در کلینیکهای ترک اعتیاد دارد.
گفتگو با ناتومی شیمیزو استاد زبان ژاپنی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
تأثیر رواننمایشگری بر افزایش مهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای نوع یک و دو(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلال در مهارتهای اجتماعی ویژگی بارز بیماران اسکیزوفرنیاک است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تأثیر رواننمایشگری بر افزایش مهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیای نوع I و II میباشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی و مداخلهای از بین بیماران مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا که در طول شش ماه اول سال 1384 در بخشهای اعصاب و روان بیمارستان روانپزشکی ایثار شهر اردبیل بستری بودند، 80 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و بهصورت تصادفیتعادلی به چهار گروه 20 نفره تخصیص یافتند. جلسات اجرایی رواننمایشگری برای گروههای آزمایش نووع یک و دو به مدت ۹ هفته و هر هفته ۳ جلسه شامل مراحل آمادگی، اجرا و درونپردازی و تمرین رفتاری برای جمعآوری دادههای پژوهش، از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، فهرست مهارتهای اجتماعی ویژه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و مقیاس عزتنفس روزنبرگ استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون تیمستقل و تحلیل واریانس دو عاملی تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: تفاضل میانگین نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>p) و عزتنفس (۰/۰۰۵=p) بین گروه آزمایش و کنترل (کل بیماران) تفاوت معنادار وجود داشت. بین گروههای آزمایش نوع ۱ و نوع ۲ از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۰۳=p)، پسآزمون (۰/۰۰۱>p) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۰۹=p) مهارتهای اجتماعی و همچنین از نظر میانگین نمرات پیشآزمون (۰/۰۵=p)، پسآزمون (۰/۰۰۱>p) و تفاضل پیشآزمون- پسآزمون (۰/۰۳۵=p) عزتنفس تفاوت معناداری وجود داشت. بین گروههای آزمایش و کنترل نوع یک اسکیزوفرنیا از نظر تفاضل نمرات پیشآزمون و پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۰۱>p) و عزتنفس (۰/۰۰۱>p) و همچنین گروههای آزمایش و کنترل نوع دو اسکیزوفرنیا در تفاضل نمرات پیشآزمون- پسآزمون مهارتهای اجتماعی (۰/۰۱=p) و عزتنفس (۰/۰۳=p) تفاوت معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: اجرای فنون رواننمایشگری برمهارتهای اجتماعی و عزتنفس بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا مؤثر است و این اثر بر بیماران مبتلا به نوع یک این اختلال بیشتر است.
تاثیر راهبردهای ذهن انگیزی بر یادگیری کیفیت فراگیر (جامع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد تفکر منطقی و قوه قضاوت صحیح یکی از اهداف مهم و بنیادی آموزش و پرورش می باشد. در برآورد این هدف عالی، شیوه های مختلف آموزشی پیشنهاد گردیده است. حل مساله در قالب راهبردهای ذهن انگیزی توانسته است در برآورد چنین هدفی نقش عمده ای را ایفا کند. زیرا که راهبردهای ذهن انگیزی فرآیند یادگیری را در زمینه های شناختی، احساسی عاطفی، و روانی - حرکتی متبلور نموده بنحوی که یادگیرنده به میزانی از پختگی و مهارت می رسد که قابل انتقال و تعمیم به موقعیت های جدید می باشد. لذا، در این تحقیق تلاش شده تا تاثیر راهبردهای ذهن انگیزی بر یادگیری کیفیت فراگیر روشن شود. برای این منظور چهار گروه از دانش آموزان سال سوم دبیرستان به طور تصادفی انتخاب گردیدند. برای دو گروه از آنها درس روان شناسی به شیوه ذهن انگیزی تدریس گردید و دو گروه دیگر این درس را به شیوه سنتی آموختند. یافته های این تحقیق بر مبنای آزمونهای آماری، نشان داد که شیوه ذهن انگیزی در افزایش دانستیهای ضروری روان شناسی، ایجاد نگرش مثبت، و مهارتهای ضروری دانش آموزان تاثیر معنی داری داشته است. این شیوه برتری چشمگیر و معنی داری نسبت به روش سنتی در تدریس درس روان شناسی دارد.
نقش ارتقای سطح امید، مشارکت و نشاط اجتماعی با تمرکز بر جامعه نخبگان کشور در پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
زمانی که مردم جامعه ای از امید و نشاط اجتماعی برخوردار باشند، وفاق، همبستگی، تعلق اجتماعی، تعاملات اجتماعی مطلوب، مشارکت، رضایت از زندگی و همچنین سلامت روانی و اجتماعی افراد افزایش می یابد. بنابراین، آسیب های اجتماعی و مهاجرت کاهش و انگیزه برای کار و تلاش در جامعه افزایش می یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی مفاهیم امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان عوامل پیشگیرانه و ارائه راهکارهای ارتقای مشارکت اجتماعی و احساس مفیدبودن نخبگان کشور در راستای پیشگیری از اعتیاد انجام شد. این پژوهش از نوع مروری -کتابخانه ای و با استناد به مبانی نظری و پژوهشی پیشین انجام شده است. ابتدا، ابعاد جامعه شناختی و روان شناختی مفهوم امید، مشارکت اجتماعی، نشاط اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر (مانند پیوندهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، همبستگی و انسجام محله ای) مرور شده است. سپس بر اساس مباحث نظری و پیشینه پژوهشی، مدل مفهومی پیشنهاد شد. همسو با دیگر تحقیقات انجام شده در کشور، می توان نتیجه گرفت که بین نشاط، امید، مشارکت اجتماعی و بهره مندی از توانمندی ها و ظرفیت های جوانان و نخبگان کشور با آسیب های اجتماعی در جامعه ایرانی رابطه معکوس وجود دارد. ارتقاء سطح امید، نشاط و مشارکت اجتماعی به عنوان یک عامل اساسی پیشگیرانه، در رویکردی سیستمی (طرح کلی) صورت می گیرد. در این رویکرد به منظور پیشگیری از آسیب های اجتماعی و مهاجرت نخبگان، پشنهاداتی در جهت افزایش روحیه مشارکت شهروندان به طور عام و جامعه نخبگان کشور به طور خاص و ارتقاء سطح امید و نشاط اجتماعی ارائه شده است.
بررسی رابطه نظام بازداری و فعال ساز رفتاری با مشکلات رفتاری- هیجانی در نوجوانان بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقش نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری به عنوان عوامل زمینه ساز در آمادگی نوجوانان برای ابتلا به مشکلات رفتاری و هیجانی در سال های اخیر بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی رابطه این دو نظام با مشکلات رفتاری- هیجانی نوجوانان بود.
مواد و روش ها: جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهر تهران بود، که تعداد 303 دانش آموز (160 دختر و 143 پسر) از بین مدارس مناطق 1، 2 و 13 تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای (همراه با طبقه بندی) انتخاب شدند. مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان پرسش نامه خود گزارش دهی نوجوان و مقیاس نظام بازداری و فعال ساز رفتاری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) استفاده شد.
یافته ها: نظام بازداری رفتاری رابطه مثبت معنی داری با اضطراب و مشکلات جسمانی و رابطه منفی معنی داری با نشانه های اختلال نقص توجه / بیش فعالی داشت. از سوی دیگر نظام فعال ساز رفتاری دارای رابطه مثبت معنی دار با نشانه های اختلال سلوک و رابطه منفی معنی داری با مشکلات عاطفی بود.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده همسو با نتایج پژوهش های پیشین بوده، نشان داد که عوامل زیست شناختی زیربنای نظام های بازداری و فعال ساز، می توانند به عنوان عوامل تبیین کننده و پیش بینی کننده مشکلات رفتاری و هیجانی در نوجوانان در نظر گرفته شوند.
چگونگی دگرگونی در رفتارهای اجتماعی مطالعه موردی ترک اعتیاد معتادان به موادِ مُخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد فهم این نکته بود که چگونه فرد یا افراد جامعه رفتارها یا کُنش های روزمره خود را در زمینه ای تغییر می دهند. به عبارتی، چه می شود که برای مثال مُعتاد یا مُعتادان پس از سال ها مصرف مواد مُخدر آن را رها کرده و به زندگی طبیعی به مانند دیگران باز می گردند. به این دلیل هدفِ پژوهش حاضر بررسی این فرایند با روشی کیفی به کمک مصاحبه های عمیق با تعداد معدودی مُعتاد است. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها این نتیجه به دست آمد که هم مُعتاد شدن و هم ترک آن طی یک فرایندی و مراحلی با نقطه عطفی در هر دو حالت رخ می دهد. همان طور که شرایطی در شکل گیری اعتیاد نقش دارند، شرایطی نیز در ترک آن سهیم هستند.
تفاوت عملکرد تحصیلی در نیمرخ های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی دانش-آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تفاوت عملکرد تحصیلی در نیمرخ های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی دانش آموزان بود. جامعه ی آماری، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران بودند، که تعداد 379 نفر (184نفر پسر و 195نفر دختر) از آنها به عنوان نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش کاربست یادگیری فعال از پرسشنامه محقق ساخته، برای اندازه گیری باورهای انگیزشی از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، و برای سنجش عملکرد تحصیلی از میانگین نمرات دروس دانش آموزان (معدل نیمسال) به صورت خودگزارش دهی استفاده شد. یافته ها بیانگر روایی نمرات مقیاس های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی بود. مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای نمرات کل پرسشنامه کاربست یادگیری، 88/0 و پرسشنامه باورهای انگیزشی، 80/0 به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای استفاده گردید. نتایج تحلیل خوشه ای نشان داد که بین دو نیمرخ یادگیری انگیزش بالا و یادگیری انگیزش پایین حاصل از مؤلفه های یادگیری فعال و باورهای انگیزشی در دانش آموزان، از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. عملکرد تحصیلی خوشه یادگیری انگیزش بالا نسبت به خوشه یادگیری انگیزش پایین، مطلوب تر بود.
احساس کهتری
بررسی رابطه بین شادکامی و کمال گرایی در دانشجویان دختر و پسر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی خوزستان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شادکامی و کمال گرایی در دانشجویان دختر و پسر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی خوزستان بود. فرضیه اصلی عبارت بود از این که بین شادکامی و کمال گرایی دانشجویان دختر و پسر مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی رابطه معناداری وجود دارد. آزمودنی های تحقیق شامل، 100 دانشجو (50 دختر و 50 پسر) بود به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانشجویان مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی خوزستان انتخاب شدند. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و برای سنجش متغیرها، از پرسشنامه شادکامی آکسفورد و مقیاس کمال گرایی APS به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. نتایج حاصل از روش ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین شادکامی و کمال گرایی رابطه معنی داری وجود دارد.
رابطه سبک های دلبستگی و خودشکوفایی در شاغلین روان درمانگر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات موجود در زمینه خودشکوفایی نشان می دهد که خودشکوفایی یکی از شاخص های موثر مشاوره موثر است. شواهدی مبنی بر ارتباط امنیت دلبستگی با خودشکوفایی و بعضی ابعاد آن وجود دارد. این پژوهش به منظور تعیین نمودن رابطه سبک های دلبستگی با خودشکوفایی در شاغلین روان درمانگر انجام شده است. جامعه آماری شامل شاغلین روان درمانگر شهر تهران بوده است. از این جامعه 145 نفر به روش نمونه گیری غیر احتمالی چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازان و شیور (1993)-AAQ و مقیاس شکوفایی استعداد-MAP استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، کروسکال-والیس، t گروه های مستقل و کای دو استفاده شد. یافته-های به دست آمده از پژوهش نشان داد که نمرات خودشکوفایی و زیرمقیاس گشودگی با سبک دلبستگی اجتنابی شاغلین روان درمانگر رابطه منفی معنا دار و نمره گشودگی به خود با سبک دلبستگی آزمودنی های اجتنابی روان درمانگر رابطه مثبت معنادار داشت. نتایج پژوهش مورد بحث قرار گرفته اند.
اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر اهمال کاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت زمان بر اهمال کاری دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور نمونه ای شامل 70 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه ی شهرستان تبریز انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش(n=35) و کنترل(n=35) قرار گرفتند. در مرحله ی بعد، ابتدا پرسشنامه ی اهمال کاری تاکمن(پیش آزمون) در هر دوگروه(آزمایش و کنترل) اجرا شد. سپس گروه آزمایش در طی 10 جلسه ی 2 ساعته تحت آموزش مهارت های مدیریت زمان قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات پرسشنامه ی اهمال کاری(پس آزمون) دوباره در هر دو گروه مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با روش تحلیل آنووا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که آموزش مهارت های مدیریت زمان، اهمال کاری را در دانش آموزان کاهش می دهد. می توان نتیجه گرفت که اغلب دانش آموزان در طول سال تحصیلی برنامه مدونی برای مدیریت زمان مطالعه خود ندارند و این باعث پسرفت و شکست در عملکرد تحصیلی شده و منجر به کاهش در احساس خودکارآمدی و گرایش دانش آموزان به طرف اهمال کاری می شود. بنابراین لازم است تا آموزش مدیریت زمان با تاکید بیشتری انجام گیرد تا باعث نهادینه شدن مدیریت زمان در آنها شود.
تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی - ارتباطی بر مسئولیت پذیری و سازگاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
203 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی-ارتباطی بر مسئولیت پذیری و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان دوره اول متوسطه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 100 نفر از دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه دبیرستان مهرهشتم شهر تهران در سال 1396 بود. داده های این پژوهش از استخراج پرسشنامه مسئولیت پذیری روان شناختی کالیفرنیا (مگارگی ، 1972) و پرسشنامه سازگاری دانش آموزان(سینها و سینگ، 1993) به دست آمد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از میان دانش آموزان مذکور تعداد 60 نفر به طور کاملا تصادفی انتخاب و در دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مهارت های اجتماعی- ارتباطی را دریافت کرد و به گروه کنترل هیج آموزشی در این خصوص ارائه نشد. داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بررسی توصیفی، شاخص های آماری توصیفی یعنی محاسبه فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد برای هر دو گروه (گروه آزمایش و کنترل) انجام گرفت و برای بررسی آمار استنباطی نیز از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج کلی پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی- ارتباطی به طور معناداری، باعث افزایش مسئولیت پذیری و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان می شود. به عبارت بهتر با شرکت در جلسات آموزش مهارت های اجتماعی- ارتباطی، سطوح مسئولیت پذیری و سازگاری با مدرسه در دانش آموزان افزایش می بابد.