هویت اندیشی از دغدغه های مشترکی است که در اغلب گفتمانهای روشنفکری ایرانی مشاهده شده است. برخی در این کندوکاو هویتی به ناسیونالیسم باستانی،برخی به خویشتن اسلامی،برخی در سنتها و بوم گرایی،برخی به هویت سه گانه ایرانی(اسلامی،ایرانی و غربی) ، برخی به هویت دوگانه ایرانی(اسلامی و ایرانی)و برخی بر رابطه تفکر و هویت ،تأکید داشته اند. در بین گفتمانهای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، هویت اندیشی، مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. این کنکاش هویت با بهره گیری از ابزار منطقی و استدلالی مدرن به پرسشگری در باب هویت ایرانی میپردازد. این گفتمان که در مطالعه حاضر «هویت اندیشی مدرن» نام گرفته است، از منظر فلسفی به خاستگاه اندیشه ورزی بعنوان مهمترین عنصر فرهنگی و کم و کیف آن در تاریخ ایران زمین پرداخته است. از نظریه پردازان این گفتمان میتوان به آراء سید جواد طباطبایی،بیژن عبدالکریمی،آرامش دوستدار و کوروش مرشد،اشاره نمود.در این مقاله آراء سید جواد طباطبایی بعنوان متفکر شاخص و فعال این گفتمان با طرح نظریه معروف «انحطاط و زوال اندیشه در ایران» که این نظریه در این بحث نیز محوریت دارد،پرداخته میشود.
مقالة حاضر میکوشد با استفاده از تجربههای سیاستگذاری ماهوارهای در کشورهای آسیایی، به بررسی انتقادی سیاست ماهوارهای ایران بپردازد. برای پاسخ به سؤالهای مربوط به سیاست رسانهای مطلوب، مقاله در ابتدا به شرح و توصیف عصر «فناوریهای اطلاعات و ارتباطات» میپردازد و سپس، مفهوم سیاستگذاری رسانهای در دوران معاصر را به طور خلاصه توضیح میدهد. وضعیت ماهواره در کشورهای آسیایی و بهرهوری از کانالها و برنامههای مورد قبول در این کشورها، نقایص سیاست ماهوارهای ایران را نشان میدهد: عدم توجه به اصل بهرهوری و تکیة بیش از حد به ممنوعیت قانونی، از عمدهترین دلایل عدم موفقیت در کنترل مصرف ماهوارهای مردم و جلوگیری از پیامدهای سوء آن بوده است.
«سرمایه ی اجتماعی» از مفاهیم مهمّ جامعه شناسی است و درسایر علوم نیز به آن توجّه شده، روابط اجتماعی اساس این رویکرد است و از آن به عنوان سرمایه ای در کنار سایر انواع سرمایه(انسانی، مادّی، فیزیکی و غیره) نام می برند. سرمایه ی اجتماعی سه مؤلّفه ی هنجارگرایی، اعتماد و مشارکت دارد. مبانی و اصول این نظریه در نظر اندیشمندان قدیم وجود داشته ؛ ازجمله سعدی بواسطه ی سفرهای متعدد و نشست وبرخاست با افراد مختلف، با زیر و بم زندگی جوامع عصر خویش آشنایی داشته و برای رسیدن به جامعه ی آرمانی نظریه ای جامع دارد که در بوستان آمده است. بوستان اثری تعلیمی- اخلاقی است و این پژوهش برای آشنایی با نظر اجتماعی سعدی، مؤلّفه ی مشارکت را در بوستان به شیوه ی اسنادی همراه با تحلیل محتوا بررسی نموده و نشان داده که جایگاه بسامدی مؤلّفه مشارکت در بوستان بعد از هنجارگرایی و اعتماد قراردارد. از بین شاخص های آن، مشارکت اجتماعی بالاترین بسامد را داشته و از نظر نوع مشارکت، مشارکت برون سویه که نشانه ی روابط عاطفی جامعه ی مطلوب سعدی است، دارای بیشترین فراوانی است و بعد از آن مشارکت درون سویه قرار می گیرد. مشارکت بر اساسِ تقسیم کار- مشارکت تخصصی- دارای بسامد صفر بوده است و این یافته با ویژگی های جامعه تمایز نیافته عصر سعدی همخوانی دارد.