مطالب مرتبط با کلیدواژه

تحقیقات اجتماعی


۱.

تاکسونومی عددی و کاربرد آن در تحقیقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاکسونومی عددی شاخص سازی اصول و روش تحقیقات اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۹ تعداد دانلود : ۸۱۰
دغدغه همه دولت­ها در کشورهای توسعه­یافته و درحال توسعه رهایی از مسائل و مشکلات اجتماعی ناشی از فقر، بی­سوادی، بیکاری، تأمین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم و برقراری امنیت و عدالت اجتماعی به­منظور پایداری جامعه و توسعه­یافتگی است. بنابراین، ناگزیر از اتخاذ سیاست­های مناسبی برای تخصیص منابع و امکانات موجود جامعه به بخش های مختلف اقتصادی، آموزشی، درمانی، تفریحی و... هستند. بدیهی است برای تحقق این امر، تعیین درجة اولویت و مزیت هریک از بخش­های مختلف، گام نخست و لازم به­منظور تخصیص بهینة منابع و امکانات است. چنانچه در حوزة مطالعات اجتماعی رده­بندی صورت نگیرد، امکان مقایسه و برنامه­ریزی برای توسعه­یافتگی امکان­پذیر نخواهد بود. یکی از شیوه های علمی رده بندی برای تحقق توسعه­یافتگیِ مناطق، تاکسونومی است. ازاین رو، این مقاله بر این موضوع متمرکز شده است تا نحوة اجرای روش تاکسونومی و بهره­گیری سودمند از این روش را در رده­بندی مناطق و چگونگی تعیین اولویت­های هر منطقه توصیف کند. این مطالعه توصیفی است و روش آن، اسنادی با استفاده از منابع ثانویه است.
۲.

بررسی عملکرد و کاربرد روش تحلیل درختی در تحقیقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تحلیل درختی تحقیقات اجتماعی نرم افزار کارت روش تحقیق تطبیقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی مطالعات زنان زن در سطح ملی و جهانی زن در دیگر کشورها
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۱۴۶۲ تعداد دانلود : ۸۶۰
این مقاله با توجه به اهمیت رویکردهای مقایسه ای در تحقیقات اجتماعی به معرفی روش تحلیل درختی پرداخته که در حوزه علوم اجتماعی کمتر شناخته شده است. روش تحلیل درختی یکی از جدیدترین و انعطاف پذیرترین روش ها برای تحلیل مجموعه های بزرگ، آنالیز اکتشافی، ایجاد طبقه بندی ساده و همچنین تفسیر دادها از طریق تقسیم بندی دوتایی است. کارت، یک استراتژی در تحلیل داده ها با استفاده رده بندی و رگرسیون درختی ارائه داده است که محققان اجتماعی را برای تعیین زیرگروههای همگن و ناهمگن، با ریسک بالا یا پایین با استفاده از آزمون های ناپارامتریک یاری می رساند. کشف اختلاف و تشابه گروه های اجتماعی و نهایتاً پیش بینی وضعیت آن ها در برنامه ریزی های اجتماعی مهمترین کاربرد این روش تحلیل است. استفاده از روش تحلیل درختی در تحقیقات اجتماعی بر خلاف روش های کلاسیک نیازمند فرض های کمتر و شامل طیف وسیعی از داده ها هستند. به همین دلیل در دهه های اخیر این روش ها در برابر مدل های کلاسیک تحلیل ممیزی خطی و رگرسیون خطی مقبولیت عام یافته است. بخصوص که این مدل ها برای حجم بالای داده ها برازش می شود. همچنین مشکل ناشی از داده های گم شده در این مدل وجود ندارد. به منظور روشن تر شدن بحث در این مقاله به بررسی مطالبات اجتماعی زنان در چهار کشور عضو کنفرانس اسلامی (ترکیه، مصر، عربستان سعودی و مالزی)که هر یک آن ها نمونه ایده آل چهار زیرگروه هستند از طریق این نرم افزار گزارش شده است.
۳.

ره آورد تئوری در تحقیق: نقدی بر تحقیقات اجتماعی در ایران"

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۶۸
در این نوشتار، در پاسخ به این سئوال که در هدایت یک تحقیق علمی چه ضوابطی را باید رعایت کرد و در جامعه شناسی، تحقیقات تا چه حدی خود را ملزم به رعایت اینگونه ضوابط میدانند، نکاتی چند شرح شده است. نخست آن که با توجه به ساختار و کارکردی که توری از آن برخوردار است، حضور تئوری در فرآیند شناخت علمی پدیده ها در واقعیت، امری الزامی ارزیابی شده است با در حالی که در جامعه شناسی هنوز تصور روشنی از توری وجود ندارد. دوم آن که این نارسایی در فکر تنوری ، موجب شده که تحقیقات جامعه شناسی در ایران در اکثر موارد به فراتر از سطح توصیف واقعیات پا نگذارد، و بدین ترتیب ره آوردی مؤثر برای جامعه شناسی نداشته باشد. سوم آن که با توجه به این دسته از مشکلات، و اینکه یک علم اساساً چگونه در مسیر پیشرفت قرار می گیرد، تاکید بر رابطه میان توری و تحقیق و آن دسته از مزایایی شده که از این رابطه برای یک علم به دست می آید. این نکات در جمع، پیکره نوشتار حاضر را شکل داده است.
۴.

منطق های متفاوت استنباط علّی در پژوهش های علوم اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۶۲
در اواخر قرن بیستم، برخی روش شناسان علوم اجتماعی این استدلال را مطرح نمودند که علی رغم تفاوت های ظاهری میان سنت های پژوهشی کمّی و کیفی، زیربنای منطقی تبیین یا استنباط علّی در کلیه تحقیقات تجربی علوم اجتماعی- چه کمّی و چه کیفی- یکسان است و هر تحقیق تبیینی خوبی می تواند بر اساس زیربنای مشترک و واحدی از «منطق استنباط» درک شود. از نظر آنان، تفاوت میان دو سنت پژوهشی کمّی و کیفی در علوم اجتماعی، نه در منطقِ استنباط بلکه فقط در N یا تعداد موردهای تحت بررسی و برخی ویژگی های ظاهری شان- بویژه استفاده از «اعداد» در مقابل «کلمات»- است. در مقابل این دیدگاه،برخی از روش شناسان علوم اجتماعی این استدلال را اقامه نمودند که یک منطقِ واحد و مشترک از استنباط علمی که بتواند هر دو سنت پژوهشی کمّی و کیفی را تنظیم و هدایت کند، وجود ندارد. از نظر این گروه از روش شناسان،تفاوت هایی بنیادین میان دو سنت پژوهشی کمّی و کیفی وجود دارد که جهت گیری های اصلی تحقیقات اجتماعی را به سمت وسو های کاملاً متفاوتی می راند؛ ضمن آن که، منطق متفاوتی را نیز برای تبیین یا استنباط علّی اقتضاءمی کند. از دیدگاه آنان، منطقِ استنباط علّی در تحقیقات علوم اجتماعی؛ یگانه و مشترک نیست، بلکه ما با ثنویت یا دو نوع منطقِ متفاوت از استنباط علّی در دو سنت پژوهشیِ کمّی و کیفی روبرو هستیم.جدیداً، برخی از روش شناسان علوم اجتماعی بر این نکته پای فشرده و مدعی شده اند که در مقایسه با تمامی تحقیقات کمی و کیفی در علوم اجتماعی، مطالعات تاریخی یا تک موردی (1=N) واجد منطق استنباطی متفاوت و متمایزی به نام منطق بیزی[1] هستند.نتیجه آن که، از نظر این گروه از روش شناسان متأخر، منطقِ استنباط علّی در تحقیقات علوم اجتماعی نه یگانه، نه دوگانه، بلکه سه گانه است. در مقاله حاضر، تلاش داریم که این منطق های متفاوت استنباط علّی در تحقیقات اجتماعی را تشریح نماییم و نشان دهیم که چرا نامناسب است تحقیقات واجد یک منطق استنباطی خاص را با منطق استنباطی دیگری مورد نقد قرار داد.
۵.

مشکل «جعبه سیاه» در تحقیقات علوم اجتماعی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۷۰
در سال های اخیر، اهمیت تبیین های مکانیسم محور به یک اعتقاد مشترک در میان دانش پژوهان علوم اجتماعی تبدیل شده و محققانبسیاری را از طیفمتنوع سنت های روش شناختی (کمّی و کیفی،آزمایشی و غیرآزمایشی،تعمیمی و تفریدی، مدل هایصوری و نثر روایتی) متحد کرده است. در این راستا، شاید تنها چیزی که دست اندرکاران رویکردهای متنوع روش شناختی را وحدت بخشیده است، تصدیق ارزشمندی مکانیسم های علّی و مقارن با آن، تردید نسبت به استدلال هایاز نوع «هم تغییری یا همبستگی» در تبیین های علوم اجتماعی باشد. استدلال اصلی این است که تبیین های متعارف در علوم اجتماعی که از نوع «هم تغییرییا همبستگی»هستند از حیث علّی ناقص و ناتمام اند و باید به درون جعبه علّیتمیان متغیرهای مستقل و وابسته که «جعبه سیاه» محسوب می شود، برویم تا فرآیند یا فرآیندهایی که این همبستگی یا هم تغییری را ببار آورده است، مشخص نماییم. در حقیقت، چرخش به سمت مکانیسم ها، اصلاحی مفید برایحل مشکل جعبه سیاه در تحقیقات اجتماعی و تکمیل تبیین علّی در علوم اجتماعی بوده است. در این مقاله، نشان خواهیم داد که پژوهشگران علوم اجتماعی چگونه بایستی با مشکل جعبه سیاه در تحقیقات تبیینی برخورد نموده و «تبیین های اولیه» یا «تبیین های با جعبه سیاه» (همبستگی میان متغیرها) را به «تبیین های نهایی» یا «تبیین های فاقد جعبه سیاه» تبدیل نمایند.