با هم مرزشدن ایران و روم در زمان مهرداد دوم اشکانی (124تا87پ.م)، رویارویی های پیوﺳﺘﮥ دو قدرت بزرگ برای دستیابی به مناطق مهم مرزی، به ویژه ارمنستان، آغاز شد. در سال 63میلادی، این رویارویی ها به انعقاد پیمان صلح راندیا منجر شد. طبق این پیمان شاخه ای از خاندان شاهنشاهی اشکانی، یعنی ﺳﻠﺴﻠﮥ آرشاکونی، به این شرط قدرت را در ارمنستان به دست گرفتند که به تخت نشستن آنها با ﺗﺄیید و تنفیذ امپراتوری روم صورت گیرد. موفقیت اشکانیان در به تخت نشاندن شاهزاده ای از خاندان خود بر تخت ارمنستان و به وجودآوردن ﺳﻠﺴﻠﮥ آرشاکونی ارمنستان، بعدها زمینه های ناخرسندی روم را فراهم آورد؛ زیرا این پیمان ﻣﺴﺌﻠﮥ ارمنستان را در ظاهر به نفع روم، اما درواقع به نفع ایران خاتمه داده بود؛ چنان که رومی ها به دنبال فرصتی بودند که منافع ازدست رفته در پیمان راندیا را باز پس گیرند. این فرصت در زمان ترایان، امپراتور قدرتمند روم، مهیا شد. ﻧﺘیﺠﮥ این پژوهش ناظر بر این است که تهاجم ترایان در اوایل قرن دوم میلادی، به دنبال بهره مندنبودن روم از پیمان راندیا صورت گرفت؛ لشکرکشی او نخست، موفقیت آمیز بود و او ارمنستان و بین النهرین را به تصرف خود درآورد؛ اما به دنبال آن، اشکانیان باتوجه به شیوﮤ جنگ وگریز خود، موفق شدند رومی ها را با شکست بدرقه کنند. بنابراین اشکانیان بار دیگر بر این ﻣﻨﻂﻘﮥ مهم تسلط یافتند؛ ولی تنش میان دو قدرت بزرگ تا اواخر عمر ﺳﻠﺴﻠﮥ اشکانی بر سر دستیابی بر ارمنستان ادامه پیدا کرد.
مقالهٔ حاضر درباره شخصیت های مختلفی از دوران اشکانی و پسااشکانی است که ادیان گوناگون را تبلیغ یا حمایت می کردند: شامل مانی، ابگرهای ادسا (پیروان مسیحیت)، گریگور روشنگر در ارمنستان (معروف به رسول ارمنستان)، ایزاتس آدیابنی (نوکیش یهودی)، آن شی گائو (مبلغ بودایی در چین) و بلاش (راهب مرموز در تراکیه).