فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۱٬۷۴۷ مورد.
رابطه سرسختی روانشناختی و انعطاف پذیری خانواده با سبک های مقابله با استرس در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده با شیوه های مقابله با استرس بود. با روش خوشه ای چند مرحله ای 319 دانش آموز دختر به عنوان افراد تشکیل دهنده گروه نمونه مورد تحقیق قرار گرفتند.ابزار گرد آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس مقابله با شرایط پر استرس عندلر و پارکر (CISS) ، پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI)و پرسشنامه انعطاف پذیری مثبت شاکری بودند که همگی از روایی و پایایی قابل قبولی برای سنجش متغیرها ی پژوهش برخوردار بودند . در پژوهش حاضر با توجه به فرضیه ها برای تجزیه و تحلیل آماری در سطح آمار استنباطی از ضریب همبستگی پیرسون، ضریب رگرسیون همزمان و آزمون MANOVA استفاده شد. یافته ها نشان داد که میان سرسختی روانشناختی با سبک مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار، رابطه مثبت و معنی دار و میان انعطاف پذیری خانواده فقط با سبک مقابله ای اجتناب مدار، رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد، در مورد رابطه سرسختی روان شناختی و انعطاف پذیری خانواده باید بیان شود که بین این دو متغیر رابطه مثبت و معنی داروجود دارد. بنا بر نتایج ضریب رگرسیون همزمان می توان گفت که متغیر سرسختی روان شناختی پیش بینی کننده به ترتیب، سبک مقابله ای اجتناب مدار و هیجان مدار است و انعطاف پذیری خانواده پیش بینی کننده منفی سبک مقابله ای مسأله مدار می باشد، همچنین نتایج نشان دادند کهبه ترتیب شیوه مقابله مسأله مدار، سپس در مرحله دوم شیوه مقابله اجتناب مدار و نهایتاً در مرحله آخر شیوه مقابله اى هیجان مدار در بین دانش آموزان متداول تر است.
تاثیر مصرف مواد بر مدت بستری، نقص هوشیاری و سطوح استقلال حرکتی و شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مطالعه تاثیر مصرف مواد بر مدت بستری، نقص هوشیاری و سطوح استقلال حرکتی و شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت پذیرفت. روش : در مجموع، 185 بیمار آسیب مغزی تروماتیک با میانگین سنی42/17 ± 46/37 سال در دو گروه واجد (35n=) و فاقد مصرف مواد (150n=) در بخش اورژانس و جراحی اعصاب و مراقبت ویژه بیمارستان پورسینای رشت به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با استفاده از سیاهه اطلاعات جمعیت شناختی و بیمارستانی و مقیاس استقلال کارکردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه بیماران آسیب مغزی تروماتیک واجد و فاقد مصرف مواد از نظر مدت بستری در بخش جراحی اعصاب، مدت کلی بستری در بیمارستان و میزان استقلال شناختی تفاوت وجود دارد (05/0P<). با این وجود بین این دو گروه از نظر متغیرهای مدت زمان بستری در بخش مراقبت های ویژه و استقلال حرکتی تفاوت مشاهده نشد (05/0P>). همچنین نتایج نشان داد گروه بیماران آسیب مغزی تروماتیک واجد مصرف مواد نسبت به گروه مقابل نقص هوشیاری بیشتری را تجربه می کنند (01/0 P<). نتیجه گیری: این مطالعه تاثیر مصرف مواد را در افزایش مدت بستری، تشدید نقص هوشیاری و تخریب استقلال شناختی بیماران آسیب مغزی تروماتیک نشان داد. تلویحات بالینی پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی بر توانایی و مشکلات رفتاری دختران شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مقایسه اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی بر توانایی و مشکلات نوجوانان فرزندان نوجوان دختر (16-13 سال) شاهد و ایثارگر بود. 39 نفر از فرزندان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در سه گروه 13 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) به صورت تصادفی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه توانایی ها و مشکلات (SDQ گودمن، 2000) و پرسشنامه جمعیت شناختی بود. پس از اعمال مداخله پس آزمون و چهار ماه بعد پیگیری اجرا شد. نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معنی داری در نمره کل (نمره کل توانایی و نمره کل مشکلات رفتاری هیجانی) بین گروه های آزمایش متمرکز بر تروما و آموزش مهارت های اجتماعی در مقایسه با گروه گواه وجود داشت (F=4.29,P≤0.001). در زیر مقیاس های مشکلات بیش فعالی (M=3.15) و مشکلات سلوک (M=3.23)، اثربخشی مداخله متمرکز بر تروما از آموزش مهارت های اجتماعی مؤثرتر بود. در مرحله پیگیری، و در زمینه توانایی نوع دوستی، آموزش مهارت اجتماعی (M=9.53) بر مداخله متمرکز بر تروما (M=9.38) برتری داشت (01/0 >P ،F=6.98).در مجموع، این تحقیق استفاده از مداخله متمرکز بر تروما و مداخله آموزشی مهارت های اجتماعی را در جهت افزایش توانایی ها و کاهش مشکلات رفتاری در فرزندان شاهد و ایثارگر پیشنهاد می کند.
اثربخشی آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی–هیجانی–رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی نوجوانان خوابگاهی پسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دوره ی نوجوانی، مرحله ی مهم رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود. بحران هویت در این دوره می تواند موجب مشکلات روانی در نوجوانان گردد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرآموزش گروهی به شیوه ی عقلانی هیجانی-رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی دانش آموزان نوجوان خوابگاه های
شبانه روزی می باشد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام دانش آموزان نوجوان پسر خوابگاهی در شهرستان تربت حیدریه در فاصله ی زمانی سال تحصیلی 1391-1390 بودند. نمونه شامل 24 نفراز دانش آموزان نوجوان بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمون (12 نفر) و شاهد (12 نفر) قرار داده شدند.گروه آزمون، درمان عقلانی هیجانی-رفتاری را به مدت نه جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کرد و گروه شاهد، 8 جلسه آموزش
مهارت های زندگی را دریافت نمود. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد و پرسش نامه ی هویت شخصی احمدی می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ی 12 تحلیل گردید.
یافته ها: آموزش گروهی به شیوه ی عقلانی-هیجانی-رفتاری در مقایسه با گروه شاهد به گونه ای معنی دار به کاهش بحران هویت (002/0=P) وافزایش شادکامی (001/0=P) منجر می شود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد مولفه های آموزش گروهی با رویکرد عقلانی هیجانی-رفتاری مانند شناسایی و چالش با افکار غیر منطقی می تواند موجب کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی شود.
"بهداشت روانی تعلیم و تربیت جدید "
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۶ شماره ۹۴
حوزههای تخصصی:
رمز و رازهای شاد زیستن
دیابت و نحوه مراقبت از دانش آمموزان دیابتی
منبع:
پیوند ۱۳۷۳ شماره ۱۸۱
حوزههای تخصصی:
چگونه ، خود را از کمند اندوه و فشار روانی برهانیم
حوزههای تخصصی:
نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه بین نگرش مادران شاغل به تفکر خلاق و خلاقیت کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال زنان در نگرش ها و باورهای فرزندپروری آنان اهمیت بسزایی دارد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه نگرش مادران شاغل نسبت به تفکر خلاق و خلاقیت کودکان با واسطه گری منبع کنترل پرداخت. شرکت کنندگان این پژوهش 103 دانش آموز (60 دختر، 43 پسر) در دامنه سنی 11-9 سال با مادران شان (در دامنه سنی 42-27 سال) بودند. مادران با پرسشنامه آموزگاری والدین (PAAT) و دانش آموزان با پرسشنامه های منبع کنترل درونی و بیرونی (NSIECS) و آزمون خلاقیت تصویری تورنس (TTCT) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که نگرش مادران به خلاقیت رابطه مستقیم و غیرمستقیم با خلاقیت کودکان دارد. براین اساس از میان ابعاد نگرش های مادران به خلاقیت، نگرش به بازی و نگرش به ناکامی پیش بینی کننده مثبت و معنادار منبع کنترل درونی بودند و علاوه بر این نگرش به رفتار خلاقانه و بازی به صورت مستقیم و مثبت خلاقیت را در کودکان پیش بینی می کردند. منبع کنترل درونی نیز پیش بینی کننده مثبت و معنادار خلاقیت درکودکان بود. این پژوهش نقش واسطه ای منبع کنترل در رابطه بین نگرش های مادران نسبت به خلاقیت را برخلاقیت کودکان تایید نمود.
رمز و رازهای شاد زیستن
" چگونه زیستن بدون مواد مخدر "
حوزههای تخصصی: