فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه نگرش به جهانی شدن با دو مؤلفه سلامت یعنی سلامت اجتماعی و اجتناب از داروها، موادمخدر و الکل بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که با روش طبقه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های نگرش به جهانی شدن و سلامت را تکمیل نمودند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین نگرش به جهانی شدن و سلامت اجتماعی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین نگرش به جهانی شدن و اجتناب از داروها، موادمخدر و الکل رابطه معنادار و منفی وجود داشت. بین نگرش اجتماعی و اقتصادی به جهانی شدن و میزان استفاده از محصولات صنعتی با سلامت اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. بین نگرش فرهنگی به جهانی شدن و سلامت اجتماعی رابطه منفی و معنادار وجود داشت. بین نگرش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و میزان استفاده از فناوری های ارتباطی، محصولات صنعتی، فرهنگی و تبلیغات تجاری با متغیر اجتناب از داروها، موادمخدر و الکل رابطه منفی و معنادار وجود داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که دو متغیر نگرش اجتماعی و نگرش فرهنگی به جهانی شدن در مجموع 14 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را تبیین می کنند. متغیرهای میزان استفاده از فناوری های ارتباطی، نگرش فرهنگی به جهانی شدن و میزان توجه به تبلیغات تجاری در مجموع 10 درصد از متغیر اجتناب از داروها، موادمخدر و الکل را تبیین کرد. یافته ها حاکی از اثرات دوگانه جهانی شدن است. بدین معنی که هرچند جهانی شدن، سلامت اجتماعی را اندکی بهبود داده است اما موجب گرایش بیشتر به استفاده از داروها، موادمخدر و الکل شده است.
فنیل کتونوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فنیل کتونوریا نوعی بیماری سوخت وسازی مادرزادی و ژنتیکی از نوع اتوزومال مغلوب است که به علت کمبود یا فقدان آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز، اسید آمینه فنیل آلانین به تیروزین تبدیل نشده و باعث افزایش فنیل آلانین در خون به ویژه در مغز می شود. از آن جا که تیروزین پیش ساز انتقال دهنده های عصبی چون سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین است، کمبود آن باعث اختلال های عصبی، شناختی و اجرایی در مغز می شود.
اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر اضطراب اجتماعی کودکان کم توان ذهنی با اختلال ادراک بصری غیروابسته به حرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان کم توان ذهنی دارای اختلال های گوناگون هستند. شناسایی مشکلات آنان و عوامل مرتبط با آن و در نظر گرفتن مداخله های درمانی و آموزشی می تواند در حمایت و راهنمایی این کودکان و خانواده های شان توسط سازمان های حمایتی مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی پویشی فشرده کوتاه مدت بر اضطراب اجتماعی کودکان کم توان ذهنی با اختلال ادراک بصری غیروابسته به حرکت انجام شد.
بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
اعتباریابی و پایایی سنجی فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری، یک پرسشنامه خودگزارشی 47 ماده ای است که برای سنجش اختلال وسواسی- اجباری تهیه شده است. این پرسشنامه از پنج خرده مقیاس مناسک اجباری، وارسی وسواسی، تمیزی وسواسی، تکانه های آسیب پذیری و احتکار تشکیل شده است. هدف از مطالعه حاضر، استخراج ویژگی های روانسنجی و ساختار عاملی نسخه فارسی فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری بود. روش:فهرست اجبارها توسط 277 (136 مرد، 141 زن) نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، تکمیل شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی محاسبه شد. برای به دست آوردن اعتبار همگرا نیز از پرسشنامه های وسواس فکری- عملی مادزلی و پرسشنامه تجدید نظر شده وسواس- اجباری استفاده شد. یافته ها:نتایج حاصل از محاسبه پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، بالاتر از 70/0 بودند. تحلیل عاملی اکتشافی نیز نشان داد که راه حل چهار عاملی از برازش مناسب تری برخوردار است که عامل های آن عبارتند از: وارسی وسواسی، تمیزی وسواسی، تکانه های آسیب پذیری و احتکار. در این پژوهش ماده های عامل مناسک اجباری بر روی عامل تمیزی بار گرفتند. همچنین تحلیل عاملی تأییدی نیز برازش خوب مدل چهارعاملی را نشان داد. نتیجه گیری :براساس نتایج این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که فهرست اجبارها، وسواس ها و تکانه های آسیب پذیری از پایایی و اعتبار مناسب برخوردار است.
بررسی نقش واسطه ای تمایزیافتگی در ارتباط میان افسردگی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه میان افسردگی و رضایت زناشویی و نقش واسطه ای تمایزیافتگی در زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود. به همین منظور، تعداد 167زن مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج، به صورت در دسترس انتخاب شدند و به سه پرسش نامه تمایز خود، رضایت زناشویی انریچ و افسردگی بک پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. تحلیل های الگویابی معادلات ساختاری، برازندگی الگوی پیشنهادی با داده های تجربی را تایید نمود. نتایج حاکی از اثر مستقیم نشانگان افسردگی بر رضایت زناشویی و اثر غیرمستقیم این متغیر از راه تمایزیافتگی و خرده مقیاس های آن یعنی جدایی عاطفی، واکنش هیجانی، جایگاه من و آمیختگی با دیگران بر رضایت زناشویی بود.
اثربخشی درمانگری مبتنی بر مواجهه روایی در بهبود اختلال استرس پس از ضربه و حافظه سرگذشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اختلال استرس پس از ضربه، یک اختلال اضطرابی تضعیف کننده است که تعداد قابل توجهی از بازماندگان ضربه های روانشناختی بزرگ را مبتلا می سازد و موجب بروز اختلالاتی در حافظه سرگذشتی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی بهبود حافظه سرگذشتی و مؤلفه های مرتبط، به واسطه درمان مواجهه روایی بود. درمان مذکور، شامل بسیاری از مؤلفه های مواجهه سازی، به علاوه مؤلفه هایی از درمان مبتنی برشواهد است. روش:24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرس پس از ضربه، با جایگزینی تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همه افراد، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند، سپس مقیاس تجدید نظرشده تأثیر رویداد (IES-R)، آزمون حافظه سرگذشتی، آزمون تعیین اهداف و آزمون جملات بیست گانه را تکمیل کردند و مصاحبه حافظه سرگذشتی از ایشان گرفته شد. گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشت سر گذاشتند و گروه کنترل مداخله درمانی دریافت نکردند، سپس افراد هر دوگروه، مقیاس و سه آزمون را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند و به مصاحبه حافظه سرگذشتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها:نتایج تحلیل آماری نشان داد استرس پس از ضربه در گروه آزمایش، بلافاصله پس ازدرمان و سه ماه پس ازآن به طور معنادار کاهش پیداکرد. میزان اختصاصی بودن حافظه سرگذشتی افزایش معنادار داشت. محتوای غیرمرتبط با ضربه و بارهیجانی مثبت در تعریف ازخود در گروه آزمایش به طورمعنادار افزوده شد. میزان استقلال اهداف بیان شده تغییر چشمگیری نشان نداد. نتیجه گیری:موفقیت درمان مواجهه روایی در بهبود نشانه های استرس پس از ضربه، مؤید این است که خاطره ضربه به خوبی در حافظه سرگذشتی یکپارچه شده است و با شکسته شدن شبکه ترس و دسترسی به جزئیات حافظه سرگذشتی، اختلالات مرتبط با این حافظه نیز بهبود یافته اند.
اثربخشی رفتاردرمانی پذیرش محور بر روی رفتارهای متمرکز بر بدن (وسواس موکنی، ناخن جویدن، کندن پوست): یک طرح خط پایه چند گانه با پیگیری سه ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتاردرمانی پذیرش محور ترکیب دو روش درمانی پذیرش - تعهد و بازداری از پاسخ است که در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان در بهبود نشانه های بیماران مبتلا به رفتارهای متمرکز بر بدن از نوع موکنی ، کندن پوست آمیخته و ناخن جویدن مورد بررسی قرار گیرد .این پژوهش در چهارچوب طرح تک موردی از نوع از خطوط چندگانه پلکانی طی 10 جلسه همراه با پیگیری سه ماهه بر روی شش بیمار ( برای هر اختلال دو نفر ) صورت گرفت .داده ها از طریق مقیاس های موکنی ماساچوست، کندن پوست کتن ، شدت ناخن جویدن مسلر و مالون جمع آوری شد .تحلیل داده ها با استفاده از نمودار دیداری، درصد بهبودی و معنی داری بالینی نشان داد که رفتاردرمانی پذیرش محور می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال موکنی ، کندن پوست و ناخن جویدن موثر باشد. درمان کاهش معنی داری را در نشانه ها ایجاد کرد و اثر درمانی تا سه ماه پیگیری ادامه یافتند. به نظر می رسد افزودن مداخلات مبتنی بر پذیرش به روش های سنتی رفتاردرمانی در کاهش نشانه های متمرکز بر بدن موثر است.
مهارت های زندگی و پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
افرادی که از لحاظ اجتماعی دچار آسیب هستند از جمله معتادان به موادمخدر، عموماً دارای مهارت های سطح پایینی برای مقابله با مسائل زندگی و چالش های موجود اجتماعی هستند. این افراد به دلیل عدم دانش و مهارت لازم و همچنین کثرت مسائل و دشواری های زندگی، نتوانسته اند در موقعیت های مختلف و دشوار زندگی تصمیمات مناسب و مؤثر اتخاذ و یا راهکار سازشی مطلوبی را انتخاب کنند. به همین دلیل به عنوان یکی از عوامل اساسی پیشگیری از اعتیاد و آسیب های اجتماعی، آگاه سازی و آموزش مهارت های زندگی کمک می کند که در جهت پیشگیری و سلامت اولیه و بازتوانی بیماران گامی مهم برداشته شود. در این مقاله انواع مهارت های زندگی و نقش مؤثر آن ها در پیشگیری از آسیب های اجتماعی به خصوص اعتیاد و همچنین پژوهش های انجام شده مرور شد. در مجموع می توان گفت که آموزش مهارت های زندگی در دوره های مختلف زندگی می تواند راهکار مناسبی برای پیشگیری از اعتیاد باشد. لازم است موضوع آموزش مهارت های زندگی به صورت کاربردی در سنین مختلف بیش از پیش مورد توجه مسئولین قرار گیرد و از این طریق گامی مهم در پیشگیری از اعتیاد برداشته شود.
رابطه بین تنیدگی و سبک های مقابله ای مادران با رفتارهای سازشی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان دارای اختلال طیف اتیسم با مشکلات سازشی بسیاری و در پی آن والدین با مشکلات بهداشت روانی بیشتری مواجه اند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تنیدگی و سبک های مقابله ای مادران با رفتار سازشی کودکان با اختلال طیف اتیسم بود.
مقایسه نیمرخ حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان مبتلا به نارساخوانی با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بعضی از اختلال های روان شناختی و یادگیری دوران کودکی مانند نارساخوانی و اختلال نارسایی توجه و فزون کنشی می تواند فرایند شناختی کودکان را تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر به منظور مقایسه نیمرخ حافظه فعال کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان مبتلا به نارساخوانی با کودکان بهنجار ، انجام شد.
بررسی بازشناسی هیجان در چهره و مشکلات بین فردی در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :بی نظمی هیجانی به عنوان یکی از علایم اصلی در اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder یا BPD)، تأثیرات قابل توجهی بر ادراک هیجانی در این گروه از بیماران دارد و با توجه به اهمیت بازشناسی هیجان در چهره در تعاملات اجتماعی و نتایج ضد و نقیض پژوهش هایی که در گذشته بازشناسی هیجان را در این گروه مورد ارزیابی قرار داده است، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی بازشناسی هیجان در افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و ارتباط این علایم بر تعاملات میان فردی در این گروه از افراد بود. مواد و روش ها:حجم نمونه پژوهش 30 نفر بود که 15 نفر از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی و 15 نفر آزمودنی سالم به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها به شیوه نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری مربوط انتخاب شدند. پرسش نامه شخصیت مرزی (Borderline personality inventory یا BPI) و پرسش نامه مشکلات بین فردی (Inventory of interpersonal problems یا IIP) و آزمون بازشناسی هیجان در چهره (Facial affect recognition task) بر روی دو گروه اجرا گردید. یافته ها:افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی نسبت به همتایان بهنجار در بازشناسی هیجان در چهره عملکرد ضعیف تری داشتند (001/ < P، 5/1 = F). از طرف دیگر، این افراد در بازشناسی همه هیجان های منفی دچار اشکال نبودند، بلکه به طور خاص در بازشناسی هیجان تنفر (010/0 < P، 5/2 =F ) و خشم (020/0 > P، 05/4 = F) نقص داشتند. همچنین، آن ها مشکلات بین فردی بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان دادند (001/ > P، 01/0 = F). نتیجه گیری:نقص در بازشناسی هیجان در چهره می تواند زمینه ساز مشکلات میان فردی در این گروه از افراد با علایم اختلال شخصیت مرزی باشد. بنابراین، توجه به بازشناسی هیجان در چهره به عنوان یکی از مؤلفه های تأثیرگذار در تعاملات اجتماعی می تواند به فهم بهتر از بدکارکردی اجتماعی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک کند.
رابطه دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم سوءمصرف مواد، عوامل موثر در شروع آن است. بدون تردید عوامل بسیاری می توانند به عنوان عوامل محافظت کننده در مقابل سوء مصرف موادمخدر شناسایی و تقویت شوند. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه دینداری، تاب آوری و عزت نفس با پذیرش اعتیاد در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر شهر قزوین بود. نمونه شامل 374 نفر از نوجوانان پسر 14 تا 18 ساله دبیرستان های شهر قزوین بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه دینداری خدایاری فرد، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون، عزت نفس کوپراسمیت و پذیرش اعتیاد بود. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای دینداری، عزت نفس و تاب آوری با پذیرش اعتیاد رابطه منفی معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تاب آوری، دینداری و عزت نفس در مجموع 54 درصد از واریانس پذیرش اعتیاد را تبیین می کنند. می توان نتیجه گرفت که با تقویت دینداری، عزت نفس و تاب آوری نوجوانان می توان از سوءمصرف مواد در آن ها پیشگیری کرد.
نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر در اختلال وسواسی–اجباری و افراد بهنجار بود. روش:طرح پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی -مقایسه ای بود. جامعه هدف پژوهش حاضر شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود که در بازه زمانی مهر تا اسفند سال 1395 به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند. از این میان تعداد 50 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از مقیاس وسواسی -اجباری ییل -براون فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، پرسشنامه کنترل فکر و پرسشنامه آمیختگی شناختی برای گردآوری داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل داده ها نشان داد که در کلیه متغیرها به جزء راهبردهای سازگارانه پذیرش و ارزیابی مجدد، همچنین راهبردهای کنترل فکر نگرانی، تنبیه، کنترل اجتماعی و ارزیابی مجدد، میانگین گروه بهنجار به صورت معناداری بیشتر از گروه وسواسی بود. در متغیرهای دیگر میانگین گروه وسواس به صورت معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود. همچنین یافته های این پژوهش بیانگر آن بودند که بر اساس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، همجوشی شناختی و راهبردهای کنترل فکر می توان عضویت افراد در دو گروه را پیش بینی کرد. نتیجه گیری:می توان نتیجه گیری کرد که فعال شدن باورهای درآمیختگیافکار، ارزیابی هایی را بر می انگیزاند که بر اساس آنها استفاده از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و کنترل فکر بیشتر و متعاقباً فکر وسواسی خطرناک تلقی می شود. این ارزیابی ها منجر به بروز احساس ترس، اضطراب، گناه و ناراحتی می شوند. اگر ارزیابی فرد این باشد که فکر وسواسی نشان دهنده آن است که اتفاقی خطرناک پیش از این رخ داده است، ممکن است راهبردهای وارسی یا اختلال ذهنی را به کار گیرد. راهبردها باعث می شوند فرد نتواند در واقعیت این باورها را بیازماید و اعتبار آنها را رد کند.
مقايسه تأثیر درمان ديدگاه زمانی و درمان شناختي- رفتاري (CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (PTSD)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقايسه تأثیر ديدگاه زمانی و درمان شناختي- رفتاري (Cognitive Behavioral Therapy یا CBT) بر کاهش افسردگی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه (Posttraumatic stress disorder یا PTSD) بود.
مواد و روش ها: این تحقیق به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون انجام گردید. از میان جانبازان مبتلا به PTSD که به مراکز درمانی شهر تهران مراجعه کرده بودند، 45 نفر که نشانه های اختلال را داشتند، به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه CBT، درمان دیدگاه زمانی و گروه شاهد قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). برای جمع آوری داده ها، از مقیاس افسردگی Beck (Beck Depression Scale یا BDI) استفاده شد و سپس با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی با یک عامل مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایشی CBT و دیدگاه زمانی در زمینه تأثیر بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازانی که این دو درمان را تجربه کرده بودند، وجود نداشت (942/0 = P). از طرف دیگر، هر دو مداخله آزمایشی CBT (001/0 = P) و دیدگاه زمانی (001/0 > P) تأثیر معنی داری را بر کاهش نمرات افسردگی در جانبازان نشان داد. هرچند که اثربخشی گروه دیدگاه زمانی بیشتر بود، اما به لحاظ آماری تفاوتی با گروه CBT مشاهده نشد.
نتيجه گيري: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که درمان دیدگاه زمانی در کاهش افسردگی جانبازان مبتلا به PTSD نسبت به رویکرد CBT اثربخشی بهتری دارد و ثبات و پایداری درمان دیدگاه زمانی بیشتر می باشد و می توان از آن به عنوان درمان کوتاه مدت برای مداخله روان شناختی جانبازان استفاده کرد.
پیشگیری از اعتیاد با رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر و بهره مندی از ظرفیت سازمان های مردمی
حوزههای تخصصی:
اعتیاد زمینه ساز بسیاری دیگر از مشکلات و مسائل اجتماعی بوده و می تواند نقش مهمی در کم توسعه یافتگی داشته باشد. به علاوه با توجه به تبدیل شدن مواد مخدر و اعتیاد به ابزار جنگ نرم و تهدید علیه امنیت ملی از یک سو و منابع قابل توجه کشور خصوصاً در حوزه های فرهنگی از سوی دیگر، در صورت پذیرش اصل اقدامات رویکرد اجتماعی کردن پیشگیری از اعتیاد به عنوان مهم ترین رویکرد در مصون سازی آحاد جامعه، چاره ای جز حمایت از سازمان های مردم نهاد و تیم های محله ای در این زمینه نیست. مطالعه حاضر که به روش مروری-کتابخانه ای انجام شده، درصدد است تا ضمن تبیین نقش سازمان های مردم نهاد در برنامه های پیشگیرانه و اهداف اصلی رویکرد اجتماعی کردن مبارزه با مواد مخدر، با ایجاد حساسیت افزون تر در بین مسئولین و سازمان های مردمی، ضرورت ایجاد یک نهضت عمومی و فراگیر در پیشگیری از اعتیاد را روشن نماید؛ و مبارزه با مواد مخدر از طریق مبارزه ی اجتماعی با ورود و مشارکت تمام افراد جامعه ازجمله خانواده ها و سمن ها به عنوان یک سیاست ارجح برای هر دولتی در کشور ما باشد.
اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون بود. روش: طرح تحقیق، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی زنان وابسته به موادمخدر بودند که درسال 1395 برای درمان به یکی از مراکز ترک اعتیاد، در شهرمشهد مراجعه نموده بودند و با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. تعداد 40 نفر از بیماران زن تحت درمان با متادون به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و از ابزارهای شاخص شدت اعتیاد و پرسش نامه ویژگی های جمعیت شناختی استفاده گردید. برنامه مداخله گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی به مدت 10 جلسه 2 ساعته (در هر هفته یک جلسه) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شدت اعتیاد بین دو گروه، تفاوت معناداری داشت (001/0P<). همچنین تحلیل متغیرها به تفکیک بیانگر آن بود که در ابعاد وضعیت روان پزشکی، مصرف مواد و مصرف الکل تفاوت در سطح (001/0P<) معنادار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق چنین به نظر می رسد که گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر کاهش شدت اعتیاد بیماران زن تحت درمان با متادون، مؤثر است.
مقایسه توانمندی خانواده در افراد دارای عود مجدد و افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
75-90
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش مقایسه توانمندی خانواده در افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده و افراد دارای عود مجدد در بین معتادان به مواد مخدر شهر تبریز بود. روش: روش پژوهش از نوع علی–مقایسه ای بود. بدین منظور، نمونه ای150 نفری (شامل 75 نفر بدون بازگشت و 75 نفر دارای عود مجدد) از بین مراجعان کمپ های ترک اعتیاد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و از خانواده شان خواسته شد پرسش نامه توانمندسازی خانواده کورن و همکاران را تکمیل کنند. یافته ها : نتایج نشان داد که دو گروه از نظر نمره کل توانمندی خانواده و سطوح توانمندی (خانواده در ارتباط با فرد معتاد، ارتباط با سیستم های خدماتی و سطح اجتماعی) متفاوت هستند (05/0 > p ) و خانواده های افراد تداوم دهنده درمان نگهدارنده از توانمندی بالاتری برخوردار بودند. نتیجه گیری : یافته ها می توانند به طور تلویحی نقش توانمندی خانواده درمدیریت درمان پیشگیری از عود مجدد اعتیاد را تائید کنند.
الگوی روابط ساختاری فعالیت سیستم های مغزی رفتاری، احساس تنهایی، دشواری در تنظیم هیجان و وسوسه مصرف مواد در زنان سوءمصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
107-134
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد معضل اجتماعی پیچیده ای است که پیامدهای منفی زیادی برای فرد و جامعه دارد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تجربی برازش مدلی بود که در آن نقش سیستم های مغزی–رفتاری، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد مد نظر قرار گرفت. روش: بدین منظور، 580 نفر از زنان معتاد شهر کرمان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به مقیاس های عقاید وسوسه انگیز، پنج عاملی جکسون، مقیاس تجدید نظرشده ی احساس تنهایی راسل و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد با وجود این که برخی از مسیرها به لحاظ آماری معنادار نبود، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج بیانگر این بود که سیستم های مغزی رفتاری هم به صورت مستقیم و هم به واسطه ی دشواری در تنظیم هیجان در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش دارند، درحالی که به واسطه ی احساس تنهایی در وسوسه زنان مبتلا به سوءمصرف مواد نقش ندارند. نتیجه گیری: براین اساس برای پیشگیری، درمان و کاهش احتمال عود، می توان این متغیرها را مورد هدف قرار داد.
مقایسه سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری و ویژگی های سرشت و منش در افراد وابسته به مواد و غیر وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه سیستم فعال سازی/ بازداری رفتاری و ویژگی های سرشت و منش در افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته صورت گرفت. روش: طرح پژوهش توصیفی و روش آن علی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد و غیر وابسته ساکن در جزیره کیش بودند که تعداد 200 نفر از آنان به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه سرشت و منش کلونینجر و مقیاس سیستم فعال سازی/سیستم بازداری رفتاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از نظر میانگین های سیستم فعال سازی رفتاری، جستجوی سرگرمی و پاداش وابستگی، تفاوت وجود ندارد و فقط در ویژگی سائق و سیستم بازداری رفتاری تفاوت وجود دارد (05/0>P). همچنین بین دو گروه از نظر آسیب پرهیزی و خودراهبری تفاوت معناداری وجود داشت (01/0>P). به علاوه، نتایج تفاوت معناداری را در ویژگی های نوجویی، پشتکار، همکاری و تعالی بخشی خود بین دو گروه نشان نداد. نتیجه گیری: افراد وابسته به مواد نسبت به افراد غیروابسته سیستم بازداری رفتاری ضعیف تری دارند. اما برخلاف تحقیقات قبلی، حساسیت سائق در افراد غیروابسته بیشتر از افراد وابسته به مواد است. آسیب پرهیزی بالا و خودراهبری پایین شدت اعتیاد را در افراد وابسته به مواد تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به حجم نمونه بالا نسبت به تحقیقات قبلی و تک جنسیتی بودن نمونه تحقیق، انجام تحقیقات مشابه در جهت نیل به نتایج روشن تر ضروری است.