فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۵۰۱ تا ۷٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
173 - 192
حوزههای تخصصی:
خواجوی کرمانی، از شعرای بزرگ قرن هشتم هجری، منظومه گل و نوروز را، که به گفته خود به لفظ هندی بوده است و داستان پردازان بابل آن را ترتیب داده اند، به درخواست معشوقی می سراید و به حامی خود تقدیم می کند. با وجود اینکه این منظومه شباهت های بسیاری به خسرو و شیرین نظامی دارد، به دلیل وجود چند داستان فرعی عاشقانه، آرایه های ادبی بسیار و مضامین حماسی، رزمی و عرفانی به اثری منحصربه فرد تبدیل شده است. اما در کنار آن، با استناد به گفته خود خواجو، می توان شاهد حضور باورها و روایات اساطیری دو سرزمین هند و بابل در این منظومه نیز بود؛ دو سرزمینی که تأثیر فرهنگ و عقاید و اساطیر شان بر باورها و روایات اساطیری، مذهبی و حماسی ایران به اثبات رسیده است. در این مقاله، با نظر به گفته خواجو و چنین تأثیری، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی پیشینه اسطوره ای گل و نوروز پرداخته شده است و ارتباط آن با روایت اسطوره ای ایندرای هندی و آب ها یا گاوهای دربند اهریمن و از سوی دیگر با ایزدبانوی برکت بخش بین النهرینی و همسر او مشخص شده و صحت گفته خواجو و حضور مضامین اساطیری، در روایات عاشقانه نیز به اثبات رسیده است.
بازتاب چگونگی پیوند رنگ، رنگ واژه ها و صور خیال، در دیوان قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
185 - 210
حوزههای تخصصی:
عنصر رنگ که از نظر علمی، بازتاب نور بر پدیده های طبیعی است، از قدیم مورد توجه بشر بوده است. کاربرد رنگ در جشن ها، آیین ها، سوگواری ها، نهضت ها، نشان سپاهیان و پرچم کشورها، آشکار و نمادین بوده است. عنصر رنگ، در انواع هنرهای تجسمی و در شعر و ادب فارسی نیز کاربرد و جایگاه ویژه ای، داشته است. در شعر فارسی، شاعران آفاق گرا که پیوندی ژرف با طبیعت دارند، همواره کوشیده اند با بهره گیری از انواع رنگ ها و به کارگیری آن در شعر، تجربه های خویش را به خواننده، منتقل کنند. قاآنی شیرازی، از شاعران نامدار سبک بازگشت، با بسامد کاربرد 1190 بار عنصر رنگ، رنگ واژه ها و تداعی کننده ی رنگ ها، در قصاید، ترکیب بندها، ترجیع بندها، مسمط ها، قطعه ها و غزل هایش، تابلو هایی رنگین ساخته و کوشیده تا همه ی حواس خواننده را با مظاهر طبیعت و تابلو هایی که آفریده، مشغول دارد. از این نظر، دیوان قاآنی به تابلویی می ماند که رنگارنگی آن چشمگیر است. در این پژوهش، بسامد رنگ و چگونگی کاربرد آن در دیوان قاآنی، بررسی و تحلیل شده و چگونگی تصویرآفرینی شاعر برمبنای عنصر رنگ، به صورت توصیفی-تحلیلی، آمده است. قاآنی، با استفاده از استعاره، تشبیه، کنایه و آفرینش تصاویری متراکم که بسامد فراوان رنگ و بو در آن ها آشکار است، حواس مخاطب را با گونا گونی تصاویر شعرهایش، درگیر می کند. رنگ های آمیغی، تشبیه مرکّب و انبوهی تصاویر رنگی در توصیف مناظر بزم، رزم، معشوق و بهارستایی، از شیوه های پردازش و ترازش شعر قاآنی است. گل ها، کانی ها، نام های جغرافیایی، داستان های شاهنامه و اشارات دینی نیز در کارگاه خیال تصویرآفرین قاآنی، نقش برجسته ای دارند.
جلوه های دراماتیکی اشعار ابونواس و ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
179-197
حوزههای تخصصی:
درام یکی از شگردهای بیانی در شعر عربی و فارسی است. رواج این شیوه از بیان در میان شاعران عرب و ایرانی، به تأثیرپذیری آنها از ادبیات و فلسفه یونان بازمی گردد. ترجمه آثار یونانی و حضور اندیشه آنان در میان ادبای عرب و ایرانی، از اسباب گسترش این شیوه از بیان است. ابونواس و ناصرخسرو، دو شاعر ایرانی تبارند که یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فارسی شعر می سرودند. این دو اگرچه در زمان، جغرافیا و چگونگی زیست و عقیده، با هم بسیار متفاوت اند، در سرودن اشعار ستیزوار دراماتیکی در زمره پیشروان این گونه از بیان به شمار می آیند. آنان کشمکش های عصر خود را در اشعار خویش بازمی تابانند. نوشتار حاضر با استفاده از روش تطبیقی به بررسی و نقد سروده های دراماتیکی ابونواس و ناصرخسرو می پردازد و دستاورد پژوهش نشان می دهد که در اشعار هر دو گوینده، برخی از انواع درام (افقی، عمودی و دینامیکی) مشهود است.
جمالیه الملامح الانزیاحیه فی أشعار عزّالدّین المناصره علی أساس نظریه جیفری لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
111 - 136
حوزههای تخصصی:
إنّ الانزیاح ظاهره من الظواهر الهامه فی الدارسات الأسلوبیه التی تهتم بلسان النص الأدبی علی أنّه لغه مضاده لما هو معتاد ومن هنا سعی هذا البحث إلی دراسه هذه الظاهره علی ضوء المنهج الوصفی – التحلیلی، فی شعر عزّالدّین المناصره الذی رغب فی انتهاک قواعد اللغه العادیه وثار على قیودها. یهدف هذا البحث إلی الکشف عن جمالیات الانزیاح واستجلاء أبعاده لدى هذا الشاعر الذی حفل شعره بهذه التقنیه الفنیه مما تدلّ النتائج علی أنّ الانزیاح الدلالی کان من الملامح الأکثر حضوراً لدیه، حیث قد تمکّن الشاعر من أن یحقّق علاقه بعیده ملهمه بین الدّال والمدلول من خلال أسلوب المفارقه وتراسل الحواس. أمّا تجلّیات الانزیاح فی المستوی النحوی فتتبدّی فی التقدیم والتأخیر والاعتراض وفی المستوی الإیقاعی کان الحضور المکثّف للمزج بین التفعیلات واستخدام التکرار الصوتی أمّا فی المستوی الکتابی فلجأ الشاعر إلی تفتیت الألفاظ واستخدام السطور المتساقطه والبیاضات المنقّطه. وفی المستوی الأسلوبی، لجأ الشاعر إلی استخدام الألفاظ العامّیه ومیلاد ألفاظ جدیده بواسطه التصرف فی بنیه الکلمه. إنّ الغرض الجمالی العام لکلّ من هذه التجلیات هو إثاره الدهشه والمفاجأه لدی المتلقّی إلا أنّ الغرض الخاص فهو یختلف باختلاف السّیاق الذی ترد هذه الظاهره فیه.
سفر؛ تجربه زیسته خوانش اگزیستانسیالیستی از الگوی سفر-زندگی شمس پرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود اصیل/ دازاین، انسان تنها و فردیت یافته ای است که با انتخاب های خویش، هم خود را از وجود غیر اصیل و غوطه ورشدن در جماعت توده ای (کیرکگور)، گله ای (نیچه) و داسمنی (هیدگر) رها می کند و هم امکان ها و موقعیت های بسیاری را در برابر الزام، حتمیت و ضرورت برای خویش به وجود می آورد. امکان هایی که او را از رویدادگی های زندگی جدا می سازد و رو به تعالی به حرکت درمی آورد. موقعیت های مرزی/ بحرانی نظیر درد، رنج، یأس، شکست، ترس، سفر، پیری، مرگ و... بهترین وضعیت برای مواجهه با خویشتن و مرزهای وجودی است؛ موقعیت های شکننده ای که با فروریختن شاکله های ذهنی، طرح واره های تثبیت شده و تجربه های بسته بندی شده، امکان جهش و درکی انفسی و سوبژکتیو را محقق می سازد. جستار حاضر از منظر مفاهیم کلیدی فلسفه اگزیستانسیالیسم (وجود اصیل، فردیت، انتخاب، امکان، تجربه زیسته، حرکت، موقعیت مرزی، سفر و مواجهه با مرگ) به تحلیل و واکاوی الگوی سفر- زندگی شمس پرنده می پردازد و با واکاوی در منقولات و شیوه زیست شمس تبیین می کند که چگونه شمس با انتخابی آگاهانه، سفر را به مثابه زندگی، تجربه و زیست می کند، در این تجربه درونی و جهان شخصی (سارتر) خود را از روزمرگی و میان مایگی می کَنَد و با آگاهی و شناخت انفسی و سوبژکتیو، پیوسته رو به امر متعالی و نامتناهی در حرکت است. سفر بهترین امکان برای گمنام و ناشناس ماندن شمس، عدم تقید به قالب ها و شاکله های تکراری و عمومی و تجربه موقعیت مرزی است. یکی از مهم ترین موقعیت های مرزی که در سفر امکان مواجهه با آن بیشتر است، درک حضور مرگ به عنوان بنیادی ترین امکان دازاین است. شمس در حرکت به سوی مرگ، هم توسع وجودی می یابد، هم مشتاق مرگ می شود و هم در مشاهده ناپایداری امکانات و امور تناهی هستی، ایمانش به حقیقت مطلق، متقن تر و محکم تر می گردد.
جستاری در پدیدارشناسی همدلانه آنهماری شیمل برپایه آرای فردریش هایلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از پدیدارشناسی در پژوهش های مرتبط با امور قدسی (اعم از دین و عرفان) استفاده شده است. به تبعِ پدیدارشناسی فلسفی، مهم ترین ویژگی های پدیدارشناسی دین، توصیف در برابر تحلیل، شهود ذات، تعلیق و همدلی است. بُعد «همدلی» در پدیدارشناسی دین و عرفان، کاربردی بیش از پدیدارشناسی فلسفی دارد. پدیدارشناسی همدلی، توصیف پدیدارشناسانه موضوع، از نگاه شخصِ باورمند است. فردریش هایلر در پدیدارشناسی دینی عرفانی خود، با کنارگذاشتن پیش فرض ها، به عمق «تجربه دینی» نفوذ و در رویارویی مستقیم، بی واسطه و همدلانه، آن را توصیف می کند. آنه ماری شیمل با تأثیر از دین پژوهی فردریش هایلر و با تأکید بر مؤلّفه همدلیِ پدیدارشناسی، خود را از پیش فرض های انحصارگرایانه رهانیده است تا عرفان و اسلام را دقیق تر درک کند. این تأثیرپذیری بیشتر بر الاهیات و عرفان تطبیقی، سیر از ظاهر به باطن دین، وحدت ادیان، نیایش و تأکید بر نمودهای بی واسطه و زنده استوار است. در پژوهش های آنه ماری شیمل، به سبب بروز و ظهورِ آشکارترِ پدیدارها در آداب و رسوم اجتماعیِ عامه مسلمانان و پیروان تصوف، بر مؤلّفه عاطفه و همدلی بسیار تأکید شده که همین امر گاه پژوهش های او را غیرمستند کرده است. ازسوی دیگر، گاه پژوهش های شیمل به سبب بُعد توصیفی پدیدارها و بی بهره بودن از مبانی علّیتی و تحلیلی و همچنین اتّکای آن بر دریافت های عاطفی شخصی پژوهنده، نمی تواند جهان شمول، اقناع کننده و دارای تبیین علمی باشد.
بررسی علل به وجود آمدن احساس حقارت در شخصیّت های کتاب های کنسرو غول و یوناتارای گم شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روان شناسی و کاربرد آن در زندگی امروزه دارای اهمّیّت بسیاری است. این علم از دیرباز با سایر علوم از جمله ادبیّات ارتباط دوسویه ای داشته است. در این گونه از پژوهش های میان رشته ای، آثار نویسندگان از جنبه های مختلف روان شناسی تحلیل و بررسی می شوند. در این جستار با وام گرفتن از نظریّه شخصیّت آدلر، روان شناس اتریشی، به علل ایجاد احساس حقارت در شخصیّت های دو اثر از مهدی رجبی، نویسنده خوش ذوق و خلّاق کودک و نوجوان به نام های کنسرو غول و یوناتارای گم شده، پرداخته ایم. محیط (خانه/ مدرسه) علّتی اساسی در ایجاد احساس حقارت در کودک و نوجوان شناخته شده است. در این پژوهش تأثیرات محیط خانه در شکل گیری احساس حقارت در فرد مانند افسردگی والد، داغدیدگی، فقر و نداشتن سرپرست مناسب و تأثیرات محیط مدرسه در شکل گیری احساس حقارت در فرد چون آزار و اذیّت فیزیکی، نسبت دادن صفات ناپسند توسّط دانش آموزان و سرزنش مربیّان، در شخصیّت های این دو اثر، بررسی شده است. این پژوهش با رویکرد کیفیِ تحلیل محتوا بررسی شده و جملات و معانی مستتر در آن نیز بر اساس نظریّه شخصیّت آدلر از نوع تحلیل قیاسی انجام شده اند. نتایج در این پژوهش نشان داد که نقش و تأثیر محیط مدرسه نسبت به تأثیر محیط خانه در به وجود آمدن احساس حقارت در شخصیّت های داستانی رجبی، بیشتر است. با توجّه به بررسی نمونه های متن در این دو اثر، علل به وجود آمدن احساس حقارت هم در بخش تأثیر محیط خانه و هم در بخش تأثیر محیط مدرسه در رمان نوجوان کنسرو غول بیشتر از کتاب یوناتارای گم شده مشاهده شد. تأثیر محیط خانه و محیط مدرسه در ایجاد احساس حقارت در توکا، شخصیّت اصلی کتاب کنسرو غول نیز نمود بیشتری یافته است.
چیستی ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی نسبت میان موجودیت و روایت زمانی مطالعه موردی: داستان های ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث از ادبیات داستانی، موجودیت و هویت شخصیت ها در بستر روایت، زمانی است که پیکربندی می یابد؛ به این معنا که به دست آوردن شناختی معتبر از یکی مستلزم شناخت دیگری نیز هست. در این پژوهش، تلاش بر این است تا از طریق شناخت استراتژیِ نوشتاری ابوتراب خسروی برای شکل دهی به زمان رواییِ داستان ها، به فهمی کیفی از هویت و موجودیت پرسوناژ ها و کنش های آنها به طور خاص و نظم موجود در روابط اجزاء به طور عام دست یابیم. این هدف با استفاده از گزیده ای از داستان های وی که در دو مجموعه دیوان سومنات و کتاب ویران به چاپ رسیده محقق خواهد شد. روش مورد استفاده تحلیل روایت است که به روابط علی و معلولی اجزا به دور از اتفاقات تصادفی می پردازد. در بخش تحلیل، چهار تقسیم بندی از حیث ارتباط زمان و موجودیت شکل گرفته است: 1-موجودیتِ زمانمند وابسته به جهان خارج، 2-موجودیت زمانمندِ یگانه در عین استحاله در نقاب، 3- سیر تکامل عینیِ وجود، در زمانِ متوقف شده، 4-موجودیت پیش و پس از خلقت در بستر نوسانات زمانی؛ و در نهایت این مقوله استنتاج شد که موجودیت اشخاص در ارتباط مستقیم با زمانمندی آنهاست که شاکله می یابد.
گونه شناسی ساخت های قالبی در رباعیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
1 - 18
حوزههای تخصصی:
گفتار قالبی شده یا کلیشه های زبانی، از جمله امکانات زبان عامیانه برای بیان مطلب هستند که به ویژه در محاوره های عادی روزمره، کاربردی گسترده دارند. بسامد کاربرد عبارت ها و گزاره های قالبی در متون ادبی (نظم یا نثر) با عامیانگی کلام پیوندی مستقیم دارد؛ از این رو، می توان با بررسی متون از چشم انداز چنین کاربردهایی، میزان عوامانگی گفتار را در آن ها سنجید و اغراض به کارگیری چنین زبانی را کشف کرد. در پژوهش پیش رو ساخت های قالبی در رباعیات مولوی، بررسی و تاثیر آن بر عامیانگی سخن وی، مشخص گردیده است. آمار به دست آمده نشان می دهد کنایه با بیش ترین کاربرد، زبانی کنایی را برای متن، رقم زده؛ شیوه ی استدلال و بیان مطلب مولوی بر تمثیل پردازی استوار است که با بعد آموزگاری شخصیت وی و تلاش او برای تفهیم مطلب، بسیار سازگار است. گزاره ی دیگر، تعارف است که با رابطه ی کلیشه ای عاشق و معشوق شعر سنتی فارسی پیوند می یابد؛ تهدید نیز افزون بر کاربرد تعلیمی آن، به کار نمایان ساختن چهره ی پرخاش جوی معشوق در رباعیات، آمده است؛ ضمن آن که تعلیم مریدان بی ذوق یا تمایل به حماسه ی عرفانی نیز مولوی را به رجزخوانی (از زیرگونه های تهدید) واداشته است. کاربرد القاب کلیشه ای نیز تیپ سازی های اجتماعی شاعر را رقم زده است. دشنام، دعا و نفرین نیز به ترتیب، در رده های پایین تر طرف توجه مولوی بوده اند و هریک به اغراضی خاص، در رباعیات او به کار گرفته شده اند.
بازشناخت انتقادی تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی برونو بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برونو بتلهایم، روان شناسی پسافرویدی است که سهم بسزایی در نقد ادبی-روان شناختی دارد وهمواره مورد توجه ناقدان ادبی و روان کاوانِ کودک بوده است.کارکردهایی که وی برای قصه های پریان برمی شمرد، زمینه تحقیقاتی گسترده ای در نقد ادبی گشوده است. در این پژوهش، نگارندگان، با مطالعه آثار بتلهایم، تمایزهای کارکردی قصه پریان و اسطوره در رویکرد روان کاوی وی را با رویکردی انتقادی مورد بررسی قرار داده و در نهایت به دو دسته کلی از دیدگاه های وی دست یافته ا ند که در یک دسته، اندیشه های وی شامل شباهت ها و تمایزهای کارکردیِ بین قصه پریان و اسطوره جای دارد؛ از جمله مظهر انباشت تجربه جامعه بودنِ قصه پریان و داستانِ اسطوره ای، امید به پایان خوشایند، قطبی بودن شخصیت ها و اصل لذت در برابر اصل واقعیت در قصه پریان. در دسته دیگر، بتلهایم در تبیین ِ تمایزهای کارکردی میانِ قصه پریان و داستان اسطوره ای، دچارِ تناقض هایی ویژه شده است؛ مانند معنای زندگی و کارکرد ویژه قصه پریان در معنابخشی به زندگی، تأکید بر کارکرد درمانیِ قصه های پریان در دوران کهن و میان هندوها، تبیین کارکردِ قصه های پریان بر اساس الگوی سطوح شخصیت فروید و جایگاه قهرمان در قصه پریان و اسطوره. بازشناخت انتقادی این تمایزهای کارکردیِ گاه متناقض، موجب ارتقای دقت ناقدان ادبی پیرو وی در بهره گیری از اندیشه هایش می شود و نیز می تواند روان کاوان پسافرویدی پیرو رویکرد بتلهایم را از خطاهای احتمالی باز دارد.
تحلیل سبکی رمان «نخل و نی» از رضا رئیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهار از پیشگامان سبک شناسی در ایران در مقدمه کتاب خود سبک را روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر آنها می داند. شمیسا نیز در کلیات سبک شناسی مفهوم سبک را بدیهی می داند و معتقد است تعریف جامع و کامل آن دشوار می باشد. رضا رئیسی، صاحب رمان مستند «نخل و نی» همچون بسیاری از نویسندگان ادبیات جنگ و مقاومت سبک خاصی را به خصوص از دیدگاه زبان و هنر داراست. از حیث زبانی می توان به کاربرد جملات کوتاه، روشن، واژگان و اصطلاحات عامیانه، افعال شکسته و حضور حال و هوای جنوبی در داستان اشاره کرد. لایه های فکری او را مواردی چون واقع گرایی، تکیه بر استنادهای تاریخی جنگ در خرمشهر، بیان روابط انسانی و تأکید بر اصل واقع گرایی تشکیل می دهد. این جستار با روش توصیفی تحلیلی در پی آن است نگاهی سبک شناسانه به داستان «نخل و نی» داشته باشد. روش بررسی سبکی این داستان رویکرد لایه ای است که در 3 لایه زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قرار گرفته است. پرسش اصلی تحقیق آن است که کدام لایه سبکی و در هر لایه کدام ویژگی ها با بسامد بالاتری در اثر خودنمایی می کنند؟ پر واضح است با پرداختن به این ویژگی ها می توان خوانندگان را با سیر اندیشه و نوع نگاه نویسنده به مقوله جنگ آشنا کرد.
مؤلّفه های نهیلیسم در آثار صادق هدایت و زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدبینی به هستی و مناسبات آن، همواره در طول تاریخ بشر مطرح بوده است؛ لیکن رویکرد به آن به صورت یک مکتب فکری رسمی و با نام نهیلیسم از ثمرات مدرنیسم می باشد که به موازات ادامه حیات در آثار فیلسوفان و متفکران در اشعار شعرای زبان فارسی و عربی بازتاب یافته است. از آنجا که یکی از بهترین روش های تبیین یک مسأله، مقایسه آن با نمونه ای هم شأن و هم جنس است، نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، عناصر و مؤلّفه های مشترک نهیلیسم را در آثار صادق هدایت و زکریا تامر به عنوان دو نویسنده پیشتاز در داستان نویسی مدرن ایران و سوریه که به پوچ انگاری گرایش یافته اند مورد کاوش قرار داده، تا برخی از آسیب های مترتّب بر این مکتب فکری مشخص شود و عوامل روی آوردن این دو نویسنده به اندیشه های نهیلیستی مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد که علیرغم تعلّق هدایت و تامر به دو فرهنگ و دو جامعه متفاوت، پوچ انگاری، یأس، بدبینی نسبت به فرد و جامعه، مرگ اندیشی و درون گرایی، بر افکار هر دو مستولی است و آشنایی با آثار متفکران غرب، استبداد و خفقان داخلی از عوامل مشترک و مؤثر در سوق دادن هر دو نویسنده به نهیلیسم بوده است.
تحلیل بافت متنی آیات «نفخ صور» بر اساس معناشناسی واژگانی، کارکردشناسی حروف و زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
141 - 164
حوزههای تخصصی:
بیشتر مفسران به تصریح یا تلویحاً به وقوع دو نفخه (إماته و إحیاء) در انتهای عالم هستی معتقدند. گروهی نیز قائل هستند که آیات قرآن از وقوع سه نفخه حکایت دارد و تعداد اندکی نیز سخن از وقوع چهار نفخه به میان آورده اند. در خصوص تقدم و تأخر رویدادهای آستانه قیامت نیز میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. هدف از این پژوهش تحلیل بافت متنی آیات نفخ صور و ارائه تصویری روشن از تعداد نفخه ها و حوادث متعاقب آن است تا در نهایت به این سوال پاسخ دهد که کدامیک از دیدگاه های مفسران با بافت متنی آیات نفخ صور انطباق دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، از طریق معناشناختی واژگانی صعق و فزع به تفحص گسترده در 212 تفسیر و تحلیل آراء مفسران در خصوص تعداد نفخات و تقدم و تأخر مشاهد الساعه پرداخته است. همچنین با تحلیل کارکردهای ادبی برخی حروف به کار رفته در این آیات، نظیر حرف «فاء» و حرف «ثمَّ» و توجه به عنصر سیاق، قرائن متصل و برون بافت لفظی و معنوی و نیز تحلیل زیبایی شناسی مبتنی بر انسجام واژگانی نشان داده است که قرآن کریم، خبر از وقوع سه نفخه فزع، صعقه و إحیاء در آستانه قیامت داده است و حوادث مسمّی به مشاهد الساعه پس از نفخه اول روی خواهند داد.
مؤلفه های تجددگرایی در شعر تقی رفعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
112 - 85
حوزههای تخصصی:
نخستین کسانی که به بحث نظری درباره تجدد ادبی پرداختند، روشنفکران مشروطه خواه و ناسیونالیست بودند که مبتنی بر اندیشه سیاسی و اجتماعی خود بر ضرورت تجدد ادبی نیز تأکید می کردند. جریان تجددگرایی ادبی رفته رفته توسعه یافت و دو جریان محافظه کار و افراطی تجددگرا در ادبیات فارسی ظهور کرد. تقی رفعت یکی از نمایندگان برجسته جریان افراطی تجددگراست. این پژوهش به مطالعه مؤلفه های تجددگرایی از سه جنبه شیوه بیان، هویت گوینده و مخاطب و ارتباط آن ها، و موضوع در شعر رفعت می پردازد و می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد که جنبه های مختلف تجددگرایی در شعر رفعت چیست و این کاربردهای متجددانه چه ارتباطی با جریان های فکری سیاسی اجتماعی عصر خود دارد. بررسی اشعار رفعت نشان می دهد که در هر سه جنبه ذکرشده نمودهای تجددگرایانه شاخصی می توان ملاحظه کرد، به نحوی که تجددگرایی را می توان محوری ترین مؤلفه در شعر او تلقی کرد. این جنبه های تجددگرایانه در شعر او در ارتباطی دوسویه با تجددگرایی سیاسی و اجتماعی است که جریان های فکری ناسیونالیسم ایرانی و مشروطه خواه مروج و هوادار آن بودند.
نقد زیباشناسی ساختار داستان روز چهارشنبه منظومه هشت بهشت امیرخسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 68
حوزههای تخصصی:
میثم زارع دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز مریم موسوی دانشجوی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی امیرخسرو دهلوی از شاعران قرن هفتم و هشتم است که تحت تاثیر منظومه های پنج گانه نظامی، منظومه هایی سروده است. یکی از این آثار که پنجمین و آخرین منظومه او به شمار می رود، هشت بهشت نام دارد که شاعر تحت تاثیر هفت پیکر نظامی آن را به نگارش درآورده است. در این منظومه، بهرام گور داستان روز چهارشنبه را که داستان شهر خاموشان است، از زبان شاهزاده رومی می شنود. شاعر توانسته است به خوبی این داستان را به تصویر بکشد. این پژوهش با رویکرد زیباشناختی و ساختاری به تحلیل این داستان پرداخته است. برای این منظور مهم ترین عناصر ساختاری شعری این داستان که شامل زبان، موسیقی و تخیل می شود، مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می-دهد که شاعر در بخش زبانی با بکارگیری واژه ها و واج های برگزیده، در بخش موسیقی با آوردن قافیه ها و ردیف های فعلی و در بخش تخیل با بکارگیری تشبیه و استعاره های متناسب باعث هر چه زیباتر شدن این داستان شده است.
Nature de subjectivité et son émergence dans les énoncés du locuteur(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La subjectivité renvoie à ce que la langue a de plus objectif et intervient au niveau structurel de la langue. Il s’agit de la source d’expressions figées, forgées par des locuteurs et reprises d’énoncés en énoncés au point de devenir idiomatiques. Ces expressions ne relèvent plus de la parole d’un seul individu, mais de la voix collective des êtres humains locuteurs d’une même langue. Elle est en somme une subjectivité humaine et collective. Les degrés de l’échelle qui résulte de nos recherches correspondent aux divers aspects de la définition élaborée jusqu’à présent. Nous vérifions au premier abord, la nature de la subjectivité depuis l’approche guillaumienne et ensuite nous tâchons de tracer le contour des limites de la subjectivité dans les niveaux syntaxique, sémantique et pragmatique i.e. ceux qui constituent la nature de la subjectivité. L’ensemble de notre travail dans l’article présent porte à conclure donc qu’il n’y a pas une subjectivité, mais plusieurs subjectivités.
سبک شناسی لایه ای داستان «پرسه در خاک غریبه» احمد دهقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی سبک شناسانه داستان «پرسه در خاک غریبه» از احمد دهقان پرداخته ایم. دهقان یکی از نویسندگان پیشگام و مطرح ادبیات دفاع مقدّساست؛ هرچند برخی او را به دلیل تصاویر تند و بعضاً به دور از انصافش در این حوزه نمی گنجانند. بررسی ساختاری و محتوایی داستان های این نویسنده به ما کمک می کند تا به درک بهتری از آثار او برسیم. ما به روش توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، لایه های مختلف این اثر را کاویده ایم. در سطح زبانی به بررسی لایه های آوایی، واژگانی و نحوی داستان «پرسه در خاک غریبه» پرداخته ایم. ما معتقدیم احمد دهقان از زبانی فرم گرایانه استفاده کرده است. استفاده گسترده از اصطلاحات نظامی، کلمات و عبارات عامیانه، حذف و جابه جایی ارکان جمله و از همه مهم تر استفاده از واژه های نشان دار منفی نگر از ویژگی های سبکی او در سطح زبانی است. از آنجایی که دهقان، روایتی منتقدانه و تاحدودی پلشت انگار از دفاع مقدّس ارائه کرده است، بسیاری از واژه ها در داستان او بار منفی پیداکرده اند. او در سطح ادبی از تشبهات نو و دیر فهم استفاده می کند. از دیگر ویژگی های سبکی دهقان می توان به توصیفات شاعرانه که همراه با جان بخشی به اشیا است، اشاره کرد. نویسنده با این کار مخاطب را درگیر فضای داستان می کند. در سطح فکری، فضای داستان های احمد دهقان به شدت مردسالارانه است. این فضا، اقتضای شرایط جنگی است. دهقان با بیانی جزئی نگرانه به دنبال بیان کردن حقایق و تلخی های جنگ است. همچنین، رگه هایی از طنز تلخ و نیش دار را با توجه به حوادث ناخوشایند در رمان می توان دید. او دوست دارد حقایق و تلخی های جنگ را با چاشنی طنز و طعنه به مخاطب نشان دهد.
انواع واو در زبان عربی وفارسی دری
منبع:
شفای دل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
143 - 159
حوزههای تخصصی:
دستور زبان های عربی و فارسی دری، کاربردهای ویژه ای دارد و خصوصیات مختص به خود را داراست. علم نحو در میان زبان های عربی و فارسی دری نیز کاربردهای ویژه ای دارد و خصوصیات مختص به خود را دارا است. نحو یک اصطلاح قدیمی است که با قواعد دستوری زبان از آغاز سخن گویی و دستورنگاری زبان ها با هم ارتباط تنگاتنگی داشته است. حرف «و» در نثر و شعر قابل درک است. هرگاه به کلمات یا جملات عربی و فارسی، از دید دستوری نگاه شود، ارزش بررسی آن توسط علم صرف و علم نحو مشخص می شود. حرف واو یکی از حروف مشترک در میان هر دو زبان است که در ترکیب جملات از دیدگاه دستوری نقش آفرینی می کند. این نقش آفرینی در دستور باعث زیبایی کلام و متین بودن آن می گردد. میان واو در دستور زبان عربی و زبان فارسی دری شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. از آنجا که علم نحو یکی از علوم اساسی در هر دو زبان است و گونه های مختلف و کاربرد وسیع در دو زبان فارسی دری و زبان عربی دارد، در این پژوهش بر آن شدیم تا با استفاده از کتب معتبر در این زمینه به بررسی انواع واو و کاربرد آن در دو زبان فارسی دری و عربی بپردازیم.
الحواریه فی قصیده «قصه شهر سنکستان» لأخوان وقصیده «الفقر والسقام» للرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
69 - 91
حوزههای تخصصی:
کثیر من الأشعار الحدیثه علی خلاف الشعر القدیم تتمتع بالحواریه وعناصرها کالقوال الثنائی والکرنفال والکرونوتوب والآلیات الأمریه والندائیه والإستفهامیه وإلخ. أخوان ثالث الشاعر الإیرانی المعاصر و معروف الرصافی الشاعر العراقی المعاصر، هما اللذان اهتما إلی المضامین الإجتماعیه وتجسّداها فی أشعارهما وثاما بمعارضه الإستعمار والإستغلال. فهما حاولا أن یحلّا القضایا الإجتماعیه مستفیدین من المجالات الحواریه. إذن تحاول هذه المقاله علی أساس المنهج المقارن إلی دراسه الحواریه وعناصرها المختلفه فی قصیده من أخوان «قصه شهر سنکستان»، و قصیده لمعروف رصافی «الفقر والسقام». قد خلصت النتیجه أن هاتین القصیدتین أنتجتا من الظروف الإجتماعیه وسعی الشاعران بتوظیف الحواریه وعناصرها لیتناولا الحواریه لحل المشاکل الإجتماعیه بصوره رمزیه. وأیضاً نجد أن اعتماد الشاعرین کان علی أهم عناصر الحواریه کالأمر والإستفهام والنداء والکرنوتوب، والکرنفال. یجدر الذکر أن المنهج المستخدم فی هذه الدراسه هو المنهج الوصفی التحلیلی، فی أساس المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن. الحواریه فی قصیده «قصه شهر سنکستان» لأخوان وقصیده «الفقر والسقام» للرصافی