فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و رشد بی رویه شهرها در دهه های اخیر کیفیت زندگی شهروندان را در کوچک ترین شهرها نیز تحت تأثیر قرار داده است. شهر کوهدشت دارای ۱/۱۰۷ هکتار بافت فرسوده (29 درصد کل سطح شهر) است. در این میزان بافت فرسوده 29309 نفر جمعیت، معادل ۱/۳۴ درصد کل جمعیت شهر کوهدشت زندگی می کنند. با توجه به تفاوت شاخص های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و... در این محله ها نسبت به دیگر محلات و همچنین اهمیت این محله ها به عنوان بافت کهن شهر کوهدشت، بررسی و تحلیل فضایی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی آنها ضروری به نظر می رسد. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان محله های بافت فرسوده شهر کوهدشت است که با بهره گیری از فرمول کوکران 385 نفر از آنها از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی نوع R و روش آماری آزمون T تک نمونه ای در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. بر اساس نتایج مدل تحلیل عاملی، 6 عامل بارگذاری شده در مجموع 24/70 درصد از واریانس را تبیین می کند. نتایج مدل تحلیل خوشه ای بر مبنای امتیاز عاملی محله ها حاکی از آن است که محله های بوعلی و صاحب الزمان در خوشه اول و به عنوان محله های فراتوسعه، محله های فردوسی، سد ساحلی، دارایی و رودکی در خوشه دوم و به عنوان محله های توسعه یافته، محله های بانک کشاورزی و معلم در خوشه سوم و به عنوان محله های نیمه توسعه، محله های جهاد شمالی و مطهری در خوشه چهارم و به عنوان محله های توسعه نیافته و محله انتهای بوعلی در پایین ترین سطح یعنی خوشه پنجم و به عنوان محروم ترین محله قرار دارند. همچنین با توجه به آزمون T تک نمونه ای می توان گفت که محله های بافت فرسوده شهر کوهدشت در عامل های اقتصادی خدماتی، تسهیلات شهری، خدمات اجتماعی و وضعیت محیطی در وضع نامناسب و در عامل های سلامت و امنیت و امکانات آموزشی به ترتیب با میانگین هایی به میزان 22/3 و 09/3 در وضعیت بهتری قرار دارند.
بررسی تطبیقی میزان دقت روش های AHP فازی و AHP کلاسیک برای رتبه بندی شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگیمطالعه موردی : دهستان مهبان شهرستان نیکشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از مباحث محوری مد نظر اکثر صاحبنظران حوزه ی برنامهریزی و توسعه در سکونتگاههای انسانی است. این مبحث در کشورهای کمتر توسعه یافته با چالشهای فراوانی روبرو است و عوامل متعددی در ابعاد مختلف بر آن تأثیر میگذارند. عمدهترین شاخصهای مؤثر برکیفیت زندگی در این کشورها به ویژه در نواحی روستایی مناطق محروم غالباً حول محور نیازهای اساسی زندگی میچرخد که به روشهای مختلفاز جمله تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک (AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) مورد ارزیابی قرار میگیرد. در این پژوهش پس از گردآوری دادهها از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته از دو روش یاد شده به صورت تطبیقی استفاده شده است. به دلیل تفاوت در نتایج حاصله، میزان دقت توسط شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد مداقه مجدد قرار گرفت و نتایج زیر به دست آمد:
اول؛ در هر یک از دو روش، ""درآمد و اشتغال"" بیشترین و ""مشارکت"" کمترین اهمیت و تأثیر را بر کیفیت زندگی مردم محدوده ی مورد مطالعه داشته است.
دوم؛ در ارزیابی و تعیین درجه ی اهمیت شاخصها، بین روش تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک(AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) تفاوت چشمگیری وجود دارد.
سوم؛ در انطباق با واقعیت های موجود، روش فازی در قیاس با روش کلاسیک از میزان دقت بیشتری برخودار است، و این تفاوت با استفاده از شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد تأیید قرار گرفت.
ارزیابی میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی در محله های مجاور صنایع شهری: مطالعه موردی منطقه 8 شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لازمه رسیدن به توسعه پایدار شهری در شهرهای امروزی، دستیابی تمام اقشار جامعه شهری به خدمات و امکانات موجود یا به عبارتی دیگر توزیع متوازن و برابر امکانات در بین جامعه شهری در بعد اجتماعی – فضایی می باشد. در سال های اخیر شاهد رشد سریع و خودجوش شهرها می باشیم که یک نوع نابرابری اقتصادی، اجتماعی، زیستی در بعد فضایی شهرها به وجود آمده است. نواحی سکونتی مجاور صنایع شهری به دلیل مشکلات موجود در این مناطق چندان مورد توجه قشرهای ممتاز و متمول شهری قرار نمی گیرد به همین دلیل امکان تزریق امکانات و سرمایه ها در این مناطق از طرف جامعه شهری وجود ندارد و در این مکان ها افلب جامعه فقیر و مادون شهری سکنی دارند. بنابراین برنامه ریزان شهری در سال های اخیر توجه زیادی را به متعادل سازی وضعیت زندگی در نواحی شهر ساخته اند تا بتوانند توسعه پایدار شهری را فراهم سازند. از این رو مقاله حاضر با هدف بررسی وضعیت زندگی ساکنان نواحی مجاور صنایع شهری که فرض می شود به عنوان نواحی فقیر شهری باشند، به مطالعه پرداخته است. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی بوده و جمع آوری داده ها با استفاده از 382 پرسشنامه صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نتایج آزمون T تک نمونه ای نشان می دهد که در کل میانگین تمام متغیرهای سنجش کیفیت زندگی پایین تر از حد متوسط می باشد به طوری که وضعیت فیزیکی – کالبدی (86/2)، کیفیت بهداشتی – زیست محیطی (63/2)، وضعیت امنیتی (71/2)، شاخص اجتماعی – فرهنگی (71/2)، وضعیت اقتصادی (67/2)، روانی - آرامشی (82/2) می باشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد که متغیر روانی آرامشی با بتای 0.234، بیشترین تاثیر را بر رضایت ساکنان محدوده مورد مطالعه از کیفیت زندگی دارد.
بررسی پایداری محله های شهری (مطالعه موردی: منطقه 19 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه توسعه محله ای پایدار، رویکرد نوینی را تقویت می کند که در آن حل مشکلات شهری در بازگشت به مفهوم محله به عنوان سلول های حیات شهری تصور می شود. هدف کلی این پژوهش بررسی پایداری محلات سیزده گانه منطقه 19 شهرداری تهران است. بدین منظور شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی سنجیده شدند. با توجه به مؤلفه های تحت بررسی و ماهیت کاربردی تحقیق، روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای (کتاب، آمارنامه و نقشه) و میدانی (پرسش نامه، مشاهده و مصاحبه) گردآوری شده است. با بهره گیری از تکنیک TOPSIS و دیگر آزمون های آماری، هر یک از محلات از نظر پایداری محله ای بر اساس چهار شاخص مذکور ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد از بین 13 محله، وضعیت 7 محله بر اساس شاخص های پایداری ضعیف است و از بین این هفت محله، محله شهید کاظمی پایداری کمتری دارد. به طور کلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که محله خانی آباد شمالی از لحاظ پایداری در مرتبه بالاتری نسبت به محله های دیگر منطقه 19 قرار دارد و محله شهید کاظمی پایداری کمتری دارد.
بررسی پایداری توسعه زیست محیطی با استفاده از آزمون های آماری در شهرستا ن های استان مرزی خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورهای در حال توسعه دارای تمرکز بیش از اندازه در چند نقطه معدود شهری هستند. چنین وضعیتی به مشکلات زیادی منجر می شود. در این کشورها، کیفیت زندگی مردم دستخوش نابرابری های منطقه ای عظیمی است که در بسیاری موارد، به سرعت در حال افزایش است. مشکلات زیست محیطی یکی از اساسی ترین مسائل شهرهای امروزی و حاصل تعارض و تقابل آن ها با محیط طبیعی است. نتیجه ی این روند عدم تعادل و ناسازگاری میان انسان و طبیعت و به هم خوردن روابط اکوسیستم خواهد بود. هدف این تحقیق شناسایی متغیرهای توسعه پایدار زیست محیطی و ارزیابی توان پایداری در شهرستان های استان خوزستان می باشد.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد شهرستان های ایذه، دزفول، اندیمشک، لالی و مسجدسلیمان بالاتر از دیگر شهرستان ها در توسعه زیست محیطی در استان خوزستان قرار دارند. همچنین نتایج آزمون های آماری نشان دهنده برتری شمال استان بر جنوب آن از نظر توسعه زیست محیطی می باشد. اما بین شرق و غرب استان با وجود برتری نسبی شرق استان بر غرب آن تفاوت محسوسی وجود ندارد. نتایج بررسی ضریب همبستگی پیرسون هم گویای رابطه و همبستگی معنادار بین توسعه زیست محیطی و میزان جمعیت شهرستان ها و نرخ شهرنشینی آ نها نم یباشد. یعنی اینکه ارتباط معناداری بین میزان جمعیت و نرخ شهرنشینی با توسعه زیست محیطی وجود ندارد.
سنجش ارزش های محیطی اثرگذار بر رضایتمندی از محل سکونت، مورد شناسی: محدوده معالی آباد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش های محیطی و تأثیر آن ها بر رضایتمندی سکونتی در شهرها اهمیت زیادی در برنامه ریزی مسکن شهری دارد. رضایتمندی ساکنان از محیط مسکونی علاوه بر سلامتی جسمانی و روانی ساکنان، بر شاخص های مهم برنامه ریزی، همچون کیفیت زندگی، نرخ جابه جایی و پیش بینی تقاضای مسکن مؤثر است. نرخ بالای جابه جایی های سکونتیِ اخیر، تأثیر فزاینده ای بر شکل گیری خوشه های مسکونی و افزایش پراکنده رویی شهری داشته است که خود چالشی جدی در مدیریت شهری امروز به شمار می آید. محدوده معالی آباد، یکی از نواحی نوساز شهر شیراز و مرکز ثقل توسعه شمال غرب این شهر است که در سال های اخیر، به دلیل تحولات کالبدی عمده، جمعیت زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو، ضروری است ارزش های محیط سکونت در این محدوده و رضایتمندی خانوارها در آن بررسی شود. برای این هدف، با حجم نمونه 430 خانوار و با تکمیل پرسش نامه، اطلاعات لازم برای پژوهش گرد آوری شد. برآورد کمّی رضایتمندی سکونتی، با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت و دسته بندی ویژگی های محیطی بر میزان رضایتمندی افراد، با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد که بیشتر افراد، رضایتمندی بالایی از محیط سکونت خود در محدوده پژوهش دارند و کیفیت آب وهوا و وجود مناظر طبیعی و باغ ها مهم ترین نقش را در این ارتباط داشته اند. بااین حال، در برخی نقاط محدوده، رضایتمندی اندکی در میان ساکنان محدوده مشاهده می شود. بیشتر این افراد در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه و در لبه خیابان اصلی ساکن بوده اند.
سنجش کیفیت زندگی شهری مهاجران افغان مقیم ایران با رویکرد ذهنی (مطالعه موردی: شهر رباط کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، کیفیت زندگی به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه بسیاری از علوم، مورد توجه محققان، برنامه ریزان و دولت ها قرار گرفته است. کیفیت زندگی دارای دو رویکرد اساسی عینی و ذهنی است. در این تحقیق کیفیت زندگی شهری با رویکرد ذهنی و با در نظر گرفتن شاخص های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی- محیطی و زیست محیطی بررسی شده و روش تحقیق توصیفی– تحلیلی است. یافته های حاصل از پرسش نامه میدانی با استفاده از میانگین و آزمون های آماری t تک نمونه ای، آزمون یومن– وایت نی، آزمون کولموگروف – اسمیرنوف تک نمونه ای و همچنین دونمونه ای و رگرسیون خطی چندمتغیره به کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان دهنده این است که شرایط کیفیت زندگی مهاجران در شهر رباط کریم پایین و کمتر از حد متوسط ارزیابی شده است. این نتایج نشان داد که پایین ترین میزان رضایت از کیفیت زندگی مربوط به جنبه اقتصادی و تفریح و اوقات فراغت است. همچنین با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه، 84% از بالا بودن کیفیت زندگی شهری ناشی از شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی است. نتایج نشان داد که متغیرهای اجتماعی فرهنگی با میزان ۸۸۴/۰ آثار بیشتری را در بالا رفتن میزان کیفیت زندگی در شهر رباط کریم دارند. در نتیجه، برای بهبود کیفیت زندگی مهاجران در سطح شهر رباط کریم برنامه ریزی در شاخص های اجتماعی و اقتصادی بسیار تأثیرگذار است.
سنجش میزان سرمایه اجتماعی، مشارکت و توسعه پایدار شهری مورد شناسی؛ منطقه سه کلانشهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم اینکه رهیافت مشارکتی و توجه به مردم، به عنوان بهره برداران نهایی از نتایج طرح ها و برنامه ریزی های شهری، مقوله ای است که طی دهه های اخیر مورد توجه صاحب نظران حوز برنامه ریزی شهری قرار گرفته، ولی مقوله سرمایه اجتماعی اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. حال مسئله اساسی و سؤال اصلی تحقیق آن است که سرمایه اجتماعی، عوامل مؤثر در افزایش یا کاهش آن، محور ها، معیارها، شاخص ها و به طور مشخص ابعاد مشارکتی آن و نقش و تأثیر این بعد از سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار شهری چیست؟ از این رو هدف از انجام این پژوهش، سنجش میزان مشارکت شهروندی، به عنوان یکی از ابعاد مهم سرمایه اجتماعی می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و از ابزار پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده است. با توجه به تعداد نمونه موردنیاز که بر اساس فرمول کوکران 320 عدد تعیین گردید، پرسشنامه ها در منطقه سه، شهر زاهدان توزیع و پس از تکمیل و تلفیق با یافته های اسنادی، با استفاده از نرم افزار آماری Spss18و آزمون T-Test یک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل های کمی و کیفی این پژوهش حاکی از آن است که شهروندان منطقه سه کلانشهر زاهدان از نظر میزان مشارکت در امور شهر در وضعیت خوب و بالاتر از حد متوسط قرار دارند.بنابراین، مسئولین اجرایی و مدیریتی شهر می توانند از این پتانسیل و استعدادی که در بین شهروندان نهفته است با برنامه ریزی های منسجم و منظم این توانایی های بالقوه را به مرحله فعلیت رسانده و به منظور ارتقا کیفیت کاردکرهای شهری و زندگی شهروندان بیش از گذشته از آن بهره گیرند.
میزان فشردگی و گستردگی توسعه مدیریت شهری از منظر توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با افزایش سریع جمعیت جهان و تمرکز آن در شهرها، حومه گستری و گسترش افقی شهرها سرعت بالایی گرفته و بحران برنامه ریزی شهری در اکثر نقاط جهان، ابعاد گسترده ای یافته است؛ از این رو، پارادایم توسعه شهری فشرده برای نیل به پایداری و عدالت اجتماعی و فضایی مطرح گردید. در همین راستا، این مقاله درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مقوله تراکم شهری، چگونگی توسعه شهری فشرده و گسترده شهر یزد را تبیین نماید. جامعه آماری تحقیق، شهر یزد و سازمان مسکن و شهرسازی این استان و همچنین حجم نمونه، کل مساحت شهر یزد می باشد. برای جمع آوری اطلاعات جامع و مفید مرتبط با موضوع تحقیق، از پرسشنامه، بازدید و پایش میدانی استفاده گردید. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، بررسی نقش متغیرها و به دست آوردن نتایج، از نرم افزارهای SPSS و LISREL، مدل تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس استفاده شد. براساس بررسی های صورت گرفته در سال های 85-1345، مساحت شهر یزد، حدود 19 برابر و جمعیت آن، 5 برابر افزایش یافته است. طی این سال ها، تراکم ناخالص جمعیتی شهر، از 3/131 نفر به 5/34 نفر در هکتار، کاهش یافته است. کاهش شدید تراکم ناخالص جمعیتی، بیانگر گستردگی بیش از حد شهر و خالی ماندن فضاهای زیاد و غیرفعال سطوح شهری در محدوده شهری یزد و در نهایت، توسعه افقی و گسترده شهر یزد می باشد که این امر باعث ناپایداری شهری در توزیع بهینه خدمات و دسترسی به امکانات زندگی برای ساکنان شهر و افزایش هزینه های زیرساختی و اتلاف انرژی شده است.
بررسی و ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ای با استفاده از مدل TOPSIS مطالعه موردی: کلان شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره توجه به مقوله ی مشارکت های اجتماعی شهروندان یک جامعه در پیشبرد اهداف کلان مدیریتی از مهمترین سرفصل های مدیریت شهری به ویژه در مقیاس کلان شهرها به حساب می آید. توجه به نقش مشارکت های خودجوش مردمی در راستای مدیریت محلی را تنها نباید خاص کلان شهرهای عصر حاضر دانست بلکه شهر های باشکوه باستان نیز برای رونق خویش چاره ای جز تمسک به مردمان خویش نداشتند. هدف مقاله حاضر ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ایبا استفاده از مدل TOPSISدر کلانشهر ارومیه می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. محدوده ی مورد مطالعه شامل سه محله (ایثار، میثم و آذربایجان) شهر ارومیه است.محلات مورد نظر با توجه به 6 معیار کمّی و کیفی مشارکت اجتماعی (میزان مشارکت در اداره ی امور محله، مشارکت در تصمیم گیری های محلی، مشارکت در پرداخت عوارض شهری، مشارکت در حفظ فضای سبز محله، اطلاع رسانی مشکلات محله به مدیران و سطح توسعه یافتگی محله) با مدل TOPSISمورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مدلTOPSIS، سلسله مراتب و اولویّت بندی محلات را در سطح شهر ارومیه به این صورت A2>A1>A3نشان می دهد. بنابراین A2 (میثم) در رتبه 1، A1 (آذربایجان) در رتبه 2، A3 (ایثار) در رتبه 3 قرار می گیرد.
تحلیلی بر اثرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری(مورد مطالعه: شهر زنجان)
حوزههای تخصصی:
با آغاز قرن بیست و یکم، نقش و جایگاه فناوری نوین از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند دست یابی به توسعه بیش از گذشته هویدا شده است. توسعه چشمگیر فناوری های اطلاعات و ارتباطات و گسترش اینترنت از یک سو و نیاز مدیریت شهری به ایده های نو در اداره شهرها و ضرورت ارتقاء مشارکت شهروندان از سوی دیگر، ما را در برابر دروازه های شهرهای الکترونیک قرار داده است. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش پایه ای در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع ایفا کرده است. رسانه ها عملا در توسعه پایدار جوامع نقش بسیار مهمی برعهده دارند و به عنوان نیروی محرکه در رشد و توسعه فرهنگی جامعه، عامل مهمی به شمار می آیند. مسئله ای که امروزه وجود دارد، این است که آیا این نواحی در ابعاد مختلف انسانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زمینه های مناسب برای توسعه این فناوری ها را دارا می باشند؟ و آیا فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه پایدار شهری تأثیر گذار بوده است؟ روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بین ویژگی های فردی خانوارهای پاسخ دهنده و تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد، در ادامه نیز براساس آزمون فریدمن، بین میانگین شاخص های مورد مطالعه جهت توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات تفاوت معناداری وجود دارد. در این میان بیشترین میانگین رتبه ای مربوط به شاخص های انسانی و کمترین آن مربوط زیرساخت های اقتصادی توسعه پایدار می باشد.
توزیع فضایی خدمات شهری و نقش آن در توسعه پایدار شهر مطالعه موردی مادرشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری زمانی می تواند در جهت پایداری قرار گیرد که بتواند راهکارهایی مشخص، برای تامین مطلوب نیازهای خدماتی ساکنان ارائه دهد، لکن به علت نگرش بخشی، ضعف ساختاری مدیریت شهری و فقدان مشارکت مردمی، سازمان های خدمات رسان شهری نتوانستند به صورت کارا به توزیع فضایی عادلانه خدمات بپردازند. این پژوهش با هدف ارزیابی نقش توزیع فضایی خدمات شهری در توسعه پایدار شهر انجام شده است و در صدد است که توزیع فضایی خدمات شهری را در ارتباط با سطح برخورداری مناطق شهری تحلیل نماید، سپس نقش آن در پایداری شهری را مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق کل محدوده قانونی شهر تهران شامل مناطق 22 گانه آن است و داده های مورد بررسی که نشان دهنده ویژگی عملیاتی بودن شاخص های مختلف خدمات شهری است از منابع رسمی کشور همچون مرکز آمار ایران و شهرداری تهران گردآوری شده اند. برای انجام محاسبات، از تکنیک تاپسیس به منظور رتبه بندی مناطق و آنتروپی شانون در جهت وزن دهی شاخص ها استفاده شده است. نتایج نشان دهنده توزیع فضایی نامناسب خدمات شهری در مناطق 22 گانه شهر تهران است و اختلاف در سطح برخورداری یکی از مهمترین عوامل ناپایداری توسعه در مادر شهر تهران تشخیص داده شده است. بررسی های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که، صرف وجود خدمات در یک شهر، حتی اگر که بیش از نیاز واقعی باشد و یا با سرانه استاندارد برابر باشد نمی تواند جوابگوی نیاز همه ساکنان شهر باشد و به پایداری شهر منجر شود؛ بلکه در کنار این مساله، باید این امر مهم مورد توجه ویژه قرار گیرد که این خدمات به چه شکلی توزیع شده اند و پراکندگی فضایی آنها از چه الگویی تبعیت می کند.
برآورد و سطح بندی توسعه محله ای با تأکید بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: محلات شهر ابرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشورهای جهان سوم وجود انواع دوگانگی های نامطلوب نظیر؛ دوگانگی منطقه ای به دلایل متعددی همچون کم و کیف میزان سرمایه اجتماعی در مسیر توسعه یافتگی آن ها مشکلاتی ایجاد می کند. به همین خاطر نخستین قدم در برنامه ریزی، خصوصاً در برنامه ریزی توسعه شهری شناخت صحیح از وضعیت فعلی مناطق شهری است. لذا با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا محله های شهری ابرکوه را با تأکید بر شاخص های سرمایه اجتماعی سطح بندی نماید. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که آمار و اطلاعات آن از طریق روش های میدانی به دست آمده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در محله های 9 گانه شهری ابرکوه است که با استفاده از فرمول کوکران 263 نمونه به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز انتخاب گردید. همچنین آزمون پیش آهنگی برای بدست آوردن ضریب اعتبار پرسشنامه انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ 0.78، حاکی از مناسب بودن ابزار پژوهش بوده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی محله های شهری از تکنیک ELECTRE استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محلات نظامیه، طاووس و دروازه میدان با توجه به مؤلفه های سرمایه اجتماعی به ترتیب در رتبه های یک تا سه و محلات جهانستان، نبادان و گلکاران به ترتیب در رتبه های هفت تا نه از سطح بندی توسعه محله ای قرار گرفته اند.
سنجش درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از نظر شاخص های توسعه با استفاده از مدل SAW
حوزههای تخصصی:
بسیاری از جوامع به منظور تقویت پایه های توسعه و رفع و تعدیل عدم تعادل ها و انبوه مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیشان، بیش از هر زمان دیگری نیازمند برنامه ریزی و شناسایی امکانات و منابع بالفعل و بالقوه شان هستند. بدین منظور هدف کلی از این مطالعه، ارزیابی درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان کرمان از لحاظ شاخص های رفاهی زیر بنایی و بهداشتی و فرهنگی با استفاده از مدل SAW می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. در این پژوهش با استفاده از ۲۹ متغیر در سه بخش بهداشتی، رفاهی زیر بنایی و فرهنگی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای که از سالنامه آماری و نتایج سرشماری۹۰ استان کرمان استخراج شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بالاترین میزان توسعه یافتگی در هر سه بخش بهداشتی و درمانی، رفاهی و زیر بنایی و فرهنگی متعلق به شهرستان کرمان و کم توسعه یافته ترین آن در بخش بهداشتی - درمانی متعلق به شهرستان ارزوئیه و در بخش رفاهی زیر بنایی متعلق به شهرستان فاریاب، و در بخش فرهنگی به شهرستان فهرج اختصاص دارد و همچنین در بخش بهداشت و درمان، ۱۳/۰۴ درصد از شهرستان های استان توسعه یافته، ۷۳/۹۱ درصد در حال توسعه و ۱۳/۰۴ درصد کمتر توسعه یافته می باشند و در بخش رفاهی زیر بنایی، ۲۱/۷۳ درصد از شهرستان ها توسعه یافته، ۵۲/۱۷ درصد درحال توسعه و ۲۶/۰۸ درصد دیگر کمتر توسعه یافته هستند و در بخش فرهنگی، ۸/۶۹ درصد از شهرستان ها توسعه یافته و ۹۱/۳۰ درصد درحال توسعه می باشند.
بررسی و ارزیابی کاربری اراضی شهری از منظر عدالت اجتماعی (مورد مطالعه: کاشان)**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، عدالت در توزیع و پراکنش فضایی کاربری ها یکی از مؤلفه های اساسی در توسعة پایدار شهری محسوب می شود. گسترش کالبدی کاشان در دهة اخیر و افزایش جمعیت آن باعث عدم تعادل در کاربری اراضی در نواحی مختلف آن شده و توسعة پایدار شهری را به خطر انداخته است. بنابراین، با توجه به اینکه کاربری ها و خدمات شهری با پاسخگویی به نیاز جمعیتی و افزایش منفعت عمومی نقش و جایگاهی مهم در برقراری عدالت اجتماعی و فضایی دارند، هدف پژوهش شناخت و ارزیابی کاربری های شهری از منظر عدالت اجتماعی به منظور دستیابی به معیار های متناسب و اصول برنامه ریزی توسعة پایدار شهری است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است که با درنظرگرفتن دو شاخص مهم و مؤثر در کاربری اراضی (شامل ظرفیت و عدالت اجتماعی) و به کارگیری نرم افزار GIS، در چارچوب مدل های شاخص آنتروپی و میانگین نزدیک ترین همسایه و سرانة مطلوب، کاربری های شهری در سطح کاشان را بررسی و ارزیابی کمی و کیفی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد کاربری ها پراکنش فضایی مناسبی ندارند و تحلیل کاربری ها با شاخص های ظرفیت و عدالت اجتماعی حاکی از آشفتگی کمی و کیفی در کاربری های نواحی ده گانة کاشان است.
روش شناسی انتخاب شاخص های سنجش پایداری در شهرهای کوچک با تأکید بر استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه نواحی به لحاظ پایداری و توسعه پایدار در شهرها از مسائلی است که اخیراً در فرهنگ برنامه ریزی شهری مطرح شده است. استفاده از شاخص های توسعه پایدار در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی می تواند معیاری مناسب هم برای تعیین جایگاه شهرها و هم در جهت حل مشکلات و نارسایی هایی آنها برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی- فرهنگی ساکنین جهت رسیدن به توسعه ی پایدار شهری باشد. در این راستا هدف از تحقیق حاضر شناسایی و تبیین شاخص ها و معیارهای مناسب برای سنجش پایداری و عملیاتی کردن این شاخص ها در سطح شهرهای کوچک کشور، با تأکید بر شهرهای کوچک استان مازندران و ارائه یک چارچوب روش شناختی نوین با استفاده از نظرسنجی از نخبگان علمی به روش دلفی می باشد. روش انجام این تحقیق مبتنی بر روش های تحلیلی - توصیفی و پیمایشی است. بر اساس یافته های این پژوهش، تعداد 68 شاخص کلیدی (از بین تعداد 159 شاخص) شامل 24 شاخص برای ارزیابی پایداری زیست محیطی، تعداد 15 شاخص برای ارزیابی پایداری اجتماعی- فرهنگی، تعداد 14 شاخص برای ارزیابی پایداری اقتصادی و تعداد 14 شاخص برای ارزیابی کالبدی- زیرساختی که متناسب با ساختار شهرهای کوچک کشور و بویژه استان مازندران و محیط این شهرها بوده استخراج گردید. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهد که در ارتباط با تحلیل متوسط ارزش شاخص های انتخاب شده شاخص های اجتماعی- فرهنگی با 7.62 امتیاز در مقایسه با سایر شاخص ها از اعتبار بیشتری در تحلیل پایداری برخوردارند. شاخص های اقتصادی با 7.69 امتیاز در رتبه ی دوم قرار دارند و شاخص های کالبدی- زیرساختی و طبیعی به ترتیب با 7.6 و 7.47 در رتبه های سوم و چهارم جای دارند.
تحلیلی بر نقش گردشگری مذهبی در توسعه شهری (مطالعه موردی: امام زاده جعفر(ع) یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاذبه های گردشگری مذهبی (امامزاده ها، زیارتگاه ها) نقش مؤثری در بازسازی حیات شهرها در طول تاریخ و امروز داشته است که همچون یک شبکه گسترده اجتماعی از اعتماد و مشارکت گرفته تا بحث هنجارها و امنیت، اغلب مسائل و مشکلات شهری را پوشش می دهد. هدف از این تحقیق، تبیین مؤلفه های موثر در رونق گردشگری مذهبی امام زاده جعفر (ع) و چگونگی ارتباط آن ها است. بر این اساس، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری زائران امامزاده جعفر (ع) شهر یزد و ساکنین محله مصلی و مسئولان طرح های توسعه حرم و مدیران شهری است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل های تحلیل شبکه (ANP) و برنامه ریزی استراتژیک (SWOT) استفاده شده است. همچنین برای ارتباط علی و معلولی بین متغیرها، آزمون های آمار استنباطی مانند ضریب رگرسیون چندمتغیره به کار برده شده است. نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نشان می دهد، شاخص های گردشگری مذهبی با 306/0 بیشترین تاثیر و شاخص های مدیریتی با 081/0 کمترین تاثیر را در توسعه گردشگری مذهبی امامزاده جعفر دارند. همچنین مقادیر بتا از آماره های ضریب رگرسیونی نشان داد که یک واحد تغییر در مولفه های گردشگری، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی به ترتیب به اندازه 012/0، 026/0، 010/0 و 031/0 واحد تغییر در رونق گردشگری مذهبی و شهرنشینی در امامزاده جعفر (ع) ایجاد خواهد کرد. تحلیل برنامه ریزی استراتژیک نیز بدون برنامه عمل کردن امام زاده جعفر (ع) در استفاده از نقاط قوت و کاهش نقاط ضعف در ارتباط گردشگری مذهبی و رونق شهرنشینی را تائید می کند. در این راستا، پیشنهاداتی چون معرفی گسترده جاذبه های مذهبی امامزاده جعفر (ع) از طریق رسانه ها، توجه به پیوند بافت تاریخی و امامزاده در ساماندهی آن، گسترش مراکز مذهبی مکمل مانند موزه های مذهبی، مکان های همایش ها و آیین های مذهبی در جذب گردشگران مذهبی و پویایی امامزاده جعفر و محله مصلی ارائه شده است.
تعیین اندازه بهینه و پایدار شهر در یک الگوی اقتصاد محلی (مطالعه موردی: کلان شهرهای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی در تمام کشورهای دنیا در حال گسترش است. افزایش جمعیت شهرها موجبات رشد و توسعه در زمینه های مختلف، خصوصاً اقتصادی را فراهم آورده است. برای مثال، مطابق با گزارش توسعه جهانی بانک جهانی در سال 2019، حدود 16 درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان در 30 شهر دنیا، تولید می شود. اما توسعه شهرها، مشکلاتی از جمله آلودگی زیست محیطی، صوتی، ترافیک و ... را به همراه داشته است. بر این اساس، بسیاری از ساکنان کلان شهرها، ریشه مشکلات خود را در افزایش جمعیت می دانند و مدیران شهری با این سؤال مواجه هستند آیا اندازه بهینه ای برای شهر وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد در چه حدودی است؟
در این مقاله، اندازه بهینه و پایدار شهر برای کلان شهرهای ایران برآورد شده است. کلان شهرهای مورد بررسی به دلیل عدم وجود اطلاعات آماری، فقط شامل شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و اهواز در بین سال های 1387 تا 1391 می باشند. روش تحقیق، مبتنی بر یک الگوی اقتصاد محلی بوده که دارای سه بازیگر اقتصادی است: بنگاه، خانوار و دولت محلی. نتایج نشان دادند، کلان شهر تهران از اندازه بهینه و پایدار خود عبور کرده است و کلان شهرهای اصفهان، مشهد، شیراز و اهواز، از حد بهینه خود عبور کرده اما با اندازه پایدار خود فاصله دارند.
بررسی درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر شاخص های عمده بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه سطوح توسعه یافتگی بخش کشاورزی در یک منطقه یکسان نخواهد بود و زمینه ای را برای یک عدم تجانس و ناهمگنی فراهم خواهد کرد، لذا ضرورت مطالعه روند توسعه یافتگی را در این بخش اجتناب ناپذیر می کند. پژوهش حاضر با شناخت تفاوت های موجود، از نظر میزان برخورداری از شاخص های گوناگون، با هدف آگاهی از سطوح توسعه یافتگی و یافتن میزان شکاف موجود و نوع محرومیت در بخش کشاورزی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان که از لحاظ آماری از استانهای با استعداد در بخش کشاورزی چه در زمینه تولید، چه سطح زیرکشت می باشد، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کل شهرستان های استان را شامل شده و از دو روش تاکسونومی عددی و تحلیل عاملی در چارچوب 51 شاخص اصلی و عمده کشاورزی بهره گرفته شده است. آمار و اطلاعات از آمارنامه های کشاورزی و سالنامه های آماری استان گردآوری شده است. مسأله ای که در این پژوهش به آن پرداخته شده، این است که با توجه به شاخص توسعه مدنظر، نحوه ی توزیع امکانات و خدمات چگونه بوده و کدام یک از شهرستانهای مورد مطالعه به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه دارای موقیت مناسب و کدام یک محروم می باشند؟ برای یافتن نتایج و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و MATLAB استفاده شد. نتایج نشان داد که: شهرستانهای زابل، زاهدان، سراوان، چابهار، خاش در دسته شهرستانهای نسبتاٌ توسعه یافته، شهرستانهای ایرانشهر، سرباز و سیب و سوران در دسته شهرستانهای کمتر توسعه یافته و شهرستانهای زابلی، کنارک، نیک شهر، میان کنگی در دسته شهرستان های توسعه نیافته از لحاظ کشاورزی به شمار می روند.
به کارگیری روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) در رتبه بندی مناطق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) بر اساس 12 شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق 3 و 4 از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه 5 با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.