سنگ های مرمری با توجه به زیبایی ظاهری و امکان شکل پذیری آسان، جایگاه ویژه ای در ساخت مصنوعات سنگی پیش از تاریخی داشته اند. مصنوعات مرمری می توانند علی رغم عامل زمان، با توجه به روند تولید، شرایط محیطی و همچنین به واسطه اقدامات کاوش (علمی و غیر علمی) و شیوه ی نگهداری، تحت تأثیر عوامل مخربی قرار گیرند. این مقاله مطالعه ای مقدماتی در راستای شناخت و حفاظت از سه ظرف مرمری عصر مفرغ حوزه فرهنگی جیرفت در استان کرمان/ ایران است. در بخش آسیب شناسی، مشاهدات بصری، آسیب نگاری و شناسایی رسوبات نمونه ها به روش شیمی تر انجام شد. بخش ساختارشناسی با روش شیمی تر، پتروگرافی و شناخت فازهای موجود با روش پودری پراش پرتو ایکس (XPRD) روی نمونه مطالعاتی انجام گرفت که نتایج حاکی از ساختار آهکی در قالب فاز شاخص کلسیت است که با دیگر مطالعات سنگ های مرمری جنوب شرق همخوانی دارد. با توجه به اهداف تحقیق در نهایت عملیات حفاظت و مرمت شامل تمیزکاری، وصالی و بازسازی دو نمونه صورت پذیرفت. نتایج مقدماتی این پژوهش علی رغم توصیف مراحل مرمت و بازسازی آثار سنگی، شناختی از سنگ های مورد استفاده در منطقه جیرفت و بررسی اولیه ای درمورد آسیب شناسی آن ها ارائه می کند.
کشف و شهود از گواراترین و رازآمیزترین جلوه های حیات دینی بشر است. بازشناسی ماهیت و سرشت آن، ارزش معرفتی، سنجه های تشخیص سره از ناسره در میان انبوه دعاوی، باعث دلمشغولی بسیاری از اندیشمندان و خردورزان شده است. اثر هنری با ریشه گرفتن از شهود استعلایی و حسی هنرمند از یکسو و درک آن از سوی مخاطب، جاودان و یگانه می شود. «شهود»، حقیقت ذهن هنرمند و در نهایت حقیقت اثر هنری را آشکار می سازد. مبحث شهود در اندیشة بسیاری از اندیشمندان پرقدر بوده و این مقاله بر مفهوم شهود در ساختار معرفتی کانت تمرکز کرده است. «شهود»، از بنیادی ترین مفاهیم فلسفة «ایمانوئل کانت» است و تا حد یک زیرساخت، نقش محوری در نظام معرفتی کانت ایفا می کند. کانت بر شهود حسی و قرار دادن ذهنیّت به عنوان درون مایة اصلی اثر هنری تأکید دارد و این نگرش، در شکل گیری مکاتب و آثار بزرگ هنری در دوران مدرنیسم و حتی پست مدرن راه گشا بوده است. در بررسی آثار هنری، حضور و مواجهة شهود در مثلثِ اثر هنری، هنرمند و مخاطب را شاهد هستیم. تأثیر شهود در ادراک اثر هنری و روند فهم و درک اثر هنری و آفرینش منسوب به آن نقشی مهم یافته است.
این مقاله در نظر دارد منزلت شهود را در پیدایش آثار هنری مشخص و با استناد به تعریف کانت از مفهوم شهود در نقد اول (نقد عقل محض)، جایگاه آن را در آثار هنری تبیین و آشکار کند. فرضیه مقاله بر این استوار است که آثار هنری محصول کشف و شهود بوده و هنرمند با فعل یگانه ذهن خویش، یعنی شهود استعلایی دست به خلق اثر هنری زده است. بر اساس تعریف کانت از مفهوم شهود در نقد اول، شهود چیزی نیست جز آگاهی مستقیم از معنایی که در ذهن حاضر است و در شهود هنری این نگرش کانتی نقشی اساسی دارد و به همراه نبوغ هنرمند به ارتباط و تسخیر مخاطب می پردازد. این پژوهش به شیوة تحلیلی- توصیفی، با بهره گرفتن از کتب و مقالات به تحلیل داده ها پرداخته است.