انجمن اخوت، از انجمن ها و نهادهای متعددی است، که در ایران عهد ناصری شکل گرفت و از نخستین جلوه های تحرک مدنی و بازتاب آغاز جریان بیداری اجتماعی در لایه های مختلف جامعه ایران بود. انجمن اخوت به عنوان یکی از اولین نهادهای مدنی دوره قاجار، فعالیت رسمی خود را از سال 1317ق، آغاز کرد. این انجمن بوسیله ظهیرالدوله قاجار، نخست در تهران و سپس در دیگر مناطق ساماندهی شد. انجمن اخوت به دنبال ایجاد فضایی بود تا زمینه را برای پویایی و دگرگونی در تمام عرصه های فکری، سیاسی و اجتماعی، هموار سازد. بوشهر و شهرهای آن، از جمله مناطقی بود که انجمن اخوت به عنوان یک نهاد مدنی در آن فعالیت داشت. در پژوهش حاضر سعی بر تبیین این مسئله است که انجمن اخوت چه رویکردی در این منطقه داشته است؟ این نوشتار با تکیه بر اسناد که نقش پر رنگی در روشن ساختن تاریخ محلی و منطقه ایی دارند، مشخص می سازد که انجمن اخوت به عنوان یک نهاد شکل گرفته در منطقه بوشهر کوشیده است تا از طریق ایجاد و تقویت نظام آموزشی، تلاش برای برپایی نهادهای اداری و مالی دولتی و کاهش یا حذف قدرت خوانین، نظام سنتی سیاسی اجتماعی حاکم بر جامعه ایران دوره قاجار را به چالش کشیده و سعی در ایجاد تحول در ساختار دیرپای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این دوره داشته است.
نخستین تحول مشروطه خواهانه در جهان اسلام، به سال 1876 م/1293 ھ.ق، در امپراتوری عثمانی به وقوع پیوست. این در حالی بود که نهضت مشروطه در ایران، سی سال بعد از آن (1906م/1324 ھ. ق) رخ داد که بالطبع تحولات و دگردیسی های بزرگی را برای هر دو کشور به دنبال داشت.بین دو حادثه مورد نظر تشابهات و تفاوتهای زیادی وجود دارد که باید در جای خود به همه آنها پرداخت. در این مقاله تنها به مساله اختیارات سلطان در قانون اساسی مشروطه اول عثمانی و قانون اساسی مشروطه ایران توجه شده است. به همین سبب در ابتدا امتیازاتی که در متن دو قانون یاد شده برای مقام سلطان در نظر گرفته شده، و در ادامه مواد و بندهایی که اختیارات سلطان را مورد توجه قرار داده، تجزیه و تحلیل شده است.ماحصل مقایسه پیش گفته، نیل به این موضوع است که دامنه اختیارات سلطان در قانون اساسی مشروطه اول عثمانی بسیار متوسع بوده است، تا جایی که هیچ مانعی را در مسیر شکل گیری استبداد حمیدی ایجاد نمی کند. این در حالی است که در قانون اساسی مشروطه ایران دامنه اختیارات سلطان در مواردی- که در متن مقاله توضیح آنها خواهد آمد- محدودتر و دارای انقباض بیشتری است.
هدف: پژوهش حاضر، در پی مشخص کردن نقش افراد و مناصب حکومتی و دیوانی در نگارش و صدور فرمان های دوره قاجاریه می باشد.
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش، باروش توصیفی و تحلیلی، بر اساس مطالعه ی کتب دست اول تاریخی، اسناد موجود و بر پایه منابع کتابخانه ای و تجربیات عملی مولف مقاله، نگاشته شده است.
یافته ها و نتایج: امر نگارش، تایید و اجرای مفاد فرمان امری پیچیده و مستلزم دانستن اصول نگارشی مدون و سیری طولانی در دیوان های متعدد حکومتی بوده است. متصدی اجرای این سیر از آغاز تا پایان، مسئولان حکومتی و دیوانی بوده اند. مناصبی که در راس اداره ی حکومت قرار داشته، و به علت نبود قانون مدون، امر آن ها، قانون و لازم الاجراء بوده است. این مناصب تمام صاحب مناصب قاجاری از صدر تا ذیل حکومت و دیوانسالاری قاجار را در برداشت. به این ترتیب که در مرحله اول دستور صدور فرمان، توسط شخص پادشاه صادر می شد. مرحله دوم که مرحله نگارش فرمان بود، توسط منشی الممالک و زیر دستان وی شامل: منشی، محرر، مذهب و... انجام می شد. سپس فرمان می بایست در ادارات مربوطه به تایید کارگزاران دیوانی و لشکری شامل صدر اعظم، مستوفی الممالک ، لشکر نویس باشی می رسید امر تایید مفاد سند با عمل صحه گزاری و دستینه که شامل مهر گزاری و نگارش نوشته های مبهم و ناخوانا در قسمت پشت سند بود اجرا می شد. لازم به ذکر است که پشت سند را ظهر و عمل نگارش بر این بخش از سند را ظهر نویسی می نامیدند. ثبت و رونوشت برداری از سند توسط دفترداران دیوان، صورت می گرفت، به این شکل که پس از نگارش، در هر مرحله ای از سیر سند در دواوین حکومتی، متصدیانِ رونوشت برداری، در دفاتری که به دفاتر خلود معروف بودند به رونوشت برداری و ثبت سند می پرداختند. علت رونوشت برداری این بود که صورتی از فرمان برای مراجعات بعدی در دست باشد.
تعطیلی مجلس شورای ملی (1326ق.) به فرمان محمد علی شاه، آغاز دوره استبداد صغیر بود. این وضع، موجب مخالفت های گسترده ای در میان مشروطه خواهان شد. از جمله این حرکتهای اعتراضی، قیام مردم جنوب ایران، بویژه بوشهر بود. نکته مهم در این قیام حضور و نقش دو چهره روحانی؛ یعنی آیت اله آخوند خراسانی و سید مرتضی اهرمی است. در این مقاله، بر اساس اسناد منتشر نشده، رهبری سید مرتضی اهرمی و نقش و حمایت آخوند خراسانی در این برهه از جنبش مشروطه خواهی مردم ایران توصیف و تبیین می شود. این بررسی پرتو بیشتری بر عمل و نظر رهبری مذهبی در جریان مشروطه خواهی ایرانیان می افکند و بویژه آگاهیهای نوی از نگرش آخوند خراسانی به عنوان رهبر روحانی مشروطیت ارایه نموده، بر تمایز منطقه ای حرکتهای مشروطه خواهی تاکید می کند.