مطالعه حاضر کاربرد گفتگوی با خود توسط فراگیران زبان انگلیسی را در ساماندهی فعالیت های ذهنی آن ها بررسی می کند. برای این هدف موارد گفتگوی با خود 30 زبان آموز سطح متوسط بزرگسال در حین انجام فعالیتی حاوی معماهای چالش برانگیز به زبان انگلیسی ضبط شد. سپس موارد گفتگوی با خود زبان آموزان از نظر شکل، محتوا و کاربرد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های متعددی از بلند خوانی، تکرار، توضیح برای خود و همچنین مرور مطالب نشان می دهد که گفتگوی با خود در هدف گذاری، مدیریت ذهن، انگیزش و کنترل اضطراب نقش دارد. به علاوه، نتایج کاربردهای مفید گفتگوی با خود از قبیل هدف گذاری، مدیریت ذهن، انگیزش و کنترل اضطراب را در میان بسیاری دیگر نشان می دهد. این مطالعه بر آموزش کاربردهای گفتگوی با خود به زبان آموزان تاکید می کند و همچنین مدرسین را به هنگام سکوت فراگیران در فرایند آموزش زبان خارجی به صبر دعوت می نماید.
این تحقیق کوشیده است تا تاثیر آموزش مصوتهای انگلیسی را بر زبان آموزان مبتدی و پیشرفته ایرانی که زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوم می آموختند ، بررسی کند. 36 زبان آموز (18 مبتدی و 18 پیشرفته) که همگی دانشجویان دانشگاه مموریال کانادا بودند، برای این مطالعه انتخاب شدند. زبان آموزان پیشرفته حداقل 3 سال و زبان آموزان مبتدی حد اکثر 6 ماه در کشور کانادا اقامت داشتند. تحقیق با برگزاری یک پیش آزمون تشخیص مصوتهای انگلیسی آغاز شد تا میزان آگاهی شرکت کنندگان از مصوتهای انگلیسی مشخص شود. مطابق انتظار زبان آموزان پیشرفته عملکرد بهتری در این زمینه داشتند. پس از برگزاری این آزمون ، شرکت کنندگان هر دو گروه در یک دوره پنج هفته ای آموزش مصوتهای انگلیسی شرکت کرده و مجددا توسط همان آزمون تشخیص مصوتهای انگلیسی که به عنوان پیش آزمون استفاده شده بود، مورد ارزشیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو گروه شرکت کننده عملکرد بهتری در دومین برگزاری آزمون تشخیص مصوتهای انگلیسی داشتند. همچنین مشخص شد که این دوره فشرده آموزش مصوتهای انگلیسی به زبان آموزان مبتدی به حدی کمک کرده بود که دیگر تفاوت معنی داری بین عملکرد آنها و زبان آموزان پیشرقته در آزمون تشخیص مصوتهای انگلیسی دیده نمی شد. نتایج حاکی از این نیز بود که تاثیر مصوتهای زبان اول را بر فراگیری مصوتهای زبان دوم نمی توان نادیده گرفت.
اگرچه همواره بر اهمیت تعامل معنا دار در فرایند یادگیری نظریة فرهنگی- اجتماعی تأکید شده است (ویگوتسکی، 1962)، اما تاکنون دربارة میزان درک فراگیران از بازخورد معلم و دیگر فراگیران یا گروه همسالان در مهارت نگارش بررسی دقیقی نشده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسة بازخورد برخط معلم، برخط همسالان، سنتی معلم و سنتی همسالان با توجه به اظهار نظر فراگیران زبان در بارة استفاده و فهم آنها از بازخوردها انجام شده است. چهار نوع آزمایش در چهار کلاس (مجموعاً 54 نفر) اجرا شد. فراگیران در گروه سنتی، بازخوردهای نگارشی را به صورت نوشتاری به یکدیگر ارائه دادند؛ درحالی که فراگیران در گروه برخط، ازطریق یک وب سایت و به صورت تعاملی بازخوردشان را نشان دادند. نتایج این پژوهش نشان داد هرچند بالاترین سطوح به کارگیری بازخورد در شرایط مربوط به بازخورد معلمان رخ داد، اما گروههای برخط بازخورد معلم و همسالان از منظر درک فراگیران از این اظهار نظرها در ردة بالاتری قرار گرفتند. علاوه براین سطح درک فراگیران در گروه بازخورد سنتی همسالان بالاتر از سطح درک در گروه بازخورد سنتی معلم بود. افزون براین، عواملی که به این سطح به کارگیری و درک کمک کردند بررسی شدند.
آموزش ترجمة حرفه ای، نوعی فرآیند آموزشی است که بر پایة یادگیری صورت می پذیرد و در آن دانشجوی مترجمی نقشی محوری و پویا ایفا می کند. طبق تعریف فیولا از چهارچوب آموزشی ترجمة حرفه ای، دانشجوی مترجمی به عنوان اولین و مهم ترین عنصر تشکیل دهندة چهارچوب، با توجه به دانش از پیش آموخته، انگیزه ها و نیاز هایش به محتواهای آموزشی گوناگون معرفی می شود. بر اساس مدلی که کِرالی طبق رویکرد «سازاگرایی اجتماعی» توصیه می کند، رفع این نیازها مستلزم استقلال و مسئولیت پذیری دانشجوی مترجمی در فرآیند یادگیری ترجمه است. در پژوهش حاضر دانشجویان کارشناسی مترجمی فرانسه را از طریق پرسش نامه ای که بر اساس نیازهای آموزشی آن ها تدوین شده، مورد پرسش قرار داده ایم تا با به چالش کشیدن جایگاه، نقش و مشارکت آن ها در تحصیل مهارت های لازم برای ترجمه، نقاط ضعف و علل ناکامی شان را در تبدیل شدن به یک مترجم توانمند شناسایی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از عدم استقلال، مشارکت فعال و مسئولیت پذیری دانشجویان این رشته در فرآیند یادگیری ترجمه است که با رویکرد سازاگرایی اجتماعی سازگار نیست. بر اساس این رویکرد، آموزش ترجمه از طریق منابع واقعی، با هدف آشنا کردن دانشجو با ملزومات دنیای حرفه ای ترجمه و نیز تأکید بر کار گروهی برای تقویت انگیزه و استقلال دانشجو نسبت به مدرس، از راهکارهایی است که در کنار اصلاح برنامة درسی و سیستم پذیرش دانشجو در این رشته توصیه می شود.