هر انقلاب نو ظهورى، تحرکات داخلى و خارجى را در پى دارد. اثر بخشى یک انقلاب در سایر مناطق جهان، مىتواند از شاخصههاى موفقیت یک انقلاب، محسوب شود.
بررسى نقش انقلاباسلامىایران، به عنواناولین داعیهدار حکومتفقاهتىشیعى،در تحولات سایرکشورها، ضرورى به نظر مىرسد. کتابى که در این نوشتار، گزارشى از آن را مىخوانیم به این موضوع پرداخته است.
انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، چه بخواهیم، چه نخواهیم، مرزهاى کشور را در نوردیده و حتى پس از آن، هیچ انقلاب دیگرى به عظمت آن به وقوع نپیوسته است. اما آنچه که بسیار اهمیت دارد و باید بدان پرداخت، آسیبهایى است که این انقلاب را تهدید مىکند. این نوشتار اشاره کوتاهى به آسیبشناسى انقلاب اسلامى خواهد داشت.
بسیارى از صاحبنظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامى ایران یکى از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیدارى و آگاهى مسلمانان و افزایش فعالیتهاى مؤثر اسلامى در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، مقاله حاضر مىکوشد، به برخى از این آثار اشاره کند. براى دستیابى به این هدف، در آغاز به وجوه مشترکى که زمینه تأثیرگذارى متقابل انقلاب اسلامى و جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر را فراهم مىآورد، اشاره شده است. این در حالى است که وجوه افتراقى نیز بین آنها وجود دارد، که آثار مثبت تأثیرگذارى متقابل را کاهش مىدهد. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامى در بعد سیاسى و فرهنگى بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر مورد بررسى قرار مىگیرد و در پایان، یک نمونه، از نمونههاى زیادى که نشان از تأثیرپذیرى انقلاب اسلامى دارد؛ یعنى حزبالله لبنان مورداستناد قرار مىگیرد.
مقاله حاضر نگرشى انتقادى به اندیشهها و مبارزات سیدجمال دارد و در صدد بررسى نارسایىهاى فکرى و عملى حرکت سیدجمال است. در این راستا مبانى نظرى اندیشه اصلاحى سیدجمال و دیدگاههاى سیدجمال الدین اسدآبادى در سه محور اصلى گفتمان اصلاحى ایشان یعنى اتحاد اسلامى، مبارزه با استبداد و جایگاه علم در پیشرفت مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
از جمله پدیدههاى شگفتى که در مغرب به چشم مىخورد جمع دو پدیده به ظاهر ناسازگار - اگر نگوییم متناقض - یعنى تصوف و سیاست است. کسى که به این جمع شگرف دست یازیده، یکى از مشایخ طرق صوفیه به نام شیخ عبدالسلام یاسین است. وى جنبشى سیاسى را بنیان نهاد که هم اکنون یکى از مهمترین گروههاى سیاسى اسلامى مغرب به شمار مىرود. جهت شناخت بهتر این جنبش صوفیانه اسلامگرا، نخست به اختصار به بررسى سوانح احوال و سپس اندیشههاى بنیانگذار و رهبر فکرى معنوى آن مىپردازیم.