انقلاب اسلامى ایران و جنبشهاى جهان اسلام
آرشیو
چکیده
بسیارى از صاحبنظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامى ایران یکى از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیدارى و آگاهى مسلمانان و افزایش فعالیتهاى مؤثر اسلامى در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، مقاله حاضر مىکوشد، به برخى از این آثار اشاره کند. براى دستیابى به این هدف، در آغاز به وجوه مشترکى که زمینه تأثیرگذارى متقابل انقلاب اسلامى و جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر را فراهم مىآورد، اشاره شده است. این در حالى است که وجوه افتراقى نیز بین آنها وجود دارد، که آثار مثبت تأثیرگذارى متقابل را کاهش مىدهد. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامى در بعد سیاسى و فرهنگى بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر مورد بررسى قرار مىگیرد و در پایان، یک نمونه، از نمونههاى زیادى که نشان از تأثیرپذیرى انقلاب اسلامى دارد؛ یعنى حزبالله لبنان مورداستناد قرار مىگیرد.متن
مقدمه
اقبال لاهورى در کتاب فلسفه خودى پیشبینى مىکند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد.(2) همین طور هم شد و پس از انقلاب اسلامى، ایران به صورت امالقراى اسلام در آمد.(3) حتى ایران مىتواند به علت موقعیت منحصر به فرد، منابع عظیم و بىپایان انرژى، ابزار فرهنگى و اعتقادى نیرومند(4) پا را از این فراتر گذارد و به مرکز ساماندهى تمدن نوین اسلامى درآید؛ زیرا انقلاب اسلامى ایران، در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه... از سایر انقلابها جداست،(5) و از این رو، مىتواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابها باشد و البته این ویژگیها، ریشه در دین و باورهاى برخاسته از مذهب دارد. به عبارت دیگر، این انقلاب بر آمده از مذهب، به احیاى دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکى از ابعاد آن، تولد و تداوم بخشى به حیات جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سؤال در اینباره پیش روى ماست، از جمله:
1 ـ چرا انقلاب اسلامى ایران بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر تأثیر گذاشت ؟
2 ـ انقلاباسلامىایران، چه تأثیراتى بر حرکتهاى سیاسىاسلامىمعاصرگذاشت؟
3 ـ میزان تأثیرگذارى انقلاب اسلامى بر نهضتهاى سیاسى اسلامى چقدر است ؟
این مقاله در صدد است، به این سؤالهاى سهگانه پاسخ گوید.
بسترهاى تأثیرپذیرى جنبشهاى اسلامى از انقلاب اسلامى
در پاسخ به این سؤال که چرا انقلاب اسلامى ایران بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر تأثیر گذاشت ؟مىتوان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامى ایران و آن جنبشها اشاره کرد. از این وجوه یا زمینههاى مشترک که از آنها به عنوان عوامل همگرایى یا عناصر همسویى و همرنگى نیز مىتوان یاد کرد، عبارتنداز:
1 ـ ایده واحد: از آنجا که انقلاب اسلامى ایران، یک انقلاب شیعى است، همانند هر جنبش اسلامى دیگر، بر پایه وحدانیت خدا (لاالهالاالله) و رسالت پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله (اشهدانمحمدارسولالله) بنا شده است، کعبه را قبله آمال و آرزوهاى معنوى خود مىداند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجى بشریت گمراه تلقى مىکند، و به دنیاى پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادرى و برابرى ایمان دارد(6) همانگونه که امام خمینى رحمهالله فرمود:
«در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامى که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.»(7)
البته ویژگى کاریزمایى امام خمینى(ره)و مواضع ضداستعمارى وى که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند را مىتوان بر تأثیر متقابل انقلاب اسلامى و جنبشهاى اسلامى افزود.(8)
2 ـ دشمن یکسان: انقلاب اسلامى و جنبشهاى اسلامى داراى دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانى به سرکردگى آمریکا(شیطان بزرگ)و اسرائیل(غده سرطانى) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشى،صلیبیونمسیحى، استعمارگران اروپایى و صربهاى نژادپرست و... کیان اسلام را تهدید مىکند، در حالى که انقلاب اسلامى با طرح شعار «نه شرقى و نه غربى» عَلَم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است.(9) امام خمینى رحمهالله در این باره فرمود:
«دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال اینهاست که مىخواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»(10)
در عرصه درونى نیز، مسلمانان دشمن مشترکى دارند، این دشمن مشترک، عقبماندگى است و همین مسأله است که تمامى کشورهاى جهان اسلام را در سطح کشورهاى جهان سوم باقى نگاه داشته است.
3 ـ آرمان مشترک :انقلاب اسلامى ایران و جنبشهاى اسلامى معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجراى قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامى در جامعه مسلمانان و به اهتزاز در آوردن پرچم لاالهالاالله در سراسر جهان از طریق نفى قدرتها و تکیه بر قدرت لایزال الهى و تودههاى مردمند. به سخن امام خمینى(ره)، در این مورد توجه کنید:
«همه در میدان باشند، با هم باشند، ما مىخواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کنارهگیرى نمىشود حفظ کرد، خیال نکنید که با کنارهگیرى تکلیف از شما سلب مىشود.»(11)
البته برخى از جنبشهاى سیاسى اسلامى، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهاى خود و برخى نیز در پى تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تاکید بر شکل اسلامى حکومت هستند.(12) از این رو، مىتوان گفت جنبشهاى اسلامى معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامىاند؛ زیرا انقلاب اسلامى به اسلام و مسلمانان حیاتى تازه بخشید، آنها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانى مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد و اسلام را به عنوان تنها راه حل براى زندگى سیاسى مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانى برجسته فلسطین گفته است:
«انقلاب خمینى رحمهالله ، مهمترین و جدیترین تلاش در بیدارسازى اسلامى...ملتهاى مسلمان بود.»
بنابراین، موجودیت و هستى سیاسى جنبشهاى سیاسى اسلامى به انقلاب اسلامى وابسته است. این امر زمینههاى لازم براى تأثیرپذیرى جنبشهاى اسلامى از انقلاب اسلامى را فراهم آورده است.(13)
4ـ وحدتگرایى : تأکید انقلاب اسلامى و رهبرى آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهبهاى اسلامى در نیل به پیروزى در صحنه داخلى و خارجى، زمینه دیگر گرایش جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر به سوى انقلاب اسلامى است؛ چون، انقلاب اسلامى با الگوپذیرى از اسلام ناب محمدى صلىاللهعلیهوآله هیچ تفاوتى بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایى و غیر اروپایى قائل نیست، بر جنبههاى اختلاف برانگیز در بین مسلمین پاى نمىفشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فِرَق اسلامى، برپایى روز قدس، صدور فتواى امام خمینى(ره)علیه سلمان رشدى و برگزارى هفته وحدت و...در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گستردهاى از گروههاى غیرشیعى و حتى جنبشهاى آزادىبخش غیراسلامى، انقلاب اسلامى ایران را الگو و اسوه خود قرار دادهاند.(14) بنابراین، جاى شگفتى نیست که مسلمانان سنى مذهب فلسطینى به نام و یاد امام خمینى رحمهالله به عملیات شهادت طلبانه دست مىزنند. مجیبالرحمان شامى، روزنامهنگار پاکستانى در این باره مىگوید:
«تأثیر بزرگ دیگر امام این است که گر چه ایشان یک رهبر شیعه بودند...با این وجود مبلّغ جدایى نبودند، فریاد او براى اسلام بود.»(15)
5 ـ مردم مدارى :مردمگرایى انقلاب اسلامى، عاملى در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوى ملتهاى مسلمان بوده است. رهبرى انقلاب 1357، بر این باور بود که باید به ملتها بها داد نه به دولتها.
همه آنچه که بین ایران انقلابى و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلافها و دشواریهایى نیز در این باره به چشم مىخورد. از جمله:
الف) تشیع امامیه: نسبت شیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آنها بجز در ایران و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسى نیستند، با این که در کشورهایى چون عراق و بحرین و احتمالاً در لبنان، اکثریت با شیعیان است. نوعى معارضه تاریخى بین شیعه و سنى وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابى و نزدیکى تسنن سورى با انقلاب اسلامى بیشتر است و حتى تسنن متأثر از تصوف نیز، تضاد کمترى با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان و طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلامند. به هر روى، على رغم وحدتخواهى و وحدتطلبى انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، بکلى از بین نرفته است.(16)
ب) عرب و فارس :تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. بر پایه این تعارض، خلیفه دوم (عمر) سهم کمترى از بیتالمال به ایرانیان مسلمان مىداد و ایرانیان مسلمان با عنوان موالى شناخته مىشدند که وضعیتى بین برده و آزاد بود. این تعارض، بعدها از سوى جریانهایى چون شعوبیه تشدید شد. عباسیان وامویان و نیز عثمانیان و صفویان،به نوعى دیگر این معارضه را دامن زدند و جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهمترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان و عربها توجیه مىشد. به هر روى، آنان ایرانیان را مجوس مىدانستند و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن مىدیدند.(17)
ج) صدور انقلاب اسلامى: برخى از شعارها و پیامهاى انقلاب اسلامى، مثل این سخن امام رحمهالله «نهضت ما دارد توسعه پیدا مىکند و مىرود توى ملتها...»(18) از سوى برخى به منزله قصد ایران براى مداخله در سایر کشورها و براندازى نظامهاى سیاسى آنها تلقى شد. در حالى که، یک سال بعد از سخن یاد شده، امام فرمود:
«صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتى است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامى، اخلاق انسانى، اینها رشد پیدا کند.»(19)
ایشان در جاى دیگر فرمود:
«معناى صدور انقلاب ما، این است که همه ملتها بیدار شوند و همه دولتها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاریهایى که دارند...نجات بدهند.»(20)
در مجموع، علىرغم همه دشواریهایى که براى برقرارى روابط ایران انقلابى و جهان اسلام و تأثیرپذیرى متقابل آن دو وجود دارد، ولى وجوه مشترک آن دو، بسیار بیشتر است.
تأثیرپذیرى جنبشهاى اسلامىاز انقلاب اسلامى
در پاسخ به این سؤال که انقلاب اسلامى ایران، چه تأثیراتى بر حرکتهاى سیاسى اسلامى معاصر گذاشت ؟به آثار متعدد و متنوع مىتوان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است. بنابراین، تنها به بخشى از این بازتاب، در دو قسمت سیاسى و فرهنگى اشاره مىکنیم:
الف) انعکاس سیاسى :در این قسمت به پارهاى از بازتابهاى سیاسى در قالب سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژى مبارزه»، «تلاش براى دستیابى به حکومت اسلامى» و «نقش انقلاب اسلامى بر حیات سیاسى جنبشهاى اسلامى» مىپردازیم:
یکى از مهمترین دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. مقام معظم رهبرى در این باره فرمود:
«علىرغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامهریزى مدرن و همه جانبه علیهاسلام،امروز در سراسر دنیا یکحرکتعظیماسلامى بهوجود آمدهاست کهبهموجب آن،اسلام در آفریقا،آسیا و حتى در قلب اروپا، حیات جدیدى را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعى خود پىبردهاند.»(21)
به بیان دیگر، عمر دورهاى که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، بویژه در قشر تحصیلکرده آن از بین رفته و شمار فراوانى از آنان، خواهان هضمشدن در هویت جهانى بوده و گذشته خود را به فراموشى سپرده بودند (و اگر توجهى به گذشته مىکردند از باب تفنن و سرگرمى بود) به پایان رسید و انقلاب اسلامى آن اعتماد به نفسى که روزگارى پشتوانه تمدن بزرگ اسلامى بود، احیا و بارور کرد.(22)
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفى را براى جنبشهاى اسلامى به ارمغان آورد. یکى از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کاملترین شیوه مبارزه است. سخنگوى «جهاد اسلامى» فلسطین در ملاقات با امام خمینى رحمهالله در این باره گفت:
«انتفاضه، بارقهاى از نور و بازتابى از پیروزیهاى بزرگ انقلاب شماست؛ انقلابى که بزرگترین تحول را در عصر ما به وجود آورد.»(23)
در حالى که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانى نداشت.(24) چنین رویکردى به معناى کنارگذاشتن اندیشههاى غیرمذهبى به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبرى بودن سرنوشت انسان بود که همگى در نجات ملل اسلامى از چنگال استبداد داخلى و خارجى ناتوان بودند. به عقیده شیخ عبدالله شامى، یکى از رهبران مبارز فلسطینى «پس از انقلاب اسلامى ایران، مردم فلسطین دریافتند که براى آزادى، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالى است که براى چند دهه، مشى حرکتهاى انقلابى، اغلب در اختیار گروههاى مارکسیستى بود.به هر روى، انقلاب اسلامى، تاکیدى بر بعد سیاسى اسلام بود و از آن پس، در برخى از کشورها، سازمانهاى مخفى شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، ساماندهى شد.(25)
روى آوردن به مبارزه بر اساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخى اصولگرایى یا بنیادگرایى اسلامى مىنامند، نیست. بلکه در گرایش جدید (اسلام؛ تنها راه حل)، برداشت نوین و تازهاى از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگى، مقاومت پافشارى براى نیل به حقوق خویش تشویق شدهاند. روزگارى این کار، از سوى حسنالبناء و سیدقطب در جنبش اخوان المسلمین انجام مىشد، ولى انقلاب اسلامى، اسلام انقلابى رابه صورت جدیتر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزهجویى انقلابى، تنها به معناى روى آوردن به اسلحه نخواهد بود؛ چون در آن شیوههاى مسالمتآمیز، مشابه آنچه حزب اسلامگراى رفاه در ترکیه برگزید نیز، دیده مىشود.(26)
نظام اسلامى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهمترین خواسته سیاسى مبارزان مسلمان درآمد. یکى از رهبران مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق در این باره گفت:
«ما در آن موقع مىگفتیم، اسلام در ایران پیروز شده است، و به زودى به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد. بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم.»(27)
یا فتحى شقاقى، دبیر کل شهید جنبش جهاد اسلامى فلسطین مىنویسد:
«بلافاصله پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، نخستین مرکز جهاد اسلامى فلسطین در نوار غزه فعال شد. ظهور امام خمینى رحمهالله بر روى روشنفکران فلسطینى مؤثر واقع شد و سبب گردید که آنها در جستجوى راههایى براى اعمال تعلیمات امام خمینى رحمهالله در صحنه فلسطین برآیند.»(28)
به بیان دیگر، انقلاب اسلامى، حدود 5/1 میلیارد مسلمان را بر انگیخته و آنان را براى تشکیل حکومتالله در کرهزمین به حرکت درآورد.(29) این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسى جنبشهاى اسلامى سیاسى معاصر به شکلهاى مختلفى مشاهده مىشود.
علاقه جنبشگران مسلمان به ایجاد حکومت اسلامى به سه صورت ابراز شده است:
1ـ برخى از گروههاى اسلامى در جهان تسنن و تشیّع به صورت آشکار هراسى از مخالفت با دولتهاى نامشروع ندارند و به احادیثى که اطاعت از حاکم اسلامى را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهى نمىکنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامى و یا نظام مصطفى صلىاللهعلیهوآله در کشورشان شدهاند،و آن را برخى از گروهها در اساسنامه (مانند مجلس اعلاى انقلاب عراق)و یا در اعلامیههاى خود(مانند حزبالدعوه)و...مطرح کردهاند. البته برخى از جنبشهاى اسلامى(مانند کشمیر و افغانستان) دستیابى به استقلال سیاسى را اولین هدف خود، قبل از تأسیس حکومت اسلامى قرار دادهاند.(30)
2ـ بعضى از گروههاى اسلامى دیگر با طرح لزوم اجراى شریعت اسلامى(مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامى مصر) و یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامى امام خمینى(ره)(مانند الیسارالاسلامى مصر)و یا با تأکید بر جمهورى اسلامى ایران به عنوان تنها راهحل (مانند جبهه نجات اسلامى الجزایر)(31) و...علاقهمندى خود را براى برپاکردن یک حکومت اسلامى ابراز کردهاند. آیتالله محمدباقرصدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلى در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامى به شیوه حکومت ایران؛ یعنى جمهورى اسلامى برپایه ولایت فقیه به وجود آورد.در قیام 1370 / 1991 م. شیعیان عراق، میل به تأسیس حکومت اسلامى در رادیو صداى انقلاب عراق به گوش مىرسید.(32)
3ـ برخى از حرکتهاى دیگر اسلامى، خویش را از دایره تنگ ناسیونالیسم خارج کرده و خواهان برپایى یک نظام اسلامى برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شدهاند. (مانند رابط الدعوهالاسلامیه در الجزایر) و یا این که بر اساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبرى انقلاب اسلامى ایران پیروى مىکنند. این گروهها خود، دوگونهاند دستهاى که از لحاظ عقیدتى و مذهبى خود را مقلد رهبرى انقلاب اسلامى ایران مىدانند(مانند جنبش امل در لبنان) و دستهاى که هم از لحاظ سیاسى و هم مذهبى از رهبرى انقلاب اسلامى ایران تبعیت مىکنند(مانند جنبش حزبالله لبنان).(33)
گروهها و سازمانهاى اسلامى مذکور، براى نیل به یک نظام مبتنى بر اسلام، شیوه و روشهاى مختلفى را در پیش گرفتهاند. برخى تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه(مانند حزبالله حجاز) و (جنبش آزادیبخش بحرین) در صدد نابودکردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروههایى قرار دارند که شرایط فعلى را براى دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمىدانند و با توسل به شیوههاى مسالمتآمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانى در پى تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گراى رفاه). اما گروههاى دیگرى هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزبالله نمونهاى از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونى لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامى به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم؛ یعنى جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روى آورده است.(34)
برخى از گروههاى اسلامى سیاسى، تولد و موجودیت خود را مدیون انقلاب اسلامىاند. این گروهها خود بر دو دستهاند: دستهاى که از یک جنبش اسلامى غیرفعال پیشین منشعب شدهاند (مانند امل اسلامى از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامى از اخوانالمسلمین فلسطین؛ در واقع بلافاصله پس از پیروزى انقلاب اسلامى، نخستین مرکز جهاداسلامى فلسطین در نوار پدید آمد.)(35) و دستهاى که وابسته به جنبشى و گروهى نبودهاند، بلکه موجود و پدیدهاى جدیدند. (مانند نهضت اجراى فقه جعفرى پاکستان)اگر چه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متأثر از انقلاب اسلامى است، اما همه این گروهها در دفاع از انقلاب اسلامى ایران، پیروى از رهبرى آن و نیز الگو قراردادن آن اشتراک نظر دارند.
بعضى دیگر از گروهها و جنبشهاى سیاسى اسلامى به تأثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامى ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شدهاند و با نیرو و سازماندهى جدیدى، به مبارزه نظامى و سیاسى علیه حکومت و دولتهاى حاکم پرداختهاند؛ مثلاً حرکت اسلامى در دانشگاههاى النجاعع، بیرزیت، غزه، بیتالمقدس و الخلیل، به نحو چشمگیرى پس از انقلاب اسلامى گسترش و توسعه یافت(36) و یا فعالیت گروه جماعةالمسلمین که حضورى محدود در نوار غزه داشت، در پى انقلاب اسلامى ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوى دادگاه نظامى رامله علیه اعضاى آن، افزایش پیدا کرد.(37) بخشى از این گروهها، تنها به افزایش حجم فعالیتهاى خود اقدام کردهاند و در روند مبارزه به شیوههاى مسالمتآمیز توجه دارند. بخشى دیگر بر شدت و حجم تلاشهاى ضد دولتى خود افزودهاند و با تکیه بر روشهاى مسلحانه در صدد نابودى رژیمهاى حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامى جزیرةالعرب از گروه نخست و جبهه اسلامى سوریه از گروه دوم محسوب مىشوند.
انقلاب اسلامى ایران در تحرک سیاسى آن دسته از جنبشهاى به ظاهر اسلامى که هیچگونه و یا کمترین علقهاى به انقلاب اسلامى ندارند هم، به شکل دیگرى مؤثر بوده است.این گروهها که با تولد انقلاب اسلامى و به منظور مقابله با آن متولد شده و یا گسترش یافتهاند، با کمک دولتها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامى و بویژه با پشتیبانى و حمایت مالى دولتهایى چون دولت پادشاهى عربستان سعودى شکل گرفتهاند. وهابیت در پاکستان، «ساف» در فلسطین اشغالى و سازمان پیکار اسلامى در عراق، نمونههایى از این گروهها به شمار مىروند. به همین جهت، بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، صف اسلام سازشکار (اسلام آمریکایى)از صف اسلام ناب محمدى(ص) کاملاً جدا شده است. از این رو، کشورهاى عربى مسلمان براى جلوگیرى از ظهور قیام مردمى متأثر از انقلاب اسلامى، تلاش زیادى را براى بهبود بخشیدن به وضع اقتصادى و تظاهر به اسلام آغاز کردهاند.(38)
انقلاب اسلامى، نقشى را که علما مىتوانند در جهاد در راه خدا، بر عهده بگیرند، بخوبى نشان داده است. همانند انقلاب اسلامى، علمایى که در خارج از ایران به سر مىبرند و از فعالیتهاى نهضت اسلامى در مناطق خویش حمایت کردهاند، احترام بیشترى کسب نمودهاند. اکنون جوانان انقلابى براى گرفتن رهنمود، به سوى علما روى آوردهاند. به علاوه، با علاقهمند شدن روز افزون جوانان انقلابى جهت فراگیرى علم به طریق سنتى اسلامى، جوانههاى نسل جدیدى از علماى آینده که انقلابىتر خواهند بود، بتدریج پدیدار گردیده است.
به هر روى، در بیشتر کشورهاى اسلامى، دانشجویان و جوانان به عنوان سربازان انقلاب محسوب مىشوند. شاه ایران، قبل از مرگ اعتراف کرد که یکى از بزرگترین اشتباهاتش این بود که اجازه داد، دانشجویان جوان به انقلاب بپیوندند، و این حرکتى است که الان به تأثیر از انقلاب اسلامى، در خارج از ایران پدید آمده و حکام قادر به جلوگیرى از آن نیستند. در واقع، امروزه دانشگاهها و مدارس عالى در سرتاسر جهان اسلام، مرکز فعالیتهاى نهضت اسلامى است.(39)
ب) تأثیر فرهنگى :امور فرهنگى از آن جهت مهم هستند که پایه و اساس امور سیاسى و حرکتهاى سیاسى را فراهم مىآورند. به دیگر سخن، امور فرهنگى زمینهساز امور سیاسىاند؛ به همین دلیل، رنگ وبوى سیاسى به خود مىگیرند و در مقوله سیاسى، شایستگى مطرح شدن را مىیابند. از این رو، در این بخش، صرفا چند مقوله فرهنگى بازگشت به ارزشهاى مبارزه اسلامى، پیروى شعائر و شعارهاى انقلابى ایران و... را مطرح مىکنیم. البته ذکر این چند مورد به معناى آن نیست که سایر امور فرهنگى بى اهمیت است.
انقلاب اسلامى ایران ارزشهاى فرهنگى نوینى را در مبارزه سیاسى جنبشهاى اسلامى مطرح کرد. یکى از این ارزشها، گرایش به جهاد است. جنبشهاى اسلامى پس از انقلاب اسلامى ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسى پذیرفتهاند.
انقلاب اسلامى ایران ارزشهاى فرهنگى نوینى را در مبارزه سیاسى جنبشهاى اسلامى مطرح کرد. یکى از این ارزشها، گرایش به جهاد است. جنبشهاى اسلامى پس از انقلاب اسلامى ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسى پذیرفتهاند. به بیان دیگر، اصولى چون جهاد، شهادت و فداکارى که سمبل حرکتهاى انقلابى شیعیان و شعار انقلاب اسلامى بود، به عنوان اصول اساسى مبارزه پذیرفته و به صورت تکلیف و فریضه دینى جلوهگر شد. سخنگوى جنبش جهاد اسلامى فلسطین در دیدار با امام رحمهالله و در خطاب به ایشان گفت:
«با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش، راه جهاد و مبارزه است.»
شیخ اسعد تمیمى یکى از رهبران فلسطینى در این باره گفت:
«تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتى در عرصه واژگان؛ مثلاً به جاى جهاد از کلماتى چون نضال و کفاح استفاده مىشد.»(40)
البته جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر، این کلمات را به شکلهاى مختلفى چون عملیات شهادت طلبانه(مثل فلسطین)و یا مبارزه مسلحانه و جنگ(مانند افغانستان) به کار گرفتهاند.(41)
مردمى بودن که یکى از ویژگیهاى انقلاب اسلامى ایران است، در جنبشهاى سیاسى اسلامى راه یافته است. به عبارت دیگر، این جنبشها دریافتهاند که اسلام توانایى بسیج تودههاى مردم را دارد. بر این اساس، آنها از اتکا به قشر روشنفکر به سوى اتکا به مردم گرایش یافتهاند و در نتیجه پایگاه مردمى خود را گسترش دادهاند؛ مثلاً هسته اصلى مبارزه در فلسطین را روحانیون، دانشجویان، جوانان و نوجوانان تشکیل مىدهند. به هر روى، پس از انقلاب اسلامى ایران، جنبشها مبارزات خود را به صورت مردمى پى مىگیرند. به عقیده دکتر حسن الترابى رهبر جبهه اسلامى سودان، انقلاب اسلامى، اندیشه کار مردمى و استفاده از تودههاى مردم را به عنوان هدیهاى گرانبها، به تجارب دعوت اسلامى در جهان اسلام عطا کرد. گرایش به اندیشه کار مردمى، جنبشهاى اسلامى را به سوى وحدتطلبى مذهبى و قومى سوق داد؛ به عنوان مثال، یکى از مواد بیانیه شش مادهاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق، بر وحدت اسلامى تکیه دارد. در مجموع، این امر، جنبشهاى اسلامى سیاسى را از اختلاف و تفرقه دور ساخته و آنها را از تشکیلات قویتر، امکانات وسیعتر، حمایت گستردهتر و پایدارى بیشتر برخوردار ساخت.(42)
شکل دیگر تأثیرات انقلاب اسلامى ایران بر جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر، به تقلید شعارهاى انقلاب اسلامى از سوى جنبشگران مسلمان بر مىگردد؛ مثلاً، در سال 1358، شیعیان احساء در عربستان سعودى، براى نخستین بار مراسم زیارت عاشورا را در ملأ عام بر پا کردند.(43) شعار مردم مسلمان معترض ترکیه، قبل از کودتاى 1359 آن کشور، استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى بود. شهروندان کابل برفراز بام منازل خود فریاد اللهاکبر سر مىدادند، در پلاکاردهاى مسلمانان مصر شعار لاشرقیه و لاغربیه دیده شده است. مردم کشمیر در راهپیمایى دویست هزار نفرى 1369 شعار اللهاکبر و خمینى رهبر را مطرح کردند. جهاد اسلامى فلسطین بر آن است که فلسطینىها همان شعارهایى را سر مىدهند که انقلاب اسلامى منادى آن بود. آنها فریاد مىزنند: لاالهالاالله، اللهاکبر، پیروزى از آن اسلام است. در واقع، آنها شعارهاى قومگرایى و الحادى را به یک سو انداختند و شعارهاى انقلاب اسلامى را برگزیدند. در سالهاى 1369تا1379 در خیابانهاى کیپ تاون آفریقاى جنوبى نداى الله اکبر، بسیار شنیده شد. این، یادآور و مؤید این کلام رهبرى انقلاب است که فریاد اللهاکبر مردم الجزایر بر پشت بامها درس گرفته از ملت انقلابى ایران است.(44)
جنبش سیاسى اسلامى معاصر به تأثیر از انقلاب اسلامى ایران از مسجد سرچشمه مىگیرد و به مسجد و اماکن مقدسه ختم مىشود. حتى دانشجویان انقلابى، حرکتهاى ضد دولتى خود را از مسجد دانشگاهها سامان مىدهند. بدینسان، مساجد رونق تازهاى یافتهاند و مرتب بر ساخت مساجد تازه افزوده مىگردد؛ به عنوان مثال، تعداد مساجدساخته شده در فلسطین طى سالهاى 1378 و 1379سه برابر سالهاى قبل از آن بود. همچنین برنامههاى مساجد افزایش یافته، گفتگوهاى سیاسى در مساجد زیاد شده، گرایش به مسجد و نمازهاى جمعه و جماعت فزونى گرفته و مساجد بیش از گذشته به مرکز مخالفتهاى ضد دولتى تبدیل گردیده است. هستههاى اصلى مبارزه از درون مساجد و با فکر و اندیشه اسلامى شروع و گسترش یافت و مبارزات به شکلى مردمى و همهجانبه درآمد. به همین دلیل، دومین مرحله انتفاضه که در ماههاى پایانى 1379 شکل گرفت، به انتفاضةالاقصى معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد مىگفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجدالاقصى مىگوید مسجد به صورت منبع الهام، ثبات و پیوستگى مبارزان فلسطینى علیه اشغالگران درآمده است. (45)
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامى ایران که در پیروان جنبشهاى سیاسى اسلامى معاصر دیده مىشود، حجاب است. با پیروزى انقلاب اسلامى، گرایش به حجاب اسلامى در اقصى نقاط جهان اسلام فزونى گرفت. حتى در برخى از کشورهاى اسلامى چون لبنان و الجزایر، چادر که سمبل حجاب ایرانى است، مورد استفاده قرار گرفت. در ترکیه، على رغم مخالفتهاى دولتى، رعایت حجاب رو به گسترش است. زنان فلسطینى گرایش بیشترى به حجاب پیدا کردهاند، در کنار آن، گرایش به نماز بیشتر شده، انتشار مجلات و نشریات اسلامى افزایش یافته و مشروب فروشیها و مراکز فساد و فحشا مورد حملات زیادى قرار مىگیرند. حجاب اسلامى، حتى تا دل اروپا هم نفوذ کرده است، به گونهاى که گرایش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت مکرر دولت این کشور با حجاب، پدیدهاى به نام جنگ روسرى را پدید آورده(46) و اینک، به منع استفاده از حجاب در مدارس و ادارات عمومى و دولتى فرانسه انجامید.(47)
یکى دیگر از آثار فرهنگى انقلاب اسلامى ایران بر حرکتهاى اسلامى و سیاسى معاصر، تظاهرات به سبک ایران است که در برخى از کشورهاى اسلامى اتفاق افتاد؛ مثلاً، مردم شهرهاى عراق، چون نجف و کربلا در تأیید انقلاب اسلامى ایران و به تأسى از آن، در روز 23 بهمن 1357، تظاهراتى شبیه به ایران برپا نمودند. در پى آن، تظاهراتى به شکل ایران در شهرهاى کاظمین، الثوره، بغداد و دیاله به رهبرى آیتالله محمد باقر صدر برقرار شد. حتى در آغاز انتفاضه جدید مردم عراق؛ یعنى در 1370، آنها همانند تظاهرات کنندگان ایرانى مخالف شاه در سالهاى 1356 و 1357، شهر حلبچه را به خمینى شهر نامگذارى کردند و کنترل شهرها را به دست گرفتند. شیعیان عربستان سعودى اندکى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، در شهرهاى قطیف، صفرا، اباقیق، خنجى و شیهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهى در سال 1357 در شهرهاى قونیه، یوزکات و کوجائیلى ترکیه صورت گرفت. این روند، کم و بیش در سالهاى بعد نیز ادامه یافت.(48)
شعارنویسى به شیوه مبارزان انقلابى ایران مورد توجه جنبشگران مسلمان است. به عنوان مثال، مردم مصر در مخالفت با رژیم مبارک، شعارهاى لاالهالاالله، محمد رسول الله(ص) و آیات قرآن را بر روى شیشه اتومبیل مىنویسند. در نجف، شعارهایى از قبیل «بله به اسلام» و «نه به عفلق» بر روى دیوارها نوشته مىشد. در انتفاضه 15 شعبان 1370 عراق، شعار «النجدى یا ایران» به چشم مىخورد. علاوه بر آن، اعلامیهها، سخنرانیها و پوسترها به شکل مشابه آنچه در ایران اتفاق افتاد، در کشورهاى اسلامى چاپ و انتشار مىیابد. هنوز در منطقه شیعه نشین بیروت؛ یعنى ضاحیه، شعارهاى انقلاب اسلامى و تصاویر رهبرى آن وجود دارد.(49)
بازتاب انقلاب اسلامى، بررسى یک نمونه
بهترین پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامى به چه میزان بر جنبشهاى اسلامى معاصر تأثیر گذاشته است؟ معرفى و توصیف مصادیق است. البته مصادیق متعددند، اما برخى از آنها داراى برجستگى بیشترى هستند. در این مورد، لبنان و «حزبالله» برجستهترین نمونه است. به بیان دیگر، حزب الله لبنان، هم در اندیشه و ایدئولوژى تحت تأثیر انقلاب اسلامى شکل گرفت و هم، به طور سازمانى و معنوى مورد حمایت جمهورى اسلامى ایران است.(50)
بین ایرانیان و لبنانىها، علقههاى فراوانى چون پیوندهاى تاریخى علما و مردم جبل عامل با ایران دوران صفویه، فعالیتهاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى روحانى بلندآوازه ایرانى، امام موسى صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان، تشکیلات بر جاى مانده از او؛ یعنى جنبش امل، حضور شیعیان بسیار در لبنان، وجود دشمن مشترک(اسرائیل)، حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کمکهاى انساندوستانه جمهورى اسلامى ایران به محرومان لبنانى، مهاجرت و سکونت دائم تعدادى از اتباع لبنان در ایران و... وجود دارد. این پیوندها باعث شده است که انقلاب اسلامى ایران بیش از هر جا در لبنان مؤثر باشد. این تأثیر در زمینههاى متعددى مشاهده مىشود؛ در زمینه فرهنگى، تعداد زیادى از تصاویر بزرگ امام خمینى(ره)و مقام معظم رهبرى در نقاط مختلف لبنان به چشم مىخورد. بر روى دیوارهاى آن عکس شهدایى دیده مىشود که جان خود را در راه مبارزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستى(دشمن شماره یک ایران) از دست دادهاند. مردان با ظواهر اسلامى در خیابانها در رفت و آمد هستند. زنان ملبس به حجاب اسلامىاند و در اجتماعات عمومى، جایگاه زنان از مردان جداست و مردم لبنان از ایران به عنوان یک دولت انقلابى و اسلامى حمایت مىکنند.(51)
در لبنان، حزبالله بیش از هر گروه سیاسى اسلامى دیگر، تحت تأثیر انقلاب اسلامى ایران قرار دارد. علاوه بر زمینههاى مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزههاى دیگرى موجب چنین تأثیر شگرف شده است. این انگیزهها را مىتوان در پذیرش رهبرى انقلاب اسلامى به عنوان رهبر دینى و سیاسى از سوى حزبالله و حمایتهاى ایران از حزبالله خلاصه کرد. همچنین حزبالله از لحاظ اقتصادى و اجتماعى با اعطاى کمکهاى تحصیلى به مستضعفان، توزیع داروى رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان، ارائه خدمات درمانى به محرومان (البته در پرتو حمایت ایران) بشدت فعال است. در عین حال از لحاظ نظامى از اسلحه و جنگ جدا نیست. بلکه برپایه اصل جهاد همواره آماده پاسخگویى به حمله احتمالى دشمن صهیونیستى است و در این باره، اعضاى حزبالله لبنان براساس شعار اسلامى امام خمینى رحمهالله ؛ یعنى اسرائیل باید از بین برود، قسم یاد کردهاند که جنگ با اسرائیل را تا آخرین لحظه ادامه دهند. اساس مبارزه حزب الله لبنان با اسرائیل، چه در خاک لبنان و چه در درون فلسطین، از طریق نیروهاى انتفاضه، بر عملیات شهادتطلبانه استوار است و رهبر حزب الله همانند امام خمینى رحمهالله نسبت به مؤثر بودن این مبارزات در درون رژیم صهیونیستى بسیار خوشبین بوده و معتقد است که تداوم این مبارزات مىتواند در آینده، رژیم اشغالگر قدس را از لحاظ امنیتى دچار مشکل و سرانجام سقوط کنند.(52) در بعد فرهنگى، حزبالله شعارهایى را از انقلاب اسلامى به عاریت گرفته و سمبلهاى انقلاب اسلامى را سمبل خود مىداند. پیروزى حزبالله در دو دهه از فعالیتش علیه اسرائیل در مقایسه با فعالیت 40 و 50 ساله «ساف»، نشان از سودمندى استفاده از شعارهاى اسلامى و جهاد مقدس علیه اشغالگران و عدم اتکا به کشورهاى دیگر در مبارزه ضد اسرائیلى دارد.(53)
حزبالله لبنان در بعد سیاسى هم، بشدت از انقلاب اسلامى ایران الگو گرفته و برخلاف جنبش امل، رهبرى انقلاب ایران را در دو بعد سیاسى و مذهبى و بر پایه اصل ولایت مطلقه فقیه پذیرفته است. به همین جهت از مواضع منطقهاى و جهانى جمهورى اسلامى ایران حمایت به عمل مىآورد، و در پى تأسیس حکومت اسلامى مشابه جمهورى اسلامى در لبنان هستند. حسین موسوى رهبر جنبش امل اسلامى در این باره مىگوید:
«ما به جهان اعلام مىکنیم که جمهورى اسلامى مادر ماست. دینما،ملکه ما، خون ما و شریان حیات ماست.»(54)
در مجموع مىتوان گفت که علت توفیق حزبالله دو چیز است: اولاً: به مبارزه رنگ اسلامى زد، شعارهاى اسلامى برگزید، جهاد علیه اشغالگران را اعلام نمود، در حقیقت، اساس شکلگیرى و مبارزات حزب الله، ایمان و اعتقاد بوده است. جایگاه ایمان و اعتقاد در حزب الله بر اصل مبارزه تقدم دارد.
ثانیا: اعتماد اکثریت مردم لبنان، اعم از شیعه، سنى و مسیحى را به دست آورده و هم اینک، تقریبا تمامى ملت لبنان، حزب الله را به عنوان سالمترین و قابل اعتمادترین جریان سیاسى لبنان تلقى مىکنند. در واقع(55)، بدون اتکا به کشورهاى دیگر، مبارزه خود را اداره کرد و آن را به انجام رسانید. هر یک از این دو علت توفیق نیز، برگرفته از انقلاب اسلامى ایران است.
نتیجه
انقلاب اسلامى تلاشى براى زندهکردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشى براى زندگى فراتر از همه اختلافات ملى، قومى و مذهبى بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامى از انقلابهایى است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهاى یک کشور خلاصه نمىشود، بلکه دیدگاه فراملّى دارد. به همین جهت، بر روى ملتها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد. بنابراین، بر جنبشهاى اسلامى سیاسى معاصر تأثیر گذاشته و به آنان جرأت و جسارت مبارزه داده است و به آنان مىگوید اسلام به ملتى خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. به هر روى، علت تأثیر انقلاب اسلامى بر جنبشهاى جهان اسلام به وجوه مشترکى که بین آن دو وجود دارد، بر مىگردد. این وجوه، زمینهها و بسترهاى اختلافى فیمابین را به حداقل رسانده است. جنبشهاى اسلامى به صور مختلف از انقلاب اسلامى متأثر شدهاند، بخشى از این تأثیرپذیرى در ابعاد سیاسى و برخى دیگر در ابعاد فرهنگى صورت گرفته است. نتیجه آن که، انقلاب اسلامى چراغ رستگارى و نجات را بر افراشته است، البته این که مسلمانان، بویژه جنبشهاى اسلامى بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند، به عوامل متعددى بستگى دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آنها در چارچوب اسلام و با الگوگیرى از انقلاب اسلامى است.
________________________________________
1- عضو هیأت علمى پژوهشکده تحقیقات اسلامى و مدرس دانشگاه، محقق و نویسنده.
2ـ فصلنامه راهبرد، ش 12، زمستان 1375، ص 8؛ محمدحسین مشایخ فریدنى، اسرار خودى و رموز بىخودى علامه شیخ محمد اقبال لاهورى، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1358، ص 73 مقدمه.
3ـ محمد جواد لاریجانى، مقولاتى در استراتژى ملى، ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1369، ص 6.
4ـ فصلنامه راهبرد، پیشین، ص 10.
5ـ امام خمینى رحمهالله ، وصیت نامه سیاسى ـ الهى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1368، ص 7.
6ـ انور جندى، اسلام و جهان معاصر، ترجمه حمید رضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوى، مشهد، 1371، صص260ـ257.
7ـ امام خمینى رحمهالله ، صحیفه نور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1361، ج 2، ص 33.
8ـ رسول جعفریان، مقالات تاریخى، الهادى، قم، 1378، ج 5، ص 238.
9ـ انور جندى، پیشین.
10ـ امام خمینى رحمهالله ، صحیفه نور، پیشین، ج 16، ص 289.
11ـ همان، ج 20، ص 6.
12ـ جمیله کدیور، رویارویى انقلاب اسلامى و آمریکا، اطلاعات، تهران، 1372، ص 99.
13ـ همان، صص 100 و 114.
14ـ امام خمینى رحمهالله ، صحیفه نور، پیشین، ج 6، ص 768.
15ـ فصلنامه حضور، ش 34، زمستان 1379، ص 14.
16ـ همان، ص 243.
17ـ همان، ص 245.
18ـ امام خمینى رحمهالله ، صحیفه نور، پیشین، ج 11، ص 45.
19ـ همان، ج 13، ص 263.
20ـ همان، ص 123.
21ـ کیهان، 22/9/1369، ص 12.
22ـ رسول جعفریان، پیشین، ص 236.
23ـ حسین کرهرودى، انتفاضه فلسطین؛ مولود اصولگرایى اسلامى معاصر، فصلنامه علوم سیاسى، سال چهارم، ش 14، تابستان 1380، ص 199.
24ـ جمیله کدیور، پیشین، ص 108.
25ـ رسول جعفریان، پیشین، صص 237 و 247.
26ـ همان.
27ـ محمد حسین جمشیدى،ارتباط متقابل انقلاب اسلامى ایران و جنبش شیعیان عراق، مجموعه مقالات انقلاب اسلامى و ریشههاى آن، نهاد نمایندگى رهبرى در دانشگاهها، قم، 1374، ج 2، صص 394 ـ 391.
28 - انور ابوطه، تأثیر امام خمینى رحمهالله و انقلاب اسلامى در اندیشه و عملکرد جنبش جهاد اسلامى، ترجمه مهدى سرحدى، فصلنامه حضور، ش 33، پاییز 1379، صص 98ـ80.
29ـ جمهورى اسلامى، 4/11/1371، ص 8.
30ـ دستاوردهاى عظیم انقلاب شکوهمند اسلامى ایران در گستره جهان، سازمان ارتباطات فرهنگى، تهران، ج 2، صص 48ـ3.
31ـ جمعى از نویسندگان، انقلاب اسلامى؛ چرایى و چگونگى رخداد آن، نهاد نمایندگى رهبرى در دانشگاهها، قم، 1378، ص 213.
32ـ محمدحسین جمشیدى، پیشین.
33ـ حمید احمدى، انقلاب اسلامى ایران و جنبشهاى اسلامى در خاورمیانه عربى، مجموعه مقالات پیرامون جهان سوم، سفیر، تهران، 1369، صص 157 ـ 117.
34ـ دستاوردهاى عظیم انقلاب شکوهمند اسلامى ایران در گستره جهان، پیشین.
35ـ جمیله کدیور، پیشین؛ فتحى شقاقى، انتفاضه و طرح اسلامى معاصر، هدى، تهران، 1371، صص 88ـ87.
36ـ همان، ص 114.
37ـ هادى خسروشاهى، حرکتهاى اسلامى در فلسطین، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1370، ص 143.
38ـ جمیله کدیور، پیشین، ص 108؛ رسول جعفریان، پیشین، ص 247.
39 - على عمران درگاهى، انقلاب اسلامى و بیدارى اسلامى در جهان، نیروى مقاومت بسیج، تهران، 1381، ص 15.
40ـ حسین کرهرودى، پیشین.
41ـ رسول جعفریان، پیشین.
42ـ حسین کرهرودى، پیشین، ص 305.
43 - رابین رایت، شیعیان؛ مبارزان راه خدا، ترجمه على اندیشه، قومس، تهران، 1372، صص 115ـ110.
44ـ محمدحسین جمشیدى، پیشین؛ حسین کرهرودى، پیشین، ص 299؛ جمهورى اسلامى 13/3/1376، ص 8.
45ـ حسین کرهرودى، پیشین؛ مهدى حسنى، فلسطین و صهیونیسم، مرکز تحقیقات اسلامى سپاه، قم، 1376، ص 81.
46ـ دستاوردهاى عظیم انقلاب شکوهمند اسلامى ایران در گستره جهان، پیشین.
47 - سید محمدحسین فضلالله، منع استفاده از حجاب در مدارس و ادارات عمومى فرانسه، ترجمه محمد جمعه امینى، پگاه حوزه، ش 122، 2/12/1382، ص 12.
48ـ همان.
49ـ محمدحسین جمشیدى، پیشین؛ رسول جعفریان، پیشین.
50 - مقصود رنجبر، حزبالله لبنان؛ تصویرى دیگر از انقلاب اسلامى، پگاه حوزه، ش 121، 18/11/1382، ص 5.
51ـ دستاوردهاى عظیم انقلاب شکوهمند اسلامى ایران در گستره جهان، پیشین.
52 - مقصود رنجبر، پیشین.
53ـ همان.
54ـ جمیله کدیور، پیشین، ص 116.
55 - مقصود رنجبر، پیشین.