از دیدگاه امامیه امام معصوم دانشی الهی دارد، از این رو نقش هدایتگری او ظاهر تا باطن جامعه و همة انسان ها را دربرمیگیرد. آیات و روایات علم الهی ائمه را به روشنی اثبات میکنند. مقالة حاضر یکی از منابع این علم را تحلیل میکند. احادیث، قرآن را از منابع مهم آگاهی و علم گستردة امام بیان کرده اند. ائمة اطهار آگاهی به حقایق و بطون قرآن را از پیامبر اکرم فرا گرفته و در کارکردی تبیینی به تفسیر و تحلیل آموزه های قرآنی پرداخته اند. بنابراین امام فصل الخطابِ اختلافات و بازگوکنندة تعالیم نبوی است. با این همه، درک حقایق قرآن مجاری گوناگونی دارد که خداوند به دلیل جایگاهی که برای امام مقرر کرده است، او را از آن بهره مند میسازد.
«فاصله قرآنی» را به قافیه و سجع تشبیه کرده اند. آیا فاصله همچون قافیه و سجع است؟ این مقاله در صدد بررسی ارتباط این سه اصطلاح و شباهت ها و تفاوت های آن هاست. فاصله و قافیه هر دو در پایان مقطع سخن آمده و به آن ضرب آهنگ می دهند؛ با این تفاوت که آنچه برای قافیه عیب به حساب می آید، در فاصله عیب نیست. فاصله و سجع نیز در طول تاریخ، سه ارتباط تباین، اتحاد، و عام و خاص را تجربه کرده اند. عالمان کلام در ابتدا وجود هر گونه سجع را در قرآن منتفی دانسته و رابطه آن را با فاصله، تباین معرفی کرده اند. معدودی نیز به اتحاد عقیده دارند. اما بسیاری از عالمان بلاغت، فواصل دارای حروف همسان را با سجع ممدوح که در آن الفاظ به پیروی از معنا می آیند، یکسان می دانند. اینان بر این باورند همان طور که قرآن از زبان عربی استفاده کرده، از صنایع ادبی آن نیز بهره برده است؛ پس می توان به وجود سجع در قرآن باور داشت.
تحدّی قرآن شامل صورت و محتوا، به خدایی بودن آن ناظر است و مثلیّت در آیات تحدّی یعنی هم عیاری و هم وزنی با آیات قرآن در آنچه آورده می شود.
در همانند آوری قرآن عنصر زاویه دید مشرکان ( و نیز همه مخاطبان ) نسبت به قرآن دخالت دارد و نمی توان ادّعای همانند آوری از قرآن را فارغ از شرایط نزول و دیدگاه مخاطبان آن معنا کرد.
به نظر می رسد در میان معیارهای چهارگانه مثلیّت از «هدایت بخشی»، «نظم نو و محتوای بدیع» ، «نظام مندی» و «تأثیرگذاری» ، مهم ترین معیار، «نظم نو و محتوای بدیع قرآن» است که از وصف «حدیث » برای قرآن استفاده می شود و به نوآوری های این کتاب در قالب و محتوا اشاره دارد و احتمالاً مدّ نظر علمای بلاغت و متکلّمان نیز بوده که به جنبه بلاغی قرآن عطف توجه بیشتری داشته اند. اگر ابداعی در قرآن نباشد، تحدّی به آن بی معنا است.
تقلید در مدلول و محتوای قرآن و همچنین تقلید از قالب کلمات قرآن در پاسخ به تحدّی قرآن، بی خبری و بی اطّلاعی از اصول معارضه است که مخالفان قرآن با تقلید کامل از نظم و ترکیب آیات قرآن و تغییر برخی از الفاظ آن و همچنین سرقت از قرآن، به خیال خود به مبارزه طلبی قرآن پاسخ گفته و مثل آن را آورده اند.
این مقاله ناظر به این دیدگاه است که واژگان قرآنی در حوزه مفاهیم پایه دینی ابتدا مدلول حسی داشته و پس از آن مدلول انتزاعی یافته اند. قرآن کریم با برگرفتن چنین شیوه ای در واقع به یک پرسش در فلسفه دین و زبان دین پاسخ داده است که زبان قرآن، زبانی عرفی است.
در این نوشتار، فصل دوم و سوم کتاب «قرآن و پلورالیزم» مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. به باور نویسنده، میان مبانی انحصارگرایی دینی و مدارا و تسامح، ناسازگاری است و نمی توان از آیات قرآن، هم انحصارگرایی را نتیجه گرفت و هم در صدد اثبات تسامح و مدارا بود. بنابراین برداشت هایی که از آیات فصل نخست شده است با آیات فصل دوم ناسازگار می نماید؛ در نتیجه بایستی یکی از این دو باور را از آیات قرآن نتیجه گرفت. بخش سوم کتاب نیز که با عنوان «توهم دلالت قرآن بر پلورالیزم دینی» سازمان یافته بر مستندات فصل نخست کتاب استوار است. بنابراین با توجه به نقد و بررسی فصل نخست در شماره پیشین، نیازی به نقد و نظر نیست. با این حال نویسنده برخی از خرده گیری ها بر مستندات تکثرگرایان را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.
زیبایی بخشیدن به روح و معنویت،خواست همیشگی انسان است و بی گمان، در فرهنگ اسلامی و قرآن کریم،این زیبائی به طور پیوسته برای مسلمانان،به صورت نماز ترسیم شده است،هیچ یک از اعمال عبادی،به اندازه نماز،از چنین ظرفیتی برخوردار نیست.زیرا،تمام وجود انسان را،از جهات بدنی و ظاهری گرفته تا جهات ذهنی،قلبی،باطنی و معنوی،در خدمت خدا قرار می دهد،تا وجودی الهی شود.به همین سبب،پس از معرفت خدا،نماز،بهترین عمل خوانده شده است. در قرآن و حدیث،به هیچ عمل عبادی،مانند نماز اهمیت داده نشده است خاستگاه این نوشتارراز گشائی،از جلوه ها ی زیبایی شناختی نماز،در قرآن و احادیث می باشد.