پدیده تفسیر را نمىتوان داراى آغازى مشخص در تاریخ بشر دانست . انسان همواره در برابر پدیدههاى مختلف هستى، واکنشى ذهنى از خود نشان داده است که بر آن، نام فهم نهاده و بیان و توضیح آن به دیگران را تفسیر خوانده است . هرمنوتیک نیز اصطلاحى است که در چند قرن اخیر رواج یافته و در رایجترین کاربردش با روششناسى تاویل برابر گردیده است . نویسنده در این نوشتار اشارهاى گذرا به نسبت میان این دو مقوله دارد .
دین در ابعاد گوناگونى همچون پىریزى نظام ارزشى، فراهم آوردن ضمانت اجرایى و تقویت انگیزه درونى به یارى اخلاق مىشتابد و آدمیان را به تهذیب و تزکیه روحى فرا مىخواند . پیوند دین و اخلاق از زوایاى گوناگونى قابل بررسى است و نویسنده در این نوشتار به نقد دیدگاهى پرداخته که از تقابل دین و اخلاق سخن مىگوید و اخلاق دینى را تعبیرى خود متناقض مىخواند .