فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدعای محوری آن بخش از مناظرة مرو، که میان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و بزرگان دو دین مسیحیت و یهودیت رخ داد، انگارة «الوهیت حضرت عیسی علیه السلام» است. در این مناظره، امام علیه این مدعا سه دسته استدلال اقامه فرمودند: استدلال های مستقیمی در نفی الوهیت حضرت عیسی علیه السلام، استدلال هایی در اثباتِ نبوت ایشان و استدلال هایی در اثباتِ نبوت حضرت محمد صلی الله علیه السلام. هریک از این سه دسته، به مثابه پشتوانة دیگری در نقضِ «وضع» مناظره عمل می کند. مدعای جاثَلیق، به عنوان طرفِ نخست مناظره الوهیت حضرت عیسی علیه السلام است. امام علیه السلام «وضع» را تشخیص داده و با فراست، پس از طرح چند پرسش و پاسخ، ضمن نفی این انگاره، «وضع» را به «عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه السلام پیامبر هستند» تغییر می دهند. این پژوهش به شیوة تحلیل محتوا، متکفل تحلیل استدلال های امام در این محورهاست. در این مناظره، به مقتضای بحث و درخواست طرفِ مناظره، ظرف استدلال های امام علیه السلام را استناد به «عقل» و «کتاب مقدس» تشکیل می دهد. ایشان با اقامة دو استدلال قیاسی، به نفی الوهیت مسیح علیه السلام می پردازند، آن گاه با استناد به چهار فراز از کتاب مقدس و یک استدلال عقلی، سه محور بعدی را اثبات می کنند. استنادهای امام علیه السلام با رجوع به ویرایش های مختلف کتاب مقدس بررسی شده و ضمن مشخص نمودن مواضعِ نقل قول ها، اختلاف های احتمالی تحلیل شده است.
عقلانیت ایمان از منظر سوین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار ابتدا به دو تلقی از مفهوم عقل اشاره می شود. در ادامه به نگاه ریچارد سوین برن اشاره خواهد شد که مطابق با تلقی نخست از عقل است. همچنین بیان خواهد شد که از نظر سوین برن ایمان دینی و باور عادی، از یک نوع عقلانیت برخوردارند. در این زمینه ضمن اشاره به تعریف رایج معرفت نزد معرفت شناسان، این پرسش را پاسخ می دهیم که ایمان دینی چه نسبتی با معرفت دارد؟ در این زمینه اصولی را، بررسی خواهیم کرد که سوین برن برای عقلانیت باور ذکر می کند. در ادامه به تعریف خاصی که در کلامی اسلامی از ایمان وجود دارد، یعنی ""تصدیق قلبی"" می پردازیم و گفته خواهد شد که مفهوم ایمان مفهومی کاملاً درون دینی و مختص ادیان الهی است. در نهایت به این نتیجه می رسیم که با این تلقی از عقلانیت، ایمان معرفت نیست.
نگاهی به مکتب های الهیاتی جدید
حوزههای تخصصی:
نسبت طینت، قضا و قدر با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی بررسی سازگاری قضا، قدر و طینت با اختیار انسان از نگاه علامه طباطبایی است. در نگاه ایشان، همه امور دنیوی مسبوق به اموری در قبل (عالم قدر یا خیال و بالاتر در عالم قضا یا عقل) است که رابطه علّی ومعیّت وجودی با امور دنیوی دارد. طینت هر انسان در دنیا نیز همان مراتب علل قبل از دنیای اوست که با او معیت وجودی دارد و انگیزه درونی هر کاری است. ایشان در مورد مسأله فوق براساس تفکیک دید مبتنی بر توحید عددی و غیر عددی، دو جواب ساده و عمیق داده اند. در جواب اول، قضاو قدر و طینت فرد فقط موجب گرایشی در او می شود و اختیار فرد را سلب نمی کند؛ اما در جواب دوم، مسأله جبر و اختیار منحل می گردد. این تفکیک می تواند مبنای حل تعارض ظاهری آیات یا روایات در بیشتر مسائل الهیات باشد.
تقریب مذاهب اسلامی؛ گامی به پیش
منبع:
هفت آسمان ۱۳۷۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
ساختار نظری و عملی عرفان مسیحی در اندیشه آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگوستین متألهی است دارای حالات عرفانی و عارفی است صاحب اندیشه های الهیاتی. عقل با عرفان و زهد با تصدی مناصب دینی و اجتماعی در عرفان وی جمع شده اند. در بعد عملی، محور اندیشة عرفانی وی عشق و محبت به خدا و مخلوقات اوست. از دید وی، برای رسیدن به کمال در عشق، شرط مهم فروتنی یعنی عدم رضایت به مقام فعلی و نیاز به حرکت به سمت کمال است. این امر از رهگذر تهذیب نفس، کسب فضایل دینی و دعا و نیایش قابل دستیابی است. سالک با این امور سه گانه، مراتب نفس را از مرتبة نباتی، حسی، عقلی (استدلالی)، آغاز کرده و با طی مرتبة اخلاق و طمأنینه، به هدف نهایی، که مرحله تأمل است، نائل می آید. آنان که این مراحل را طی کنند، در بُعد ادراکی از ادراک حسی مادی و روحانی خیالی گذر کرده اند و با ادراکی عقلی، به معرفتِ نوری تغییرناپذیر دست یافته اند. در این مرحله، انسان خداوند را همه جا حاضر و ناظر می داند و می یابد که همه حقایق از او تغذیه می کنند.
تجربه دینی، مدرنیته و پست مدرنیسم
منبع:
هفت آسمان ۱۳۷۸ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
نهادهای دینی ابتدایی: توتمیسم
حوزههای تخصصی:
بهایت و سیاست
بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی و استخراج آموزه های تربیتی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی به منظور استخراج آموزه های تربیتی و اخلاقی آن ها بپردازد، بدین منظور با روش سندی و تحلیلی- استنتاجی، چهار مقوله ی فلسفی این دین شامل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. صابئین مندائی-یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان- که هم اکنون به آرامی و سکوت در کنار کرانه های رود کارون و کرخه زندگی می کنند. در این دین، هستی فراتر از طبیعت و توسط خداوند بزرگ ازلییا «هیی ربی قدمایی» طی چندین مرحله آفریده شده است. انسان شریف ترین موجود خلقت و متشکل از دو بعد مادی(پغرا) و غیرمادی(شامل روها و نشمتا) است. حقیقت انسان، همان نشمتا یا نفس اوست که بر خلاف پغرا، فناناپذیر و جاویدان است. انسان موجودی مکرّم، مختار، مسؤول و دارای صبغه الهی است. معرفت در دین مندائی دارای اهمیت ویژه ای است و مقدم بر ایمان و عمل دانسته شده و اساساً مندا به معنای دانش یا معرفت است. منشأ و خاستگاه ارزش های مندائی، خداوند(هیی ربی قدمایی) است و ارزش های مختلف به صورت دستوراتی در کتب مقدس مندائی بیان شده اند؛ تأکید عمده بر روی طهارت، صلح و همزیستیاست. در پژوهش حاضر، روش های تربیت ارائه شده و در پایان به ویژگی های تربیت مندائی اشاره شده است.
آموزه های خاص عهد عتیق در موضوع نبوت در مقایسه با قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبوت، «نووئا» از آموزه های اساسی قرآن و عهد عتیق است. اوصاف انبیا، مراتب آنان، وحی و حالات انبیا هنگام دریافت وحی، ازجمله مباحث مشترک حوزه نبوت در این دو کتاب مقدس است. در عهد عتیق مباحثی از نبوت مطرح شده که در قرآن نیامده، و یا کمتر بدان پرداخته شده است. نبوت زنان، نبوت گروهی و نبوت دروغین از آموزه های خاص عهد عتیق است. انبیا زن که به مادر اسرائیل موسوم اند، همچون انبیا مرد به نبوت و پیشگویی می پرداختند. در قرآن کریم به پیامبری زنان، اشاره نشده است و تنها نام بیست و پنج نفر از پیامبران تصریح شده، که همگی از مردان هستند. در این تحقیق به مقایسه آموزه های عهد عتیق و قرآن درباره نبوت اشاره می شود.
مبانی فلسفی فنا ناپذیری نفس و رابطه آن با اثبات قیامت، و نقد نظرات فیلسوفان غربی در فناپذیری نفس
حوزههای تخصصی:
مسئله فناپذیری یا فناناپذیری نفس از ابتدا، از زمان افلاطون، مورد بحث و دغدغه فیلسوفان بود. افلاطون در رساله فایدون به جادوانگی نفس اشاره کرده است، لکن در حوزه فلسفه اسلامی برای نخستین بار فارابی به مسئله بقای نفس بعد از موت بدن اشاره کرد و سپس ابن سینا و دیگران برای بقای نفس بعد از فنای بدن استدلال کردند. در مجموع می توان هشت مبنای عقلی و فلسفی برای فناناپذیری نفس از مبانی و دلایل ابن سینا، سهروردی، محقق طوسی و ملاصدرا را بدست آورد. در این مقاله همه این مبانی به طور مستدل و با نظم منطقی در جهت اثبات فناناپذیری نفس بیان شدند و البته همین مبانی رابطه مستقیم با اثبات قیامت دارند. در مقابل دلایل فیلسوفان اسلامی در فناناپذیری نفس، برخی فیلسوفان غربی همچون هیوم، راسل و آنتونی فلو دلایلی در فناپذیری نفس ارائه کرده اند که دلایل آنها نقل و مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
تدبّر در فهم قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراد از مکتب تدبّر، سامانه ای فکری برخوردار از مبانی، اصول و روش است که با دریافت چینش حکیمانة آیات و کشف غرض واحد سوره، در برابر آنچه قرآن را مجموعه ای از عبارات پراکنده و ناهماهنگ می نمایاند، آن را مجموعه ای هماهنگ و منسجم دانسته، بر رفع موانع برقراری ارتباط با آیات اهتمام دارد. رویکرد و محتوای مهمّ مکتب تدبّر، ضرورت تحقیق و معرّفی آن را به طور تخصّصی و روشمندانه ضروری می سازد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با هدف تبیین جایگاه و اهمیّت مکتب تدبّر در فهم قرآن نوشته شده است و در آن کوشش می شود مبانی، اصول و روش جریان های معاصر تدبّری بررسی گردد. بر اساس نتایج تحقیق پیش رو، تدبّر غیر از تفکّر، تعقّل و تذکّر است و با دانش تفسیر که از دیدگاه سنّتی، شرح معانی و بیان مدلول نص است، تفاوت دارد. مکتب تدبّر، برخلاف مکاتب تفسیری که در پی دریافت معارف عمقی آیات و توجّه به چگونگی الفاظ و بیان ویژگی های عبارات آن بوده اند، به عنوان امری اندیشه ای قلبی با نگرش جامع درصدد دریافت جنبه های هدایتی سُوَر، ضمن کشف ارتباط میانِ آیات و فهم روشمند و هماهنگ الفاظ قرآن است، به گونه ای که با حرکتی عرضی در سطح آیات، متعلَّقاتِ فهم از آیه به سیاق و سوره بسط می یابد تا جایی که می توان به مدد اندیشة عقلی و طهارت قلبی، غرض واحد هدایتی هر سوره را دریافت و با آن ارتباط برقرار نمود. روش فهم در مکتب تدبّر، تعبیری از فهم قرآن به قرآن است.
نقش ساختارهای ادبیِ آیات قرآن در اثبات نظریّة تجسّم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّة تجسّم اعمال که عهده دار تبیینِ کیفیّت و نحوة دریافت جزای اعمال در عالم آخرت است، حقیقت اعمال آدمی را به عنوان پاداش یا کیفر او در آن عالم معرّفی می کند. درگفته های بسیاری از عالمان و مفسّران افزون بر ادلّة عقلی، شواهد نقلی فراوانی برای اثبات این نظریّه به چشم می خورد. حدود 95 آیه از آیات قرآن به مسئلة تجسّم اعمال اشاره شده است. این آیات با توجّه به گوناگونی آنها در نوع ساختار ادبی به دسته های متعدّدی تقسیم می شوند. دسته ای از این آیات با تعبیرهای مختلف از جمله دیدن اعمال، حضور اعمال، آوردن اعمال، آزمودن عمل و غیره به صراحت بر تجسّم یافتن اعمال در عالم آخرت تأکید می کنند. دسته ای دیگر با ساختار نحوی خاص از جمله کاربرد استفهام انکاری و حصر، جزای اعمال در آخرت را عین اعمال معرّفی می کنند. دستة سوم از آیات با تصویرپردازی های متعدّد به صورت تشبیه یا تمثیل مانند تشبیه اعمال نیک مؤمنان به نور و اعمال کافران به سراب و تاریکی، ماهیّت درونی برخی از اعمال را به تصویر کشیده اند. این جستار به بررسی ساختارهای ادبی و تعابیری در آیات قرآن می پردازد که می تواند شاهدی بر نظریّة تجسّم اعمال باشد.
عقل عربی- اسلامی و ساختار آن
حوزههای تخصصی:
شناخت ادیان شرط تفاهم و گفت و گو
حوزههای تخصصی:
آیین بودای تنتره یانه
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
نقد و بررسی دیدگاه مفسران در توصیف انسان به هلوع در آیة 19 سوره معارج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خداوند در آیاتی، از آفرینش انسان در بهترین شکل سخن گفته؛ اما در برخی آیات، همچون آیة 19 سورة معارج، گویا از نوعی کاستی در آفرینش وی از جمله صفت «هلوع» به معنای «حریص» خبر داده است. سرّ نسبت دادن این تعبیر به انسان چیست؟ آیا این ویژگی در سرشت انسان جای گرفته است؟ اگر چنین است، چگونه با آفرینش انسان در «احسن تقویم» و هدف آفرینش انسان (رسیدن به کمال قرب الهی) سازگار است؟ این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه مفسران دربارة آیة 19 سورة معارج پرداخته و به این نتیجه دست یافته که وجود این وصف در انسان به خودی خود رذیلت یا فضیلتی برای او نیست؛ بلکه این وصف با توجه به متعلق ارادی آن می تواند فضیلت ساز یا فضیلت سوز باشد.