فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
بررسی و تحلیل مفهوم «حقیقت» در اندیشه ملاصدرا و هیدگر (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
اصالت وجود و اصالت ماهیت؛ مواجهه دو مسئله فلسفی یا دو نظام فلسفی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة اصالت وجود و اصالت ماهیت در ابتدا ممکن است به صورت دو مسئلة مقابل هم جلوه نمایند ولی درواقع دو نظام با مجموعه ای از اصول در تقابل با یک دیگر قرار گرفته اند که در صف مقدم آن دو، اصالت وجود و اصالت ماهیت قرار دارند. برای مثال، توجه به دلیل مبتنی بر حرکت اشتدادی نشان می دهد که ملاصدرا نظام مبتنی بر اصول اصالت ماهیت، نفی حرکت اشتدادی در ماهیت، و تلقی خاص مشائیان از حرکت در کیف را مورد نقد قرار داده است. از سوی دیگر اصالت وجود به تنهایی در مواجهه با حرکت اشتدادی کارایی ندارد و نیازمند قرارگرفتن در نظامی متشکل از نظریات اصالت وجود، وحدت وجود، و اشتداد وجود است. بنابراین ملاصدرا نوع نگاه خود به عالم و تصویر برآمده از آن را در مقابل نوع نگاه طرف داران اصالت ماهیت و تصویر برآمده از آن نگاه قرار داده و به صحت تصویر خود حکم کرده است هرچند که در مقام انتقال تصویر ذهنی خود از واقعیت به دیگران، مجبور به تقطیع بخش های متفاوت این تصویر از یک دیگر و آوردن آن ها در یک ترتیب خطی شده است.
تمایز فیلسوفان مسلمان (فارابی- ابن سینا) از ارسطو در بحث وجوب و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ارسطو وجوب و امکان را در منطق خود، با عنوان جهات قضایا مطرح می سازد و در فلسفه ی وی، مقصود از امکان، نوعی قوه است که برای خروج از حال بالقوه به بالفعل، نیاز به واجبی دارد که فعلیت محض است. تمایز میان وجود و ماهیت نزد ارسطو، در قلمرو منطق مطرح است و به حوزه ی متافیزیکِ وی وارد نمی شود و درنتیجه در نظام هستی شناسی اش، هیچ گونه تأثیری ندارد. فارابی تمایز میان وجود و ماهیت را به حوزه ی متافیزیک وارد کرد و درواقع، وی مُبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت است. ابن سینا نیز نظریه ی تقسیم موجود به واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیت را از فارابی به ارث برده، آن را اساس نظام فلسفی خویش قرار داد؛ بنابراین واجب و ممکن به معنای مصطلح در فلسفه ی اسلامی، در فلسفه ی ارسطو سابقه نداشته است و واجبْ خالق نیست، همان طور که ممکنْ مخلوق به معنای مدنظرِ فارابی و ابن سینا نیست.
زنانگی و تأنیث در هستی شناسی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان و محققان بسیاری دربارة جایگاه و اهمیت زن در نظام عرفانی ابن عربیبه تحقیق و تفحص پرداخته اند؛ چنانکه گویی وی زنانگی را همچون تعینی ثابت و پایدار از جنسیت می نگرد. اما تحقیق و تفحص در آثار ابن عربی، به ویژه «فتوحات المکیه» و «فصوص الحکم»، نشان می دهد که وی، زنانگی را تنها به عنوان صورت و تعینی از جنسیت در تمیز از مردانگی نمی نگرد، بلکه آن را در گستره ای وسیع در تبیین خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی عرفانی خویش به کار می برد، تا جایی که وی ذات الهی و برخی از صفات او مانند قدرت و اراده را مؤنث دانسته و گاه آن را در مقامی برتر و بالاتر از مردانگی نشانده است. تحقیق حاضر نشان می دهد که تأنیث به معانی منفعل بودن، اثرپذیری و مادری، در هستی شناسی عرفانی ابن عربی به کار رفته و در هر کاربرد وجهی از وجوه گوناگون هستی را به نمایش گذاشته است. تأنیث چنان در تار و پود هستی شناسی عرفانی ابن عربی تنیده شده است که بدون آن نمی توان نظام اندیشگی او را واجد انسجام لازم دانست. همچنین می توان این گونه برداشت کرد که ابن عربی جنسیت را امری نسبی تلقی کرده و موجودات را دارای دو بعد زنانگی و مردانگی می دانسته است که در موقعیت های مختلف یکی از جنسیت ها را از خود نشان می دهند.
وجود منبسط؛ در اندیشه سیدحیدر آملی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث وجود منبسط از فروع و لوازم پذیرش دیدگاه وحدت شخصی وجود، و نیز قاعده فلسفی «الواحد» است. سیدحیدر آملی، مسئله پیدایش کثیر از واحد را بر اساس وجود منبسط تبیین می کند. از نظر ایشان، اولین صادر وجود عام و منبسط است که جامع تمام مراتب عوالم امکانی است و به نحو جمعی بر همه مراتب امکانی احاطه دارد. ملاصدرا نیز ضمن ترسیم مراحل سه گانه وجود، صادر اول را وجود منبسط می داند که در سایه آن تکثر واقعی ممکن ها را تبیین می کند، و زمینه برخورداری ممکن ها از تحقق خارجی را فراهم می سازد. ایشان بر مبنای اصالت وجود و تشکیکی بودن وجود، و نیز با به کار گرفتن ایده اضافه اشراقی، حقیقت معلول را جلوه و شأنی از شئون علت دانسته که به مثابة وجود منبسط در کل عالَم سریان یافته است. ایشان بر اساس ایده وجود منبسط، مسئله رابطه کثرت ها با واحد را نیز تبیین می کند. تفاوت عمده این دو اندیشمند در این است که صدرالمتألهین به جهت برخورداری از مبانی فلسفی اصالت وجود و ذو مراتب بودن وجود، نوعی سریان سلسله مراتبی را برای وجود منبسط قائل شده است، اما این امر در نگرش سیدحیدر آملی، به جهت فقدان مبنای تشکیکِ وجود دیده نمی شود.
وجود ذهنی و حقیقت علم؛ تفسیری تجزیه گرا از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی می توان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود می یابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونه ای مطابق با معلوم خارجی است (واقع نمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت می ورزد تشریح و سپس بررسی می شود. این تفسیر، که می توان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیه گرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آن جا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است به منزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی می شوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورت های ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمی داند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دست کم ابهامات قابل توجهی مواجه اند.
تاثیر مساله اصالت وجود بر سایر مسائل فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افرادی برای اصالت وجود اهمی چندانی قائل نیستند. اما محققانی هم به حمایت از آن پرداخته و به نقش فوق العاده آن تاکید کرده اند. ملاصدرا که مبتکر این نظریه است سرسختانه از آن دفاع کرده و با ادله متعدد به اثبات آن پرداخته و آن را از مهمترین مقاصد فلسفی می شمارد. تشخیص مقولات صور نوعیه – ترکیب ماده و صورت – تشخیص امور حقیقی از امور اعتباری معقول ثانی و مساله شناخت – کلیات – و کلی طبیعی از مسائلی است که به نحو متحول کننده ای تحت تاثیر اصالت وجودند.
بحث تطبیقی اگزیستانسیالیسم غربی و اصالت الوجود در فلسفه اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
قاعده فرعیه و وجود محمولی یا (اتصاف ماهیت به وجود)
حوزه های تخصصی:
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
بررسی پاسخ های ملاصدرا به اشکالات شیخ اشراق در باب اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظام هستی شناسی حکمت متعالیه و همه نوآوری های صدرالمتألهین بر نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیّت مبتنی است، و صحت و اعتبار نظریه مزبور در گرو درستی و اتقان برهان های ملاصدرا برای اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، و نیز صحت پاسخ های وی به اشکال ها و شبهه های مربوط است. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی پاسخ های صدرالمتألهین به اشکال ها و شبهه های شیخ اشراق در باب اصالت وجود را مورد بررسی قرار داده، و بدین نتیجه می رسد که پاسخ های ملاصدرا تکرار مدعای اصالت وجود است.