فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
ماهیت فلسفه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم از دیدگاه صدرالمتالهین و امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرگونه اقدام در جهت طراحی نقشه علم در جمهوری اسلامی ایران از یکسو مستلزم بازگشت به مبانی اسلامی در ساحت طبقه بندی علوم و از سوی دیگر تبیین فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر آموزه های اسلامی است. در مقاله حاضر سعی کردهایم در یک بررسی تطبیقی دیدگاه دو تن از بزرگان حکمت متعالیه را درباره این موضوع، مورد بررسی قرار دهیم. ملاصدرا تمام علوم و معارف را در شبکه و منظومهیی خاص(دینی و الهی) میبیند و برین اساس، علوم اخروی و الهی و حکمت نظری را بر علوم دنیوی و حکمت عملی مقدم میداند. طبقه بندی علوم از نظر حضرت امام مبتنی بر انسانشناسی ویژه ایشان است. از نظر امام انسان بطور اجمال و کلی دارای سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است و کلیه علوم نافع به این سه برمیگردد، یعنی علمی که مربوط به کمالات عقلیه و وظایف روحیه است، علمی که مربوط به اعمال قلبیه و وظایف آن است و علمی که مربوط به اعمال قالبی و وظایف نشئه ظاهری نفس است. بنظر حضرت امام علوم دیگر داخل در یکی از این اقسامند.
خدا در بهگود گیتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گیتا که از مهمترین کتابهای دینی هند است، برای نخستین بار به خدای متشخص (personal) در قالب یا تجسد کریشنه اشاره می رود. کریشنه خدای متجلی است. خدای گیتا واحد و متعال است. خداوند دارای دو حال بی صفات (نیرگونه) و با صفات (سه گونه) است. در این کتاب مقدس هندوان به بحث دربارة وحدت وجود نیز پرداخته شده و گفته شده است که بهگودگیتا به آن خدای انتزاعی و عقلانی مورد اعتقاد اوپانیشاد چندان عنایتی ندارد، بلکه به نوعی میان عقیده به خدای غیر شخصی و خدای متشخص جمع می کند. دیده شدن یا دیده نشدن خدا در گفتگوهای قهرمان بهگود گیتا یا تجلی خدا، کریشنه هم آمده است. از دیگر جوانب مهم بهگود گیتا توجه به مشرب مهرورزی است که در این مقال دربارة پیوند مهرورزی انسان با خدا و دیگر انسانها هم سخن رفته است.
شعر و تفکر تجریدی
منبع:
ارغنون ۱۳۷۷ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
«عهد» در کتاب مقدس و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عهد» در کاربردهای قرآنی به معانی پیمان، فرمان و توصیه آمده است که این معانی سه گانه در متعهد ساختن انسان به تکلیف الهی قدر مشترک می یابند. عهد خداوند با انسان، دو صورت باطنی و قولی دارد. عهد باطنی خداوند با انسان، همان اعطای مقام امامت می باشد که مسبوق به افاضات الهی و تحقق حالتی درونی در انسان است که به واسطه آن اصطفاء، عصمت، حقیقت عبودیت، کمال ارتباط و نزول وحی تحقق می یابد. عهد انسان با خداوند نیز دو صورت قولی و باطنی دارد: عهد قولی انسان در قبال خداوند و مردم قابل تصور است که همان مسئولیت پذیری است. عهد باطنی انسان عبارت از پایمردی در راه ایمان و التزام عملی به عقاید و تکالیف است. صرف نظر از اینکه عهد قدیم به طور مشخص به عهد باطنی خداوند با انسان نپرداخته، اما در خصوص عهد قولی خداوند و نیز عهد انسان با خدا، با تعالیم قرآن در کلیات مشترک است. برخلاف عهد جدید که مناسک شرعی را عامل تقرب به خدا نمی داند، بلکه ایمان به مسیح و حقیقت تصلیب را، موجب اتحاد انسان با مسیح و عامل رستگاری انسان برمی شمارد.
نظریة مطابقت در صدق و پارادکس دروغگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پس از ملاحظة تعاریف مختلف از نظریة مطابقت در صدق از ارسطو و حکیمان مسلمان تا منطق دانان جدید غرب، به طرح اشکالات عمده ترین چالش با آن یعنی شبهة دروغگو می پردازد. منطق دانان و حکیمان مسلمان از جمله تفتازانی، دوانی و صدر الدین دشتکی، راههای مختلفی در این مقام ارائه کرده اند. در میان منطق دانان غربی نیز راه حل راسل و نظریة مراتبی زبان آلفرد تارسکی از معروفترین راه حلهای معاصر برای حل شبهة دروغگو تلقی شده است . پس از بررسی تطبیقی و انتقادی راه حلهای یاد شده، بر مبنای نظریة اصالت وجود و قاعدة اتحاد عاقل و معقول ملاصدرا، تبیین قابل قبولی از نظریة مطابقت ارائه می شود، به گونه ای که اشکالات مطرح شده برآن وارد نباشد.
اسطوره و ادبیات پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر فلسفه بر ادبیات، انکارناپذیر است. از این میان می توان به فلسفه ای اشاره کرد که مارتین هایدگر در قرن بیستم مطرح می کند و ادبیات عصر پسامدرن را تحت تاثیر خود قرار می دهد. تاکید بر پیوند انسان و جهان تلاش در جهت شناخت آنها و نیز کوشش برای بازگشت به اصلها و سرچشمه ها سه ویژگی بنیادی فلسفه هایدگر است که در ادبیات پسامدرن رسوخ یافته است. از طرفی این سه اصل بنیادی در رگ و ریشه اسطوره نیز هست. بدین ترتیب به واسطه فلسفه هایدگر سه شباهت بنیادین میان اسطوره و ادبیات پسامدرن پدید می آید. گذشته از این ویژگیهای بنیادین مشترک، شباهتهای بسیاری یز در سطح این دو هست که در اسطوره «ناآگاهانه» و بیشتر به دلیل مبتنی بودن آن بر فرهنگ شفاهی رخ می دهد و در ادبیات پسامدرن «آگاهانه» و البته در پی به کارگیری تمهیداتی خاص. در این مقاله با نظر به فلسفه هایدگر، ویژگیهای مشترک اسطوره و ادبیات پسامدرن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ایرانیان و مسئله تجدد
ساختار منطقی مسائل و موضوع علم نزد ارسطو، فارابی، ابن سینا و ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق مباحث کلی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
حکما مسائل علم را عوارض ذاتی موضوع علم می دانند و محمولی را که موضوع در حد آن اخذ شود یا محمولی که از جوهر و ماهیت موضوع به آن ملحق شود عرضی ذاتی می نامند. هر چند اساس این سخن، مأخوذ از ارسطو است، اما فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا مباحث جدیدی را پیرامون ارتباط موضوع علم با موضوع مسئله مطرح نموده اند که در آثار ارسطو به چشم نمی خورد. از آن جا که محمولات مسائل، عوارض ذاتی موضوع علم اند، موضوع علم باید در حد محمولات مسائل علم اخذ گردد. اما تطبیق قاعده عوارض ذاتی بر همه مسائل علوم خالی از صعوبت نیست. برای حل این مشکل، مفهوم عرضی ذاتی از سوی فارابی و ابن سینا با بیان های متفاوتی توسعه یافته است و بدین ترتیب موضوعات مسائل علاوه بر موضوع علم، مشتمل بر اموری هم چون انواع موضوع علم، انواع انواع موضوع علم، اعراض ذاتی موضوع علم نیز می شوند. شیخ الرئیس برای تعیین مرزهای این توسعه، ملاک تخصص و واسطه در حمل را ارائه داده است. ابن رشد در تفسیر و تلخیص آثار ارسطو، توجهی به نوآوری های فارابی و ابن سینا نکرده است و سخن منسجمی در مورد این مباحث ندارد.
مبانی نظری حکمت عملی در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر فیلسوفان به چگونگی عمل انسان از جهت ارزشی توجه کردهاند؛ اما فلاسفه ای که نظام فلسفی عقلانی و منسجمی دارند، علاوه بر پرداختن به حکمت عملی خود، را موظف میدانند نظریات اخلاقی و فلسفه اخلاقی خود را با مجموعه نظام فکریشان در حکمت نظری ارتباط دهند. اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم میلادی، از جهت عرضه نظام فکری بسیار منسجم در حکمت نظری، در میان فلاسفه عقلی مذهب ممتاز است. در این نوشته سعی بر این است که مبانی نظری اسپینوزا در حکمت عملی را، در حدود ظرفیت یک مقاله، تحقیق و ارزیابی کنیم. ارزیابی کاملتر این مبانی، در ارتباط با اخلاق، بیان فضایل جزئی از دیدگاه اسپینوزا و گفتوگوهای فرعی مربوط به هریک را ـ که در خاتمه مقاله متذکر شدهایم، به فرصت دیگری واگذار میکنیم.
برونگرایى در معرفتشناسى آلوین گلدمن
حوزههای تخصصی:
چکیده
یکى از رویکردهاى مهم به مسئله معرفت و توجیه، در معرفتشناسى معاصر رویکرد برونگرایانه است که در آن بر نقش شرایط علّىِ مناسب در تولید معرفت و باور موجّه تأکید مىشود. اعتمادگرایان که دستهاى از برونگرایان را تشکیل مىدهند، معتقدند که اگر یک باور از مجارى قابل اعتماد سرچشمه گرفته باشد مىتواند باورى موجّه باشد، حتى اگر فرد باورکننده از نحوه توجیه باور خود آگاه نباشد و نتواند وجه توجیه باور خود را بیان کند. دیدگاههاى آلوین گلدمن را مىتوان سرآغازى براى این رویکرد دانست. در اینجا، با مرورى بر سه مقاله او، سیر اندیشه وى را بهسوى اعتمادگرایى مشاهده خواهیم کرد.
تبیین و تحلیل مبانی انسان شناختی آگوست کنت در پارادایم اثباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی در معنایی غیر از رشته انسان شناسی رایج از جمله معرفت هایی است که پارادایم های علمی در ساختار و روش خود مبتنی برآن هستند. آگوست کنت بعنوان آغازگر جریان پوزیتیویستی، پارادایم پوزیتیویستی و علم جامعه شناسی را بر انسان شناسی نوینی بنا کرد. او انسان را به گونه ای تصویر می کند که از درون آن زندگی اجتماعی و به تبع آن علم فیزیک اجتماعی پدید می آید. این فرایند شاهدی بر آن است که معرفت علمی در چارچوبی بی طرف نسبت به گزاره های جهان شناختی و انسان شناختی شکل نمی گیرد و معرفت علمی مبتنی بر گزاره های مشاهده ناپذیری است که علم نه از آنها سخن می گوید و نه ابزارهای لازم برای بررسی آنها را دارد. استخراج گزاره های انسان شناختی آگوست کنت و ترسیم رابطه آن گزاره ها با بخش های مختلف علوم انسانی پوزیتیویستی نشان می دهد رویکردهای علوم انسانی در سطحی از معرفت ماقبل علمی اولاً قیاس پذیرند و ثانیاً با تغییر مبانی انسان شناختی یک رویکرد، نوع تازه ای از معرفت علمی می تواند شکل بگیرد.
اسطوره، نماد گرایی و حقیقت
منبع:
ارغنون ۱۳۷۳ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
تغییر و حرکت در فلسفه ی غرب
حوزههای تخصصی:
فیلسوف بعید: غربزدگی (متن منتشر نشده از سید احمد فردید)
حوزههای تخصصی: