فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۹۹ مورد.
بررسى اهداف، ایده آل ها و ارزش هاى انقلاب اسلامى ایران از دیدگاه امام خمینى (ره)
حوزههای تخصصی:
" یکى از مهم ترین منابع مطالعه اهداف انقلاب اسلامى، سخنان و پیام هاى رهبر و ایدئولوگ انقلاب است. این تحقیق به منظور مطالعه اهداف انقلاب اسلامى به تحلیل محتواى سخنان امام خمینى (ره) پرداخته است. براى این کار از صفحات کتاب هاى صحیفه نور، مجلدات 2 تا 15 (از مهر56 تا شهریور 60) نمونه گیرى به عمل آمد و جمعا 774 جمله از امام در این مورد استخراج و تجزیه وتحلیل شد. نتیجه مطالعه نشان داد که مهم ترین اهداف انقلاب در ابتدا فرهنگى (حفظ و احیاى اسلام) و سپس سیاسى بوده است. همچنین این تحقیق به مقایسه اهداف انقلاب از دید امام با اهداف انقلاب از دید مردم در شعارهاى انقلاب (که توسط دکتر پناهى در تحقیقى جداگانه صورت گرفته بود) پرداخت و تقریباً یکسانى و هماهنگى بین این دو به اثبات رسید.
"
راپرت
بررسی ظرفیت های زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در تاجیکستان و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به منزلة تحولی بنیادین در ارزش ها و اندیشه یک ملت، بی تردید برآمده از سنت دیرینه فرهنگی ما است، زیرا هرگونه دگرگونی در ذهنیت یک جامعه اساساً در جریان پیوسته تاریخی رخ خواهد داد؛ بنابراین باید آن را در تأثیر و تأثری دوسویه دریافت. تغییر در محتوا و مضمون و صورت و قلمروها در انواع گوناگون هنر، اعم از شعر و ادبیات در نتیجة انقلاب، واقعیتی روشن است. بررسی نقش زبان فارسی که زبان و مأوای انقلاب بوده است، در تحقق انقلاب اسلامی و نیز در ترویج ارزش های انقلاب در جهان بسیار اهمیت دارد. پرداختن به این امر در کشورهای حوزه ایران فرهنگی، به دلیل اشتراک ها و پیوندهای فرهنگی، ضرورتی است که باید به آن توجه بیشتری شود. تأکید این تحقیق بر دو کشور افغانستان و تاجیکستان بوده است.
در این مقاله پس از نشان دادن اهمیت و وجه ضرورت چنین کاری، با مروری بر پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ایران اسلامی و کشورهای حوزه ایران فرهنگی (به ویژه تاجیکستان و افغانستان)، تلاش شده است از طریق تمرکز بر ادبیات انقلاب به نقش زبان و ادبیات فارسی در ترویج ارزش های انقلاب اسلامی در این کشورها پرداخته شود.
راپرت
عوامل مؤثر در تاثیرات فراملی انقلاب اسلامی ایران؛ چارچوب مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"ادبیات علمی در باب انقلاب ها به سه دسته تقسیم میشوند که دسته اول به ""عللشناسی"" وقوع، دسته دوم به ""فرایندشناسی"" آغاز تا پیروزی و دسته سوم به ""پیامدشناسی"" داخلی و خارجی انقلاب ها میپردازند. مقاله حاضر، در دسته سوم و حول محور تاثیرات بینالمللی انقلاب اسلامی قرار میگیرد. تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر جهان اسلام، واقعیتی است که از سوی صاحبنظران، نویسندگان، روشنفکران و حتی سیاست مداران مخالف، مورد تایید قرار گرفته است. در این مقاله کوشش شده است تا یک چارچوب برای توضیح آن استخراج شود و بر این مبنا چهار سبد برای جمعآوری حجم انبوه و عظیم دادهها در 51 کشور مسلماننشین خاورمیانه و اقلیتهای مسلمان در سایر کشورها و سازماندهی تئوریک اطلاعات در باب تاثیرگذاری انقلاب اسلامی و ""رفع کمبود تئوریک در درس بازتاب انقلاب اسلامی ایران"" طراحی شده است. طبق یافتهها، این چارچوب، چهار محور دارد، شامل نگرش جامعه ایران، نگرش و رفتار دولت و رهبران ایران؛ نگرش و رفتار جامعه موردی نگرش و رفتار دولت موردی. البته این نگرش ها و رفتارها با یکدیگر تعامل داشته و در زمان های متفاوت، دگرگون شده است. هر یک از این محورهای چهارگانه نیز دارای محورهای فرعی است. بر این اساس محقق میتواند اولاً تصویری کلی از تاثیرات به دست آورد. ثانیاً میتواند محورهای کلان سازماندهی اطلاعات خود را شناسایی کند و ثالثاً سؤالات و محورهای قابل بررسی در هر فاز تحقیق را برجسته کند و رابعاً میتواند این چارچوب منعطف را به مثابه الگویی جهت اعمال روش مقایسهای بین کشورهای پنجاهگانه به کار گیرد.
"
تباریابی رخدادِ «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها»؛ بر مبنای همسویی انتقادی روند های کلان فرهنگی دوره ماقبل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی روند های ماقبل انقلابی مؤثر بر وقوع رخداد «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» (1359) اختصاص دارد. برخلاف تصور رایج که این رخداد را محصول کشاکش سیاسی نیرو های رقیب در دوره اولیه مابعد انقلاب اسلامی دانسته و آن را همچون واقعه ای فاقد ضرورت اجتماعی و یک کنش سیاسی صرف فارغ از وجوه نظری معرفی می کند، از قضا این مقاله نشان می دهد که واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» نقطه نهایی و اوج یک مطالبه عمومی است که مدت ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 1357 نیاز و ضرورت آن در بین نیرو های اجتماعی و حتی در میان نخبگان آموزشی اواخر دوره پهلوی دوم، البته در سطح و مرتبه متفاوتی وجود داشته است. این نیرو ها به انحاء متفاوت اعم از تأثیرپذیری از خودانتقادی های غرب در دوره مابعد جنگ جهانی دوم، یا به دلیل مشکلات و مسائل نظام آموزشی و دانشگاهی کشور، نسبت به «علم جدید» و نظامات علمی و دانشگاهی انتقاد و اعتراض داشته اند. این مواضع انتقادی گاه به طور عینی خود را در برنامه هایی نظیر «انقلاب آموزشی» یا «آموزش اسلامی» نشان داده است و گاه در قالب ایده های ذهنی نظیر «علم بومی»، «علم قدسی»، «علم متعهد» و نظیر آن در میان نخبگان فکری مطرح شده و ذهنیت تحول در نظام علمی آموزشی در آستانه وقوع انقلاب اسلامی را قوت بخشیده است. مقاله نشان خواهد داد که وقوع انقلاب اسلامی و نیروی برآمده از آن، بنا به ماهیت اسلامی انقلاب و نوع و تنوع نیروی سیاسی درگیر در آن، این خواست عمومی را در سطح و مرتبه بالاتر با جهت گیری متفاوتی پیگیری کرده که ظهور اولیه آن در واقعه «انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها» و نهادسازی ها و سیاست گذاری های آن بوده است. برای تباریابی و شناسایی این روند های فرهنگی و اجتماعی اثرگذار، از شیوه کار فوکو استفاده شده است.
چهار روز از حیات دانشگاه پس از انقلاب؛ 30 فروردین تا 2 اردیبهشت 1359(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حیات دانشگاه پس از انقلاب اسلامی دوره کوتاه سی ام فروردین تا دوم اردیبهشت سال 1359 بزنگاهی مهم و تعیین کننده بود. گروه های سیاسی فعال در فضای دانشگاه ها، به دستور دولت تازه تأسیس اسلامی مجبور شدند اتاق ها و دفترهایشان را به دولت واگذار کرده و صحن دانشگاه ها را ترک کنند. در این چند روز، در شهرهای دانشگاهی درگیری های خونینی رخ داد. این بزنگاه تاریخی، دانشگاه را که سنگر آزادی، مقاومت، و انقلاب در برابر رژیم پهلوی تعبیر می شد، وارد دور تازه ای از ماهیت سیاسی خود کرد. گویا گفتمان تازه ای در حال تولد بود که سال ها پس از این برههٔ تاریخی، شکل خاصی از حضور سیاست در دانشگاه را تداوم بخشید؛ بزنگاهی تاریخی برای جای گیری دانشگاه در گفتمان تازه سیاسی. برای بررسی این موضوع، با تکیه بر دو مفهوم «فضای تهی» از بدیو و «تحلیل ریزوماتیک» از دلوز، داده های مورد نیاز از بایگانی ها و روزنامه های آن زمان گردآوری شد و درنتیجه، نشان داده شد که در کدام مناسبات پیچیده و براساس کدام منطق گفتمانی، دانشگاه از نو بازسازی می شود. همچنین این نکته بررسی شد که چگونه دانشگاه، هم زمان شاهد شکل گیری دو نقش مهم انقلاب زدایی در فضای ملتهب آن زمان ازیک سو و حفظ دانشگاه به عنوان نهادی سیاسی اما طرفدار و متعهد، از سوی دیگر است.