فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۹۸۸ مورد.
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۳ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
جنس ضعیف
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی جنسیت
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۹ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
دنیای ما بعد سنت، دنیای ما بعد احساس
حوزههای تخصصی:
رمضان در فرهنگ مردم
راهبردهای فرهنگ پذیری و بهداشت روانی مهاجرین افغانستانی در شهرک قائم قم (مطالعه ای انسان شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهداشت روانی افراد، به خصوص جماعت های مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آن ها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت توانایی ها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی می شوند. امر مهاجرت، به خودی خود موضوع بهداشت روانی را مطرح می سازد، زیرا چالش هایی چون یادگیری زبان جدید، تفاوت های فرهنگی، ابهام در وضعیت اقتصادی، دوری از سرزمین آباء و اجدادی و ... برای هر مهاجر فرایند فرهنگ پذیری را اضطراب آور می سازد. هرچند به نظر می رسد که همه مهاجرین جهت بهبود وضعیت خود در فرهنگ جدید، تلاش هایی جهت سازگاری بیشتر و بهتر با آن دارند. در عمل، هر مهاجر نسبت به شرایط محیطی و شخصیتی خود راهبرد ویژه ای را برای فرهنگ پذیری (انطباق، همانندی، جدایی و حاشیه گزینی) انتخاب می کند که پیامدهای هرکدام متفاوت از دیگری است. بسته به انتخاب یا تحمیل هرکدام از این راهبردها، میزان آسایش روحی- روانی او در محیط جدید متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، در دو راهبرد اول، مهاجر از آسایش بیشتر و اضطراب کمتر نسبت به دو راهبرد آخر برخوردار خواهد بود. البته توجه به سایر ویژگی های خود، مانند شخصی، اقتصادی، اجتماعی و به خصوص وضعیت سرمایه اجتماعی، در این آسایش روانی نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله با استفاده از روش های انسان شناختی (مصاحبه های ژرفانگر و مشاهده های حین مشارکت) و با بهره گیری از چارچوب مفهومی راهبردهای فرهنگ پذیری و سرمایه اجتماعی به جنبه های اساسی مسأله بهداشت و آسایش روانی مهاجرین افغانستانی ساکن در شهرک قائم قم پرداخته شده است.
مسأله عقب ماندگی
مهاجرت و ایرانیان مهاجر
حوزههای تخصصی:
بازنمایی عنصر شور و احساس در آیین های محرّم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش کیفی، مبتنی بر نظریه تفسیری کلیفورد گیرتز انجام گرفته. مسئله اصلی در این پژوهش، توصیف عناصر شور و احساس در مناسک محرّم، با تأکید بر فهم چیستی آن در قالب دینِ زیسته است. واحد تحقیق آن دسته از یافته های آیینی است که بیشتر عنصر شور و احساس در آن متجلّی است مانند: (سیاه پوشی، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و تعزیه) که محقق آنها را به شیوه قوم نگاری دینی بازنمایی نموده است. راه رسیدن به چنین هدفی ساده نبود، بلکه مستلزم انتخاب روشی پیچیده و ترکیبی بود که محقق را واداشت به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه با پیشکسوتان آیین محرّم به گفتگو بنشیند. در فرایند تجزیه و تحلیل یافته های ذکر شده به شکل تفسیری، پژوهشگر به شرح این واقعیّت پرداخته که آیین محرّم بازتولیدکننده هویت دینی و فرهنگی بوده است، و آیین ها، همان باور دینی مناسک گزار انند که به عینیّت درآمده. حاصل مصاحبه ها و نتیجه مشاهده محقق نشان داد که شور، احساس، و حرکت به عنوان روح مناسک اند، و طبیعتِ آیین محرّم متمایل به محاکات و دیده شدن است. نتیجه به دست آمده ثابت کرد که آیین محرّم از یک طرف، مؤلفه هایی هویت ساز و تقویت کننده ساخت اجتماعی اند، که توانسته اند در بازتولید روحیه، ارتباطات جمعی، روابط درون گروهی، پیوندهای اجتماعی، آگاهی جمعی، و بازسازی باورهای دینی نقش آفرینی کنند، و از طرف دیگر، پیوند دهنده گذشته و حال بوده اند.محقق در پایان به این جمع بندی رسیده که فهم رابطه شور و احساس در مناسک و آیین دینی راه رسیدن به حقیقت دین را هموار خواهد کرد.
فرهنگ ومدیریت
خرده فرهنگهای انحرافی، امنیت و ضرورتها
حوزههای تخصصی:
بررسی سنت سفال منقوش گودین III در درّه هُلیلان بر اساس یافته های مکشوفه از کزآباد A(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف مطالعه، بررسی و معرفی سنت سفال منقوش گودین III در درّه هُلیلان بر اساس یافته های سفالی مکشوفه در جریان مطالعات باستان شناسی محوطه کزآباد A به نگارش درآمده است. این محوطه، بزرگترین محوطه تاریخی درّه هُلیلان از توابع شهرستان چرداول است که در شمال استان ایلام قرار دارد. در این تحقیق، نگارنده علاوه بر مطالعه و بررسی نتایج پژوهش های پیشین، به بررسی باستان شناسی محوطه کزآباد A نیز پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تپه کزآباد A در برگیرنده نهشت های باستانی همه مراحل پیاپی و متوالی دوره گودین III است. یافته های مکشوفه نیز حاکی از آن است که در دوره مفرغ، سنّت سفال منقوش گودین III در درّه هُلیلان رواج داشته است. اندازه محوطه کزآباد A، موقعیت مکان گزینی آن و توالی نهشت های باستانی آن نشان می دهد که این محوطه احتمالاً مرکز محلی مهمی در طول دوره مفرغ در زاگرس مرکزی بوده است. یافته های باستان شناسی، درّه هلیلان را به گروه درّه های بخش شمالی حوزه توزیع سنّت سفال منقوش یکرنگ گودین III مانند ماهیدشت و کنگاور پیوند می دهد.
میراث فرهنگی به گذشته محدود میشود ؟
منبع:
گردشگری ۱۳۸۵ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
شهروندی بوم شناختی و هوش معنوی (مورد مطالعه: شهروندان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاثیر زیانبار فعالیت های انسان بر جهان طبیعی نگرانی های عمومی فراوانی به همراه داشته، به طوریکه، منجر به شکل گیری نوع جدیدی از شهروندی تحت عنوان شهروندی بوم شناختی شده است. شهروندی بوم شناختی بر مسئوولیت پذیری داوطلبانه و متعهدانه شهروندان در ارتباط با جهان طبیعی بنا شده است. در این پژوهش، ارتباط شهروندی بوم شناختی با هوش معنوی با استفاده از روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور از دیدگاه های بوم شناسی انسانی، پارادایم بوم شناختی جدید و بوم شناسی ژرف استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که با بهره گیری از پژوهش های خارجی طراحی و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی مولفه های آن مشخص و بومی سازی شده است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان بالای 15 سال شهر تبریز در سال 94 هستند که 670 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که، وضعیت شهروندی بوم شناختی از وضعیت خوبی در بین شهروندان تبریزی برخوردار است و در طیف 6 گزینه ای لیکرت، در بین گزینه های 4 و 5 قرار می گیرد. همچنین در میان ابعاد 11 گانه شهروندی بوم شناختی، همه ابعاد از میانگین متوسط به بالایی برخوردار هستند اما بعد عضویت در انجمن های زیستی دارای کمترین میانگین بوده است. همچنین، نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین هوش معنوی و مولفه های آن با شهروندی بوم شناختی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد (363/0r=). نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد که از میان ابعاد چهارگانه هوش معنوی، دو بعد ""جامع نگری و بعد اعتقادی"" و ""سجایای اخلاقی"" توانسته اند 5/27 درصد واریانس مربوط به شهروندی بوم شناختی را تببین کنند.
مطالعه بازاندیشی اجتماعی در میان جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاندیشی در مورد خویشتن و عرصه های مختلف زندگی و گزینش از بین بدیل های مختلف، از فرصت هایی است که جوامع جدید در اختیار قرار داده است. این مقاله به بررسی بازاندیشی و عوامل مرتبط در میان جوانان شهر یزد پرداخته است. این پژوهش با روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه، 384 نفر از جوانان شهر یزد را به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد که بین زنان و مردان از نظر میزان بازاندیشی تفاوت معناداری وجود ندارد. اما بین میزان تحصیلات و میزان درآمد با بازاندیشی رابطه معنی داری مشاهده شد. همچنین بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، دینداری و جهان گرایی فرهنگی با بازاندیشی رابطه معنی دار وجود دارد، هر چند رابطه بین دینداری و بازاندیشی رابطه معنی دار و معکوس است. براساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، جهان گرایی فرهنگی و دینداری مهم ترین متغیرهای تبیین کننده بازاندیشی در میان افراد مورد مطالعه است.
نقدی بر دو کتاب از مجله خاورمیانه
حوزههای تخصصی: