ویجیانگر نام حکومتی هندو است که در سال 736ه /1336م. در جنوب هند تأسیس شد. تأسیس این حکومت توسط هندوان با هدف جلوگیری از پیش روی سلاطین دهلی به جنوب هند و با ساخت شهری به نام ویجیانگر (به معنای شهر پیروزی) در جنوب دکن آغاز شد و به سرعت تا جنوبی ترین مناطق هند گسترش یافت. تشکیل این حکومت منشأ تحولات عمده ای در حیات سیاسی و فرهنگی هندوان و روابط آنان با مسلمانان دکن در جنوب هند شد. لذا آگاهی از انگیزه ها و تحلیل سیر تاریخی تشکیل این حکومت برای پژوهشگران تاریخ شبه قاره هند و محققین تاریخ اسلام که به مسلمانان دکن و روابط آن ها با هندوان جنوب می پردازند ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و استفاده از منابع و متون تاریخی سعی دارد زمینه های تاریخی شکل گیری این حکومت را بررسی کند. سیر تحلیلی مقاله به استخراج عوامل داخلی و خارجی و انگیزه ی هندوان برای احیای قدرت سیاسی و مذهبی خود و چگونگی تشکیل حکومت منتج می گردد.
در قرون گذشته، شماری از شخصیت ها و برخی خاندان های ایرانی بنا به دلایلی از ایران به شبه قاره هند مهاجرت کرده و نقش به سزایی در امور بعضی حکومت های آن سرزمین ایفا نمودند. یکی از این خاندان ها، سادات بیهقی بودند که اوایل قرن نهم هجری قمری وارد کشمیر شدند و از رهگذر حضور در رقابت ها و منازعات سیاسی- مذهبی این سرزمین و برقراری ارتباط و پیوند نزدیک با حکام کشمیر، برای مدتی به عرصه قدرت و حکومت کشمیر راه یافته و از نفوذ سیاسی و موقعیت اجتماعی مناسب برخوردار شدند. چرایی مهاجرت این خاندان و چگونگی ورود آنها به صحنه سیاسی کشمیر و نیز فراز و فرود موقعیت و نقش سادات بیهقی در حیات سیاسی کشمیر و عوامل موثر در این موضوع، از سوالات مهمی است که این مقاله به روش تحقیق تاریخی و با شیوه توصیفی– تحلیلی مبتنی بر منابع و مآخذ کتابخانه ای درصدد پاسخ به آنهاست. سادات بیهقی از طریق وصلت با خانواده حکام کشمیر و پذیرش هزینه های حضور در منازعه و رقابت با مدعیان سیاسی و رقیبان مذهبی، از جایگاه مهاجران و مهمانان به جایگاه شریکان و وارثان حکام کشمیر تغییر موقعیت داده و طی قرون نهم و دهم قمری، نقش مهمی در تاریخ سیاسی این سرزمین ایفا نمودند.
هند و آمریکا از آغاز تاکنون روابط پرفراز و نشیبی را طی کرده اند با این حال این روابط پس از پایان جنگ سرد و به ویژه در دوره جورج بوش روبه گرمی گذاشت و تا سرحد روابط راهبردی ارتقاء یافت. پرسش مطرح در این مقاله اینست که ""تحول ساختار نظام بین الملل پس از جنگ سرد چه تأثیری بر گسترش روابط هند و آمریکا گذاشته است؟"" فرضیه مورد بررسی برای پاسخ به این پرسش عبارتست از:""ساختار نظام بین الملل نقش تعیین کننده ای در گسترش روابط دو کشور نداشته است""..هدف این مقاله بررسی نقش عوامل کلان نظام بین الملل در روابط دوجانبه هند و آمریکا است و تحقیق حاضر با روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی-تاریخی صورت پذیرفته است.براساس یافته های تحقیق ساختار نظام بین الملل تأثیر تعیین کننده ای بر روابط دوجانبه هند و آمریکا نداشته است و تنها به عنوان یک عامل فرعی بر روابط دوجانبه دو کشور اثرگذار بوده است.